رفتار حاکی از اعتماد به نفس رئیس حماس در غزه، “یحیی سنوار” بسیار گویا بود. او با گردش کوتاه خود در خیابان های غزه تنها چند روز پس از آغاز آتش بس، اسرائیل را به چالش کشید. پیشنهاد آتش بس فوری و بی شرط و شروط اسرائیل در غزه شک و تردید در مورد پیروزی نظامی اسرائیل را افزایش داد و رئیس جمهور فلسطین، محمود عباس با دهان باز متحیر مانده است.
“ست فرانس مان” تحلیلگر روزنامه جروزالم پست وضعیت را به طور خلاصه این طور تعریف میکند:
حماس از آغاز جنگ، مشروعیت بیشتری نسبت به ده ها سال قبل کسب کرد، انتقادهای بین المللی به اسرائیل افزایش یافت و حزبﷲ و ایران مرعوب نشدند بلکه نیرو گرفتند. نقطه اوج تحلیل او این فرض بود که اسرائیل با این جنگ گرفتار دامی شد که حماس پهن کرده بود.
راه جنگ
ولی راه این جنگ را دولت اسرائیل صاف کرده بود. اسرائیل انتخابات مجلس فلسطین در منطقه بیت المقدس را ممنوع کرد و این بهانه را در اختیار رئیس جمهور فلسطین عباس نهاد که با نظر به پیش بینی های منفی برای سازمان الفتح، انتخابات را بکلی منحل سازد. هنوز اخراج خانوادههای فلسطینی از شرق بیت المقدس که به تظاهرات، اعتراضات و در گیریهای شدید انجامیده بود در دستور روز قرار دارد و در آخر نیز حمله نیروهای امنیتی اسرائیل به مسجد الاقصی تحریک آگاهانه ای بود که به زخمی شدن صدها فلسطینی انجامید.
نتانیاهو قصد داشت با حمله به مسجد الاقصی برای انتخاب کابینه و یا احتمالاً مبارزات انتخاباتی در پیش در اسرائیل زمینه سازی کند. همکار سابق او آریل شارون در سال ۲۰۰۰ تحریکات مشابهی در طی مبارزات انتخاباتی انجام داد. او در انتخابات پیروز شد و انتفاضه دوم آغاز گردید. ولی نتانیاهو جنگی را آغاز کرد که پیامدهای آن برای آینده سیاسی او (تا زیر چاپ رفتن مقاله) هنوز معلوم نیست.
اکنون دیگر فقط ایالات متحده و «غرب» نیست که خط قرمز ترسیم میکند، بلکه حماس و حزبﷲ به قدری قدرتمند و پرنفوذ شدهاند که میتوانند خطوط قرمز خود را ترسیم کنند.
این تحریکات متوجه ایالات متحده آمریکا نیز بود. بایدن نسبت به همکار قبلی خود دونالد ترامپ در سیاستهای خود اولویتهای دیگری قایل است و قصد دارد خود را از مرداب خاور میانه دور کند. نتانیاهو با آغاز جنگ و افزایش تنش دست بایدن را در پوست گردو نهاد، که اکنون نمی تواند به راحتی از آن رها شود. شارون و نتانیاهو می خواستند با اقدامات خود نشان دهند که اسرائیل خواهان کنترل بیت المقدس و در واقع تمام منطقه بدون قید و شرط است. ولی با حمله اسرائیل به مسجد الاقصی اسرائیل پا از گلیم خود فراتر نهاد. حماس اولتیماتوم داد که یا نیروهای امنیتی اسرائیل ظرف چند ساعت منطقه را ترک خواهند کرد و یا …
این تله ای نبود که حماس پهن کرد ولی با این حال مخمصه ای بود که اسرائیل بدان گرفتار شد. دو راه وجود داشت: عقبنشینی اسرائیل زیر فشار حماس و یا جنگ؟ نتانیاهو گزینه مورد پسند خود جنگ را انتخاب کرد! طی یک جنگ کوتاه باید حماس به شدت تضعیف می شد.
تغییر معادله
احتمالاً دولت اسرائیل تهدید حماس را یک بلوف میدانست ولی قبل از جنگ در غزه نیروهای عربی وجود داشتند که از «تغییر معادله» سخن می گفتند. اکنون دیگر فقط ایالات متحده و «غرب» نیست که خط قرمز ترسیم میکند، بلکه حماس و حزبﷲ به قدری قدرتمند و پرنفوذ شدهاند که میتوانند خطوط قرمز خود را ترسیم کنند. نیروی آنها از مناقشه مستمر برسر مسئله فلسطین جاری میشود.
