تارنگاشت عدالت
١۹ خرداد ١۴٠۴
هر که نامخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
مذاکرات غیرمستقیم بین ایران و ایالات متحده در جریان است و رسانههای غربی بدون در نظر گرفتن منافع ایران که استفاده از فنآوری هستهای و لغو تحریمهای غیرقانونی را حق مسلم خود میداند، مسأله غنیسازی و ادعای نخنمای «جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای» را در مرکز توجه قرار میدهند.
متأسفانه در کشورما نیروهایی وجود دارند که عمداً یا سهواً مروج همین تبلیغات اند و تلقین میکنند که اگر ایران دست از غنیسازی بردارد، روابط خصمانه غرب و در رأس آن آمریکا، با ایران عادی خواهد شد. آنها یا تجربه اخیر عراق و لیبی را به خاطر ندارند و یا عمداً آن را نادیده میگیرند، چه رسد به اینکه تجربه تاریخی استعمار در چندین قرن گذشته در جهان و در بین کشورهای عقب نگاه داشته شده را لحاظ کنند.
در واقع همانطور که رهبر انقلاب ایران آیتﷲ علی خامنهای در سخنرانی خود به مناسبت سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آیتﷲ خمینی مطرح کرد، اگر ما درک کردیم که «… صنعت هستهای فقط برای انرژی نیست… صنعت هستهای یک صنعت مادر است، عرصههای متعدد علمی متأثر از صنعت هستهای هستند… غنیسازی اورانیوم کلید مسأله هستهای است، دشمنان هم روی غنیسازی دست گذاشته اند.» و اگر به یاد آوریم که: «… در دهه ۸٠ برای سوخت ٢٠ درصد غیرقابل اعتماد بودن آمریکا را تجربه کردیم»، آنگاه درک خواهیم کرد، که «… حرف اول آمریکا این است که ایران صنعت هستهای نداشته باشد، به آمریکا احتیاج داشته باشید.» در نتیجه «… پاسخ ما به یاوهگویی آمریکا معلوم است: نمیتوانند در این مورد هیچ غلطی بکنند. … چرا دخالت میکنید ایران غنیسازی داشته باشد یا نداشته باشد، به شما چه! شما چهکارهاید؟…»
بدین صورت آیتﷲ خامنهای بر یکی از ارکان مهم انقلاب ایران، یعنی حاکمیت ملی و استقلال در تمامی عرصهها انگشت گذارد.
مسأله، دستیابی به سلاح هستهای نیست. مسأله اصلی جلوگیری از دستیابی به صنایع کلیدی و وابسته نگاه داشتن کشور ما ایران است. در دهه ۳۰ ایران به دنبال ایجاد و توسعه صنایع هستهای نبود ولی قصد داشت منابع انرژی و صنعت نفت خود را ملی ساخته و از وابستگی کشور به غرب بکاهد. با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ما واکنش غرب را دیدیم. حتی در زمان محمدرضا پهلوی که دستنشاندۀ غرب بود، آمریکا حاضر نشد از صنعتیسازی کشور حمایت کند و از ایجاد کارخانجات ذوبآهن در ایران سر باز زد. ولی این کار با کمک اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی انجام شد. جالب توجه اینکه در آن زمان هم نیروهایی در ایران بودند که با این روند مخالفت میکردند اما نه به این خاطر که صنعت ذوبآهن خوب نیست، بلکه با این بهانه که کارخانجاتی که اتحاد شوروی ساخته بود، بنجل و بیارزش است! از نوع همان استدلالاتی که امروز در مورد روابط چین با ایران مطرح میشود.
ضععیف نگاه داشتن و نتیجتاً وابسته نگاه داشتن کشورها شرط مهمی برای تأمین منافع امپریالیسم و ادامه استعمار و استثمار خلقهای جهان بوده است. و در این زمینه امپریالیسم دوست و دشمن نمیشناسد و همواره به انحاء مختلف قانونی و غیرقانونی، نظامی و غیرنظامی در این راستا عمل کرده است. برای تأیید این نظر بد نیست نگاهی به تاریخ پیدایش ایالات متحده آمریکا که عمدتاً با حضور مهاجرین اروپایی و کشتار سرخپوستان محلی انجام شد و برخورد انگلیس با آن بیافکنیم.
«بریتانیاییها واقعاً کوشش میکردند تا کلنیها را از نظر اقتصادی ضعیف نگاه دارند… مثلاً «قانون آهن» در سال ١۷۵٠ تأسیس کورههای فولاد و کارخانههای نورد را در آمریکای شمالی ممنوع میکرد تا از صنعتی شدن آمریکا جلوگیری کند. … در سال ١۷۷٣ کمپانی هند شرقی روبه ورشکستگی میرفت ولی به قول امروزیها «too big to fail» بزرگتر از آن بود که اجازه داشته باشد ورشکست شود. از این رو دولت انگیس قصد کرد با تصویب «قانون چای» انحصار فروش چای را در آمریکا به دست آورد (که بعد به ماجرای میهمانی چای و شورش وطنگزینان انجامید) … در ماه مه و ژوئن ١۷۷۴ پارلمان انگلیس یک سلسله از قوانین وضع کرد که به نام Coercive Acts (اعمال قهری) شهرت یافت، از جمله قانون «بندر بوستون»، که تا زمانیکه به کمپانی هند شرقی غرامت پرداخت نشده آنرا به طور کامل تعطیل میکرد. با «قانون دولت ماساچوست» این کلنی زیر نظر مستقیم لندن قرار گرفت. … در پاسخ به این اقدامات، اولین کنگره قارهای در اوایل سپتامبر ١۷۷۴ در فیلادلفیا با حضور نمایندگانی از همه مستعمرات به جز جورجیا تشکیل جلسه داد و ممنوعیت واردات کالاهای بریتانیایی را تصویب کرد… متعاقباً، در فوریه ١۷۷۵، بریتانیا رسماً ماساچوست را در وضعیت شورش اعلام کرد. به توماس گیج، فرمانده کل نیروهای مسلح بریتانیا، دستور داده شد تا نظم را برقرار کند. … در واقع در سال ١۷۷۵ در کلنیها هنوز سخنی از استقلال نبود. موضع اکثریت همینطور در بین شورشیان رادیکال عمدتاً کسب خودمختاری آمریکای شمالی در درون کشور سلطنتی انگلستان بود. ولی بعد از وقوع دو حادثه در ماه نوامبر جو تغییر کرد. از یک طرف دولت انگلیس به رهبری لرد نورث در همین ماه «Prohibitory Act» قانون ممنوعیت را تصویب کرد که میبایست کلنیها به طور مطلق از تجارت دریایی محروم شده و تمام کشتیهای تجاری آمریکا شمالی غنیمت جنگی محسوب شوند که در واقع یک جنگ تجاری تمامعیار بود. …»
٢۵٠ سال از آن زمان گذشته ولی در رفتار سلطه هیچ تغییری به وجود نیامده است. هنوز ارعاب، هنوز تحریم، هنوز زور در مقابل هر کس که گردن به اطاعت از سلطهگر نمینهد و هنوز کسانی هستند که در بهترین حالت یا تاریخ را نمیشناسند و یا در بدترین حالت جیرهخوار اربابند و نه تنها چشمان خود را بر روی واقعیت میبندند، بلکه به گمراهی مردم نیز کمک میکنند.