مدتها است که روابط تولید سرمایهداری در چین تحت مسئولیت حزب کمونیست چین حاکم است. پایگاه اقتصادی توسط انحصارات و گروههای شرکتهای بزرگ اقتصادی حمایت میشود؛ دولت به مثابۀ یک «سرمایهدار کالکتیو» عمل میکند. نیروی کار یک کالا است؛ طبقۀ کارگر بیرحمانه استثمار میشود و بر این زیربنا تاکنون بیش از ۴۰۰ بیلیونر ظهور کردهاند. مقادیر عظیم سرمایه به همه قارهها صادر میشود و چین نقش اصلی را در رقابت امپریالیستی بازی میکند.
در روز پنجشنبه ۲۲ آوریل ۲۰۲۱، ۱۵۱ سال پس از تولد رهبر انقلاب اکتبر، در پی تصمیم دبیرخانه «ابتکار کمونیستی اروپایی»، احزاب «ابتکار کمونیستی اروپایی» یک همایش از راه دور برای برزگداشت کار جاودانی لنین برگزار کردند.
همایش از راه دور با شرکت احزاب کمونیست و کارگری از کشورهای زیر برگزار شد: اتریش، بلاروس، فنلاند، فرانسه، یونان، مجارستان، ایتالیا، مولداوی، نروژ، لهستان، روسیه، اسپانیا، سوئد، ترکیه، اوکرائین.
در زیر سخنرانی گیورگوس مارینوس، عضو هیأت سیاسی کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست یونان منتشر میشود.
برای سخنرانیهای دیگر احزاب کمونیست و کارگری شرکتکننده در همایش به نشانی زیر مراجعه نمایید:
http://www.idcommunism.com/2021/04/vladimir-lenin-and-timeliness-of-his-work-contributions-by-european-communist-workers-parties.html
رفقای گرامی،
برنامه از راه دور امروز «ابتکار کمونیستی اروپایی» به مناسبت ۱۵۱-مین سالگرد تولد انقلابی کبیر، ولادیمیر ایلیچ لنین و کار پرارزش او برگزار میشود.
رهبر حزب بلشویک بنیانگذار حزب کمونیست- حزب طراز نوین است- رهبر انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر ۱۹۱۷ که دنیا را لرزاند و رهبر سالهای نخستین ساختمان سوسیالیستی است.
ما لنین را ارج مینهیم، به مسئولیتهای خود برای مطالعه و آموختن کار او، بطور کلی آموختن جهانبینی ما، مارکسیسم- لنینیسم؛ توسعه یک درک عمیق از اینکه «بدون تئوری انقلابی، هیچ جنبش انقلابی نمیتواند وجود داشته باشد» واقفیم.
مجهز به اصول لنینیستی، ما میتوانیم با مشکلات ضدانقلاب روبهرو شویم؛ میتوانیم خستگیناپذیر به مبارزه برای سرنگونی بحران ژرف ایدئولوژیک، سیاسی، و سازمانی جنبش کمونیستی، برای دوباره متشکل کردن کمونیستی آن ادامه دهیم.
سرمایهداری گندیده است. شکاف بین توسعه بالقوهای که علم و فناوری ارائه میدهد و درجه تأمین نیازهای عمومی عمیقتر میشود.
این با تشدید استثمار، بحرانهای سرمایهداری، بحران جدید اضافه- انباشت، بیکاری و فقری که طبقه کارگر و اقشار مردمی در سراسر جهان زیر حمله همهجانبه سرمایه و دولتهای بورژوا- لیبرال یا سوسیال دمکرات با آن روبهرو هستند افزون میشود.
همهگیری و پیامدهای سنگین آن برای خلقها، سقوط نظامهای بهداشت عمومی تجاری، و میلیونها مرگ بنبستهای نظام را نشان میدهند.
این با نقشههای نظامی- سیاسی ایالات متحده آمریکا، ناتو و اتحادیۀ اروپایی، جنگهای امپریالیستی، رقابت با روسیه و چین، در مسابقه برای کنترل بازارها، منابع مولد ثروت، و خطوط لوله انتقال انرژی برجسته میشود، به ما نسبت به جنگهای نو، حتا عمومی هشدار میدهد.
