تارنگاشت عدالت
نویسنده: استاسا سالاکانین
برگرفته از: کریدل
مترجم: م. قربانی
۴ فوریه ۲۰۲۵
هرچند مصالحه میان عربستان و اسرائیل ممکن است رؤیای دیپلماتیک ترامپ باشد، واقعیتهای ریشهدار منطقهای، تغییر منافع در غرب آسیا و آرمانهای ملی فلسطین، آنرا به یک سراب دست نیافتنی تبدیل میکند تا یک نتیجۀ قریبالوقوع.
***
در ۴ فوریه، دونالد ترامپ، رییسجمهور آمریکا، در پاسخ به این سؤال که آیا سعودیها برای به رسمیت شناختن اسرائیل خواستار تشکیل کشور فلسطین هستند، به سرعت پاسخ داد: «نه، آنها نیستند.» ترامپ، این اظهارنظر را در کنار بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در اتاق بیضی کاخ سفید به زبان آورد.
وزارت امور خارجه عربستان سعودی نیز به سرعت واکنش نشان داد و اظهار داشت که موضع این کشور در مورد تشکیل کشور فلسطین «محکم و تزلزلناپذیر» است و تأکید کرد که ریاض در غیر اینصورت هیچ معاملهای با تل آویو نخواهد داشت:
«والاحضرت (ولیعهد محمد بن سلمان) تأکید کردند که عربستان سعودی به تلاشهای بیوقفه خود برای ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی با پایتختی بیتالمقدس شرقی ادامه خواهد داد و بدون آن روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار نخواهد کرد.»
در این بیانیه همچنین تأکید شده است که موضع عربستان در این مورد «تغییرناپدیر است و مشمول مصالحه نمیشود.»
علیرغم خوشبینی شدید تیم سیاست خارجی تازه منصوب شدۀ ترامپ، توافقنامه عادیسازی روابط بین عربستان و اسرائیل که دربارهاش بسیار تبلیغ شده است، همچنان هدفی دست نیافتنی باقی مانده است، درست همانطور که در زمان سلف او، جو بایدن، بود. هر چند واشینگتن اصرار دارد وانمود کند که دستیابی به چنین توافقی به طور بالقوه نزدیک است، تحلیلی هشیارانهتر حاکی از آنست که مسیر دستیابی به یک توافق همچنان مملو از موانع است.
چوب لای چرخ
پیمان ابراهیم که در دوره اول ترامپ میانجیگری شد، در واشینگتن به عنوان یک نقطه عطف تاریخی در دیپلماسی غرب آسیا مورد استقبال قرار گرفت و دولت اشغالگر را وارد روابط رسمی با امارات، بحرین، مراکش و سودان کرد. با اینحال، غیبت آشکار عربستان سعودی – بانفوذترین کشور عربی – قطعه گمشدهای بود که امریکا و اسرائیل سخت به آن نیاز داشتند.
دوران تصدی بایدن، به جای پیشبرد ابتکار عمل ترامپ، بنا بر دلایلی آنرا تضعیف کرد. حمایت قاطع دولت او از جنگ نسلکشی اسرائیل علیه غزه و کارزار نظامی وحشیانه آن در لبنان، بسیاری از کشورهای عربی و مسلمان را از خود دور کرد و احتمال توافقات عادیسازی جدید را تضعیف کرده است.
در همینحال، چین از اعتبار رو به زوال واشینگتن استفاده کرده و در سال ۲۰۲۳ با میانجیگری برای نزدیکی تاریخی بین ایران و عربستان سعودی به یک دستآورد دیپلماتیک بزرگ دست یافت – رابطهای که با وجود موانع، پابرجا مانده است.
علیرغم تغییر واقعیتهای میدانی، دولت آمریکا همچنان معتقد است که معامله بین بزرگترین صادر کنندۀ نفت جهان و اسرائیل همچنان بر مبنای شروط آن قابل دسترسی است. مایک والتز، مشاور امنیت ملی جدید دولت ترامپ، اعلام کرده است که دستیابی به توافق صلح بین ریاض و تل آویو «اولویت بزرگ» دولت جدید است.
