hashemi

جعبه سیاه انتخابات ۷۸

برگرفته از: فرهیختگان
یکشنبه ۰۷ خرداد ۱۴۰۲

 

مطابق روایت هاشمی از سال ۷۹ در کتاب تازه‌ انتشاریافته‌اش شخص مرحوم هاشمی و لاریجانی به همراه بعضی اعضای شورای نگهبان پیگیر ابطال انتخابات مجلس ششم بودند ولی رهبر انقلاب مانع شدند

یکی از بهترین منابع برای مطالعه تاریخ، خاطرات روز‌نوشت شخصیت‌های سیاسی است. خاطرات روز‌نوشت از آن جهت که بلافاصله بعد از وقوع رخداد نگاشته شده‌اند از آفت فراموشی نگارنده به دور مانده و بیشتر قابل استناد است. مرحوم هاشمی جزء معدود شخصیت‌های سیاسی ایران است که بر نگارش خاطرات روزمره خود مداومت ورزیده است. حجم این خاطرات به حدی است که سالیانه یک جلد چند‌صد‌صفحه‌ای از آن منتشر می‌شود. آخرین جلد این خاطرات نیز مربوط می‌شود به سال ۱۳۷۹، سالی که اولا انبوهی از وقایع و تنش‌های پسا‌انتخاباتی را در خود جای داده و ثانیا سال آمادگی برای انتخابات ریاست‌جمهوری هشتم نیز محسوب می‌شود. هاشمی که در انتخابات مجلس ششم در سال ۷۸ رای خوبی کسب نکرد و بعدها به لطف ابطال صندوق‌های انتخابات توانست از رتبه سی‌ام به بیستم ارتقا یابد، با انصراف از حضور در مجلس به منتقد جدی اصلاح‌طلبان و جریان دوم خرداد تبدیل شد. جریانی که در سال ۷۶ دولت را در دست گرفته بودند و با انتخاباتی پر‌شائبه توانسته بودند در بهارستان نیز اکثریت را به دست آورد. علاوه بر گلایه‌مندی از تقلب، تمایل هاشمی به حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری عامل دیگری بود که باعث ترغیب وی به انتقاد کردن از دولت خاتمی شده بود. مجموع تنش‌ها بین جریان اصلاح‌طلب در این سال به قدری است که نزاعی جذاب و خواندنی بین هاشمی و خاتمی به‌وجود آورده است. نزاعی که طیف‌های مختلف اصلاح‌طلبان را به خود درگیر کرده و باعث شده خاطرات سال ۷۹ هاشمی عنوان اصلاحات در بحران را به خود بگیرد. در ادامه به مرور بخش‌هایی از این کتاب پرداخته‌ایم که به وضوح فضای تنش‌آمیز بین اصلاح‌طلبان در سال ۷۹ را به تصویر می‌کشد.

شبی که هاشمی سوار بر هودج به آسمان رفت

یکی از بخش‌های جالب‌توجه خاطرات هاشمی اشاره به خواب‌هایی است که اطرافیان او برای زیست سیاسی‌اش دیده‌اند؛ خوابی که همسرش عفت مرعشی درمورد پادشاه شدن هاشمی دیده بود و در خاطرات خود آن را روایت کرده بود، باعث شد در فضای اجتماعی برخی او را به‌کنایه اکبرشاه خطاب کنند. خاطرات هاشمی در سال ۷۹ نیز از مقوله خالی نیست. او در روزنوشت ۹ تیرماه می‌نویسد: «محمدتقی و پسرش عباس، کارگر کشاورزی بهرمان رفسنجان آمدند و وضع را گفتند. مردم در سایه رونق پسته‌کاری زندگی خوبی دارند. از سفرشان به کربلا گزارش دادند. پدر شهید است. گفت در کربلا در موقع انتخابات ایران، از مطالبی که درباره من می‌شنیده، ناراحت بوده و دعا کرده است؛ گفت بعد از دعا در خواب دیدم که شما روی هودجی در آسمان پرواز می‌کنی و مردم ابراز احساسات می‌کنند و تعدادی در کناری فحاشی می‌کنند و راحت شدم، ادامه داد که توده مردم از گستاخی‌ها و سمپاشی‌های مخالفان ناراحتند و حقایق را می‌فهمند آقای [حسن] شفتی، سفیرمان در اسپانیا هــم دیروز همین را می‌گفت معمولا افرادی که این روزها با من ملاقات دارند، همین مضمون را می‌گویند.»