دولتهای اسرائیل و همپیمانان غربی آنان فکر میکردند که با نادیده گرفتن وضعیت، معضل فلسطین حل خواهد شد. «موافقتنامه آبراهام» بین اسرائیل و برخی از کشورهای عربی، رابطه خوب بین آنها را که مدتها وجود داشت، رسمی کرد ولی این روابط باعث حل مناقشاتی که ده ها سال وجود دارد، یعنی تبعید مردم فلسطین، حمله شهرک نشینان به مردم فلسطین به سرزمین و مالکیت آنها و ادامه شهرک سازیهای غیرقانونی نشد. تبعید و حقکشی تنها به گذشته مربوط نمیشود و امروز نیز هنوز ادامه دارد.
سازمان حقوق بشر اسرائیلی “بتسیلم” مینویسد« ما شاهد یک سیایت “یهودیسازی” هستیم. سرزمین به عنوان منبعی تعبیر میشود که تنها باید در اختیار مردم یهودی قرار گیرد… در کرانههای غربی رود اردن ۲،۶ میلیون نفر فلسطینی در تعدادی از درونبومهای منفرد که زیر کنترل شدید نظامی قرار دارند زندگی میکنند و دارای هیچگونه حق و حقوقی نیستند.» و در اسرائیل شهروندان عرب به دنبال قانون دولت ملی رسماً به مقام شهروند درجه دوم نزول پیدا کردهاند.
زمان زخمهایی را که مدام از نو ایجاد میشود التیام نمیبخشد و در نتیجه جنگ علیه غزه و مناقشات برسر بیتالمقدس و همینطور کرانه های غربی رود اردن، مسئله فلسطین را با قدرت و قوت در دستور روز قرار داد.
تنها ادامه شهرک سازی و اعمال سیاست آپارتاید باعث «تغییر معادله» نمیشود. حماس سیاست خصمانه خود علیه دولت دمشق را که در ابتدا به عنوان سازمان اخوان مسلم در آغاز جنگ علیه سوریه اتخاذ کرده بود، به کنار نهاد. با کمک ایران و سوریه رشد و تکامل فناوری به غزه راه یافت. پهپادهایی که نیروهای اسرائیلی را در مواضع خود کنترل میکرد، موشکهای دور برد و نقطه زن برای ارتش اسرائیل روند تکاملی حیرتآور و غافلگیر کنندهایی بود. و در مقابل «چترآهنینِ» تعریفی پدافند هوایی ارتش اسرائیل بسیار ضعیف از آب درآمد و در طول جنگ حتی ضعیفتر شد.
بدون شک نیروی هوایی اسرائیل قادر بود ساختمانها و تونلهای بیشتری را که به حماس تعلق داشت ویران کند ولی هزینه این جنگ برای اسرائیل بسیار بالا بود. آژیرهوایی در تلآویو، مردم در هول و هراس و فرار از پلاژهای دریا، خودروهای متروک در اتوبانها، همه نمایانگر ضعف اسرائیل بود. و چنین چیزی مجاز نبود زیرا همان طور که وزیر جنگ وقت “گانتز” در سال ۲۰۱۹در تبلیغات انتخاباتی همواره تکیه میکرد: «تنها آن کس که قوی است، زنده خواهد ماند.» و در نتیجه موشکهای حماس(ضعیفترین حریف منطقهای) اسرائیل، قدرت نظامی منطقه را به نوسان درآورد. از نظر نظامی نمی توان در دراز مدت وضعیت موجود سیاست اشغال را ادامه داد.
قبل از درگیریهای ۱۱ روزه، لیست حزب واحد عربی این امکان را به دست آورد به نیروی تعیین کننده در تشکیل دولت تبدیل گردد که حداقل نشانهای از ادغام ظاهری است. ولی درگیریها بین اسرائیلیهای یهودی و عرب و تظاهرات شدید علیه جنگ و به ویژه علیه واکنش دولت تصویر دیگری را به نمایش میگذارد.
از طرف اعراب حملات خودجوشی به مردم غیرنظامی و کنیسهها صورت گرفت. در مقابل ،گروههای راست افراطی یهودی مانند “لاهافا” حملات خود را سازمان یافته و اغلب با کمک پلیس و یا نیروهای گارد مرزی انجام میدهند. شعار “لاهافا” در بیتالمقدس «مرگ براعراب» بود و شبنامههای پخش شده از یهودیان میخواست که «به اعراب» نشان دهند، حیفا به چه کسی تعلق دارد.
حماس سیاست خصمانه خود علیه دولت دمشق را که در ابتدا به عنوان سازمان اخوان مسلم در آغاز جنگ علیه سوریه اتخاذ کرده بود، به کنار نهاد.