هدف مبارزۀ حزب انقلابی طبقه کارگر، همانطور که لنین تأکید مینمود «رهبری مبارزۀ طبقه کارگر، نه فقط برای بهبود شرایط برای فروش نیروی کار؛ بلکه برای الغای نظام اجتماعی است که بیچیزان را به فروش خود به ثروتمندان مجبور میسازد.»
وظائف احزاب کمونیست تکثیر میشوند. وقت آن است که روحیه انتقاد و انتقاد از خود در بررسی تجربۀ انباشتشده تقویت شود؛ علل ضدانقلاب، تاریخ احزاب کمونیست و جنبش کمونستی عمیقتر مطالعه شود؛ برای رصد سطح آمادگیهای انقلابی نتیجهگیری شود. این یک پیششرط برای دوران ما، دوران گذار از سرمایهداری به سوسیالیسم است.
برخی از احزاب کمونیست توانستند رویارو با دشواریها و عقبگردهای بسیار، شالوده استراتژی انقلابی را بریزند. این تحول مهمی است.
با این حال، مبارزه برای سرنگونی سرمایهداری، برای قدرت کارگران، برای دیکتاتوری پرولتاریا، مستلزم تقویت ایدئولوژیک- سیاسی احزاب کمونیست، تعمیم استراتژی انقلابی، ایجاد روابط مستحکم با طبقه کارگر و اقشار مردمی، به عهده گرفتن نقش پیشرو در جنبش کارگری و انجام کار مستمر برای جلب آگاهی کارگران، برای جدا کردن نیروها از ایدئولوژی بورژوازی و آپورتونیسم است.
این به احزاب کمونیست مستحکم، با تشکیلات حزب در کارخانهها و محلهای کار، با توانایی رهبری، با توسعه تئوری بر اساس مارکسیسم- لنینیسم برای مطالعه سیستماتیک تحولات، پدیدههای جدیدی که در درون نظام استثماری ظهور میکنند، نیاز دارد.
شرایط عینی تعیین خواهند کرد کجا و چه زمان حلقۀ شعیف در زنجیز شکسته خواهد شد و لازم است کمونیستها برای اینکه عامل ذهنی- حزب کمونیست، جنبش کارگری و اتحاد اجتماعی- به وظیفه خود عمل کند کاملاً آماده باشند.
گفتمان و مبارزه در درون جنبش کمونیستی دربارۀ ماهیت انقلاب اهمیت حیاتی دارد. در دوران انحصارات و امپریالیسم، شرایط مادی برای جامعه نوین سوسیالیستی-کمونیست به حد بلوغ رسیده است، ماهیت انقلاب از نظر عینی سوسیالیستی است؛ این نه با موازنه نیروها بلکه با منافع طبقه کارگر که، که در پیشصحن تاریخ قرارداد، با تضاد اصلی که باید حل شود، یعنی تضاد بین سرمایه و کار تعیین میشود.
استراتژی قدیمی «مراحل میانی گذار» برای جنبش کمونیستی گران تمام شده است، و مبارزه را در چارچوب سرمایهداری محدود میکند. قدرت یا به بورژوازی یا به کارگران تعلق خواهد گرفت، راه سومی وجود ندارد و هرگز وجود نخواهد داشت. عقبنشینی از قدرت کارگران، هدف از تشکیل بهاصطلاح جبهههای ضدفاشیستی و ضدنولیبرالی و ضد انحصار دولتهای مترقی و چپ، به معنای تداوم نظام استثماری است. تجربه در هم آمریکای لاتین و هم در سطح بینالمللی اینرا نشان داده است.
سیاستهای همکاری با سوسیال دموکراسی و پشتیبانی یا مشارکت در دولت های سوسیال دموکراتیک از هر شکل، ضربه بزرگی به مسیر احزاب کمونیست، به استقلال تشکیلاتی، سیاسی و ایدئولوژیک آنها است. این سیاست منجر به دستکاری در جنبش کارگری میشوند، آنرا خلع سلاح میکنند، آنها عنصری از بحران جنبش کمونیستی هستند.
