معترضان و حامیان بومی آمریکا در ۳ ژوئیه ۲۰۲۰ در بلک هیلز، که اکنون محل کوه راشمور است، در کیستون، داکوتای جنوبی جمع میشوند. عکس: گتی ایماژ / میکا گارن.
آمریکا، قدرتمندترین امپراتوری استعماری در تاریخ دنیای مدرن، برپاکننده کنفرانس گفتوگو علیه «امپریالیسم»، رقیب خود شده است!
در ۲۳ ژوئن سال ۲۰۲۲ میلادی، کنگره ایالات متحده با تأمین مالی کمیسیون امنیت و همکاری اروپا – معروف به کمیسیون هلسینکی – یک کنفرانس مجازی برگزار کرد و خواهان «استعمارزدایی روسیه» شد.
طبعاً این پرسش مطرح میشود که چرا آنها خواهان استعمارزدایی از ایالات متحده نیستند. هرچه باشد، این کشور به معنای واقعی کلمه از جانب جانشینان استعمارگران سفیدپوستی بنیاد گذاشته شد که با پشت سر گذاشتن یک اقیانوس به طرز خشونتباری سرزمین بومیان را اشغال کردند.
در حالیکه سخنرانان از بحران جاری اوکراین به عنوان نقطه آغاز استفاده کردند، از فدراسیون روسیه خواستند در منطقه و جمهوریهایی که از قرن ۱۶ (برای مثال سیبری و تاتارستان) و دیگر مناطقی که در سال های ۱۸۰۰ (مثل چچن) زیر کنترل مسکو بودند، «استعمارزدایی» کند.
البته این به منزله آنست که از آمریکا بخواهیم از همه سرزمینهایش، یعنی از اقیانوس اطلس تا اقیانوس آرام، چشمپوشی کند، متصرفات اخیرترش، مثل هاوائی، به کنار.
البته وقتی یکی از حضار در بستر همین بحث «استعمارزدایی» پرسید آمریکا با هاوائی چه باید بکند، سخنگو از موضوع طفره رفت و بیدرنگ موضوع را عوض کرد، نشان داد که آنها به هیچوجه نگران «استعمارزدایی» نیستند، بلکه واقعاً مشتاق تجزیه فدراسیون روسیه هستند.
سخنرانان کنفرانس عموماً بر روسیه دوران اتحاد شوروی تمرکز فراوانی داشتند، اگرچه جمهوریهای مورد نظر آنها سالهای دراز پیش از انقلاب چندملیتی ۱۹۱۷ بخشی از روسیه بودند. راستش را بخواهید، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به این جاها بیش از هر زمانی استقلال داد. طرح کابوس اتحاد شوروی و مخلوط کردن آن با روسیه مدرن چیزی جز دروغهای استاندارد و تشنجآفرینی علیه مسکو برای دستیابی به قدرت امپراتوری و تسخیر جهان نیست.
اما این تلاش بیفایده است، چون همانطور که تاریخدانهای بزرگی مانند اریک هابسبام و جین بریکموند تأکید کردند، هیج کشوری در جهان به اندازه اتحاد شوروی از مبارزات استقلالطلبانه کشورهای جهان سوم علیه استعمار (استعمار همواره غربی بود) حمایت نکرده است. و مطمئناً پس از جنگ جهانی دوم، این آمریکا بود که بیرحمانه برای حفظ استعمار غرب جنگید.
لذا، وقتی به مواردی مثل کُره، ویتنام، کوبا و نیکاراگوئه، تنها برای نمونه، نگاه میکنیم، این شوروی بود که به مبارزات استقلالجویانه و ملی این کشورها کمک کرد، در حالیکه آمریکا از رژیمهای فرتوت دفاع میکرد. البته برجستهترین آنها مورد آفریقای جنوبی و کشورهای خط مقدم جنوب آفریقا بودند که ایالات متحده، و شریکش اسرائیل، با چنگ و دندان کوشیدند نظام آپارتاید و تسلط استعماری ساکنین آنرا حفظ کنند، در صورتیکه اتحاد شوروی و متحدش کوبا به طور موفقیتآمیزی برای پایان دادن به چنین نظامهایی رزمیدند.
به علاوه، باید تأکید کرد که اتحاد شوروی در سالهای ۴۰ میلادی بیش از هر کشور دیگری رهبری جنگ علیه آلمان نازی را برای مستعمره ساختن اروپا – و در واقع بقیه کشورهای جهان – رهبری کرد. و در این راه ۲۷ میلیون نفر از مردم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی قربانی شدند.
در عینحال، ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم قلمرو امپراتوری را چنان گسترش داد که پیش از آن در جهان بیسابقه بود.
