اسرائیل

امواج ضربه‌ای بر دفاع شکسته

 
 
 
تارنگاشت عدالت
 
 
نویسنده: سیدحسن حسن
برگرفته از: روزنامه چپ
۲۶ آوریل ۲۰۲۴
 
 
اسطوره برتری اسرائیل در حال فروپاشی است
 
 
 

اهمیت عملیاتی که حماس و گروه های مقاومت فلسطینی در ۷ اکتبر آغاز کردند و آبروی ارتش اسرائیل را برای همیشه از بین برد، بسیار بزرگ است. اما حملاتی که ایران در ۱۳ و ۱۴ آوریل انجام داد نیز دارای اهمیت تاریخی است.

برای اولین بار، ستون فقرات محور مقاومت مستقیماً از سرزمین خود به اسرائیل حمله کرد و بزرگترین حمله موشکی ثبت شده علیه اسرائیل و بزرگترین حمله پهپادی در تاریخ را انجام داد. ما وارد مرحله کاملاً جدیدی از درگیری اعراب-اسرائیل و ایران-اسرائیل شدیم، آن هم به مرحله نهایی، زیرا اکنون دیگر همه تابوها شکسته شده و توازن های جدیدی ایجاد گردیده است.

توانایی بازدارندگی اسرائیل دیگر از بین رفته. از ۷ اکتبر، حماس، حزب الله، انصارالله و مقاومت عراق آن را درهم شکستند. اما این جنبش‌های مقاومت بودند، نه دولتی که چیزهای بیشتری برای از دست دادن دارد. این اقدام مستقیم ایران از این نظر بسیار مهمتر است زیرا اسرائیل چندین دهه است که ایران را تهدید به بمباران کرده، بدون اینکه جرات انجام این کار را داشته باشد، در حالی که ایران در اجرای تهدیدات خود بسیار سریع عمل کرد.

ایران با وجود تهدیدهای آمریکا و غرب، حمله خود را انجام داد و شجاعت و آمادگی بی‌سابقه‌ای برای ورود به جنگ منطقه‌ای نشان داد و مستقیماً آمریکا و دست نشاندگان عرب آن در منطقه را تهدید کرد که در صورت مداخله به آنها حمله خواهد کرد. این جسارت، بلوف دولت بایدن را خنثی کرد، دولت بایدن رسماً اعلام کرد که از پاسخ اسرائیل که از قبل از آن فاصله گرفته بود حمایت نخواهد کرد.

توانمندی های نظامی ایران به وضوح نشان داده شد.  اگرچه این حمله از قبل اعلام شده بود و توانایی های دفاع هوایی و موشکی بیش از پنج قدرت نظامی که مستقیماً از اسرائیل حمایت می کردند (ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، عربستان سعودی و اردن) با اینحال نتوانست نه تنها در آسمان بلکه در دفاع موشکی نیز از حمله ایران به خاک اسرائیل جلوگیری کند.  سامانه‌های دفاعی اسرائیل بیش از حد زیر فشار قرار گرفت، آژیرهای خطر از شمال تا جنوب برای ساعت‌ها به صدا درآمد و با این حال حداقل بیست ضربه مستقیم به ثبت رسید.

ایران برتری اخلاقی خود را نشان داد.  او دقیقاً به ماده ۵۱ منشور ملل متحد که استفاده از خشونت در دفاع از خود را مجاز می‌داند، پایبند بود و فقط اهداف نظامی را هدف قرار داد (دو پایگاه هوایی که طبق گزارش‌های ایران منهدم شد و طبق گزارش اسرائیل آسیب دید) و از قبل حمله خود را اعلام کرد، که به کشورهای آسیب‌دیده اجازه داد حریم هوایی خود را ببندند و از هواپیماهای غیرنظامی که اسرائیل طی روزها با پارازیت گسترده سیگنال‌های GPS در سراسر منطقه در معرض خطر قرار داده بود، محافظت کنند.

