پیشزمینه جنگ اخیر در جنین
روز ۲۰ ژوئن چندین ده شهرکنشین اسرائیلی روستای فلسطینی اللبن الشرقیه در کرانه باختری رود اردن را مورد حمله قرار دادند و با سنگ و آتش به خودروها و خانهها و دکانها خسارت وارد کردند. ۵ فلسطینی در اثر تیراندازی شهرکنشینان و سربازان زخمی شدند. بنابر گزارش شاهدین در محل پلیس و ارتش اسرائیل در طول این حملات حضور داشتند.
این شرزگی شهرکنشینان که در مناطق دیگر کرانههای باختری نیز تکرار شد به دنبال سوءقصدی که روز ۱۹ ژوئن به یک ایستگاه پمپبنزین در شهرک همسایه، «الی» صورت گرفت و طی آن ۴ اسرائیلی توسط فلسطینیان مسلح به قتل رسیدند، صورت گرفت. این سوءقصد به دنبال تهاجم گسترده ارتش اسرائیل روز قبل از آن به جنین رخ داد. یک بالگرد آپاچی اسرائیلی در حین درگیری شدید بین واحدهای تهاجمی ارتش و مبارزین فلسطینی، گویا برای «پشتیبانی» از انتقال سربازان زخمی، شهر جنین را با موشکهای خود مورد حمله قرار داد که به قتل ۵ فلسطینی از جمله یک جوان ۱۵ ساله و ۹۰ زخمی منجر شد.
شب ۳ ژوئیه ارتش اسرائیل با بیش از ۱۰۰۰ سرباز، خودروهای زرهپوش و بولدوزر که توسط جنگندههای شکاری، بالگرد و پهپاد حمایت میشدند وارد شهر جنین با ۴۶ هزار نفر جمعیت شدند و از این طریق بعد از ۲۰ سال باز یک حمله عظیم را آغاز کردند.
پس از دو روز ارتش اسرائیل حمله خود به جنین را که عملیات«کاشانه و باغ» نام داشت خاتمه داد و ویرانی و خرابی بسیاری به جای گذارد. باز تامین الکتریسته به شدت آسیب دید و دسترسی به اینترنت محدود شد، حرکت آمبولانسها بلوکه گردید، درختها ریشهکن شد و خیابانها و خانهها ویران گشت. و اکنون باز نسل جدیدی از فلسطینیان در جنین (نسل چهارم پس از «نکبت») بی سرپناه گردیده است. جنین در سال ۱۹۴۸ به عنوان پناهگاهی برای آوارگان فلسطینی ایجاد شده بود.
جنین نیز مانند نوار غزه از مدتها پیش مرکز حیات اجتماعی و مقاومت سیاسی مردم فلسطین است و به همین دلیل هدف سرکوبهای شدید قرار دارد. اکنون بیش از یک سال است که ارتش اسرائیل عملیات طولانی مدت و مهلکی در شهر انجام میدهد که طی آن تمام منطقه مسدود میشود و نیروهای زمینی تقریباً هرهفته به زور وارد خانه شهروندان شده و زیر ساختارهای عمومی را ویران میسازند.
گروههای مسلح فلسطینی که از مردان جوان تشکیل شده که در زندگی خود تنها سرگشتگی و مرگ را میشناسند، به سختی مقاومت میکنند و در این اواخر نشان داده اند که میتوانند ورود نیروهای نظامی اسرائیل به شهر را دشوار سازند، واقعیتی که ارتش اسرائیل را در هفتههای گذشته مجبور ساخت بیرحمانه و بدون ملاحظه دست به حملات هوایی زند.
علاوه برآن بمباران یک منطقه مسکونی و مجازات دستهجمعی شهروندان با بدنامسازی جنین به عنوان «مهد و کانون تروریسم» توجیه میشود که دخالت مدام را طلب میکند که در واقع همان دکترین «چمنزنی» که در غزه محاصره شد چند کیلومتر دورتر مورد استفاده قرار میگیرد است.
