جو بایدن، کیر استارمر، اولاف شولز،امانوئل مکرون

اسرائیل با حمایت غرب در چنگال تخیلات قدرت مطلق گرفتار است

 

تارنگاشت عدالت

نویسنده: آلن گابون
برگرفته از: میدل ایست آی
مترجم: م. قربانی
۱۸ نوامبر ۲۰۲۴

غرب چهرۀ واقعی بربریت است

 

نتانیاهو با حمایت ایالات متحده، در تلاش است تا کل منطقه غرب آسیا را صرفاً از طریق نیروی خشن نظامی بازآرایی کند.

 

 

ایزابل دفورنی، رییس پزشکان بدون مرز فرانسه و یکی از معدود افرادی است که اسرائیل به وی اجازه ورود به غزه داد، در این ماه گزارشی نادر، اندوهبار و تکان دهنده از آن‌چه در آنجا مشاهده کرده بود ارایه کرد.

علی‌رغم تجربه وسیع او در سراسر جهان برای پوشش مناطق جنگی در بیش از دو دهه، وی از عوامل متعددی که وضعیت غزه را وخیم‌تر کرد، شگفت‌زده شده بود. این عوامل عبارتند از وضعیت محاصرۀ کامل، تعداد نامتناسب کودکان کشته شده، و مقیاس تخریب، که در خیال هم نمی‌گنجد. بیش از ۸۰ درصد از ساختمان‌های این سرزمین، از جمله مدارس و بیمارستان‌ها آسیب دیده یا کاملاً نابود شده است.

دفورنی هم‌چنین متوجه شد که کمک‌های بشردوستانه‌ای که قرار بود به غزه برسد، چقدر ناچیز است. او گفت که در ماه سپتامبر، مقامات سازمان ملل توانستند تنها یک‌پنجم مواد غذایی را که در پشت مرز بود، وارد کنند – و وضعیت از آن زمان تا به حال بسیار وخیم‌تر شده است.

دفورنی هم‌چنین افزود که در چند روز آخری که در آنجا بود تنها به هفت کامیون اجازه ورود به غزه داده شد، در حالی‌که حداقل روزانه ۵۰۰ کامیون مورد نیاز است – و در منطقه شمال سرزمین مطلقاً هیچ کامیونی نرفته است.

این به تنهایی برای تأیید منطق و روش‌های نسل‌کشی اسرائیل کافی است، زیرا اسرائیل از سلاح گرسنگی و بیماری‌های جمعی استفاده کرده و هنوز ادامه می‌دهد. حتی آموس گلدبرگ، مورخ یهودی اسرائیلی، رییس مطالعات هولوکاست در دانشگاه عبری اورشلیم، اذعان کرده است که اسرائیل در حال ارتکاب نسل‌کشی است.

به خاطر ارایه شجاعانه شهادت‌های افرادی مانند دفورنی و نیز خبرنگارانی که هنوز با وجود خطرهای جانی در میدان حضور دارند، و کسان دیگری که وقایع را مستند می‌کنند – مانند کتاب سیاه غزه یا تخمین‌هایی که هفته‌نامه پزشکی لانست از شمار کشته شدگان فلسطینی به طور تقریبی اعلام می‌کند، شمار رسمی کشته شدگان ۴۳۰۰۰ نفر فهرست شده است که در واقع می‌تواند صدها هزار نفر باشد – هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که (از ‌ نسل‌کشی) آگاه نبوده است.

علی‌رغم تلاش‌های تبلیغاتی اسرائیل، رسانه‌های جریان اصلی و سیاستمداران غربی برای انداختن همه تقصیر‌ها به گردن حماس در حمله ۷ اکتبر سال ۲۰۲۳، مقصر اصلی هم‌چنان اسرائیل است.

دهه‌های استعمار
مدت‌ها پیش از اکتبر سال ۲۰۲۳، اسرائیل به استعمار غیرقانونی نامحدود سرزمین فلسطین، اشغال غیرقانونی نظامی، و نقض گسترده و دایمی قوانین بین‌المللی مشغول بود. حمله حماس دقیقاً نوعی واکنش اجتناب‌ناپذیر به ده‌ها سال استعمار، ویرانی و کشتار بود که اسرائیل آن‌را برانگیخت.

اسرائیل می‌توانست از موفقیت‌های نظامی و تضعیف حماس به عنوان فرصتی برای آتش‌بس و پیشبرد یک روند صلح جدید که منجر به راه‌حلی پایدار – یا حداقل به رسمیت شناختن واقعی حقوق برابر فلسطینی‌ها شود – استفاده کند. این می‌توانست در راستای منافع استراتژیک و داخلی اسرائیل در درازمدت باشد.