در نهایت، همانطور که مروه عثمان گفت، شکست لایه های دفاعی پنج گانه اسرائیل توسط لایه ششم دفاعی در رسانه ها جبران شد و روزنامه نگاران تکرار کردند که اسرائیل و متحدانش توانستند ۹۹ درصد موشک ها را رهگیری کنند. با توجه به ضربات ثبت شده، این بدان معناست که ایران ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ پهپاد و موشک شلیک کرده است، در حالی که تمام داده های غربی این تعداد را کمتر از ۵۰۰ می دانند. هدف از این فریب آشکارا حفظ چهره اسرائیل و ادعای پیروزی بود، که گویا اسرائیل ظاهراً توانست ۹۹ درصد موشک ها را رهگیری کند.

سید علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۰۷ گفت:«آنهایی که تهدید می‌کنند باید بدانند که تهدید یا حمله نظامی علیه ایران – به معنای زدن و دررفتن – دیگر امکان‌پذیر نیست. کسانی که به ما حمله کنند، عواقب ویرانگر اعمال خود را متحمل خواهند شد

اگرچه اظهارات وی اغلب مورد تمسخر قرار می گرفت، به ویژه با توجه به حملات متعدد اسرائیل به پایگاه های ایران در سوریه ‑ که جان بسیاری از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را گرفت ‑ ولی امروز دیگر هیچ کس در جدی بودن این موضوع تردید ندارد. اگر خاک ایران مورد اصابت قرار گیرد، مانند حمله آشکار اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، مهاجم مستقیما مورد حمله قرار خواهد گرفت و از این پس همانطور که فرمانده کل سپاه پاسداران حسین سلامی پس از حمله ایران گفت، هرگونه حمله آشکار به منافع ایران با مقابله به مثل مواجه خواهد شد.

«ما معادله جدیدی با رژیم صهیونیستی ایجاد کرده‌ایم و به هرگونه تجاوز به منافع، اموال، شخصیت‌ها و شهروندان ایران در هر نقطه از جهان، مستقیماً از خاک ایران پاسخ خواهیم داد.  ما فصل جدیدی را در رویارویی با دشمن گشوده ایم.»

این یک تغییر واقعاً تکتونیکی در معادلات قدرت و بازدارندگی است. کسانی که اهمیت این حمله را کوچک جلوه می دهند، اهمیت سیاسی و استراتژیک درازمدت آن را نادیده می گیرند که  مطابق با رویای مشترک تمام محور مقاومت در مورد شکل، مقیاس و زمان مبارزه با اسرائیل میباشد. همانطور که “فادی قرآن”، مدیر ستاد کمپین آواز پس از حمله اشاره کرد، «وسعت حمله ایران، و گوناگونی مکان‌های مورد حمله و تسلیحات مورد استفاده، اسرائیل را وادار کرد تا فناوری‌های دفاع موشکی آمریکا و اسرائیل در منطقه بیشتر را افشا کند. ایرانی‌ها از سلاح‌هایی استفاده نکردند که اسرائیل از وجود آن‌ها اطلاعی نداشت. آنها فقط از تعداد زیادی از آنها استفاده کردند. اما احتمالاً ایرانی‌ها اکنون نقشه تقریباً کاملی از سیستم دفاع موشکی اسرائیل دارند و همچنین می‌دانند که ایالات متحده در اردن و خلیج‌فارس در کجا تأسیسات دارد. آنها همچنین می دانند که چقدر طول می کشد تا آنها را آماده کنند، جامعه اسرائیل چگونه به آنها واکنش نشان می دهد و غیره.

این امر هزینه استراتژیک هنگفتی برای اسرائیل دارد، در حالی که رژیم‌های عربی، به‌ویژه رژیم سلطنتی اردن، توسط مردم خود سرزنش می‌شوند که هیچ کاری برای حفاظت از مردم غزه انجام نمی دهند، در عین حال هر کاری برای حفاظت از اسرائیل میکنند. مهم این است که ایران اکنون می تواند از تمام اطلاعات به دست آمده از این حمله برای اعتبار بخشیدن به یک حمله حتی مرگبارتر استفاده کند، در حالی که آمریکا و اسرائیل باید مدل فعلی دفاعی خود را که به خطر افتاده است تغییر دهند. در نتیجه موفقیت برای متوقف ساختن این حمله طراحی شده هنوز بسیار پرهزینه است.»

