ترامپ: «دوباره ایران را باشکوه می‌سازیم»

 

تارنگاشت عدالت

 

نویسنده: جفری سیلورمن
برگرفته از: نیو ایسترن آوتلوک
۲۷ ژوئن ۲۰۲۵

یک تحلیلگر ایرانی پس از بمباران‌های اخیر به من گفت: «ترامپ می‌گوید ایران را دوباره شکوهمند می‌کنیم. این همه ماجرا را روشن می‌کند. ما آیت‌الله‌ها را دوست نداریم، اما این حمله علیه آن‌ها نیست. این مربوط به تقسیم و فتح ایران است – برای قدرت، نفت و کنترل. مردم فقط مهره‌های بازی هستند.»

 

این داستان واقعی پشت حملات هوایی مشترک اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران است – نه آزادی، نه دمکراسی و مطمئنا نه نگرانی برای مردم ایران. چه شعار دادن ترامپ باشد، چه مهارت‌های نتانیاهو به عنوان عروسک گردان و جنگ‌طلب، که از پشت صحنه نخ‌ها را می‌کشد و به زور متوسل می‌شود (تقریباً مطمئناً با کمک اطلاعات افشاگرانه‌ای که اپستین به دست آورده)، پایان بازی همیشه یکسان است: تلاشی هماهنگ برای مطیع کردن ایران یا هر کشوری که در برابر تهدیدات ایالات متحده و تحمیل هژمونی اقتصادی و اجتماعی آمریکا تسلیم نمی‌شود، که تحت پوشش بی‌پایه جنگ «شرافتمندانه» انجام می‌شود.

سؤال واقعی این است که آیا غرب درک می‌کند چه چیزی را آغاز کرده است، آن هم به صورتی که ظاهراً یک حمله اولیه برای بررسی است که دفاع و عزم ایران را محک بزند. یک چیز روشن است: ایران عقب‌نشینی نمی‌کند – و روسیه در کنار آن ایستاده است. طبق گزارش‌ها، پوتین در این هفته، کمی پس از حملات هوایی،‌ به هیأت ایرانی در مسکو گفت: «ما دشمن مشترکی داریم.» اما چیزی که هیچ‌کدام از این دو نفر دست کم نمی‌گیرند این است: ایرانی‌ها مردمی مغرور و پیچیده هستند که به خوبی با تاریخ خود – و سابقه طولانی آمریکا در تغییر رژیم – آشنا هستند.

ایران، که اکنون به بن‌بست رسیده، شاید بیش از هر زمان دیگری انگیزه داشته باشد تا برنامه هسته‌ای خود را پیش ببرد – نه با انگیزه تجاوز، بلکه به دلیل بقاء و غرور ملی.

درست چند روز قبل از حملات، من به یک میزگرد گوش می‌دادم که هشدار می‌داد که جنگ اسرائیل و ایران خطرناک‌تر از آن چیزی خواهد بود که اکثر ناظران غربی تصور می‌کنند. این تنها به ژئوپلیتیک مربوط نمی‌شود – بلکه به زمان‌بندی، سردرگمی و نا امیدی داخلی هم مربوط است. با نزدیک شدن به انتخابات میان دوره‌ای آمریکا و آینده سیاسی حقوقی نتانیاهو که در هاله‌ای از ابهام است، جنگ ممکن است راحت‌ترین پوشش باشد و به طور سنتی راهی برای منحرف کردن افکار رأی دهندگان از نگرانی‌های داخلی است.

هم‌سویی راهبردی ایران و روسیه پس از حمله مشترک اسرائیل و آمریکا ژرف‌تر می‌شود
مذاکرات سطح بالای اخیر بین مقامات ایرانی و همتایان روسی آن‌ها در مسکو، بر تعمیق همکاری استراتژیک، به ویژه پس از حمله مشترک اسرائیل و آمریکا به خاک ایران – اقدامی که ایران به طور گسترده آن‌را نقض آشکار حاکمیت خود و حمله مستقیم به زیرساخت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز خود محکوم کرد – تأکید دارد.

دور جدید مذاکرات، متفاوت از یک تبادل دیپلماتیک معمول، با ابراز همبستگی آغاز شد. وزیر امور خارجه ایران با تشکر از ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهور روسیه، به خاطر محکومیت قاطع حملات بی‌دلیل، سخنان خود را آغاز کرد و بر اهمیت حمایت دیرینه مسکو – از جمله نقش آن در تأسیسات هسته‌ای بوشهر و همکاری‌های گسترده هسته‌ای – تأکید کرد.