درگیری لنین با «دولت موقت» در پی انقلاب بورژوازی فوریه در ۱۹۱۷، مبارزه در درون شوراها و «تزهای آوریل» راه مقابله مدام با نیروهای بورژوا و اپورتونیست را به عنوان شرط تدارک انقلاب سوسیالیستی روشن میکند.
مبارزه در درون جنبش کمونیستی ضروری است و به همه موضوعات اصلی مربوط میشود.
نظراتی وجود دارند که مقولۀ امپریالیسم را به سیاست خارجی تجاوزگرانه ایالات متحده محدود مینمایند، سیاست را از اقتصاد جدا میکنند.
لنین، با مطالعه توسعه سرمایهداری، تأکید نمود که امپریالیسم آخرین مرحله نظام سرمایهداری است که در آن پیششرطهای مادی آماده میشوند، و ضرورت سرنگونی انقلابی و ساختمان شیوه تولید کمونیستی برجسته میشود.
وی ثابت کرد که حاد شدن تضاد اصلی بین ماهیت اجتماعی تولید و تصاحب نتایج آن بوسیله سرمایهداری، ویژگی همه دولتهای سرمایهداری، صرفنظر از جایگاه آنها در نظام امپریالیستی جهانی است. وی هشدار داد «تا زمانی که ریشههای اقتصادی این پدیده درک نشود و اهمیت سیاسی و اجتماعی آن مورد توجه قرار نگیرد، نمیتوان یک گام به سمت حل مشکل عملی جنبش کمونیستی و انقلاب اجتماعی قریبالوقوع برداشت.»
با ابزار تئوری لنینی، ما میتوانیم رقابت موجود در سطح بینالمللی، ماهیت اتحادهای امپریالیستی، مانند اتحادیۀ اروپایی، بریکس و غیره را که انحصارات هسته آنها را تشکیل میهند تجزیه و تجلیل کنیم.
پلمیک لنین علیه جریان آپورتونیستی و شاخههای آن، پاسیفسم و سوسیال- شووینیسم، که با طبقات بورژوازی کشورها در جریان جنگ جهانی اول همکاری کرد و به ورشکستگی انترناسیونال دوم منجر شد، بسیار بههنگام است.
جنگ در شرایط «صلح امپریالیستی» ایجاد میشود ، جنگ «ادامه سیاست با دیگر وسائل خشونتآمیز» است. جنگ بدون توجه به اینکه کدام دولت درگیری نظامی را آغاز کرده است، از هر دو سو امپریالیستی است. مبارزه باید علیه علت ریشهای جنگ آغاز شود، مبارزه باید در جهت پایان دادن به علت و در جهت شکلدادن به پیششرطها برای سرنگونی قدرت بورژوازی سوق داده شود.
رفقای گرامی،
ما از نخستین تلاش برای ساختمان سوسیالیسم در قرن بیستم دفاع میکنیم. سهم آن اهمیت تاریخی دارد. استثمار انسان بوسیله انسان ملغی شد. مؤسساتی که مشارکت کارگران را در ساختمان جامعه نوین تصمین میکرد تأسیس شد.
علیرغم ضعفها، اشتباهات و انحرافاتی که از طریق فرسایش آپورتونیستی احزاب کمونیست و ضدانقلاب به سرنگونی آن انجامید، برتری آن بر بربریت سرمایهداری در عمل با دستاوردهای مردمی عظیم آن به اثبات رسیده است؛ ایجاد حق کار دائم و الغای بیکاری؛ نظام بهداشت عمومی پیشرفته؛ نظام آموزشی و آموزش واقعی؛ برابری زنان؛ دستاوردها در عرصه فرهنگ و ورزش. علاوه بر این، با کمک به الغای استعمار؛ نقش تعیینکننده بر پیروزی ضدفاشیستی خلقها و در جنگ جهانی دوم؛ با انترناسیونالیسم پرولتری، حمایت و همبستگی با خلقها علیه تجاوزگری امپریالیستی.
اصول و قوانین علمی بر انقلاب و ساختمان سوسیالیستی حاکم است.