در حالی که اسرائیل با هزینه گزاف بیش از یک میلیارد دلار به سختی قادر به دفاع از خود در برابر حمله ای با دامنه محدود بود، حملهای کهعنصر غافلگیری نداشت و فقط  ۳۵ میلیون دلار برای ایران هزینه کرد، تردیدی وجود ندارد که در در صورت وقوع یک جنگ منطقه‌ای، توانایی‌های دفاعی اسرائیل به سرعت تحلیل خواهد رفت، قلمرو آن ویران خواهد شد و جمعیت آن از بین خواهد رفت. مردم اسرائیل از این امر آگاه هستند و روند کاهش جمعیت، که از ۷ اکتبر تاکنون صدها هزار نفر از ساکنان را در برگرفته است، تشدید خواهد شد.

مردم فلسطین که از سوی جهان و به ویژه رژیم های عربی تنها گذاشته شده بودند، توانستند نفس تازه کنند. غزه در آن شب فراموش نشدنی اولین ساعات آرامش خود را از ۷ اکتبر تجربه کرد. فلسطینی‌ها با دیدن تصاویر حماسی موشک‌های ایرانی که بر فراز کنست و مسجد الاقصی پرواز می‌کردند، توانستند، قبل از اینکه آنها در قلب مسئولین کشتار جمعی اصابت کنند خوشحالی خود را ابراز کنند.

همانند شوک روانی ۱۶ مهر، شوک شب ۲۳ فروردین برای همیشه در آگاهی مردم نقش خواهد بست.  این امر ضمن تسریع روند «مهاجرت معکوس» شهرک نشینان اسرائیلی که شبی پر از وحشت و کابوس را گذرانده و اکنون متقاعد شده اند که ارتش قادر به محافظت از آنها نیست، الهام بخش مقاومت خواهد شد.

با حمله بی‌معنی به کنسولگری ایران در دمشق، نتانیاهو تلاش کرد تا از واقعیت اجتناب‌ناپذیر شکست نظامی تلخ ارتش اشغالگر با وجود شش ماه نسل‌کشی و ویرانی فرار کند و توهم قدرت اسرائیل را احیا کند. نتیجه برعکس چیزی شد که او احتمالاً انتظار داشت: اسرائیل ضعیف‌تر و منزوی‌تر از همیشه است.

اسرائیل اکنون تنها یک انتخاب دارد: پایان دادن به جنگ در غزه و یا تشدید انتحاری که منطقه را به آتش می کشد. ایالات متحده به وضوح تمایل خود را برای کاهش تنش ها و آتش بس اعلام کرده است. سؤال این جا است که آیا غریزه نتانیاهو برای حفظ خود (بقای سیاسی‌اش) بر منافع عمومی غالب خواهد شد؟ این سناریو موجودیت اسرائیل را به خطر می اندازد.

________________________________

 یادداشت سردبیر: نویسنده این مقاله انتشار آن را با نام مستعار انتخاب کرده است. این تصمیم از آنجا ناشی می شود که او در یک کشور اروپایی زندگی می کند که در آن ابراز انتقاد از اسرائیل به طور فزاینده ای دشوار شده است. متأسفانه، اقدامات دولت علیه کنشگری، نویسنده و سایرین را مجبور کرده است که این احتیاط را برای حفظ توانایی خود در مشارکت در گفتمان عمومی انجام دهند. ما معتقدیم که باید به انتخاب‌ آن‌ها احترام بگذاریم و در عین حال از بینش‌ها و دیدگاه‌هایی که در نوشته‌هایشان ارائه می‌کنند، قدردانی کنیم. 

اسرائیل