بسیاری از مفسران غربی وجود دارند که ظاهراً با ناراحتی عمیق از اینکه کشوری که پرچم سوسیالیسم را در دست دارد میتواند از نظر اقتصادی تا این حد موفق باشد، به طرز خستهکنندهای عملکرد سوسیالیستی چین را انکار میکنند و بر سرمایهداری بودن نظام آن اصرار میورزند.
جف براون، نویسنده، نوشت که چین «موفقترین کشور سوسیالیستی و کمونیستی است.»
این نوع درآمیختن دو عبارت، خیلی رایج اما نادرست است. این نگرش، نظریه مارکسیستی را که «سوسیالیسم را مرحله ابتدایی روند دستیابی به کمونیسم میشناسد»، مخدوش مینماید.
ادعای نویسندهای به نام ران لِیتون، که ادعا میگوید «چین سرمایهداریست»، نیز سادهانگاری است. کاپیتالیسم، نولیبرالیسم، یا استثمار دیگر ملتها، همه در مغایرت با عملکرد اقتصادی-سیاسی چین قرار دارند
تعریفهای واژهنامه (دیکشنری تزاروس)
سوسیالیسم: «یک نظریه یا یک سیستم سازمان اجتماعی است که مدافع مالکیت و کنترل بر ابزار تولید و توزیع، از سوی کل جامعه مانند سرمایه، زمین، و غیره است، که معمولاً از طریق دولت مرکزی به اجرا گذاشته میشود.»
کمونیسم: «به آن نظریه یا نظام سازمان اجتماعی اتلاق میشود که مدافع مالکیت عمومی در مجموع است، عملاً مالکیت منتسب به کل جامعه یا دولت است.»
کاپیتالیسم: «نظامی اقتصادیست که در آن مالکیت ابزار تولید، توزیع و مبادله ثروت عمدتاً از سوی افراد خصوصی یا کورپوراسیونها صورت میگیرد و حفظ میشود، به ویژه این در مخالفت با تعاونیها و مالکیت دولتی و ابزار ثروت قرار دارد.»
آیا اساساً جامعه سرمایهداری خالص وجود دارد؟ بیمارستانها، مدارس، ادارههای آتشنشانی، پلیس، ارتش و غیره معرّف چه چیزی هستند؟ واقعیت اینست که سرمایهداری، به خاطر گرایش ذاتیاش به تمرکز سرمایه در دستان عدهای قلیل، قادر نیست در جامعه بدون بازتوزیع ثروت بقاء پیدا کند.
اولویت حزب کمونیست چین بیرون کشیدن همه شهروندانش از فقر مطلق است و در اواخر سال ۲۰۲۱ به این هدف دست یافت. کدام جامعه «سرمایهداری به چنین مهمی دست یافته است؟ جمهوری دمکراتیک خلق کره – علیرغم بمبارانهای آمریکا و بر جای گذاشتن زمین سوخته، تحمل رنجهای ناشی از فاجعه محیط زیستی، و تحریمهای مدام علیه آن – به تحصیل رایگان همگانی، از کودکستان تا دانشگاه؛ پیش دبستانی رایگان؛ بهداشت همگانی؛ اشتغال کامل؛ و مسکن همگانی دست یافته است. کدام جامعه سرمایهداری به چنین دستآوردهایی نایل آمده است؟ در واقع، راهنمای من در کرۀ شمالی با افتخار اظهار داشت که جمهوری دمکراتیک خلق کره از چین سوسیالیستیتر است.
اکنون چین میکوشد به جامعۀ شیائوکانک، جامعه نسبتاً مرفه برسد – اساساً جامعهای که در آن همه به سطح رفاه طبقه متوسط رسیده باشند. این چیزیست که مشکل میتوان آنرا در اولویتبندی قانون جنگل سرمایهداری دید یا انتظار داشت. یک نظام سوسیالیستی باید بدون محدودیت، عملکردی بینیاز به سرمایهداری داشته باشد. با این حال، بحث درباره این که چین سوسیالیستی است یا سرمایهداری بیفایده است، چین هیچ کدام نیست.
اگر کسی میخواهد بداند که چین پیرو کدام نظام اقتصادی – اجتماعی است، باید سری به (نوشتههای) شی جینپینگ بزند. او در کتابش درباره شیوه حکومت چین به روشنی بیان میکند که چین به مارکسیسم – لنینیسم معتقد است و آنرا با شرایط چین انطباق میدهد و چین در حال حاضر در مرحله ابتدایی سوسیالیسم است، آنچه چینیها آنرا سوسیالیسم با ویژگیهای چینی مینامند. حزب کمونیست چین «کمونیسم» را هدف غایی خود میداند، چیزی که شی در کتابش به روشنی بیان میکند.
چین بر صلح، آزادی ملتها در انتخاب نظام مناسب خود، تجارت بُرد – بُرد، و بهبود زندگی برای مردم همه ملتها تأکید میورزد. چین به دنبال تحمیل نظام سیاسی – اقتصادی به دیگران نیست و سود را مقدم بر منافع مردم نمیداند.
و این فاصله زیادی با سرمایهداری دارد.