azerbaidzhana_flag

ارمنستان و آذربایجان در خط مقدم؛

 

تارنگاشت عدالت
 
 
نویسنده: هنری کامنس
مترجم: م. قربانی
برگرفته از: نیو ایسترن آتلوک
۸ نوامبر ۲۰۲۲

 

آیا آمریکا طبق معمول در حال فضولی است؟
 

 

بی‌اعتنایی به حوادث اخیر در مناقشه منطقه ارمنستان و آذربایجان به بهانه ادامه همان موضوع گذشته کار سختی نیست؛ اما وقتی شما سرتیترهای رسانه‌های آمریکایی، مانند نیویورک تایمز را می‌خوانید متوجه می‌شوید که ممکن است مسایل بیش‌تری هم در آن نهفته باشد.

آیا ایالات متحده می‌توانست فرد دیگری به جز نانسی پلوسی را به عنوان نماینده برای ایجاد ناآرامی به آن منطقه اعزام دارد؟ نیازی به بحث درباره شخصیت و صلاحیت وی به عنوان میانجی صلح نیست، فراموش نکنیم که او به تازگی سفری به تایوان داشت.

در نگاه نخست وی فقط یک تدارکاتچی لابی آمریکا به نظر نمی‌رسد – چنان‌که قضیه بسیار فراتر از آن چیزیست که به چشم می‌آید. آمریکا طبق معمول مشغول پراکندن این پیام است که آمریکا وقتی مناسب بداند با خشونت رفتار خواهد کرد.

سخنان محبت‌آمیز
اظهارنظر پلوسی در باره این‌که آمریکا چگونه به کمک و یاری ارمنستان در زمانی که «مبارزه جهانی بین دمکراسی و خودکامگی» در جریان است، می‌شتابد، هم از آن حرف‌هاست. احتمالاً کم‌ترین ربطی به امنیت کشور، استقلال و عزّت ارمنستان ندارد.

نظرات زیادی درباره این مناقشه، به ویژه در مورد اخیر، وجود دارد، این هم یکی دیگر از بینش‌ها به آخرین برخوردهاست. یک نظر اینست که هدف باکو ایجاد یک منطقه حایل جهت تضمین امنیت بیش‌تر برای اسکان مجدد آذربایجانی‌ها در سرزمین ارمنستان است. این ممکن است علت رد و بدل نشدن آتش فرامرزی از سوی نخجوان را توضیح دهد.

رسانه‌های طرفدار دولت آذربایجان و برخی اعضای مجلس همین نظر را در مورد مناقشات مرزی اظهار می‌دارند. و درباره ضرورت ایجاد یک منطقه حایل/امنیتی، و این‌که چگونه باید ارمنستان را وادار به پذیرش صلح کرد، صحبت می‌کنند – اگر نه،  تحریکات ارمنستان ادامه خواهد یافت. این نوع صحبت‌ها دور از انتظار نیست، اما وقتی از نزیک به آن‌چه واقعاً در مرز خود ارمنستان، نه فقط ناگورنو قرهباخ، می‌گذرد می‌نگریم، به چه نتیجه‌ای می‌رسیم؟

کرملین در اداره این موارد حسن شهرت دارد. این چیزیست که رهبری در مسکو آن‌را جدی می‌گیرد و علت اساسی خودنمایی نانسی پلوسی هم همین است.

پلوسی می‌گوید: «امروز، در سخنرانی مرکز هُنری کاوسچیان ایروان به روشنی بیان کردم که آمریکا در کنار ارمنستان است. در مبارزه علیه خودکامگی در سراسر جهان، ما همیشه از دمکراسی و آزادی حمایت می‌کنیم.»

احتمالاً قصد پلوسی بغرنج‌تر کردن وضعیت پیچیدهایست که در خدمت برنامه‌های ژئوپلیتیک وسیع‌تر و منافع شخصی وی است؛ سفر وی به ارمنستان، و سناریوی تهمت متقابل و ناسزاگویی علیه طرف آذری، با نیت نادرستی به اجرا گذاشته شده – و هیچ شباهتی با نیات نیک ندارد.

او در لفاظی‌هایش تنها نیست، و دیگر سیاست‌مداران همفکرش نیز جنگ را به مثابه فرصتی برای کسب حمایت در میان رأی‌دهندگان آمریکایی می‌بینند. در انتخابات کالیفرنیا شما در هیچ پست دولتی بدون حمایت و تأیید جامعه ارامنه انتخاب نمی‌شوید، و در چند ایالت دیگر، که جمعیت اسپانیایی زبان‌ها نادیده گرفته می‌شود، لازم است به خواست‌های لابی‌های ارمنی‌ها و یهودیان نیز توجه شود تا برنامه‌ها پیش بروند.

