تا زمانی که تحریمهای آمریکا پابرجاست، بعید بهنظر میرسد شرکتهای اروپایی حتی تا اندازهای با ایران معامله کنند. حداقل، این تجربه حتی پس از امضای قرارداد ۲۰۱۵ وجود داشت. امروز، همبستگی فراآتلانتیک بسیار قویتر از هفت سال پیش است و اروپاییها بههیچوجه نمیتوانند گارد ریلهایی را که ایالات متحده قرار داده است کنار بگذارند.
ایالات متحده انتظار دارد تا منافع ایران و روسیه بهعنوان کشورهای صادرکننده نفت، در حالی که هر دوی آنان برای کسب بازار تلاش میکنند، ناگزیر با هم برخورد کند.
از نظر ظاهری، نزدیکی آمریکا و ایران شروعی پر از دستانداز است. کاربرد «تمایل به این دوستی» حسابشده و تعمدی است ــ و مورد مناقشه قرار خواهد گرفت ــ زیرا حداقل در کوتاهمدت، اگر واقعاً توافقی در وین بهدست آید، چه چیزی از آن میتوان انتظار داشت، سئوالی که باز است، تنها میتواند تنش را در روابط دو طرف کاهش دهد، طوری که دیگر نه دشمن، اما هنوز دوست هم نیستند.
رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، مذاکرهکننده ارشد در مذاکرات وین، اخیراً در یک مصاحبه افشاگرانه با PBS سرویس عمومی پخش، علیرغم پیشبینی اینکه دولت بایدن در وین به توافقی سخت دست خواهد زد، از هرگونه تهدید علیه ایران اجتناب کرد.
جای تعجب است که مالی حتی قبل از دستیابی به توافق خوشبینانه بهنظر میرسید. شاید مالی باید سرسخت میماند زیرا ظاهر قضیه بر احساسات ملی در ایالات متحده و اسرائیل تأثیر میگذارد.
مالی بهطرز ماهرانهای پیام داد که دولت بایدن هیچ مصالحهای انجام نداده است و توافق، اگر اصلاً توافقی باشد، کاملاً مطابق با موضع اصلی ایالات متحده خواهد بود: «ما در صورت انجام تعهدات ایران، آمادهایم به توافق هستهای بازگردیم». نه کمتر نه بیشتر.
با این حال، مالی تأکید کرد که پرونده آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره ایران بسته نخواهد شد، مگر اینکه تهران «پاسخهای معتبر» را به پرسشهای نگرانکننده وجود غیرقانونی ذرات اورانیوم به آژانس ارائه کند و رضایت کامل آنها را جلب کند. او اصرار داشت که «کاوشهای ماقبل تاریخ یا تاریخی» توسط ایران کافی نیست، زیرا سئوال این است که «این اورانیوم امروز کجاست و مطمئن شوید که شناسایی شده و تحت اصطلاح حفاظتی پادمان قرار دارد».
بهنظر تصمیم سختی است. به همین ترتیب، از مالی مستقیماً پرسیده شد که آیا ایالات متحده «بهغیر آمریکاییها (بخوانید اروپاییها) اجازه میدهد تا با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تجارت کنند و اساساً تحریمهای ایالات متحده را دور بزنند.» پاسخ مالی ضربهای استادانه در طفره رفتن بود. او گفت: «ما در مورد کاهش استانداردهای خود در مورد اقداماتی که شرکتهای اروپایی یا سایر شرکتها در صورت تمایل به تجارت با ایران باید انجام دهند، مذاکره نکرده و نخواهیم کرد. آنها باید به تحریمهای ما احترام بگذارند.»
«تحریمها بسیار دقیق تعریف شدهاند. وزارت خزانهداری استانداردهای بسیار روشنی را برای کارهایی که شرکتها باید انجام دهند و نوع بررسی دقیقی که باید صورت پذیرد ارائه میکند. و هر گزارشی بر خلاف آن، که ادعا کند ما آن استانداردها را کاهش خواهیم داد و یا در بارۀ آن استانداردها مذاکره خواهیم کرد، کاملاً اشتباه است.»
در ظاهر، این بدان معناست که ایران میتواند از نظر دسترسی به وجوه بلوکهشده خود در کشورهای خارجی، انتظار «کاهش تحریمها» را داشته باشد و مهمتر از همه، «آنها میتوانند نفت بفروشند، کاری که اکنون قادر به انجام آن نیستند، و درآمد حاصل از “فروش نفت” را دریافت دارند، اما تحریمها علیه سپاه میتواند ادامه یابد.»
به بیان ساده، اتحادیه اروپا اکنون میتواند نفت ایران را بهجای نفت روسیه خریداری کند. در واقع، نفت اضافی که وارد بازار میشود قیمتها را نیز پایین میآورد (و درآمد روسیه را کاهش میدهد) هر دوی اینها در خدمت منافع ایالات متحده هستند.
