روز پنجم ژوئیه امسال، نیویورک تایمز مقالهای با این عنوان منتشر کرد: «آمریکا با پول قرضی زندگی میکند.»
به بیان نیویورک تایمز قرض کردن پرهزینه است. بخش فزایندهای از درآمد فدرال، پولی که میتواند برای کمک به امور مردم به کار گرفته شود، به جیب سرمایهگذارانی میرود که به شکل پرداخت بهره، اوراق قرضه میخرند. دولت به جای آنکه از ثروتمندان مالیات دریافت کند، به ثروتمندان اجازه میدهد که پول قرض کنند.
طبق گزارش دفتر بودجه کنگره، دولت تا سال ۲۰۲۹ بیش از هزینه دفاع ملی برای پرداخت بهره، هزینه خواهد کرد و پرداخت بهره تا سال ۲۰۳۳ میلادی ۳.۶ درصد از تولید ناخالص ملی را تشکیل خواهد داد.
نویسنده مقاله معتقد است که اوضاع روزبهروز هشدار دهندهتر و دردناکتر میشود و در نتیجه باید تصمیمات ریشهای اتخاذ گردد.
اما با افزایش شکاف میان نیروهای سیاسی در ایالات متحده، شاهد جایگزین دیگری نخواهیم بود، به ویژه آنطور که روزنامه اکونومیست بریتانیا مینویسد، «چشمانداز جهانی جو بایدن فاقد اعتماد به نفس و بدبینانه است.»
این واقعیت را که رییسجمهور بایدن از سوی مجلس نمایندگان تحت رهبری جمهوریخواهان به استیضاح متهم شده است، نمیتوان نادیده گرفت: در ۲۲ ژوئن مجلس دو ماده استیضاح به نهادهای امنیت میهنی و کمیتههای قضایی، یکی برای سؤاستفاده از قدرت و دیگری برای سستی در انجام وظیفه ارسال کرد.
جالب آنست که ارزیابی سناریوی کنونی نه تنها از سوی آمریکاییها، بلکه از جانب کشورهای نوظهور انجام گرفته است. برای مثال، عربنیوز از عربستان سعودی در ۲۵ ژوئن امسال گزارش داد که نظام سیاسی ایالات متحده آشفته است و کشور به شکل فوقالعادهای متلاشی شده است.
نویسنده مشکلات جاری در ایالات متحده را همتراز با امپراتوری روم میداند: «شما نمیتوانید رهبر جهان باشید، هنگامیکه جامعه شما در حال فروپاشی است و رهبری شما دچار شکاف، بلاتکلیفی و ضعف باشد.» به ویژه هنگامیکه رسانهها، که زمانی به عنوان سلاح قدرتمند حقیقت ستایش میشدند، به ابزاری برای جهتگیری سیاسی با انگیزه سودورزی، و نه اصول تبدیل شده اند و آزادی بیان در آمریکا نابود شده است.
به نظر نویسنده نفوذ آمریکا در آمریکای جنوبی و آفریقا نیز به شکل مشابهی رو به کاهش است: آمریکا در تاریخ نسبتاً کوتاه خود هیچگاه ضعیفتر از امروز نبوده است.
در ۱۹ ژوئن امسال، مروان بشیره، تحلیلگر ارشد سیاسی شبکه تلویزیونی الجزیره، اظهار میدارد که نشانههای فروپاشی نظم جهانی مسلط آمریکا نسبت به دهه گذشته و کاهش نفوذ و اعتبار سیاسی و اقتصادی جهانی آن بیش از پیش قابل مشاهده است.
به اعتقاد نویسنده، تلاش برای احیای رهبری آمریکا از طریق به اصطلاح «نظم بینالمللی قانونمدار» با ناکامی روبهرو شده است. اینطور درک شده است که این نظم به مثابه تمهیدات یا مقدماتی تقلبی برای حفظ منافع غرب در مقابل بقیه جهان ایجاد شده است و قوانین بینالمللی را نقض کرده است.
در بهار گذشته، ژورنالیست معروف آمریکایی راس داتات قاطعانه نظر داد که نخبگان کشورهای غرب آسیا، آفریقا، و آسیای مرکزی به روسیه و چین با نظر موافق مینگرند، و افکار عمومی کشورهای نوپدید همدلی بیشتری با روسیه و چین دارند تا با آمریکا.
ریچارد هاس، تحلیلگر مورد احترامی که اطاق فکر مشهور شورای روابط خارجی را برای بیش از بیست سال هدایت میکرد، در تحلیل خود حتی از این هم فراتر رفت: «فروپاشی نظام سیاسی آمریکا به این معناست که برای نخستین بار، تهدید درونی از تهدید خارجی پیشی گرفته است. آمریکا به جای آنکه تکیه گاهی قابل اعتماد در دنیایی بیثبات باشد، به عمیقترین منبع بیثباتی و الگوی دمکراسی غیرقابل اعتماد تبدیل شده است.»
در ۲۲ سپتامبر سال ۲۰۲۲ رییسجمهور آمریکا جو بایدن گفت دمکراسی آمریکایی در آستانه فروپاشی قرار دارد و به نخی بند است.