هشدار سعودیها: توافق بر اساس شروط چه کسی؟
اگرچه سعودیها موضوع عادیسازی با اسرائیل را به تشکیل کشور فلسطین پیوند زده اند و این موضع را برای مدتی طولانی حفظ کرده اند، نه اسرائیل و نه دولت جدید ترامپ هیچ تمایلی برای انطباق دادن مواضع خود با نیات سعودیها از خود نشان نمیدهند.
بسیاری از حامیان ترامپ، از جمله حامیان مالی اصلی او مانند میریام ادلسون، و همچنین دولت اسرائیل، نه تنها با تشکیل هر شکلی از تشکیل کشور فلسطین مخالفند، بلکه آشکارا در مورد الحاق کل کرانه باختری اشغالی صحبت میکنند. لذا هنوز معلوم نیست که ترامپ چگونه میخواهد دو دیدگاه و انتظارات مخالف را با هم آشتی، و پیمان ابراهیم را گسترش دهد.
به گفته جیوزِپه دِنتیس، تحلیلگر آبزروتوری مدیترانه، وابسته به انستیتوی مطالعات سیاسی ایتالیا «سن پیو پنجم»، ترامپ احتمالا از رویکرد آزموده خود – تکیه بر پیمان ابراهیم به عنوان چارچوب احیاء کنندۀ «معامله قرن» خود، عقبنشینی خواهد کرد.
دنتیس به کریدل توضیح میدهد که هدف نهایی چنین تلاشهایی به گوشه راندن کامل موضوع فلسطین و سوق دادن آن به حاشیه برنامههای منطقهای و جهانی است.
علاوه بر این، بسیاری بر این باورند که دولت ترامپ یک جنگ صلیبی علیه «انتفاضه جهانی» و کسانی که جرأت انتقاد از اسرائیل یا اصرار بر تعقیب جنایات جنگی اسرائیل را دارند، به راه خواهد انداخت.
دنتیس معتقد است که این رویکرد اساساً یک گزینه واحد را به مذاکرات تحمیل میکند: «همین است که هست، نمیخواهید بروید.»
«رویکرد تهاجمی ترامپ در قبال ریاض میتواند برای آمریکا و منافع آن در غرب آسیا نتیجه معکوس داشته باشد، به ویژه اگر پادشاهی آل سعود به رد این شروط ادامه دهد و خطر همسویی با دیگر بازیگران بینالمللی (مانند چین یا روسیه، اگر تنها از نظر راهبردی یا ابزاری باشد) به خطر میافتد.»
سرمایهگذاریهای عربستان در آمریکا: اهرم قدرت یا خرید زمان؟
برخی ناظران حدس میزنند که اعلام اخیر عربستان مبنی بر اینکه ریاض قصد دارد ۶۰۰ میلیارد دلار در ایالات متحده سرمایهگذاری کند، میتواند به عنوان رشوهای زودهنگام به ترامپ در ازای کاهش فشار متعصبانه وی در مورد توافق عادیسازی عربستان و اسرائیل و سایر مسایل ژئوپلیتیکی تلقی شود.
هر چند درست است که متقاعد کردن سعودیها کار دشواری است، اما به باور دنتیس حتی چنین تعهد اقتصادی مهمی نمیتواند دولت جدید را از اهدافش منحرف یا منصرف کند.
او معتقد است که فراتر از موضوع توافق با اسرائیل، ریاض خواستار تفاهم و همکاری خود با واشینگتن به ویژه با این دولت است. با اینحال، این واقعیت وجود دارد که چهرههای کلیدی مرتبط با این دولت، مانند جرد کوشنر، داماد ترامپ، میتوانند فرآیندها و نیات عربستان را از طریق روابط تجاری خود تضعبف کنند.
از نظر دکتر پُل راجرز، استاد بازنشسته مطالعات صلح و روابط بینالملل در کالج برادفورد، ترامپ بسیار غیرقابل پیشبینیتر از آن است که بتوان درباره احتمال توافق با عربستان نتیجهگیری کرد، اما اظهارات اخیر او در مورد گزینه اخراج فلسطینیها از غزه نشانه رابطه بسیار نزدیک او با جریانات راست افراطی اسرائیل است.
دکتر راجرز به کریدل میگوید که او تردید دارد که «سعودیها از هر نوع توافقی، صرفنظر از اینکه چه پیشنهادی ارایه دهند، دوری خواهند کرد.»