در عوض، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، با حمایت بسیاری از جمعیت اسرائیل که به نظر می‌رسد نسبت به رنج‌های دیگر کاملاً بی‌تفاوت هستند، کشور و منطقه را در جهت مخالف هدایت می‌کند.

اسرائیل از طریق شهرک‌نشینان، نظامیان و شخصیت‌های مذهبی راست افراطی خود، جنگ بی سروصدایی علیه کرانه باختری اشغالی برای پیشبرد روند استعمار و الحاق به راه انداخته است و از این واقعیت که همه نگاه‌ها به سوی غزه متمرکز است، بهره‌برداری می‌کند.

در خارج از کشور، اسرائیل، سرمست از «پیروزی‌های» کوتاه‌مدت مانند ترور رهبران ارشد حماس و حزب‌الله، منافع بلندمدت خود را از دست داده و فراموش کرده است که می‌توان در چند نبرد پیروز شد، اما در جنگ شکست خورد. پیروزی‌های نظامی به معنای صلح و امنیت پایدار نیست و چنین پیروزی‌های تاکتیکی حتی می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد.

مدت‌ها پیش از ۷ اکتبر، نتانیاهو با یک رشته موفقیت‌های سیاسی جسارت پیدا کرده بود.

در این راستا از جمله می‌توان از موارد زیر یاد کرد: توافق ابراهیم برای ترویج عادی‌سازی منطقه‌ای با اسرائیل، موفقیت زیاد تبلیغات اسرائیل در غرب که پیوسته حمایت از فلسطین را با یهودی‌ستیزی یکسان جلوه می‌دهد، همراه با استفاده از گناه هولوکاست که بسیاری از منتقدان را ساکت یا خنثی کرده است، و نیز حمایت مستمر و بی قید و شرط دولت‌های آمریکا و اروپا.

بدین‌سان، نتانیاهو از آستانه بحران در غرور و گستاخی خود عبور می‌کند که عمدتاً به خاطر افزایش محبوبیت او در میان اسرائیلی‌ها بود، زیرا ترورهای اخیر رهبران حماس و حزب‌الله را انتقام ناشی از ناکامی در ۷ اکتبر می‌دانستند.

حالا، «دیوانه خاورمیانه» اسیر توهم قدرت مطلق، به سازمان ملل حمله می‌کند، آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل را از ورود به خاک اسرائیل منع می‌کند، لبنان را به سرنوشتی مشابه غزه تهدید می‌کند، و حتی کل مردم لبنان را به شورش علیه حزب‌الله ترغیب می‌کند.

نمایش بیش از حد چشم‌گیر
در پس تشدید جنگ‌های اسرائیل در غزه و لبنان، هدف میان‌مدت بزرگ‌تری نهفته است، و آن تغییر شکل کل خاورمیانه از راه اعمال زور و خشونت وحشیانه محض است.

چند مقام اسرائیلی و آمریکایی اخیراً به شرط ناشناس ماندن به پولیتیکو گفتند که این این نمایش بیش از حد چشم‌گیر مربوط به یک تغییر استراتژیک است که با تأیید ایالات متحده انجام شده است. بنابراین، تصادفی نیست که نتانیاهو از همان لفاظی‌های «محور شرارت» استفاده می‌کند که جرج دبلیو بوش در طول جنگ عراق، که قرار بود اولین گام در پروژه خاورمیانه بزرگ باشد، به کار می‌بُرد.

در واقع اهداف نتانیاهو بسیار فراتر از حذف حماس و حزب‌الله است.

این اهداف هم‌چنین عبارتند از اشغال مجدد غزه پس از نابودی کامل آن به عنوان مجازات جمعی و (انتقام) از ۷ اکتبر و نیز برای غیرممکن ساختن تشکیل دولت فلسطینی حداقل برای چند دهه، از اهداف دیگر وی تکمیل الحاق کرانه باختری؛ حذف حزب‌الله و تجدید ساختار سیاست لبنان به سود اسرائیل؛ و تضعیف، اگر نگوییم حذف، ایران است.

نتانیاهو مایل است به همه این اهداف دست یابد و در عین‌حال به مردم خود و بقیه جهان ثابت کند که اسرائیل می‌تواند از عهدۀ هر چیزی که می‌خواهد – از جمله نسل‌کشی – بدون از دست دادن حمایت کامل ایالات متحده، تنها متحدی که برای دولت سرکش او مهم است، برآید.