وقتی هاشمی واژه اصلاحات را زیرسوال برد

هاشمی‌رفسنجانی که سال‌ها در حمایت از جریان اصلاحات در فضای سیاسی کنش نشان داد و بارها پیروزی‌های این جناح در انتخابات را نیز متاثر از حمایت‌های خود توصیف کرده در فضای تنش‌آمیز سال ۷۹ که مدعی تقلب جناح چپ در انتخابات بود بارها به این جناح حمله برده و کار را تا جایی پیش می‌برد که تعریف اصلاحات را نیز تهی از معنی توصیف می‌کند. او روایت خود درمورد تعریف واژه اصلاحات را در تاریخ ۱۹ تیر این‌گونه شروع می‌کند: «پیش از ظهر به دفتر رهبری رفتم. ایشان مسئولان و مدیران را برای تذکراتی دعوت کرده بودند… . اظهار تعجب کردند از حمایت غربی‌ها از به‌اصطلاح اصلاحات و سپس گفتند باید اصلاحات تعریف شود و تعاریفی ارائه کردند؛ درست نقطه مقابل آنچه دوم خردادی‌ها می‌گویند.» چنین جلسه‌ای در سطح سران قوا بار دیگر در ۱۲ مرداد برگزار شده که هاشمی در تشریح آن می‌نویسد: «شب با سران سه‌قوه در دفتر رهبری با دعوت ایشان برای مساله تعریف اصلاحات جلسه داشتیم. من گفتم اصولا مطرح کردن اصلاحات در این حجـم، به‌عنوان تبلیغات است. اصلاحات امری مستمر است و همیشه بوده و در آینده هم هست و تازگی ندارد و تبلیغات زیادی، خیلی را قانع کرده که نظام اسلامی فاسد است و سرانجام هم، چون اقدام چشمگیری به‌عنوان اصلاح نداریم، باعث یأس و سرخوردگی مردم می‌شود و خطرناک است.» نهایتا در جلسه سران در مجلس که ۳۱ مرداد درباره تعریف واژه اصلاحات برگزار می‌شود هاشمی اصلاحات را واژه‌ای توصیف می‌کند که چیزی برای تعریف نداشت و باید از آن گذشت. توپ گرد سیاست اما رئیس دولت سازندگی را به چرخه‌ای وارد می‌کند که در ادامه حیات سیاسی خود در جبهه‌ای سیاسی قرارگیرد که روزگاری آن را از اساس فاقد تعریف می‌دانست. 

واقعیت اصلاحات در تابلوی ۷۹

سال ۷۹ و تنش‌های پسا‌انتخابات فضایی را در جریان اصلاح‌طلبان شکل داد که می‌توان آن را تنش حداکثری در این فضا توصیف کرد. مرور خاطرات هاشمی نشان می‌دهد درچنین فضایی چهره‌های مختلف اصلاح‌طلب بارها علیه یکدیگر موضع‌گیری کرده و نزدیکان هاشمی نیز وارد چنین جدلی شده و جناح چپ را مورد عتاب و خطاب قرار می‌دهند. در ادامه مروری خواهیم داشت بر برخی از مواضع اصلاح‌طلبان علیه یکدیگر که توجه به آن میزان استحکام پیوندها و ائتلاف‌های فعلی آنها را تا حدی روشن می‌کند. 

  روحانی علیه خاتمی 
پیش از ظهر دکتر [حسن] روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی آمد. دو ساعتی درباره مسائل مهم کشور و انقلاب مذاکره کردیم هر دو قبول داریم، اگر وضع به همین منوال پیش برود، انقلاب اسلامی جای خود را به حکومت سکولار خواهد داد و اگر سختگیری شود، مردم‌سالاری نظام ممکن است آسیب ببیند و رعایت اعتدال و دادن امتیازاتی، ضمن کنترل جریان‌های غیر‌دینی می‌تواند وضع را مهار کند. (۴  فروردین)

  کروبی علیه جبهه مشارکت
آقای مهدی کروبی رئیس مجلس، از وضع مجلس ابراز نگرانی کرد و گفت با گذشته تفاوت عمده دارد و فضای تند غیر‌قابل کنترلی دارد و نمونه آن همین تخلف صریح از دستور رهبری است. (۳۱ خرداد)

  مرعشی علیه جبهه  مشارکت 
آقای حسین مرعشی، نماینده کرمان هم‌ گفت مجلس تند و غیر‌قابل‌کنترل است و نمونه‌اش همین قانون مطبوعات و اعتبار‌نامه آقای غلامعلی حداد‌عادل [نماینده تهران] است که علی‌رغم توصیه آقای خاتمی و دیگران در شعبه رد شده. (۳۱ خرداد)

