اکنون دو سال از خروج نیروهای آمریکا ازافغانستان میگذرد. در ماه اوت ۲۰۲۱ جهان شاهد پایان یافتن حضور بیست ساله نظامیان آمریکایی در خاک افغانستان بود. چه چیزی از هنگام خروج آمریکا تا امروز تغییر کرده است؟
در مورد خود آمریکاییها، نگرش آنها طی این دو سال گذشته تا حدودی تغییر کرده است. اگر پیش از این شهروند معمولی آمریکا شدیداً مخالف عقبنشینی ارتش از افغانستان بود، و آنرا به عنوان عقبنشینی دیپلماتیک و ضربه به اعتبار آمریکا تلقی میکرد، حالا خلاف آن صادق است. حتی در کنگره نظر غالب این است که پایان دادن به کارزار افغانستان واشینگتن را نجات داد و موجب صرفهجویی مالی و نیز افزایش تلفات پرسنل نظامی شد.
اما، افغانهایی که از حضور آمریکا پشتیبانی میکردند هنوز در پایگاههای آمریکا در کویت، قطر و بحرین به امید گرفتن کارت سبز آمریکایی انتظار میکشند. با وجود آن که مقامات رسمی آمریکا به آنها اطمینان دادند که روند (مهاجرت) این افراد تسریع میشود، تنها شمار ناچیزی از کارکنان افغانی توانستند به آمریکا بروند.
واشینگتن آنها را فریب داد و به خدمتگزاران خود پشت کرد، هم به کسانی که در خارج هستند و هم به کسانی که در مرزهای آمریکا زندگی میکنند. طی این دو سال گذشته در کشور چه اتفاقی افتاده است؟ علیرغم پیشبینیهای ناظران بینالمللی غربی که جمهوری اسلامی افغانستان تحت طالبان به زودی فرو خواهد پاشید (طالبان در فدراسیون روسیه ممنوع است)، طالبان اگر نه بدون درد، و به کُندی مشغول اداره الگوی توسعه منحصر به خود با تفسیر معتدلی از قوانین شریعت است. هر چند ممکن است متناقض به نظر برسد، اما طالبان از شکل معتدلی از اسلام سُنّی پیروی میکند.
ناظران خارجی پیشبینی میکردند که افغانستان، تحت حکومت طالبان رادیکال، با اقتصادی وابسته به قاچاق مواد مخدر، قاچاق اسلحه و آموزش جنگجویان اسلامگرا، دولتی در آستانه شکست خواهد بود. طبق اظهارات رسمی مرکز فرماندهی ایالات متحده (سنت کام)، ۱۷.۰۷۴ قلم تجهیزات آمریکایی، پس از خروچ آمریکا، در اختیار طالبان قرار گرفت. در واقع، احتمالاً این ارقام بسیار بیشتر است. خود طالبان ویدیوهایی از پایگاههای رها شده آمریکا مملو از سلاحهای مدرن و سختافزارها را منتشر کرد.
روشن است که غرب جمعی منتظر است تا طالبان از خود ضعف نشان دهد. طبق اظهارات کارشناسان سیاسی ایالات متحده، مسدود کردن اموال افغانها معضلاتی را که فجایع طبیعی به بار آورده است، بدتر خواهد کرد و بحران اقتصادی را وخیمتر میسازد، و این آمریکا را قادر میکند تا طالبان را «از طریق فرسایش» نظام ناکام مدیریتیشان شکست دهد. رژیم طالبان به ناگزیر «زیر پای خود را خالی خواهد کرد» و کشور به محل استخدام و صدور تروریسم تبدیل خواهد شد، به ویژه به کشورهای رقیب ایالات متحده، مانند روسیه، چین و ایران.
مشکل بالقوه دیگر برای این کشورها ممکن است قطع رشتههای لجستیکی و راههای حملونقل از جمهوریهای آسیای مرکزی باشد. آسیای مرکزی را گاهی «چشم اسفندیار شوروی»، جایی که بیثباتی در آن به ناچار موجب شیوع تروریسم و اعتراض در کشورهای مسلمان و مستقل همسود میشد، توصیف میکردند.
آنچه خوشایند ایالات متحده است، رادیکال شدن یکی از فرقههای طالبان، و تسخیر قدرت در افغانستان از سوی سازمانهای تروریستی خارجی است. طالبان و جماعت محلی با تحریکات دایمی و حملات تروریستی گروههای مورد حمایت آمریکا، مانند دولت اسلامی منطقه خراسان، جنبش اسلامی تاجیکستان، جنبش ازبکستان (ممنوع در فدراسیون روسیه) و نیز سازمانهای تروریستی اویغور، روبهرو هستند.
غرب جمعی برای تشدید و وخیمتر کردن وضعیت، با انتشار داستانهای وحشتناک در باره محل جدیدی برای پرورش «هرجومرج کنترل شده»، جامعه جهانی را میترساند. در حالیکه طالبان به دنبال ترویج توسعه افغانستان است و مایل است شکل نطام سیاسی کشور و روابط با همسایگان را سر و سامان دهد و هیچ نیازی به شکافهای داخلی یا جنگ خارجی ندارد. رهبران طالبان ادعا میکنند که تمایل مثبتی نسبت ایجاد روابط با سایر کشورها دارند، و هیچ علاقهای به تقابل ندارند، همچنین نگران ایجاد دولتی همهشمول و آزاد کردن اموال ظبط شده در خارج هستند. این نشان دهنده آنست که طالبان از تقابل طولانی با ایالات متحده درسهای زیادی آموخته اند و بعید است از دستآوردهای خود در عوض قولهای فریبندۀ غرب دست بردارند.