به مناسبت هشتم مارس، روز جهانی زن
اين درست است كه زنان در درازای تاريخ، فشار و آزار دوگانهای را تحمل كردهاند. از يک طرف همراه با همهی مردم با نابرابریهای اجتماعی و زير سلطهی نظامهای نامردمی بودهاند و از طرف ديگر ناچار به پذيرفتن رابطههای مردسالاری. اين هم درست است كه زنان هم مانند هر قشر ديگری از رنجديدگان و زحمتكشان، بايد سازمانهای ويژهی خود را داشته باشند تا بتوانند مسئلههای خاص خود را مطرح كنند و جامعه را در جريان نابرابریهای موجود قرار دهند و راهی برای زدودن چهرهی انسانی از زشتیها، نابرابریها و ستمهای آشكار و پنهان پيدا كنند، ولی همهی اينها، به آن معنا نيست كه خود را از مردان جدا كنند و برای رسيدن به هدفهای درست و انسانیِ خود، به نحوی رو در روی مردان قرار گيرند.
دهها سال است در ميان مردان و به ويژه مردانِ زحمتكش، روشنفكرانی پديد آمده كه درک كردهاند در بند نگه داشتنِ زنان و رابطهی اجتماعی نابرابر با آنها، زنجيرهای نابرابری را بر دست و پای خودِ آنها محكمتر میكند؛ دريافتهاند تا زمانی كه نابرابری بين زن و مرد و زورگويی و حاكميتِ مرد بر زن وجود داشته باشد، تا زمانی كه زن استقلال اقتصادی نداشته باشد و تا زمانی كه از زنان به عنوان نيمهی دوم يا جنس دوم و بيرون از فعاليت علمی، هنری، اجتماعی و سياسی ياد شود، جامعه نمیتواند چهرهی انسانی خود را بازيابد.
اين مردان با مسير تاريخی حركت جامعهی انسانی در طول تاريخ آشنا شدهاند و میدانند جدايی بين زن و مرد و دوران مردسالاری از زمانی آغاز شده كه جامعهی ظالمانهی طبقاتی و ايجاد دولتهايی از قشرهای كوچک ولی زورمند و ثروتمند، پديد آمده است و روشن است وجود طبقههای متضاد و وجود دولتهايی كه از آن دفاع میكنند، جامعهی انسانی را، اعم از زن و مرد، در هم میفشارد و چهرهی نامطلوب و غيرانسانی به آن میدهد.
اين مردان، در سالهای اخير، به درستی به اين نتيجه رسيدهاند كه زنان میتوانند همپای مردان در همهی صحنهها وارد شوند و از عهدهی هر كار انسانی برآيند. آنها میبينند با اندک روزنهای كه در دهههای اخير برای فعاليت زنان باز شده است، چگونه توانستهاند شايستگی خود را در دانش، هنر، اقتصاد و سياست نشان دهند و اين هنوز در شرايطی است كه نتوانستهاند حقوق برابر خود با مردان را به طور كامل كسب كنند.
در جامعههايی كه با نظام سرمايهداری اداره میشوند و به ويژه در كشورهای به اصطلاح جهان اول، تلاش میكنند زنان را در برابر مردان قرار دهند و نيرو و خشم آنها را در جهتهای نادرست سوق دهند. در حالی كه در تحليل آخر، نه مردان و از جمله مردان زحمتكش و روشنفكر، بلكه نظام غارتگر سرمايهداری است كه تمامی جامعه را در تنگناهای طبقاتی گذاشته است.
چرا به عنوان نمونه، زنان ناشر، سازمان و يا نمايشگاهی جدا از مردان ناشر دارند؟ مگر زن ناشر با مرد ناشر فرق دارد؟
برخی جريانهای فمينيستی، به ويژه در كشورهای سرمايهداری، تمامی تلاش خود را در رويارويی با مردان گذاشتهاند و اين خواست سردمداران سرمايهداری است كه تلاش میكنند با ايجاد تفرقه، خود را از مبارزهی مجموعه زحمتكشان خلاص كنند.
آزادی زن، بدون آزادی كل جامعه، معنای واقعی پيدا نمیكند. تاكيد میكنم، زنان بايد سازمانهای ويژهی خود را داشته باشند، ولی بايد به اين نكته توجه كنند كه در مبارزههای خود برای كسب حق برابر با مردان، خود را از مردانِ آگاه جدا نكنند. همانگونه كه مبارزهی عليه فاشيسم و نازيسم، بدون همدلی و همكاری با ضد فاشيستهای درون جامعهی آلمان و ايتاليا و اسپانيا ممكن نبود و همانگونه كه مبارزهی به حق و عادلانهی قهرمانان فلسطينی عليه صهيونيسم، بدون همپيمانی با سازمانهای مترقی يهودی و از جمله در درون اسرائيل ممكن نيست.
هر گونه جدايی بين آگاهان جامعه، تنها میتواند به سود كسانی باشد كه تغيير و تكامل را نمیپذيرند. مگر اين ناآگاهان را نمیتوان در ميان خود زنان هم پيدا كرد؟
به ياد داشته باشيم مبارزهی اجتماعی تنها وقتی به نتيجه میرسد كه همهی همفكران را، دور از اختلافهای جنسی، نژادی و مذهبی در برگيرد.
روز ۸ مارس، روز جهانی زن، كه كم و بيش هم زمان با روز «اسپندگان»- روز حرمت گذاشتن به زن در سنت ايرانی- است، بر همی زنان ايرانی فرخنده باد.
به اميد روزی كه همهی نابرابریها از چهرهی انسان و انسانيت پاک شود.
Comments