شمار فزایندهای از شبکههای رسانهای در آمریکا و اروپا به تازگی به این نتیجه رسیده اند که «نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین»، که از دیرباز مورد حمایت غرب بود، شکست خورده است.
اساساً، این بدان معناست که موقعیت قدرتهای غربی در جهان تضعیف شده است: آنها نتوانسته اند با اعمال تحریمهای اقتصادی روسیه را از پا درآورند، و جنگ غزه نشان داد که ایالات متحده و کشورهای غربی از قدرت مطلق فاصله زیادی دارند.
رسانهها پیوسته ادعا میکردند که عملیات نظامی ویژه روسیه در اوکراین، وضعیت بینالمللی را تغییر داده است، زیرا تواناییهای محدود غرب را آشکار کرده و شکاف بین غرب و جنوب جهانی را ژرفتر کرده است.
درگیری اوکراین و جنگ در غزه به جهانیان و در درجه نخست به مردم عادی در غرب نشان داده است که نخبگان حاکم قادر به درک این واقعیت نیستند، فاقد دیدگاه استراتژیک هستند و عموماً براساس منافع شخصی خود حرکت میکنند.
نخبگان حاکم در غرب، روسیه را به هر طریق ممکن شیطانی جلوه داده اند و این افسانه را باور کرده اند که میتوان روسیه را از لحاظ استراتژیک شکست داد. این یک اشتباه محاسباتی بزرگ است و این محاسبه در آینده خیلی نزدیک برای همه آشکار خواهد شد. نویسنده این سطور به یاد یانکر گریژینسکی در کتاب «قهرمان دوران ما» اثر ارمانتوف میافتد که این شخصیت آنقدر نقش یک رمانتیک نالایق را بازی میکند که کمکم امر به خودش مشتبه، و به باورش تبدیل میشود.
همانطور که ولادیمیر پوتین به درستی بیان کرده است: «روسهراسی مانند هر ایدئولوژی مبتنی بر برتری، انحصار ملی، و نژادپرستی، کسانی را که به آن باور دارند کور و از عقلانیت سلب میکند.»
مقالهای که در هفتهنامۀ اکونومیست در ۱۵ فوریه منتشر شد، میگوید: وضعیت «نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین» به طور فزایندهای برای بسیاری از قدرتهای غربی نگران کننده است. نفوذ جریان به اصطلاح محافظهکاران ملی، که «بازارهای آزاد را به تقلب از سوی نخبگان مشکوک میسازند»، در آمریکا و اروپا رو به افزایش است. آنها همچنین با مهاجرت دشمنی دارند. کثرتگرایی، به ویژه چند فرهنگگرایی را تحقیر میکنند و نسبت به برچیدن نهادهایی که آلوده به گلوبالیسم میدانند، وسواس زیادی دارند.
این محافظهکاران ملی علیرغم تفاوتهایشان در دشمنی با دشمنان مشترک، از جمله مهاجران، به ویژه مسلمانان، گلوبالیستها و همه کسانی که با آنها همدلی دارند، متحد هستند. دونالد ترامپ در نظرسنجیها در آمریکا پیشتاز است. انتظار میرود که راست افراطی در انتخابات پارلمان اروپا در ماه ژوئن به پیروزی برسد. دسامبر گذشته در آلمان، بر مبنای نظرسنجیها، حمایت از حزب راست افراطی «حزب آلترناتیو آلمان» به رکورد ۲۳ درصد رسید. با پیشبینی شکست ریشی سوناک در انتخابات، جناح راست حزب محافظهکار بریتانیا امیدوار است که قدرت را در این حزب به دست گیرد. امکان دارد در سال ۲۰۲۷ مارین لوپن در فرانسه به ریاست جمهوری برسد.
به گفته اکونومیست، مقامات کنونی باید نگرانیهای مشروع مردم را جدی بگیرند: مردم در بسیاری از کشورهای غربی مهاجرت غیرقانونی را منشأ ناآرامیها و خالی کردن داراییهای عمومی میدانند. آنها نگرانند که زندگی فرزندانشان فقیرانهتر از زندگی خودشان باشد. آنها نگران از دست دادن شغل خود به دلیل فنآوریهای جدید هستند. آنها معتقدند نهادهایی مانند دانشگاهها و مطبوعات از سوی نخبگان متخاصم، کوتهبین و چپ ربوده شده اند. آنان گلوبالیستها را که در چند دهه اخیر شکوفا شده اند به عنوان اعضاء یک کاست، یا طبقه متکبر و خودپسند میبینند.