امجد عراقی تحلیلگر اندیشکده فلسطینی «شبکه» طی مصاحبهای با سایت خبری فلسطینی اسرائیلی +۹۷۲mag دو روز جنگ جنین را اینطور تعریف میکند:
«اگر اسرائیل تصمیم گیرد که مردم را از اردوگاه آوارگان جنین به طور کامل بیرون افکند، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا شاید چند انتقاد حقوق بشری صادر کنند ولی نهایتاً این مناطق را کماکان محل اجتماع تروریستها خواهند نامید. مردم فلسطین در مقابل این انتخاب قرار خواهند گرفت که کوچانیده و تبعید شوند و یا «مدل غزه» را بپذیرند. هردو تصمیم بسیار دردناک خواهد بود.»
او میگوید: این در واقع اوج آن عملیات نظامی اسرائیل بودکه اکنون بیش از یک سال است ادامه دارد. از سال ۲۰۲۲ ارتش تقریباً هرهفته به شهرهای کرانه باختری مثل جنین و نابلس تجاوز میکند. در طول ماهها نه تنها مقاومت گروههای مسلح فلسطینی علیه شبیخونهای ارتش اسرائیل افزایش یافته بلکه عملکردهای نظامی ارتش نیز شدت یافته است. دو هفته پیش ارتش از بالگرد آپاچی استفاده کرد تا یک حمله هوایی صورت دهد. دو روز بعد از آن از یک پهپاد استفاده شد. این اقدامات ۲۰ سال ، یعنی از انتفاضه دوم به این طرف بود که صورت نگرفته بود. این امر نه تنها نشان میدهد که برای ارتش چقدر سخت است تا گروههای مسلح را متوقف سازد، بلکه همینطور ارتش آماده است روز به روز از شیوههای خشنتری استفاده کند تا به اهداف خود برسد. یأس و دلسردی فزاینده باعث مجازات دسته جمعی شهروندان میشود: وقتی ارتش ادعا میکند که به «زیرساختهای تروریستها» ضربه وارد میکند، در واقع به مردم غیرنظامی و خانهها و زیرساختهای آنان خسارت میزند.
س: آیا ممکن است ارتش باز مانند سال ۲۰۰۲ جنین را اشغال کند؟
پ: پاسخ به این سئوال سخت است. در حال حاضر دکترین حاکم، مثل نوار غزه، دکترین «چمنزنی» است. همان سیاست کاربردی اجراء میشود. آنها وارد شهر میشوند و شاید چند قبضه اسلحه ضبط میکنند و احتمالاً یک فلسطینی رادیکال را به قتل میرسانند. ولی میدانیم که آنها همیشه بازخواهند گشت و همیشه نیروهای مسلح اعزام خواهند داشت. معتقد نیستم که ارتش علاقمند است این مناطق را که طبق قرارداد اسلو زیر نظر دستگاه خودگردان فلسطین قرار داده شده، مجدداً اشغال کند. آنها بیشتر کوشش خواهند کرد، سیاستهای اشغالگرانه خود را در اردوگاههای آوارگان مجدداً اعمال دارند یعنی حملات هوایی خود به جنین و نابلس را تشدید کنند تا مبارزین را به شیوه مشابه در نوار غزه از بین ببرند. آنها با شهرهای کرانههای غربی مانند نوار غزه رفتار خواهند کرد.
س: شما در این رابطه در مقالهای در سایت +۹۷۲mag از «مدل غزه» سخن میگویید، مبنی بر اینکه کرانههای غربی به بانتوستانها تقسیم گردد، که مانند نوار غزه مدیریت شود که به معنی کنترل اجتماعی، محاصره و به حداکثر رساندن تعداد جمعیت در کوچکترین و محدودترین فضا خواهد بود.
