تارنگاشت عدالت
نویسنده: سوزان کنوتر
برگرفته از: دنیای جوان
۱۵ اکتبر ۲۰۲۴
نتیجه این تحقیقات به معنای واقعی سند درماندگی است. در سال ۲۰۱۵، سازمان ملل متحد بر سر یک سری اهداف پایدار و دراز مدت به توافق رسید. یکی از این اهداف این بود که تا سال ۲۰۳۰، هیچ کس نباید با کمتر از ۲.۱۵ دلار آمریکا (۱.۹۷ یورو) در روز زندگی کند. اکنون بعد از گذشت ۹سال چه نتیجهای حاصل شده است؟ درآمد تقریباً ۴۰ درصد از کل مردم در سراسر جهان کمتر از ۲،۱۵ دلار در روز است. این مردم در ۲۶ فقیرترین اقتصاد جهان زندگی می کنند. بدهی آنها از سال ۲۰۰۶ بیشتر شده است. این نتیجه تحقیقات بانک جهانی است که روز دوشنبه منتشر شد. بنابر گزارش بانک توسعه، این «اولین ارزیابی سیستماتیک از علل ضعف مزمن مالی در فقیرترین اقتصادها»، یعنی کشورهایی با درآمد سرانه سالانه کمتر از ۱۱۴۵ دلار است.
این تحقیقات میگوید که این اقتصادها به طور متوسط نسبت به قبل از همهگیری کرونا فقیرتر شدهاند، در حالی که سایر کشورها تا حد زیادی از تبعات کرونا بهبود یافتهاند. بدهی عمومی در این کشورها اکنون به طور متوسط به ۷۲ درصد تولید ناخالص داخلی رسیده است که بالاترین میزان در ۱۸ سال گذشته را رقم میزند. تقریباً نیمی از این «کشورهای کم درآمد» (LIC) دو برابر بیشتر از سال ۲۰۱۵ – یا در وضعیت نیاز حاد هستند یا در آستانه آن قرار گرفتهاند، زیرا دیگر چشماندازی برای تأمین مالی ارزانتر در بازارهای بینالمللی وجود ندارد. به طور کلی، جریان خالص مالی – از جمله سرمایه گذاری مستقیم خارجی و کمک های رسمی – در سال ۲۰۲۲ به کمترین حد در ۱۴ سال گذشته، یعنی آخرین سالی که داده های موجود برای آن در دسترس است، کاهش یافته. یکی از پیامدهای این روند این است که پولی که وارد می شود دیگر صرف وظایف دراز مدت مانند بهداشت یا آموزش نمی شود، بلکه فقط صرف پرداخت های فوری مانند «حقوق کارمندان دولت، پرداخت سود بدهی ها و یارانه ها» می شود.
تحقیقات بانک جهانی توجه را به یک ارتباط مهم جلب می کند، بدون این که از آن نام ببرد. فقیرترین کشورها دارای ثروت قابل توجهی هستند: «منابع طبیعی آنها فراوان است و جمعیت در سنین کاری آنها به سرعت افزایش مییابد»: موسسه نامبرده به این نتیجه می رسد که در صورت استفاده از این پتانسیل، رشد پایدار و بودجه متعادل این کشورها امکان پذیر خواهد بود.
ولی این امر غیر ممکن است. کشورهای مورد نظر (از جمله افغانستان، بوروندی، جمهوری آفریقای مرکزی، جمهوری دموکراتیک کنگو، سوریه، یمن، کره شمالی) در آینده قابل پیش بینی قادر به رقابت بین المللی نخواهند بود. بیش از ۱۵۰ سال استعمار و امپریالیسم این امر را تضمین کرده است. تقریباً همه کشورهای کم درآمد صادرکننده مواد خام هستند و وابسته به «دوره های رونق و رکود» در بازارهای مواد خام هستند. علاوه بر این، دو سوم این کشورها با جنگ روبهرویند.
آنچه که تعیین کننده است رهایی این کشورها از وابستگی است. ولی راهحلهای پیشنهادی بانک جهانی این احساس را پدید میآورد که لزوماً این هدف مورد نظر آن نیست. “آیهان کوسه”، معاون کارشناس اقتصادی ارشد بانک جهانی میگوید: «کارهای زیادی وجود دارد که اقتصادهای ضعیف می توانند – و باید – برای خود انجام دهند.» به عنوان مثال، آنها می توانند «با ساده سازی ثبت نام مالیات دهندگان و جمع آوری و اداره مالیات، پایه مالیاتی خود را گسترش دهند.» آنها همچنین «آزادی عمل زیادی برای بهبود کارایی هزینههای عمومی در اختیار دارند.» در پایان ولی گفته میشود، که این کار کماکان به”حمایت از خارج از کشور” بستگی دارد. و آنچه که این حمایتها در دهه های گذشته به دنبال داشته را می توان در گزارش فعلی بانک جهانی یافت.