بدیهی است که تشدید درگیری‌ها به طرز بدبینانه‌ای در خدمت منافع شخصی خود نتانیاهو است. اکنون او خود را در حالت یک مسیحایی منتظر ظهور می‌بیند و آشکارا خود را به عنوان آزادی‌بخش مردم لبنان (علیه حزب‌الله) و ایرانی‌ها (علیه حکومت خود) معرفی می‌کند.

او با بهره‌گیری از وحشتی که (رسانه‌ها) در ۷ اکتبر در سراسر غرب ایجاد کردند، موفق شد توانست روایت اشغال و وحشیگری غیرقانونی اسرائیل را به وضعیتی کاذب، خودخواهانه و مانوی «خوب در برابر شر» تغییر دهد، و اسرائیل را به عنوان قهرمان «تمدنی» که به نمایندگی از غرب با نیروهای «بربریت و وحشیگری» مبارزه می‌کند، قالب کند.

سگ مهاجم غرب
متأسفانه در سراسر غرب، این عملیات به خوبی جواب داده است. جهان غرب که قرن‌ها براساس استعمارگری و مفهوم «نژادهای فرودست» از جمله اعراب و مسلمانان ساخته و پرداخته شده بود، همواره با این نوع دروغ‌ها سازگار بود.

اسرائیل همیشه نیروی اصلی نیابتی غرب برای قلدری و تضعیف دولت‌ها و جماعت عربی بوده است. اسرائیل سگ مهاجم غرب در خاورمیانه است.

در واقع، کشتار وحشتناک فلسطینی‌ها تنها به دست اسرائیل انجام نمی‌شود، بلکه به وسیلۀ یک محور نسل‌کشی صورت می‌گیرد. رسانه‌های غربی به خوبی مسؤولیت کشورهای غربی را در آن‌چه احتمالاً اولین اقدام واقعی کشتار جمعی مردم در قرن بیست‌ویکم خواهد بود، پنهان کردند.

پوشش غالب رسانه‌های حامی اسرائیل با استراتژی استفاده از زبان تلطیف واژگان، به طور موفقیت‌آمیزی این افسانه را منتشر کردند که غرب «نمی‌تواند» اسرائیل را زیر فشار قرار دهد تا از کشتار و استعمار دست بردارد.
این یک دروغ محض است. این تصور که کشورها ناگهان دچار ناتوانی یا فقدان نفوذ شده باشند، نادرست است. برعکس، آن‌ها تمام ابزارها و اهرم‌های لازم را در اختیار دارند تا اسرائیل را در عرض چند هفته، اگر نه چند روز، متوقف کنند.

تحریم فوری و کامل اسرائیل از سوی کشورهای غربی و عربی می‌تواند با اثربخشی به مراتب مؤثرتر از تحریم‌ها علیه روسیه یا ایران اعمال شود. اسرائیل کشور کوچکی است که به شدت به غرب وابسته است.

چنین تحریمی، در صورت متوقف شدن نسل‌کشی اسرائیل می‌تواند پایان یا کاهش یابد، تحریمی که می‌تواند با پایان دادن به واردات و صادرات، توقف همه معاملات مالی، توقف موافقت‌نامه‌های تجاری و مصارده دارایی‌های خارجی، آن‌را از منابع لازم محروم کند. هم‌اکنون برخی کشورها چنین اقداماتی را آغاز کرده اند.

ابزارهای دیگری که کشورهای غربی، عربی و سایر کشورها می‌توانند به طور کلی یا جزیی به کار گیرند، شامل انزوای دیپلماتیک و نظامی است؛ پایان دادن به همه سفرهای ورودی یا خروجی اسرائیل؛ و هم‌چنین توقف همه ویزاها و همکاری‌های تحقیقاتی. اما، اولین اقدام باید توقف کامل و فوری فروش تسلیحات باشد.

اگر رهبران غربی از این ابزارها استفاده نمی‌کنند، به این علت نیست که آن‌ها ناتوان هستند، بلکه به این دلیل است که آن‌ها نمی‌خواهند. بدین ترتیب دنیای غرب خود را به طور کامل در نسل‌کشی‌ای که می‌توانست متوقف شود، شریک کرده است.

در واقع، در مبارزه بین «تمدن» و «بربریت»، این محور نسل‌کشی غربی است که دقیقاً در اردوگاه دوم قرار می‌گیرد.