به خاطر اعتراضات علیه جنگ در بسیاری از شهرها دولت واحدهای گارد مرزی را بسیج کرد و در شهر “لاد” وضعیت اضطراری اعلام شد. در این شهر طی چنین تظاهراتی “موسی حسونا”، ۳۱ ساله به دست شهرکنشینان مسلح به قتل رسید. او به خاطر رشد نژادپرستی در شهر، خود را در خطر میدید و قصد داشت شهر و یاکشور را ترک کند. البته اواخر ماه مه قاتلین به دادگاه احضار شدند لکن اغلب، کنشگران عرب در مرکز توجه و پیگرد دولتی قرار میگیرند. هزاران نفر از گارد مرزی و نیروهای ذخیره موج دستگیری جوانان عرب در اسرائیل را که در تظاهرات علیه سیاست اشغالگرانه اسرائیل شرکت کرده بودند، آغاز کرده اند. این درگیریها و اعتراضات در فلسطین گسترده «از رود تا دریا»، ثبات اسرائیل را به مراتب بیشتر به خطر میافکند.
در سطح بینالملل
در سطح جهان نیز اعتراضات تودهایی نه فقط علیه این جنگ، بلکه علیه بیقانونی حاکم و سیاست اشغالگرانه اسرائیل صورت گرفت. فرانکفورت، نیویورک، واشنگتن، داکار، لندن… بیش از ۱۰۰ هزار نفر در لندن دست به تظاهرات زدند که مدتها بود چنین تظاهراتی را تجربه نکرده بود. وزیر امور خارجه ایرلند “سایمون کووِنی” بمبهای اسرائیل را «پاسخ خشنی» نامید که باید محکوم شود و حتی در کنگره ایالات متحده نیز انتقاد به سیاستهای اسرائیل صورت گرفت.
در آلمان باز طبق معمول ابراز مودت همیشگی با سیاستهای اشغالگران و جنگ اعلام شد. ولی همبستگی با اسرائیل و سیاست اشغالگرانه و آپارتاید آن درس گرفتن از تاریخ نیست بلکه حمایت از «یک همپیمان ژئوپولیتیکی» به هرقیمت است.
«مسئولیت ویژه» آلمان باید انگیزهای برای انتقاد از آپارتاید اسرائیلی و سیاست شهرکسازی باشد، که متاسفانه برعکس، چنین انتقادی فوراً با انگ ضدسامی اجین میگردد.
هشدار
حال فلسطین آینده به هر شکل هم که باشد (یک کشور و یا دوکشور. با تخریب شهرکهای غیرقانونی و یا بدون تخریب آنها)، اشغال و آپارتاید باید از بین برود.
درکرانههای باختری رود اردن چندین و چند برونبوم منفرد عربی وجود دارد. اسرائیل با سیاست شهرکسازی خود راه حل دوکشور را که در سطح بینالمللی از پکن گرفته تا واشنگتن دنبال میشود را غیرممکن میسازد. رئیس جمهور فلسطین محمود عباس که نماینده مدافع سرسخت راه حل دوکشور و همکاری با اسرائیل است، در این جنگ، بی اغراق از زبان افتاده بود و لب از لب تکان نداد و به همین علت احتمالاً به پایان دوران ریاست جمهوری خود رسیده است.
وزیرامورخارجه ایالات متحده آمریکا، بلینکن قصد دارد شهرت و آبروی عباس را حداقل در سطح بینالملل نجات دهد. برخلاف دولت اسرائیل او از برنامه بزرگ بازسازی غزه سخن میگوید تا حماس را تضعیف کند. ولی در گذشته هیچ یک از چنین نیات اعلام شدهای به مرحله اجرایی نرسید.
ولی در فلسطین کار وکوشش و مبارزه صورت میگرفت. اعتصاب عمومی در روز ۱۸ مه ۲۰۲۱ خواه در مناطق اشغالی و خواه در اسرائیل هشدار بزرگی بود. این اعتصاب از “اریحا” در کرانه باختری رود اردن تا حیفا در اسرائیل، همینطور در بیتالمقدس و طیره علیه جنگ و همین طور علیه آپارتاید انجام شد . این یک اعتصاب عمومی در فلسطینی گسترده «از رود تا دریا» بود.
حال فلسطین آینده به هر شکل هم که باشد (یک کشور و یا دوکشور. با تخریب شهرکهای غیرقانونی و یا بدون تخریب آنها)، اشغال و آپارتاید باید از بین برود.
هزارن نفر روز ۲۲ مه ۲۰۲۱ در تلآویو علیه اشغال و برای آینده مشترک و زندگی صلحآمیز در کنار یکدیگر دست به تظاهرات زدند. در فلسطین دو خلق زندگی میکنند و هردو دارای حق تعیین سرنوشت خویشند.