آدام شیف یکی از اعضاء مجلس از کالیفرنیا، نماینده ۲۶-مین منطقه انتخاباتی کنگره در باره چگونگی سفر پلوسی به ایروان برای اظهار پیام همبستگی با ارمنستان، صحبت می‌کند. وی در آستانه سفر پلوسی می‌گوید: «تنها وقتی که آمریکا و جامعه جهانی در مقابل دیکتاتور بی‌رحم باکو بایستند، خونریزی پایان می‌یابد.»

او آمریکا و کنکره را به اقدامات بیش‌تر فراخواند و گفت [آن‌ها باید] همه کمک‌ها به آذربایجان را قطع کنند.» چنین تهدیدات ضایعی از سوی کسی که رییس کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکاست چندان هوشمندانه به نظر نمی‌رسد. به هر حال، هرچه این نوع اظهارات را بیش‌تر ارزیابی می‌کنیم، آنان بیش‌تر برملا می‌شوند.

بلینکن، وزیر خارجه آمریکا هم در این اتهام‌زنی‌های بی‌پایان دست‌اندر کار است، و این بدان معناست که حزب دمکرات و دیگر آژانس‌های دولت آمریکا دارای صف‌بندی نزدیکی هستند.

چنان‌که در گزارش روزنامه انگلیسی گاردین آمده است، بلینکن ادعا می‌کند که وی نگران آن بود که روسیه بتواند در روابط میان ارمنستان و آذربایجان «دخالت و تحریک» کند. ولی در ضمن، از سر مصلحت سیاسی هم شده، می‌پذیرد که «مسکو نیز می‌تواند از نفوذ خود در منطقه برای آرام کردن اوضاع استفاده کند.»

کارمندان بلینکن باید او را مطلع کنند، یا در رسانه‌ها بخوانند، که چگونه روسیه، زیر چتر سازمان امنیت جمعی به رهبری مسکو، نقش صلح‌آفرینی در منطقه ایفاء کرده است. این سازمان هزاران صلح‌بان را به میدان آورده که بیش‌ترین آشنایی را با مواضع مناقشات تاریخی و عملی دارند.

آن‌ها نظرات کارشناسان خارجی را کاملاً می‌فهمند و می‌دانند اهداف و نیات‌شان در مداخله در این مناقشات به دلایل خودخواهانه است. اگر این صلح‌بانان روسی وجود نداشتند، از حضور دیپلمات آمریکایی هم خبری نمی‌بود.

بیانیه مشترک شیف و دیگران:
«ما شدیداً افزایش خصومت از سوی نیروهای آذربایجانی در جنوب ارمنستان را محکوم می‌کنیم. یک بار دیگر رییس‌جمهور علی‌اف حمله‌های مرگبار دیگری علیه کشور مستقل ارمنستان به کار می‌برد تا ادامه دشمنی و تجاوزهایی را که از جنگ سال ۲۰۲۰ در ناگورنو قره‌باخ آغاز کرد، توجیه کند و ارمنستان را به تسلیم به خواست غیرمعقول سرزمینی وادار کند. رهبران جهان نباید دست روی دست بگذارند و بیکار بنشینند و از زبان ابهام‌آمیز میان دو طرف استفاده کنند. در این جنگ تنها یک متجاوز وجود دارد که باید متوقف شود. ما از دولت بایدن می‌خواهیم به اقدام عاجل دست بزند و به تجاوزات آذربایجان پایان دهد و علی‌اف را مسؤول این بی‌ثباتی معرفی کند.»

من در آرزوی برقراری صلح و آرامش هستم و اوضاع غالب و چنین مؤعظه‌هایی مرا آشفته خاطر می‌کند. تمام این نوشته‌ها و تئوری بافی‌ها، وقتی زندگی انسان‌ها در میان باشد، بی‌معناست. اما وقتی بحث از سوی سخنگویانی تنظیم می‌شود که می‌دانند یاوه‌گویی می‌کنند، کسی باید چیزی بگوید.

چشم‌انداز بدون نقطه تلاقی 
مدت‌های مدیدی‌ست که از شکاف آشکار بین تئوری و عمل آگاهم، و این که آن‌چه ممکن است به اصطلاح نیت خوب معرفی ‌شود، ربطی به آن نداشته باشد. اما فکر می‌کنم لورنس بروئرز، که در موضوع جنگ و صلح در منطقه جنوب قفقاز تخصص دارد، یکی از پُرمعناترین تفسیرها را در باره حوادث اخیر دارد.