لحن این جلسه بسیار فراتر از یک پروتکل مؤدبانه بود. ایران اهمیت نقش روسیه در تقویت ثبات منطقه‌ای را تصدیق کرد و به توسعه مداوم یک توافق‌نامه مشارکت استراتژیک بین دو کشور اشاره کرد. این مباحث، جایگاه بین‌المللی رو به رشد ایران را در تقابل با تلاش‌های غرب برای منزوی کردن آن برجسته می‌کند.

در پاسخ، رییس‌جمهور پوتین اظهار داشت که این لحظه، تأمل مشترک و جست‌وجوی مشترک برای راه‌حل‌های عملی و صلح‌آمیز را در بحبوحه وضعیت منطقه‌ای که به طور فزاینده‌ای بی‌ثبات است، می‌طلبد. سخنان او که با گرمی و صداقت همراه بود، شامل سلام شخصی به رییس‌جمهور منتخب، مسعود پزشکیان، و رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله علی خامنه‌ای، بود – حرکتی که حساسیت دیپلماتیک روسیه و تعهد بلندمدت آن به متحدش را تقویت می‌کرد.

در حالی‌که تشریفات دنبال می‌شد، وزن عاطفی و سیاسی این تبادل نظر غیرقابل انکار بود. نگرانی پوتین آشکار بود، در حالی‌که هیأت ایرانی، اگرچه به طور مشهود بر پی‌آمدهای احتمالی حمله اخیر تأکید داشت، اما آرامش و شفافیت خود را حفظ کرد و قاطعانه بر این باور بود که موضع ایران – از نظر قانونی، اخلاقی و استراتژیک – هم‌چنان موجه است.

موضع رسمی روسیه
وزارت امور خارجه روسیه در بیانیه‌ای تند که در ۲۴ ژوئن منتشر شد، حملات هوایی ایالات متحده و اسرائیل را به سایت‌های هسته‌ای ایران محکوم کرد و آن‌ها را «نقض آشکار قوانین بین‌المللی» و تهدیدی جدی برای امنیت جهانی خواند.

روسیه حملات ۲۲ ژوئن را «بی‌ملاحظه» خواند و هشدار داد که می‌تواند به یک «تشدید خطرناک» در غرب آسیا با «عواقب بالقوه رادیو اکتیو» که هنوز ناشناخته است، منجر شود. نکته به ویژه تأسف‌بار این واقعیت بود که ایالات متحده، عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل، در آن‌چه مسکو آن‌را «عمل تجاوز غیرقانونی» توصیف کرد، شرکت داشت.

وزارت امور خارجه خاطر نشان کرد که این حملات «ضربه قابل توجهی» به رژیم جهانی عدم اشاعه وارد کرده و «اعتبار» پیمان منع اشاعه هسته‌ای (NPT) و نقش نظارتی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را «تضعیف کرده است.» مسکو از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خواست تا از «زبان مبهم» اجتناب کند و گزارشی «حرفه‌ای و بی‌طرفانه» تهیه کند که در جلسه ویژه آتی آژانس ارایه شود.

روسیه با درخواست اجرای دیپلماسی فوری، خواستار «پایان بی‌درنگ تجاوز» شد و اصرار داشت که شورای امنیت سازمان ملل «موضع قاطعی» علیه اقدامات آمریکا و اسرائیل اتخاذ کند.

جالب است که موضع اصولی روسیه، به همراه چین، را با موضع ارایه شده از سوی غرب مقایسه کنیم. در ایالات متحده، نگرانی و خشم قابل توجهی وجود دارد که ترامپ چنین اقدامی را در نقض وعده‌های انتخاباتی خود مبنی بر عدم جنگ‌های خارجی بیش‌تر انجام داده است. نیازی به بیان نیست که کاخ سفید و حامیان ترامپ سعی دارند بگویند که چنین حمله‌ای یک اقدام جنگی نیست (فقط تصور کنید که چنین اقدامی برعکس بود …) با این پُست ترامپ:
ما حمله موفقیت‌آمیز خود را به سه سایت هسته‌ای ایران شامل فردو، نطنز و اصفهان، تکمیل کردیم. اکنون همه هواپیما‌ها خارج از حریم هوایی ایران هستند. یک محموله کامل بمب روی سایت اصلی، فردو، انداخته شد. همه هواپیما‌ها در راه بازگشت به کشور هستند. به جنگجویان بزرگ آمریکایی‌مان تبریک می‌گویم. هیچ ارتش دیگری در جهان نمی‌تواند این کار را انجام دهد. اکنون زمان صلح است! از توجه شما به این موضوع متشکرم.

در حالی‌که معاون رییس‌جمهور، ج د ونس، این جمله مسخره را بیان کرد:
«ما با ایران در جنگ نیستیم، ما با برنامه هسته‌ای ایران در جنگ هستیم.»