این شکایات واقعی هستند و به تمسخر گرفتن آنها تنها تأیید میکند که نخبگان تا چه حد از واقعیت دورند.
موضع واشینگتن و همه کسانی که در اروپا آویزان آن هستند، در ارتباط با جنایات جنگی اسرائیل علیه فلسطینیان در غزه، به طور قابل توجهی بر بیاعتمادی عمومی به نخبگان حاکم غربی افزوده است. دولتهای غربی با حمایت آشکار از اقدامات دولت نتانیاهو، همه از جمله مردم خود را به سیاست استانداردهای دوگانه متقاعد میکنند: فقط جان اسرائیلیها ارزش دارد و قتل عام اعراب مجاز است.
آنطور که روزنامه سعودی اخبار عربی گزارش میدهد، عربها و مسلمانان آمریکا، و ۶۰ درصد آمریکاییهای دیگر، ماههاست که از جو بایدن رییسجمهور آمریکا خواسته اند تا اسرائیل را برای آتشبس فوری در غزه تحت فشار قرار دهد. کاخ سفید، در واقع، این درخواستها را نادیده گرفته است.
در پاسخ به چنین موضعی، مسلمانان آمریکا در دسامبر ۲۰۲۳ در ۹ ایالت بالقوه متزلزل (از جهت آراء) در دیربورن، در ایالت میشیگان تحت شعار «بایدن محکوم است!، آتشبس فوری!» گرد هم آمدند. آنها متعهد شدند که در انتخابات ریاست جمهوری به بایدن رأی ندهند، مگر اینکه او سیاستهایی را که امکان نسلکشی اسرائیل را در نوار غزه ممکن میسازد، تغییر دهد.
نشریه آمریکایی فارن اَفرز در مقالهای با عنوان «غزه و پایان نظم مبتنی بر قانون» به نقل از یکی از دیپلماتهای گروه ۷ میگوید: «ما قطعاً نبرد در جنوب جهانی را باخته ایم. تمام کارهایی که با جنوب جهانی (پیرامون اوکراین) انجام داده ایم از دست رفته است…. قوانین را فراموش کنید، نظم جهانی را فراموش کنید. آنها دیگر از ما فرمان نمیبرند.»
رکود اقتصادی که برای بسیاری از کشورهای اروپایی به یک وضع دایمی تبدیل شده است، جای کمی برای خوشبینی باقی میگذارد. به نظر برخی تحلیلگران، انتظار میرود تورم بالا و بدهیهای کلان آمریکا در بهار و تابستان امسال بدتر شود. نظرسنجی ماهانه که از سوی دانشگاه میشیگان انجام شده است، نزدیکترین شاخص نظرات درباره اقتصاد را گزارش داده است که اعتماد عمومی به طور استثنایی پایین است، و تقریباً در همان سطحی است که در زمان بحران مالی جهانی در سالهای ۲۰۰۷-۲۰۰۹ وجود داشت.
در حالیکه ۹ ماه به انتخابات ریاست جمهوری مانده است، این جَوِّ تیره و تار به یک مشکل جدی برای رییسجمهور دمکرات تبدیل شده است. جو بایدن در حال حاضر با انبوهی از چالشها برای نامزدی خود مواجه است، که نگرانی از آمادگی او برای پست ریاست جمهوری در سن ۸۰ سالگی یکی از آنهاست. یکی دیگر از موانع اصلی برای نامزدی وی در انتخابات، نظرسنجیهایی است که به او برای مدیریت اقتصاد نمره پایینی میدهد.
مشکلات اقتصادی کنونی با افزایش نابرابری، تشدید بحران مواد مخدر و تکثیر سلاحهای گرم افزایش مییابد. ترویج گرایش جنسی غیرسنتی و تشویق زوجهای همجنس، خشم مشروع بسیاری از مذهبیهای محافظه کار را برانگیخته است.