قدرت کارگران راه را برای اجتماعی شدن وسائل تولید و برنامهریزی مرکزی علمی، برای تأمین نیازهای اجتماعی معاصر، در یک تلاش مستمر برای توسعۀ روابط تولیدی کمونیستی باز میکند.
نقض اصول ساختمان سوسیالیستی- کمونیستی و بکارگرفتن ابزار سرمایهداری، همانطور که با احیای سرمایهداری در اتحاد شوروی و دیگر کشوهای ساختمان سوسیایلستی نشان داده شد هزینه سنگینی دارد.
در چارچوب ضد انقلاب، دکترین ورشکستۀ «راه ملی به سوی سوسیالیسم» دوباره احیا شد. تخریب قوانین علمی ساختمان جامعه نوین از طریق بهاصطلاح سوسیالیسم بازار دنبال میشود. کاریکاتوری از سوسیالیسم، ضد آن- همانطور که در بهاصطلاح سوسیالیسم با ویژگیهای چینی نشان داده شده است ترسیم میشود.
با این وجود، مدتها است که روابط تولید سرمایهداری در چین تحت مسئولیت حزب کمونیست چین حاکم است. پایگاه اقتصادی توسط انحصارات و گروههای شرکتهای بزرگ اقتصادی حمایت میشود؛ دولت به مثابۀ یک «سرمایهدار کالکتیو» عمل میکند. نیروی کار یک کالا است؛ طبقۀ کارگر بیرحمانه استثمار میشود و بر این زیربنا تاکنون بیش از ۴۰۰ بیلیونر ظهور کردهاند. مقادیر عظیم سرمایه به همه قارهها صادر میشود و چین نقش اصلی را در رقابت امپریالیستی بازی میکند.
بهاصطلاح سوسیالیسم قرن بیستویکم نام بیمسمایی است، این نقش رهبری و انقلابی طبقه کارگر را زیر سؤال میبرد، از تداوم دولت بورژوازی- که باید متلاشی شود- و از جاودانسازی قدرت و مالکیت سرمایهداری حمایت میکند.
سوسیالیسم با بنگاههای سرمایهداری، بازار، معیار سود و استثمار انسان به دست انسان، که کمونیستها برای برانداختن آن مبارزه میکنند، هیچ ارتباطی ندارد.
برنامهریزی مرکزی علمی وسائل اجتماعیشدۀ تولید شالودۀ برتری نظام نوین است و امکان توسعه بیشتر نیروهای مولده را در بر دارد.
تأخیر جایز نیست، ضدانقلاب ادامه دارد و بنابراین، احزاب کمونیست، کمونیستها که به سوسیالیسم-کمونیسم باور دارند باید از اصول مارکسیستی- لنینیستی ساختمان جامعه نوین دفاع کنند.
در غیر اینصورت، پیامدها زیانآور خواهد بود، ادغام در نظام سریعاً تشدید خواهد شد، و بحران در جنبش جهانی کمونیستی ژرف خواهد شد. مسئولیتهای تاریخی سنگین هستند.
حزب کمونیست یونان یک استراتژی انقلابی معاصر را تدوین کرده است؛ حزب کمونیست یونان تاریخ خود را مطالعه میکند، در صف مقدم مبارزۀ طبقاتی قرار دارد اما آسانطلب نیست. حزب کمونیست یونان بر تلاش برای تقویت پیوندهای مبارزاتی با طبقه کارگر، بخشهای مردمی اقشار متوسط در شهرها، دهقانان زحمتکش تأکید میکند؛ برای ساختمان حزب در کارخانهها، در محلهای کار، دربخشهای مهم استراتژیک، برای دوباره متشکلکردن جنبش کارگری و اتحاد اجتماعی، در مقابله با انحصارات و سرمایهداری، برای سرنگون کردن آن تمرکز مینماید. کمونیستهای یونان در ۲۱-مین کنگره حزب کمونیست یونان که در ژوئن برگزار خواهد شد پیرامون این موضوعات گفتوگو خواهند کرد.
ما راهی را ادامه میدهیم که بوسیله لنین و انقلاب سوسیالیستی اکتبر مشخص شد. بدینگونه است که ما انقلابی کبیر و تاریخ قهرمانانه جنبش کمونیستی را ارج مینهیم.