  مجمع روحانیون مبارز علیه جبهه مشارکت
آقایان سید‌محمد موسوی‌خوئینی‌ها عضو مجمع روحانیون مبارز و سید‌محمدعلی ابطحی، رئیس‌دفتر رئیس‌جمهور، تمایل به مشارکتی‌ها دارند. (۳ مرداد)

  روحانی علیه جریان دوم خرداد
دکتر حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی آمد. درباره امور مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و انتخابات ریاست‌جمهوری آینده و عوارض حضور یا عدم‌حضور آقای ‌سید‌محمد خاتمی مذاکره کردیم. دکتر روحانی گفت، دوم‌خردادی‌ها در‌نظر دارند اهداف‌شان را در شعارهای انتخاباتی آقای خاتمی بگنجانند و رأی مردم را رفراندوم به‌حساب آورند و سپس بر اجرای آن، پافشاری کنند. (۵ مرداد)

  صادق خرازی علیه کرباسچی 
آقای صادق خرازی، معاون آموزش و پژوهش وزیر امور خارجه آمــد. از آقای غلامحسین کرباسچی، مدیر مسئول روزنامه هم‌میهن انتقاد داشت که پس از آزادی از زندان، چپ‌روی کرد و روزنامه‌اش تعطیل شد. (۹ مرداد)

  زیبا کلام علیه جناح چپ
آقای صادق زیبا‌کلام استاد دانشگاه تهران آمد گفت کم‌کم افراد فریب خورده می‌فهمند که شما چه خدماتی به کشور کرده‌اید که امروز دیگر راکد است خواست که حالت پدری و فراجناحی را حفظ کنم و گفت تندروی‌ها و عجله نیروهای چپ و لائیک باعث وضع موجود شد که ضربه خورده و افسرده شده‌اند. (۱۸ ‌ آبان)

  لاریجانی علیه اصلاحات
در جریان اختلاف بین گروهی از نمایندگان مجلس با مهدی کروبی رئیس مجلس بر سر عدم‌طرح قانون مطبوعات در صحن علنی، لاریجانی به دیدار هاشمی می‌رود که هاشمی این دیدار را اینگونه روایت می‌کند: «آقای دکتر علی لاریجانی رئیس سازمان صداوسیما آمد از بحث‌های امروز مجلس ابراز رضایت کرد‌… گفت سیاست صداوسیما این است که تشنج‌خواهی مشارکتی‌ها را علنی‌تر کند.»  (۱۶ مرداد)

آقای دکتر علی لاریجانی رئیس سازمان صداوسیما آمد. اطلاعاتی درمورد نوارسازان داد و پیشنهادهایی درمورد رسانه‌ها داشت، گفت شنیده است که بناست در آینده روزنامه مشارکت آزاد شود و موافق نیست. (۲۱ تیر)

  لاریجانی علیه خاتمی
آقای لاریجانی احتمال می‌دهد که ادعای کسالت عصبی آقای خاتمی تمارض باشد و گفت بعد از این جلسه متشنج دولت، صحبت از کنار رفتن آقای [‌عطاء‌الله‌] مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جدی شده و معتقد است آقای خاتمی توان مدیریت کلان ندارد. (۲۱ اردیبهشت)