ناگفته نماند که سگ‌های دست‌آموز آمریکا با او هم‌صدا شدند، مِرتس رذل و پست با این لفاظی زیبای پدربزرگ و مادربزرگ نازی‌اش به میدان آمد و گفت:
«هیچ دلیلی برای ما، یا برای من شخصاً، وجود ندارد که از آن‌چه اسرائیل یک هفته پیش آغاز کرد انتقاد کنیم، و هم‌چنین هیچ دلیلی برای انتقاد از آن‌چه آمریکا آخر هفته گذشته انجام داد، وجود ندارد.»

همراه با این جمله قبلی‌اش که گفت:
«این کار کثیفی است که اسرائیل برای همه ما انجام می‌دهد.»

می‌توانیم ببینیم که مرتس از تخریب غیرنظامیان ایرانی کاملاً خوشحال است. یا بهتر است بگوییم که او چقدر آلمانی اصیل است.

نکته ترسناک این است که بیش از پیش آشکار می‌شود که شعار غرب مبنی بر «حاکمیت قانون» در واقع فقط «حاکمیت زور است» که شاخص خوبی از سطح این‌ها در رأس غرب ارایه می‌دهد. به قول معروف، سرشیر همیشه بالای سطح می‌ماند، اما فضله شناور است.

ترامپ سعی کرده است با ادعای ترتیب دادن آتش‌بس بین ایران و اسرائیل، اعتبار خود را به عنوان یک «صلح‌طلب»، که به سرعت لکه‌دار شده بود، جلا دهد. با این حال، دست‌آورد «تاریخی» او با ترفند معمول اسرائیل در نقض آتش‌بس، با ادعای این‌که ایرانی‌ها با شلیک موشک به شمال اسرائیل، آتش‌بس را «شکسته اند»، خدشه‌دار شده است. شایان توجه است که هیچ مدرکی جز «گفتار» اسرائیل ارائه نشده است، که صنار ارزش ندارد.

در دفاع از خود، به نظر می‌رسد ترامپ واقعاً از این‌که اسرائیل حمله فرضی را با ناسزاگویی‌های شدید که ضمن سرزنش هر دو طرف، عمدتاً متوجه اسرائیل بود، «تلافی» کرد، عصبانی است.

متأسفانه، آیا می‌توانیم پس از استفاده آشکار از مذاکرات دیپلماتیک برای پوشش حمله اولیه اسرائیل، به او در این مورد اعتماد کنیم؟

تا آنجا که ما می‌دانیم، این می‌تواند صرفاُ یک پوشش برای گل‌آلود کردن آب به منظور خریدن زمان به سود اسرائیل باشد تا برای دور بعدی نسل‌کشی، مشابه درخواست آتش‌بس سی روزه در اوکراین، که در آنجا روس‌ها به اندازه کافی باهوش بودند که آن‌را رد کنند، به ویژه با توجه به سابقه آتش‌بس‌ها و توافق‌نامه‌های مینسک در درگیری اوکراین. در واقع یک فرد بدبین می‌تواند فکر کند که حمله به ایران برای ایجاد یک حواس‌پرتی به منظور ادامه نسل‌کشی در غزه بوده است.

تغییر موضع مداوم ترامپ، تشخیص این‌که او واقعاً در چه جایگاهی قرار دارد، آیا او واقعاً بی‌خبر است یا این‌که فقط قصد فریب را دارد، غیرممکن می‌کند. آنچه به طور فزاینده ای آشکار می‌شود این است که مذاکره برای هر کشوری که مورد تهدید تجاوز ایالات متحده قرار گرفته قرار گرفته است، بی‌معنا است، زیرا تقریباً مطمئن است که آمریکا با حسن نیت عمل نمی‌کند.

جنگ از قبل آغاز شده است – فقط نه به آن شکلی که شما تصور می‌کنید!
اشتباه نکنید: جنگ علیه ایران خیلی پیش‌تر شروع شده است، نه تنها با بمب، بلکه با روایت‌ها. رهبران غربی که با منافع سیاسی کوتاه‌مدت و سودهای درازمدت شرکت‌ها و پاداش‌های سیاسی هدایت می‌شوند، در حال انجام یک بازی بسیار خطرناک هستند – بازی‌ای که ممکن است از کنترل خارج شود.

اما فعلاً ایران منزوی نیست. روسیه تردید نمی‌کند. و به اصطلاح «محور مقاومت» دیگر فقط یک شعار نیست – بلکه در حال تبدیل شدن به یک واقعیت ژئوپلیتیکی است.

پرسش اکنون این نیست که آیا ایران دوام خواهد آورد یا خیر. پرسش واقعی این است که آیا غرب می‌داند چه چیزی را با آن‌چه که یک حمله اولیه کاوشگرانه برای محک زدن عزم و دفاع ایران می‌نماید، آزاد کرده است؟