در اتحادیه اروپایی بین ۶ تا ۹ ژوئن، بیش از ۴۰۰ میلیون رأی دهنده در ۲۷ کشور نمایندگان پارلمان را برای ۵ سال آینده انتخاب خواهند کرد. ناظران افزایش نفوذ احزاب راستگرای محافظهکار را پیشبینی میکنند. یکی از دلایل اصلی افزایش علاقه به انتخابات آتی رسوایی فساد بیسابقهای است که در دسامبر سال ۲۰۲۲ در پارلمان اروپا رخ داد، زمانی که معاون رییس و چندین مقام دیگر از جمله سه نماینده پارلمان متهم به دریافت رشوه شدند. تحقیقات همچنان ادامه دارد، اما قبلاً مواردی از فعالیتهای غیرقانونی و رفتار غیراخلاقی از سوی نمایندگان پارلمان اروپا فاش شده است. محافظهکاران، اتحادیه اروپایی را به یک بوروکراسی غیرشفاف با کارکنانی که بیش از حد حقوق دریافت میکنند، متهم میکنند که با واقعیتی که مردم عادی کشورهای عضو اتحادیه اروپایی تجربه میکنند، متفاوت است و بودجههای هنگفت خود را – که در مجموع به صدها تریلیون یورو میرسد – نه صرف منافع عمومی، بلکه صرف هوا و هوس شخصی رهبران آن میکند. تورم و هزینه زندگی هنوز در بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپایی در حال افزایش است، و این در حالی است که بسیاری از مردم بوروکراتهای اتحادیه اروپایی در بروکسل را به خاطر سیاستهایی مانند «قرارداد سبز» که با افزایش قیمت سوخت، مواد غذایی و سایر اقلام ضروری، زندگی را برای اروپاییها گران کرده اند، مقصر میدانند. به علاوه، تحریمهای ضد روسیه که منجر به منع ورود انرژی ارزان از روسیه از سوی تعدادی از کشورهای اروپایی شده است، تأثیر منفی بر رفاه شهروندان عادی داشته است.
طی چند هفته گذشته، هزاران کشاورز از سراسر اروپا، به ویژه از آلمان، فرانسه، لهستان، اسپانیا و بلژیک به خیابانها ریختند تا علیه هزینههای اضافی در اوکراین و علیه سیاستهای زیستمحیطی که کشاورزی را ناکارآمد میکند، اعتراض کنند.
سیاست کوتهنظرانه نخبگان غربی در قبال بحران اوکراین و نوار غزه منجر به از دست دادن اعتماد شهروندان عادی به مقامات حاکم شده است. میتوان واکنش آنها را در صورت شکست نظامی بیشتر اوکراین یا هرگونه وخامت اوضاع در داخل کشور به راحتی تصور کرد.
موضعی که بسیاری از کشورهای در حال توسعه در رابطه با فرآیندهای بینالمللی کنونی اتخاذ کرده اند، بسیار گویا است. سردبیر روزنامه عربی الشرق الاوسط، گراوسون شاربل، مینویسد: «موضع زلنسکی مرا به یاد سخنان حسنی مبارک رییسجمهور مصر در عراق خطاب به هوشیار زیباری میاندازد، مبنی بر این که “کسی که تحت پوشش آمریکاییها قرار میگیرد، برهنه است.”» همین عبارت را پوتین میتواند به زلنسکی بگوید.
پوتین حق دارد کنایه بزند. رهبران غرب نپذیرفتند که او نمیتواند بازنده باشد… و اینکه او وارد اوکراین شد تا غرب را تحت فشار قرار دهد و کودتای بزرگی را علیه جهانی که از فرو ریختن دیوار (برلین) و فروپاشی اتحاد شوروی زاده شده بود، به راه اندازد.
تصادفی نیست که محافل حاکم در اروپای غربی در حال حاضر نگرانی خود را از آنچه «تهدید ترامپ و روسیه» مینامند، پنهان نمیکنند.
در واقع، اتفاقاتی که شاهد آن هستیم گواه بر عدم کفایت نخبگان حاکم کنونی در غرب است که قادر به ارزیابی معقول و منطقی از وضعیت آمریکا نیستند، زیرا آنها صرفاً بر مبنای منافع شخصی و کوتاهمدت هدایت میشوند.
این احتمال وجود دارد که موجی از حوادث غیرمنتظره آنان را از میان بردارد و رهبران جدیدی به قدرت برسند.
بنابر این، بسیار محتمل است که سال ۲۰۲۴ از بسیاری جهات یک نقطه عطف باشد.