هاشمی و لاریجانی به‌دنبال ابطال انتخابات

انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ برگزار شد. بیراه نیست اگر انتخابات این دوره را مانند خود مجلس ششم از بحث‌برانگیز‌ترین و جنجالی‌ترین ادوار مجلس و انتخابات‌های آن بدانیم. شورای نگهبان در ۱۱ اسفندماه با صدور اطلاعیه‌ای از بروز تخلف در برخی حوزه‌های انتخاباتی خبر داد. ستاد انتخابات کشور نیز به‌سرعت به این اطلاعیه واکنش نشان داد و اعلام کرد که در همه صندوق‌های اخذ رای، علاوه‌بر نمایندگان هیات‌های اجرایی، بازرسان وزارت کشور و نمایندگان داوطلبان، ناظران شورای نگهبان نیز حضور داشته‌اند و صورت‌جلسات شمارش آرا را به‌همراه اعضای شعبه امضا کرده‌اند. این اطلاعیه‌ها آغاز کشمکش بین وزارت کشور دولت خاتمی و شورای نگهبان بود و با اصرار شورای نگهبان فرآیند بازشماری آرای برخی حوزه‌ها ازجمله تهران آغاز شد. گرچه نتایج نهایی انتخابات تهران که بحث‌برانگیزترین حوزه‌ای بود که احتمال تخلف گسترده در شمارش آرا در آن وجود داشت، سرانجام پس از حدود سه‌ماه و در اواخر اردیبهشت ۷۹ اعلام شد، اما این پایان ماجرا نبود و بعد از انتخابات نیز با شکایت احمد جنتی، سیدمصطفی تاجزاده به‌عنوان معاون سیاسی وزارت کشور و رئیس ستاد انتخابات کشور، به دادگاه فراخوانده شد و درنهایت به سه‌سال انفصال از خدمات دولتی محکوم شد. در نتایج اولیه هاشمی‌رفسنجانی با حدود ۷۵۰ هزار رای، نفر سی‌ام حوزه تهران شد. گرچه او با این نتیجه کرسی مجلس را تصاحب می‌کرد اما تعداد آرای پایین در پایتخت و کسب جایگاه آخر قطعا برای او شکست بزرگی به‌حساب می‌آمد. او از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۶ یا رئیس‌جمهور بوده یا ریاست مجلس را برعهده داشته، طبیعی است که چنین شخصیتی از جایگاه سی‌ام انتخابات تهران ناراضی باشد. علاوه‌بر این حتی درصورت بازگشت به کسوت نمایندگی، او با مجلسی روبه‌رو بود که جناح دوم خرداد اکثریت آن را تصاحب کرده بود. اگرچه احتمال افزایش آرا و ارتقای جایگاه او با بازشماری آرا و ابطال برخی صندوق‌ها وجود داشت اما او در چنین شرایطی حتی برای حضور در مجلس هم مردد بود و انصراف از نمایندگی به‌عنوان یک گزینه جدی برای او مطرح بود. البته به‌علت ابهامی که در آن شرایط وجود داشت حتی در چنین وضعیتی عده‌ای به فکر ریاست هاشمی بر مجلس بودند. او در خاطرات ۲۳ فروردین خود نوشته است: «آقایان علی لاریجانی، محمدرضا باهنر، على اخوی‌زاده و مهدی هاشمی آمدند. گفتند، با بررسی نمایندگان مجلس ششم، به این نتیجه رسیده‌اند که نیمی از آنها طرفدار ریاست من هستند و گفتند اگر تصمیم به پذیرش ریاست بگیرم افراد دیگری اضافه می‌شوند؛ قول ندادم و گفتم باید شرایط را ببینم و حتی هنوز تصمیم به رفتن به مجلس هم نگرفته‌ام.» در همان روزها بحث ابطال کل انتخابات تهران هم داغ بوده است. «آقای محمدرضا عباسی‌فرد، عضو شورای نگهبان و مدیرکل اجرایی مجمع تشخیص مصلحت نظام آمد؛ درباره بازشماری آرای تهران مذاکره شد. گفت ما اشکالات انتخابات تهران را می‌دانیم و اگر ملاحظات سیاسی در کار نباشد نظر اکثر شورای نگهبان بر بطلان است و گفت دوم خردادی‌ها هم به‌شدت نگران ابطال انتخاباتند و آقای سیدمحمدعلی ابطحی، رئیس دفتر رئیس‌جمهور به او تلفن کرده و در این خصوص ابراز نگرانی کرد.»(۲۴ فروردین) سیدرضا زواره‌ای عضو دیگر شورای نگهبان هم «گزارشی از نحوه تصمیم شورای نگهبان برای بازشماری آرای تهران داد و گفت اگر محافظه‌کاری نکنند، ممکن است انتخابات تهران باطل شود.»