بزرگترین افتخار برای کارگران زن که در ۸ مارس ۱۸۵۷ قیام کردند، ادامه مبارزه خود برای رفتار برابر با زنان در جامعهای است که برای همه برابر است. و ما برای این پیکار میکنیم. هجدهمین کنگره آتی ما، کنگره فدراسیون جهانی کارگری، که یکی از نقاط اوج جنبش کارگری جهانی است، ما را نه تنها برای رهایی زنان، بلکه برای مجموعۀ طبقۀ کارگر در سرتاسر جهان، آمادهتر، مصممتر و مطالبهگرتر خواهد یافت. با مواضع شفاف، با یک دید روشن، با روحیه مبارزاتی مانند کارگرانی، که نه در برابر خشونت پلیس و نه در مقابل فریاد نظم مستقر، تسلیم نشدند.
۱۶۵ سال پیش، هنگامیکه کارگران زن در کارخانههای نساجی نیویورک، در ۸ مارس ۱۸۵۷، دست به اعتصاب زدند و برای «کار ده ساعته، اتاقهای کار روشن و بهداشتی، دستمزد برابر با کارگران نساجی و خیاطان مرد» تظاهرات کردند، آنها مطمئناً تصور نمیکردند که در سال ۲۰۲۲ همه این خواستهها همچنان مطالبه شوند.
۱۶۵ سال پیش، آنها قطعاً تصور نمیکردند که در سال ۲۰۲۲، با جود چنین پیشرفتهایی در علم و فنآوری، در شرایط موسوم به انقلاب صنعتی چهارم، کار زنان به ساعات کاری منعطف، با تقسیم برنامه و ساعات کاری نامنظم، کمکاری، اشتغال حتی در طول مرخصی زایمان به لطف دورکاری و کاربست فنآوری کامپیوتری، منجر شود.
۱۶۵ سال پیش، کارگران اعتصابی نمیتوانستند تصور کنند که دختران و پسران زیر سن قانونی، همچنان قربانی آزار و اذیت جنسی باشند، تصمیمگیرندگان و سیاستمدارانی که از وحشت از افشاگریهای جنبش «من هم» به خود «میلرزند»، در حالیکه اغلب خودشان در چنین رسواییهایی درگیر هستند.
۱۶۵ سال پیش، این کارگرانی که برای زندگی بهتر برای خود و فرزندانشان سخت با نیروهای پلیس مبارزه کردند، از زمان تجاریسازی سلامت، نمیتوانستند تصور کنند که در سال ۲۰۲۲ یک بیماری همهگیر این نظام اقتصادی-اجتماعی به نام سرمایهداری را در سراسر جهان «افشاء» کند. نظامی که تمام سیستمهای بهداشت عمومی را بدون تدارکات، بدون پرسنل، بدون بخش مراقبتهای ویژه و بدون تجهیزات رها کرد و در نتیجه میلیونها نفر در سراسر جهان بر اثر یک بیماری، که بر اساس پیشرفت پزشکی قابل درمان بود، جان خود را از دست دادند.
و مطمئناً ۱۶۵ سال پیش، هیچکس تصور نمیکرد که در سال ۲۰۲۲، مردم شروع کنند به جای تاریکی از نور بترسند، زیرا بهای برق اکنون در بورس تعیین میشود و خانوارهای معمولی توان پرداخت افزایش عظیم هزینۀ آن را ندارند.
۱۶۵ سال پیش نیز، بافندگان نیویورکی نمیتوانستند تصور کنند که در قرن بیستویکم، پس از دو جنگ خونین جهانی که به قیمت جان میلیونها انسان تمام شد و نیمی از کره زمین را ویران کرد، امپریالیستهای این دنیا بار دیگر مرزهای ساختگی را برای کنترل منابع کشورها ایجاد کنند، و مردمان هر مکانی را که به آنجا حمله میکنند از بین ببرند و کشتهها، زخمیها، آوارگان و رنج و مصیبت بیشمار از خود به جای بگذارند.
کارگران زن سال ۱۸۵۷ ممکن است همه اینها را تصور نکرده باشند، اما زمانی که اعتصاب کردند میدانستند که با کارفرمایان ظالمی مواجه هستند، که از سوی نظام سیاسی حمایت میشوند، و هدفشان بهرهبرداری کامل از نیروی کار آنها است. شاید برای این کارگران چندان روشن نبود که علت نابرابری آنها چیست، اما آنها شهامت ایستادگی و مطالبه بدیهات را داشتند.
ما امروز به این شهامت احترام می گذاریم؛ شجاعتی که این زنان داشتند و مانع این شد که بردگی اجتماعی آنها تبدیل به عادت شود.