انتظار ایالات متحده این است که منافع ایران و روسیه بهعنوان کشورهای صادرکننده نفت بهطور اجتنابناپذیری با هم برخورد کنند، زیرا آنها برای بازار تلاش میکنند. روسیه قبلاً از طریق فروش با تخفیف جایگزین نفت ایران در بازار آسیا شده است. ایالات متحده امیدوار است که ایران اکنون در بازار اصلی روسیه، یعنی اروپا، معامله به مثل کند.
و البته، ایالات متحده تخمین میزند که نیاز شدید ایران به پول نقد در نهایت رفتار کلی این کشور را بهعنوان یک امر دور از دسترس تعدیل خواهد کرد. در انتظار رفتار مناسب رژیم تهران، وزارت خارجه آمریکا هفته گذشته تهدید کرده است که در صورت فروش پهپاد ایران به روسیه، تحریمهای شدیدی را بهدنبال خواهد داشت!
تا زمانی که تحریمهای آمریکا پابرجاست، بعید بهنظر میرسد شرکتهای اروپایی حتی تا اندازهای با ایران معامله کنند. حداقل، این تجربه حتی پس از امضای قرارداد ۲۰۱۵ وجود داشت. امروز، همبستگی فراآتلانتیک بسیار قویتر از هفت سال پیش است و اروپاییها بههیچوجه نمیتوانند گارد ریلهایی را که ایالات متحده قرار داده است کنار بگذارند.
میتوان تصور کرد که در صورت حصول توافق، راه برای بازگشت کشورهای غیراروپایی نیز به اقتصاد ایران باز شود. مزیت به چین میرسد که اشتیاق آن برای انعقاد زودهنگام توافق برجام در مذاکرات وین بدیهی است. چین قبلاً یک نقشه راه بلندپروازانه ۴۰۰ میلیارد دلاری برای همکاری اقتصادی با ایران، ازجمله مکانیزم پرداخت به ارز محلی، ایجاد کرده است.
سئوال بزرگ در مورد مسیر آینده روابط ایران و روسیه است. بهطور دقیق، آیا روابط ایران در شرایط ژئوپلیتیک کنونی به روسیه در حوزه اقتصادی کمک خواهد کرد؟ اینها پاسخهای سادهای نیستند. اشتباه نکنید، شرکای غربی سخت روی طبقه متوسط ایران کار خواهند کرد. چنین تاکتیکی در مورد هند موفقیتآمیز بود، همانطور که از بین رفتن روابط این کشور با روسیه در سه دهه گذشته گواهی میدهد. جالب اینجاست که ایران و هند شباهتهای زیادی دارند. در حوزه اقتصادی، هم در هند و هم در ایران، غرایز بازاری (بازار) حاکم است و سرمایهداری رفاقتی بیداد میکند. بنابراین، با گذشت زمان، مسیر ایران ممکن است از مسیر هند پیروی کند.
خیلی چیزها به مقاومت استراتژی منطقهای ایالات متحده بستگی دارد. اوضاع برای روابط ایالات متحده و هند، بعد از اینکه بیل کلینتون در اواسط دهه ۱۹۹۰ نگرش جدیدی نسبت به هند اتخاذ کرد، شروع به بهبود کرد، زیرا چشمانداز اقتصادی کشور بهبود یافت و شرکتهای آمریکایی فرصتهای بازار را غنیمت شمردند.
بازنگری مشابه در آمریکا در مورد ایران را نمیتوان بهطور کامل رد کرد، اما انجام آن آسان نیست. از طرف ایران نیز ایدئولوژی مقاومت میراث انقلاب ایران است و در روان شیعه جا افتاده است. ناسیونالیسم یکی از لنگرهای انقلاب ۱۹۷۹ بود.
بنابراین، در تحلیل نهایی، تهران باید با «متن نهایی» پیشنهادی اتحادیه اروپا به نمایندگی از ایالات متحده موافقت کند. نکته اینجاست که اظهارات رابرت مالی حاکی از آن است که تهران آنچه را که در خصوص حذف سپاه از لیست ترور آمریکا خواسته بود دریافت نکرده است و دوم اینکه پرونده آژانس همچنان باز است. قرص تلخی برای تهران.
نور نیوز خاطرنشان کرده است که«روند کارشناسی همچنان ادامه دارد و تصمیم منفی یا مثبتی اتخاذ نشده است». در واقع، رهبر ایران علی خامنهای باید تأیید نهایی را بدهد.
* https://peoplesdispatch.org/۲۰۲۲/۰۸/۱۷/iran-at-crossroads-of-history/