(۲۹ فروردین) اما در طرف مقابل دولت از ابطال انتخابات تهران نگران بود؛ «دکتر حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام آمد. … از قول عباد [آقای علی ربیعی] گفت آقای خاتمی از طریق آقای علی یونسی، وزیر اطلاعات، مطلع شده که شورای نگهبان قصد ابطال انتخابات تهران را دارد… و ناراحت است و می‌خواهد به رهبری شکایت کند.»(۱۱ اردیبهشت) به نظر شورای نگهبان انتخابات باید به کلی باطل می‌شد اما برخی ملاحظات مانع اتخاذ تصمیم نهایی می‌شد. «شب آقایان احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان و دکتر حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و علی لاریجانی، رئیس سازمان صدا و سیما، میهمانم بودند. درباره انتخابات تهران بحث شد آقای جنتی، گفت بخشی از اعضای شورا، ضمن اینکه اشکال انتخاب تهران را قبول دارند ابطال آن را مصلحت نمی‌دانند.»(۲۵ اردیبهشت) افراد سرشناس دیگری از جمله علی لاریجانی موافق ابطال انتخابات بودند. «آقای سیدصدرالدین شریعتی، بازرس شورای نگهبان آمد و نمونه‌هایی از تخلف‌ها در انتخابات تهران را گفت. آقای عباس واعظ طبسی، تولیت آستان قدس‌رضوی آمد. درمورد اشکالات انتخابات تهران و ضرر تایید انتخابات برخلاف قوانین صحبت بود. آقای علی لاریجانی هم آمد و گفت کامپیوتر نتایج بازشماری‌ها را دیده است. انتخابات قابل‌توجیه نیست.»(۲۷ اردیبهشت) نهایتا شورای نگهبان تصمیم به ابطال انتخابات می‌گیرد. اما نظر رهبری برخلاف شورا و همه افرادی بوده که به‌دنبال ابطال انتخابات بوده‌اند. «سر شب آقای علی لاریجانی رئیس سازمان صداوسیما، اطلاع داد که شورای نگهبان امروز به باطل بودن انتخابات تهران رسیده ولی به‌خاطر نگرانی از عواقب، ضمن نامه‌ای از رهبری راهنمایی خواسته‌اند و رهبری در جواب گفته‌اند که نتایج صندوق‌های شمرده‌شده، هرچه شد عمل شود و به بازشماری صندوق‌ها ادامه ندهند و نتایج اعلان شده در این موارد را بپذیرند. آقای احمد جنتی دبیر شورای نگهبان نیز گفت، شورای نگهبان با ۸ رای به ابطال رای داد ولی قید کردند از رهبری هم نظر خواسته شود که نتیجه آن شده، کار درستی نکرده‌اند که رهبری را در این مورد مشکل‌دار درگیر کرده‌اند.»(۲۹ اردیبهشت) هاشمی از شورای نگهبان بابت اینکه بعد از تصویب ابطال انتخابات نظر رهبری را هم پرسیده‌اند ناراحت است. او در خاطرات روز بعد نیز با اشاره به واکنش مثبت رسانه‌های خارجی به دستور رهبری، به‌صورت غیرمستقیم نارضایتی خود از تصمیم آیت‌الله خامنه‌ای را ابراز می‌کند. علی لاریجانی هم از اینکه رهبری مانع ابطال انتخابات شده‌اند ناراضی است. «رسانه‌های خارجی مخصوصا بخش فارسی رادیو بی‌بی‌سی از دستور رهبری برای تایید انتخابات تهران اظهار رضایت می‌کنند. آنها که معمولا اقدامات رهبری را زیرسوال می‌بردند و حمل بر حمایت از محافظه‌کاران می‌نمودند این بار ستایش می‌کنند. آقای علی لاریجانی آمد. نحوه و دلیل ابطال صندوق‌های انتخابات تهران را ارائه داد. درمورد انصراف من مذاکره شد. او هم از اقدام رهبری در دستور قبول انتخابات، ناراضی است.» افراد دیگری هم از اینکه شورا به نظر خود عمل نکرده و نظر رهبری را پرسیده ناراحت هستند. «ظهر آقایان عباس واعظ‌طبسی، احمد جنتی، علی‌اکبر ناطق‌نوری، قربانعلی دری‌نجف‌آبادی و محمدعلی موحدی‌کرمانی میهمانم بودند. آقای جنتی، گزارش جلسه نهایی شورای نگهبان را داد که با هشت رای انتخابات تهران باطل شده، ولی پس از اطلاع به رهبری و پیشنهاد اظهارنظر ایشان و حضور آقای سیدعلی‌اصغر حجازی از دفتر رهبری در جلسه، و نوشتن نامه و جواب رهبری، عملا منجر به تایید انتخابات با ابطال بخشی از صندوق‌ها و دستور تعقیب متخلفان شده است. حضار انتقاد کردند و گفتند بعد از رای به ابطال، جای سوال از رهبری نبوده است.»(۳۱ اردیبهشت)