بروئرز از جمله کارشناسان شناخته شده منطقه است که می‌تواند نبرد سی ساله بر سر کنترل سرزمین مورد منازعه ناگورنو قره‌باخ نظر دهد. این نزاع سی ساله برای کنترل این منطقه کوهستانی طولانی‌ترین مشاجره در دوران پساشوروی در اورآسیا بوده است.

بروئرز به تازگی توضیح داد که وقتی دنیا مشغول تحرکات خارکف در اوکراین است، اخبار بمباران وسیع آذربایجان و استفاده از پهباد علیه اهداف در ارمنستان: ژرموک، گوریس، واردنیس، تاتف، و کاپان گزارش می‌شود. درک این‌که چرا حالا، و به منظور چه هدف بزرگ‌تری این مسایل مطرح می‌شود، کار دشواری نیست، و این‌که ممکن است این جریان ربطی به انگیزه‌های محلی نداشته باشد، بلکه انگیزه‌های ژئوپلیتیک مرتبط به اوکراین در آن دخیل باشند.

اجازه دهید کمی بیش‌تر به عمق حوادث اخیر برویم، نظری که ضعف در مقابل آذربایجان آن‌را جسورتر می‌کند تا با مشاهده فرصت‌ها، خصومت‌ها را از سر بگیرد. این هم‌چنین درک عمیق‌تری از انتشار اخبار عقب‌نشینی روسیه در اوکراین به دست می‌دهد.

«دکتر لورنس بروئرز، عضو انجمن چاتم هائوس، در شبکه سیویل نت درباره حملات اخیر آذربایجان به ارمنستان گفت، این شدیدترین درگیری بعد از پایان جنگ ناگورنو قره‌باخ در سال ۲۰۲۰ بوده است. او درباره ارتباط [ادعای شکست‌های] اخیر روسیه در شمال شرقی اوکراین، و آن‌چه بین ارمنستان و آذربایجان می‌گذرد صحبت کرد. وی هم‌چنین درباره انگیزه‌های احتمالی آذربایجان و بالا گرفتن دوباره چنین درگیری‌هایی در آینده سخن گفت.»

استدلال وی، حداقل در نظر اول و با در نظر گرفتن [این فرض] که دست روسیه در اوکراین بند است و قادر نیست آن‌طور که باید و شاید بلافاصله به مسؤولیت‌های امنیتی‌اش، وقتی قلمرو ارمنستان تهدید شده است عمل کند، قابل درک است. آذربایجان می‌داند که در وضعیتی‌ست که می‌تواند حداقل حالا با شروط خودش برای صلح معامله کند.

گروه مینسک دیگر کار نمی‌کند، سازمان امنیت و همکاری اروپا (او اس سی ای) از دور خارج شده، و تمرکز اروپا بیش‌تر بر استفاده از منابع گاز آذربایجان است تا اتخاذ یک موضع اخلاقی که چه کسی مسؤول جنگ اخیر است. این فرصتی بود که آذربایجان منتظرش بود و مثل هر کشور دیگری از آن استفاده می‌کند.

نقش ترکیه از همه مهم‌تر است، چنان‌که آذربایجان می‌تواند از پشتیبانی آنکارا حداکثر سود را ببرد. به همه شما هشدار داده شد که به شورای ترکی {سازمان کشورهای ترک‌زبان م.) توجه بیش‌تری مبذول کنید، آن‌را نشنیده گرفتید، حالا این مناقشه برای دیگر ترک‌های ماجراجو بدعت گذاری می‌شود و بدون این‌که کسی متوجه شود زمینه‌ساز سیاستی شده است که تنها وقتی بروز می‌کند که تجاوز رخ داده و دیگر نمی‌شود با گفتن «فقط یک طرف دشمن است»، جلویش را گرفت.

بسیار غیرمحتمل است که آذربایجان بدون پشتیبانی کامل یک عضو سابق ناتو، و از جهت تکنیکی عضو تمام‌وکمال ناتو، دست به یک ماجراجویی جنگ تمام‌عیار دیگری علیه ارمنستان بزند. در اینجا مشاهده می‌کنیم کشورهای ترک‌زبان عملاً احساس می‌کنند از سوی ترکیۀ عضو ناتو حمایت می‌شوند.

اما ترکیه برنامه سیاسی خود را دارد، لازم می‌داند به تشنجات دامن بزند تا مخاطبین سیاسی داخلی را جلب کند. در ضمن در حال بندبازی بین روسیه، اتحادیه اروپایی و منافع خود در سوریه است و مشتاق است در تصمیم‌گیری‌های منطقه‌ای دست پُر داشته باشد.