در پاسخ به این موضوع، شبکه خبری گلف نیوز از امارات متحده عربی امروز آمریکا را مانند خانهای دستخوش نفاق توصیف میکند. هر روز آمریکاییهای بیشتری میپذیرند که وضعیت جاری کشور غیر عادی است.
خشونت خیابانی و بیثباتی در تابستان ۲۰۲۰ واقعیت وضعیت روانی قدرتمندترین ملت جهان را به نمایش گذاشت. ایالات متحده مدتهای مدیدی است که بیشترین نرخ جنایات خشونتآمیز را در جهان دارد، و نظم عمومی رو به وخامت آن به گسترش اسلحه گرم سرعت بخشیده است. آمریکا از نظر شمار مالکیت اسلحههای خصوصی جایگاه نخست را به خود اختصاص داده است. محققین در نظرسنجی تسلیحات سبک تخمین زده اند که آمریکاییها ۳۹۳ میلیون از ۸۵۷ میلیون اسلحه غیرنظامی را دارند که حدود ۴۶ درصد از انبار اسلحه غیرنظامی دنیا را شامل میشود. به گزارش همین نشریه در ازای هر ۱۰۰ نفر آمریکایی ۱۲۰ اسلحه گرم در آمریکا وجود دارد. به گزارش مرکز تحقیقی پیو، ۴۸ درصد آمریکاییها معتقدند که خشونت با اسلحه یک مشکل اساسی در کشور است.
طبق گزارش وبسایت روزنامه یو اس اِی تودی، نظرسنجیها نشان میدهند که تنها ۱۷ درصد از شهروندان معتقدند که رفتار سیستم عدالت کیفری در آمریکا رفتاری منصفانه است.
اکنون مسأله مهاجرت در آمریکا به طور جدی تشدید شده است.
البته در سیاستهای داخلی آمریکا فراز و فرودهایی وجود خواهد داشت، ولی یکی از قابل توجهترین روندها در سالهای اخیر رشد قطبی شدن نخبگان است که میتواند به یک شکاف عمده در کشور تبدیل شود.
انتخابات جدید ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۴ برگزار خواهد شد، و بسیاری از ناظران عینی معتقدند که هر دو حزب، جمهوریخواه و دمکرات، علیه نتایج انتخابات اعتراض خواهند کرد. از سال ۲۰۰۰ درگیری بر سر انتخابات ریاست جمهوری به یک سنت تبدیل شده است.
از هنگامیکه در سال ۲۰۱۶ هیلری کلینتون به ترامپ باخت، کارگزاران حزب دمکرات به انکارگران حرفهای تبدیل شدند، و پیوسته بر این موضوع که رهبری حزب دمکرات، خبرنگاران و هوداران آنها هیچ خطایی مرتکب نشده اند، تأکید ورزیدند: ولادیمیر پوتین و روسها میبایست برای دستبرد به اطلاعات (هک کردن) انتخابات سرزنش شوند.
در سال ۲۰۲۰، ترامپ ادعا کرد که باخت وی به بایدن نتیجه تقلب در انتخابات بود: انتخابات به سرقت رفت. ظرف چند هفته شعار حزب جمهوریخواه این بود، «به سرقت پایان دهید.»
یافتههای یک مطالعه به تازگی نشان میدهد که بیش از نیمی از آمریکاییها انتظار دارند «در یکی دو سال آینده» در آمریکا جنگ داخلی رخ دهد، و تعداد پرشماری هم پایان آمریکا را پیشبینی میکنند.
یکی از آنها میگوید که اگر ترامپ یا هر جمهوریخواه دیگری وارد کاخ سفید شود، کالیفرنیاییها در جهت خارج شدن از ایالات متحده گام بر خواهند داشت.
سناریوی دیگری که به طور جدی مورد مطالعه قرار گرفته است، اینست که ایالات قرمز، یا ایالات جمهوریخواه، در صورت پیروزی دمکراتها، شامل دوره دوم ریاست جمهوری بایدن، جنبش استقلال طلبانه را آغاز کنند.
بسیاری از تحلیلگران در حال بحث درباره چشمانداز قابل توجه جنگ داخلی در آمریکا هستند. در عین حال، برخی تحلیلگران سیاسی شاهد تقویت مواضع به اصطلاح نو محافظهکاران در میان نخبگان حاکم در آمریکا هستند، که سرسختانه معتقدند واشینگتن باید بر کل جهان حکومت کند و هر کس با آن مخالف است باید شدیداً تنبیه شود. موضع آنها در مورد اوکراین میتواند جهان را به آستانه جنگ هستهای بکشاند. اقدامات سبکسرانه این گروه هماکنون موجب مشکلات متعدد و بحرانهای تازهای شده است.
برای یافتن راههای برون رفت از بنبست جاری در امور بینالمللی، کشورهای درحال توسعه روزبهروز بیشتر به روسیه و چین نزدیک میشوند. آنها در این زمینه بیش ازهر چیز انتظارات خود را در کنفرانس پیش روی بریکس میبینند، جایی که ممکن است گسترش این اتحاد اعلام شود.