اکنون تخمین زده میشود که «ایالات متحده نزدیک به ۸۰۰ پایگاه نظامی در ۸۰ کشور جهان دارد، این تعداد از ۱۰۰۰ پایگاه هم فراتر خواهد رفت، اگر سربازهایی که در سفارتها و مقرهای موسوم به پایگاههای «لیلی پاند» که حدود ۱۳۸۰۰۰ سرباز را در سراسر جهان در خود جای داده است، در نظر بگیریم.» هیچ کشور دیگری، در هیچ زمانی به چنین توسعه نظامی در جهان دست نیافته بود. در واقع، مجموع تعداد پایگاههای چند کشوری که تعدادی پایگاه در جهان دارند بر رویهم کمتر از یکدهم پایگاههای آمریکا است.
«تنها ۱۱ کشور دیگر در مجموع حدود ۷۰ پایگاه در کشورهای خارجی دارند. روسیه تخمین زده میشود بین ۲۶ تا ۴۰ پایگاه در ۹ کشور خارجی دارد که غالب آنها در جمهوریهای سابق شوروی، سوریه و ویتنام هستند.» در حالیکه سخنرانهای کمیسیون هلسینکی تلاش میکنند ادعای نوعی نواستعمار را به روسیه در سوریه نسبت دهند، در واقع این ایالات متحده است که ناخوانده (و بنا براین به طور غیرقانونی) به سوریه تجاوز کرده و اکنون یکسوم کشور را علیه خواست دولت سوریه اشغال کرده است و به طور مرتب نفت سوریه را با نقض کنوانسیونهای ژنو غارت میکند.
و البته این آمریکاست، نه روسیه، که تنها در ۲۹ سال گذشته از هزاران کیلومتر دورتر به ملتهای دیگر مانند عراق (دو بار)، یوگسلاوی سابق، لیبی، سومالی، و افغانستان تجاوز و این کشورها را ویران کرده است. ایالات متحده در یک حرکت بیشرمانه سرقت استعماری ۷ میلیارد دلار (۴۰ درصد درآمد ملی) افغانستان را پس از بیست سال جنگ در آنجا به یغما میبرد. آمریکا هنوز این وجوه افغانستان را حتی پس از خشکسالی و حادثه زلزله ویرانگر اخیر به صاحبانش پس نمیدهد. به همین نحو، آمریکا از تنها و بزرگترین منبع درآمد ملی ونزوئلا اختلاس کرد – سیتگو، شرکت مستقر در آمریکا [سهام عمده این شرکت متعلق به دولت ونزوئلا است. م] که اکنون واشینگتن در حال فروش سهام آنست. و البته همین امسال آمریکا میلیاردها دلار از صندوق ذخیره ارزی روسیه را که در بانکهای امریکا بود، دزدید.
باید افزود که واشینگتن به حفظ مستعمرات خود بر سرزمینهایی نظیر پورتوریکو، گوام، خلیج گوانتامو، هاوائی، صرفنظر از کل سرزمینهایی که اکنون به نام ایالات متحده آمریکا شناخته میشوند و زمینهایی که از مردم بومی مکزیک به سرقت رفتند، ادامه میدهد.
خلاصه اینکه، دولت ایالات متحده و سازمانهای غیردولتی فرمانبردارش حق ندارند قبل از آنکه به استعمارزدایی از زمینهای خود دست بزنند، درباره «استعمارزدایی» هیچکس مؤعظه کنند. چنین اقدامی میتواند با برچیدن پایگاههای نظامی آمریکا در سراسر جهان و بازگرداندن همه سربازانش در خارج آغاز شود؛ و با بازگرداندن همه پولها و منابع کشورهایی مثل افغانستان، سوریه، ونزوئلا و روسیه؛ بازگرداندن گوانتانامو به کوبا؛ برگزاری رفراندم استقلال در پورتوریکو و هاوائی؛ و پرداختن غرامت اساسی به مردم بومی ایالات متحده و نوادگان بردگان پیشین ادامه یابد.
این برخورد و توجه به گناهان و خطاهای کشور خود نه تنها کار درستی است، بلکه چشمانداز وسیعتری برای موفقیت به بار میآورد و همچنین از خطرات ناشی از حمایت و تجزیه اجباری کشورهای دیگر مثل فدراسیون روسیه پرهیز میکند – چیزی که کمیسیون هلسینکی حداقل به طور ضمنی برایش فراخوان «استعمارزداطی» روسیه را صادر می کند.
ــــــــــــــــــــ
* دانیل کوالیک، استاد دانشگاه پیتزبورگ در پنسیلوانیا، نویسنده، فعال صلح و عدالت اجتماعی، وکیل امور کارگری و حقوق بینالملی است. وی، از جمله، کتابی درباره ایران با عنوان «نقشه حمله به ایران: چگونه سیا و دولت پنهان برای بهتان زدن به ایران توطئه کردند»، نوشته است.