ترکیه مایل است در بازی‌هایی شرکت داشته باشد که در آن برآیند برد و باخت صفر باشد، آن‌هم از جیب دیگران، از جمله روسیه. آن «دیگران» تنها ارمنستان نیست، شامل کشورهای زیادی می‌شود.

حمله اخیر، بزرگ‌ترین حمله پس از جنگ ۴۴ روزه بود که در سال ۲۰۲۰ از سوی ترکیه و آذربایجان علیه ارمنستان آغاز شد، چیزی که از جهت تکنیکی، تحت قوانین بین‌المللی، سرزمین اشغالی شناخته می‌شود. در چنین بستری آمریکا حالا می‌بیند که با توجه نشان دادن به ارمنستان ممکن است به بعضی منافع سیاسی دست یابد و از این وضعیت بهره‌برداری کند.

سابقه سودجویانه و نفرت‌انگیز دخالت آمریکا در امور منطقه باید موجب نگرانی آذربایجان باشد، به ویژه از هماکنون تا انتخابات میان دورهای در ایالات متحده آمریکا. جای شگفتی نیست که حالا مناقشات دیگری هم بروز می‌کنند، روشن است که به جز دست‌های پیدا، دست‌های پنهانی هم در کارند.

اگر آذربایجان از دست برود، ممکن است دستگاه سیاسی آمریکا هزینه گزافی، بیش‌تر از آن‌که اگر ارمنستان از دست برود، بپردازد. اما آذربایجان، تا وقتی که از حمایت ترکیه برخوردار باشد، ممکن است برایش اهمیتی نداشته باد، و این ممکن است به اندازه شکست در جنگ ویتنام به آمریکا ضربه بزند.

این همان آمریکایی‌ست که قادر نیست درک کند چرا مردمی که او در کشورهایشان دخالت می‌کند دیگر به حرف‌هایش باور نمی‌کنند و با ادعاهای پوچ عمو سام به وجد نمی‌آیند. وقتی مردم متوجه می‌شوند چه بهایی برای ایده‌هایی که هرگز به واقعیت نمی‌پیوندد می‌پردارند، طبعاً به دنبال راه بهتری می‌گردند، اما آمریکا درک نمی‌کند که راه بهتری با نیات بهتر از سوی انسان‌های بهتر وجود دارد.

دیگر مناطق داغ
زد و خورد دیگری در آسیای مرکزی در میان گارد مرزی قرقیزسبان و تاجیکستان رخ داده است. این حوادث «زمانی رخ می‌دهد که روسیه در حال انجام عملیات ویژه در اوکراین است و بین آذربایجان و ارمنستان هم جنگی در جریان است.»

توجه داشته باشیم که هر دو کشور به روسیه نزدیک هستند، متحد روسیه محسوب می‌شوند، و پایگاه‌های روسیه در آنجا مستقر است. هیچ دلیلی وجود ندارد که آن‌ها با یکدیگر بجنگند، در این صورت روسیه میانجی طبیعی آن‌هاست، ولی اجازه داده نمی‌شود چنین اتفاقی بیافتد.

ترکیه هنوز به این واقعیت پی نبرده است که در مورد اهمیتش در منطقه بیش حد گزافه‌گویی شده است. ترکیه مدت‌هاست که در بالاتر از وزن خود مشت‌زنی می‌کند، و اگر مواظب نباشد، کسی آن‌را بلوف یا لاف‌زنی خواهد خواند.

اما آمریکا هم نمی‌خواهد این را قبول کند، لذا آذربایجان با تکیه بر ترکیه و بلوف آمریکا به کارش ادامه می‌دهد، آن‌چه به ترکیه نفوذ بخشیده است فریبی بیش نیست.

تنها تاریخ به صراحت نشان داده است که چه نیرویی ضامن صلح و ثبات در ارمنستان بوده و خواهد بود. دوستانی که به تازگی سر و کله‌شان پیدا شده است، هر چند متعدد، ممکن است نتوانند به قول خود عمل کنند.

آن‌ها می‌توانند با همان سرعتی که آمده اند، بروند – مثل دسته پرندگانی که دچار وحشت شده از هر جهت پراکنده می‌شوند. آذربایجان به تصمیمات خود برای تأثیرگذاری ادامه می‌دهد، نه به خاطر روسیه، بلکه به این دلیل که میانجی‌گران آمریکایی از جوانب اوضاع باخبرند و می‌دانند که واقعیت چیز دیگری‌ست، و این در حالیست که هنوز از این تازه واردها سرخورده نشده اند.