پ: این سیاست صریح اسرائیل است که جدایی فیزیکی و روانی بین کرانهغربی و نوار غزه ایجاد کند. سیاستی که از طرف رهبری فلسطین حمایت میشود زیرا در کرانههای غربی رود اردن الفتح و در نوار غزه حماس حاکم است. ارتش اسرائیل اکنون در صدد است تا شیوهای را که در غزه اعمال میکند، اکنون در کرانههای باختری به اجرا درآورد، هرچند که مشخصات و درجههای شدت متفاوتی وجود دارد. نوار غزه یک بانتوستان واقعی است، آخرین منطقه متمرکز شده که اسرائیل آنجا هرنوع که بخواهد خشونت اعمال میدارد و میتواند مردم را در تنگترین جا محبوس نگاه دارد. ارتش اسرائیل به طور منظم به شهرهای بزرگ فلسطینی، از جمله رامﷲ تجاوز میکند، ولی شکل و شیوهای که آنها از فناوریها و شیوههای جنگی نوین همینطور در کرانههای باختری به کار میبندند، نشانه روشنی است که آنها برای شهرهایی چون جنین و نابلس آیندهای جز «مدل غزه» در نظر ندارند. مناطق محدوده که مانند غزه مدام سرکوب میگردد. این در واقع ادامه سیاست آپارتاید اسرائیل است.
س: آیا گروههای مسلح فلسطینی در چنین سناریویی برای نیروهای اشغالگر یک تهدید واقعی محسوب میشوند؟ آیا آنها این امکان را دارند که بدون حمایت احزاب سیاسی به مبارزه خود ادامه دهند؟
پ: ویژگی این گروهها این است که به هیچ حزب سیاسی تعلق ندارند و از این رو غیرمتمرکز هستند و فلسطینیان به ویژه جوانان با ایدئولوژیها و پیشزمینههای متفاوت را که بدون داشتن هیچ امیدی رشد میکنند جلب میکنند. جوانانی که تنها زندگی در اردوگاههای آوارگان را میشناسند و دارای یک رهبری فلسطینی هستند که خود بخشی از سرکوب است، جوانانی که همه روزه با شهرکها، شهرکنشینان و خشونت نظامی روبهرو هستند. آنها به نسلی تعلق دارند که هیچ امکان دیگری جز مبارزه مسلحانه نمیبینند. آنها یک تهدید واقعی برای اشغالگران به شمار نمیروند. ولی آنها وضعیت را بدتر میکنند. هم برای رهبران فلسطینی، چون آنها ایدئولوژیها و سیاستمداران کهنه را، که سعی میکنند جنبش فلسطین را کنترل کنند، به چالش میطلبند و همین طور روایت اسرائیل را. تنها این واقعیت که سوءقصدهایی انجام میشود، این رویا را تخریب میکند که گویا به نحوی همه چیز رو به راه است. و علاوه بر خساراتی که آنها وارد میکنند، این امر قدرت روانی واقعی این سوءقصدهاست. و درست همین امر مقامات اسرائیلی و فلسطینی را نگران میکند که مشترکاً میخواهند تا این گروهها رام گشته و زمینگیر شوند. و در اینجا خطر آن میرود که جامعه فلسطینی به یک اپوزیسیون تودهای علیه مسببین بیعدالتی جاری، تبدیل گردد.
س: در روزهای اخیر باز هزاران نفر آواره از اردوگاه آوارگان در جنین مجبور شدند خانههای خود را ترک کنند تا از تحمل خشونت جان به در برند. این تصاویر که شبیه تبعیدهای دیگر است، چه پیامدهایی روی مردم فلسطین و احساس جمعی باقی خواهد گذارد؟
پ: صحنههایی که ما در جنین شاهد بودیم نشان میدهد که تبعید مردم فلسطین یک امر ثابت است، فارغ از این که تبعید داخلی پس از حمله هوایی در غزه و یا تبعید از «مسافر یطا» و یا شرق بیتالمقدس و یا در صحرای نگب باشد. دولت راست افراطی کنونی اسرائیل روشن و صریح میگوید که دو راه در مقابل مردم فلسطین قرار دارد: یا آنها سلطه اسرائیل را برای همیشه میپذیرند و یا تبعید خواهند شد. در ماههای اخیر این آمادگی به روشنی نمایش داده شد: خشونت نظامی بیشتر و حملات شهرکنشینان به روستاهای فلسطینی. این اعمال خشونتآمیز همیشه وجود داشته است ولی وقتی ما به ابعاد آن مینگریم، به یاد میآوریم که «نکبت» هنوز ادامه دارد، مردم فلسطین به راحتی تبعید و کوچانیده میشوند و هیچکس از اسرائیل بازخواست نمیکند.