دولت یک دست سیزدهم بیگمان میکوشد که واکسیناسیون گسترده را به عنوان بزرگترین موفقیت داخلی و عضویت در پیمان شانگهای را بزرگترین دستاورد سیاست خارجی صد روزه خود در پیش چشم مخالفان خود قرار دهد. رقبای حذف شده دیروز نیز خواهند کوشید (چنانچه تا کنون کوشیدهاند) دستکم بخشی از این موفقیتها را حاصل تلاشهای دولت دوازدهم بنمایانند. صرفنظر از میزان حقانیت طرفین در ادعاهایشان اینک این سؤال در برابر دولت جدیدالتأسیس قرار دارد: آقایان حالا چه؟
از این پس در بر روی کدام پاشنه خواهد چرخید؟ دولت شما به کدام سمت و سو خواهد رفت؟ سیاست و سیاست اقتصادی شما بر بنیان کدامین باد خواهد چرخید؟ آیا همان راهی در پیش چشمانمان قرار دارد که دولتهای پس از جنگ رفتهاند و یا گذشته چراغ راه آینده خواهد بود و دولت پس ازصد و اندی روز با درسگیری از خطاهای بنیادین سالهای پیشین طرحی نو درمیافکند وبه راهی تازه میرود و اجازه میدهد، اقتصاد و سیاست در خدمت استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی حرکت کنند؟ آیا جلوی فرار سرمایه گرفته میشود و یا به دنبال سراب ورود سرمایههای خارجی همچنان نظارهگر خروج سرمایه از کشور خواهد بود؟ فراموش نکنیم که با «خروج ۱۷۱میلیارد دلار سرمایه» از کشور مواجهایم.۱ آیا به جد در جهت تولید ملی حرکت میکنیم و یا همچنان برای دلالان و سرمایهداران مالی فرش قرمز پهن میکنیم؟ آیا به تولید و توزیع داخلی ارجحیت میدهیم و یا منابع داخلی را به دست تاراجگرانی میسپاریم که با استفاده از رانت اطلاعاتی، آب، انرژی، خاک، زمین، منابع معدنی و… داخلی دست به صادرات زده و ارز ناشی از آن را در حسابهای خارجی خود خوابانده و یا به خرید خانه در ترکیه و ارمنستان و گرجستان و دبی و قطر و … میپردازند؟ آیا امکان دارد که سه وعده غذای ساده برای همگان را فراهم کنیم، یا اجازه میدهیم تا زمینهای مرغوب کشاورزی را همچنان به ویلاهای شمال و باستیلندها تبدیل کنند تا آقازادههای «خوش ژن» یا به عبارت دیگر «کاخنشین» با آسودگی خیال در ویلاهایی با پوششهای سر به فلک کشیده به برگزاری پارتیهای آنچنانی و خوشگذرانی مشغول شوند؟ آیا اصولگرایان در مسند قدرت قرار گرفته به وعدههای خود پایبند میمانند یا این وعدهها همچون شعارهای روزهای نخستین انقلاب، به دست فراموشی سپرده میشود.
…