۱۶۵ سال بعد، ما مبارزه و فداکاری آنها را به یاد میآوریم و ارج مینهیم و از جایی که آنها تمام کردند، ادامه میدهیم. فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری و جنبش کارگری جهانی به خوبی از علت اصلی نابرابری زنان، از ظلم مضاعفی که هم به دلیل جنسیت و هم به دلیل وابستگی طبقاتیشان، از ارزشهای پوسیدهای که بر نگرش و آگاهی زنان و مردان تأثیر میگذارد، آگاه هستند. این همانا سرمایهداری است، یک نظام اجتماعی-اقتصادی که بر استثمار نیروی کار برای سود انحصارها و سرمایهداران، و نه برای رفاه عامه، بنا شده است.
۱۶۵ سال بعد، ما هم از تجربه و هم دانش برخورداریم. ما از وعدهها، تئوریها و لفاظیها به ستوه آمده ایم، از اینکه سیاستمداران و سندیکالیستها واقعیتی معکوس به ما ارایه میدهند تا ما را متقاعد کنند که هیچ جایگزینی وجود ندارد، که فقط این سیستم وجود دارد و ما باید آن را بهبود دهیم، اما نمیتوانیم آن را تغییر دهیم. ما از شنیدن مسؤولیت فردی، از شنیدن نابرابری مردم به عنوان امری طبیعی، از اینکه وجود ثروتمند و فقیر عادی است، و در این مورد که فقرا باید به صدقۀ ثروتمندان دلگرم باشند، خسته شده ایم. به طور خلاصه، همانطور که ادواردو گالیانو میگفت، آنها سعی میکنند ما را متقاعد کنند که ما در دنیایی «وارونه» زندگی میکنیم، با پاهای رو به بالا و سرهای رو به پایین.
۱۶۵ سال بعد ما میگوییم دیگر بس است!!!! ۸ مارس سالگرد دیگری در گلچین جنبش جهانی کارگری است که به ما یادآوری میکند که راه دیگری برای زندگی وجود دارد.
میدانیم که پس از انقلاب اکتبر، زمانیکه جامعه جدید سوسیالیستی ساخته میشد، رهایی زنان و مشارکت برابر آنها در فعالیتهای اجتماعی، تولیدی و فرهنگی از وظایف اساسی دولت شوروی بود. ما برای یک دوره کوتاه، اما تعیینکننده در تاریخ بشر تجربه کرده ایم و از آن لذت برده ایم که انتقال کارکردهای فردی از خانواده به جامعه، حمایت از مادران، رشد آموزش حرفهای و اجتماعی زنان به چه معنی است.
اما به عنوان فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری و جنبش اتحادیههای کارگری طبقاتی جهانی، هرگز مردان را در مقابل زنان قرار نداده ایم، و هرگز فریب نخورده ایم که فکر کنیم تمایز بیولوژیکی ما مقصر نابرابری و ستم بر زنان است. مائو تسه تونگ میگفت: «زنان نیمی از بهشت را بر دوش خود دارند و باید آن را فتح کنند.» اما نیمی دیگر در اختیار مردان است و ما، جنبش طبقاتی جهانی، میخواهیم که تمام آسمان، بدون استثمار، بدون تبعیض، بدون فقر و رنج، به ما تعلق داشته باشد. ما میخواهیم همه مردم با عزت و احترام زندگی کنند، ۱۰۰ درصد تواناییها و مهارتهای خود را شکوفان کرده و در آزادی، مستقل از هر جنس، رنگ و مذهبی، زندگی کنند.
بزرگترین افتخار برای کارگران زن که در ۸ مارس ۱۸۵۷ قیام کردند، ادامه مبارزه خود برای رفتار برابر با زنان در جامعهای است که برای همه برابر است. و ما برای این پیکار میکنیم. هجدهمین کنگره آتی ما، کنگره فدراسیون جهانی کارگری، که یکی از نقاط اوج جنبش کارگری جهانی است، ما را نه تنها برای رهایی زنان، بلکه برای مجموعۀ طبقۀ کارگر در سرتاسر جهان، آمادهتر، مصممتر و مطالبهگرتر خواهد یافت. با مواضع شفاف، با یک دید روشن، با روحیه مبارزاتی مانند کارگرانی که نه در برابر خشونت پلیس و نه در مقابل فریاد نظم مستقر، تسلیم نشدند.
افتخار و شکوه نثار کارگران اعتصابی نیویورک در سال ۱۸۵۷!
مبارزه تا پیروزی نهایی ادامه دارد!