افکار عمومی اعراب: سد غیرقابل عبور
فراتر از محاسبات ژئوپلیتیکی، احساسات عمومی در جهان همچنان یک مانع بزرگ در مقابل عادیسازی است. نپذیرفتن دولت فلسطین، همراه با فشار تهاجمی برای پذیرش روابط عربستان و اسرائیل، به عنوان تلاش برای محو کامل آرمان فلسطین تلقی میشود – طرحی که فاقد مشروعیت در میان مردم عرب و مسلمان است.
علاوه بر این، بسیاری از ناظران باور دارند که جنایات جنگی اسرائیل و نسلکشی در غزه، ادامه مذاکرات صلح را برای ولیعهد سعودی، محمد بن سلمان، بسیار دشوار و ناگوار کرده است.
اما، دیدگاههای مردم در غرب آسیا، حتی قبل از جنگ بیرحمانه ۱۵ ماهه، در مقابل عادیسازی بود. به عنوان مثال، بر اساس شاخصهای افکار عمومی اعراب در سال ۲۰۲۲، به طور متوسط ۸۴ درصد از شهروندان در ۱۴ کشور روابط دیپلماتیک با اسرائیل را رد کردند. این ارقام نشان میدهد که مجریان عرب پیمان ابراهیم در نهایت نتوانستند افکار عمومی اعراب را تحت تأثیر قرار دهند.
جنگ غزه تنها دیدگاههای ضداسرائیلی را در عربستان سعودی تقویت کرده است و یک توافق عادیسازی بدون قید و شرط با اسرائیل تنها خطر بیثبات کردن وجهۀ ولیعهد عربستان را در پادشاهی و خارج از کشور افزایش میدهد. این امر همچنین موجب تحقیر محمد بن سلمان میشود که علناً اقدامات اسرائیل در غزه را محکوم کرده و آنها را به عنوان «نسلکشی» میشناسد.
سرابی در صحرا
تشکیل کشور فلسطین به هیچوجه موضوع سادهای نیست، حتی اگر دولتی در اسرائیل از این ابتکار حمایت کند، چیزی که دولت فعلی (اسرائیل) قاطعانه آنرا رد میکند.
آرمانهای ملی فلسطین به دلیل اختلافات داخلی و فقدان رهبری سازمانیافته قادر به رسیدگی به چالشهای کنونی و آینده، و حمایت متزلزل حامیان سنتی عرب – به ویژه از دست دادن سوریه پس از برکناری رییسجمهور سابق، بشار اسد، به دست افراطگرایان وابسته به القاعده – هیأت تحریر الشام – که اکنون در حال تشکیل دولت جدید هستند، میتواند شتاب خود را از دست بدهد.
با وجود گمانهزنیهای مختلف درباره توافق عربستان و اسرائیل، واقعیت این است که هیچ پیشنهادی برای تشکیل کشور فلسطین در سه دهه گذشته، پیشرفت معناداری نداشته است. در نتیجه، ابتکارات یکجانبه موقتی به طور فزایندهای در کانون توجه قرار گرفته است که اغلب عواقب فاجعهباری داشته است.
در چنین شرایطی، فشار برای دستیابی به توافق عربستان و اسرائیل بیشتر شبیه یک سراب است تا یک پیشرفت دیپلماتیک ساخته و پرداختۀ واشینگتن و تل آویو.
به نظر دنتیس در این شرایط و با چشمانداز توافق احتمالی عربستان و اسرائیل، فلسطینیان در آینده اهمیت سیاسی کمتری خواهند داشت. این وضعیت فضا را برای گروههای رادیکال و مسلح فراهم میکند تا پا به میدان گذارند و تنشها را در خیابانهای فلسطین و عربی تشدید کنند.
تاکتیکهای تهاجمی ترامپ ممکن است با تهدید و ارعاب در برخی از رهبران موفق عمل کند، اما بعید است که نگرشهای عمیق منطقهای را تغییر دهد. در هر صورت، دستیابی به هر توافقی بدون امتیازات عمده برای فلسطینیها میتواند آتش تنشها را بیشتر شعلهور ساخته و منطقه را به سوی بیثباتی بیشتر سوق دهد.
در حال حاضر، ایدۀ توافق عربستان و اسرائیل ممکن است بیشتر تخیلی باشد تا واقعی – توهمی که به جای واقعیت سیاسی، با افکار خواستاندیشانه دوام مییابد.