بعد از اینکه نتایج انتخابات با حمایت رهبری تثبیت شد بحث حضور یا عدم حضور هاشمی در مجلس از همیشه داغ‌تر می‌شود. از ابتدای خرداد تا روزی که هاشمی تصمیم نهایی‌اش را گرفت افراد مختلفی پیش او می‌رفتند و نظر او را بابت انصراف احتمالی‌اش از مجلس جویا می‌شدند و در مواردی به او مشورت می‌دادند. او سه راه پیش‌روی خود داشت. «محمد، محسن و حسین مرعشی برای مذاکره و مشورت در مورد رفتن به مجلس آمدند سه راه در پیش داریم؛ ۱.انصراف ۲. رفتن به مجلس و نامزدی برای ریاست ۳. رفتن به مجلس و نامزد ریاست نشدن؛ بیشتر تمایل به انصراف است، اگر بتوانم.»(۱خرداد) برخی از اعضای حزب کارگزاران نیز به او پیشنهاد کناره‌گیری دادند. «آقایان محسن نوربخش، اسحاق جهانگیری و دکتر محمد علی نجفی، اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی آمدند؛ پیشنهاد داشتند که من به مجلس نروم.»(۲خرداد) اما پیشنهاد عده‌ای نظر هاشمی را جلب می‌کند. «آقایان محمدرضا باهنر، حسین مرعشی، علی هاشمی، محسن هاشمی، محمدرضا رحیمی، علی آقامحمدی و اصغر افشاری آمدند. درمورد حضور یا انصراف من از نمایندگی مجلس صحبت شد. پیشنهاد می‌دادند که اگر اکثریت نمایندگان مجلس دعوت کنند که نامزد ریاست مجلس بشوم بمانم وگرنه انصراف بدهم. بعضی‌ها هم عقیده دارند به صورت نماینده عادی بمانم.»(۴‌خرداد) سرانجام پس از اینکه افراد زیادی با او حول این مساله گفت‌وگو کردند، هاشمی در جلسه‌ای که با حسن روحانی داشت تصمیم نهایی خود را گرفت. «دکتر روحانی آمد درباره رفتن به مجلس مشاوره شد. تایید شد که اگر دعوت اکثریت مجلس تحقق یافت حضور یابم وگرنه انصراف بدهم. از اقدام رهبری در نقض نظر شورای نگهبان، اظهار تعجب نمود.»(۴‌خرداد) درنهایت پس از اینکه از دعوت گسترده نمایندگان خبری نشد او در تاریخ ۵ خرداد انصراف خود از حضور در مجلس ششم را اعلام کرد. او در تحلیل خود از نظرات طیف‌های مختلف سیاسی درباره انصرافش از حضور در مجلس می‌نویسد «در مذاکرات و مشاوره‌های امروز و روزهای گذشته نکات زیر به دست آمد: ۱. جناح راست تلاش می‌کنند که من در مجلس باشم تا نیروهای حزب کارگزاران هم به خاطر من، از چپ‌ها جدا شوند و مجموعه راست و کارگزاران و مستقل‌ها اکثریت مجلس را داشته باشد ۲. چپ‌ها و به‌خصوص مشارکتی‌ها تلاش می‌کنند که در مجلس نباشم که کارگزاران از آنها جدا نشوند و مستقل‌ها هم با محافظه‌کاران در یک مجموعه قرار نگیرند. ۳. رسانه‌های خارجی و ضد انقلاب و لیبرال‌ها در داخل فعالند که من به مجلس نروم تا نیروهای وفادار به انقلاب پراکنده باشند و هستند کسانی هم که مایلند من در مجلس باشم تا درگیری بین من و طرفداران من با چپ‌ها باشد و آنها از این اختلاف، استفاده سیاسی ببرند و هر دو طرف را ضعیف کنند.»(۵‌خرداد) همچنین او در روز پس از اعلام انصرافش واکنش رسانه‌های خارجی را این‌طور ارزیابی می‌کند؛ «انعکاس خبری انصراف من از نمایندگی مجلس بسیار وسیع است و لحظاتی پس از اعلان، روی آنتن‌ها رفت و تقریبا در همه خبرگزاری‌های مهم جهان آمد؛ چون مساله مجلس ششم و ریاست آن مورد توجه مراکز سیاسی جهان قرار دارد. غربی‌ها، نوعا خوشحالی و بعضی‌ها هم اظهار نگرانی می‌کنند؛ از امکان درگیری داخلی بین نیروهای دوم خردادی به خاطر اینکه رقیب بزرگی در برابر خود ندارند و نوعا انصراف را ضربه سنگینی بر جناح محافظه‌کار معرفی می‌کنند.» واکنش‌های سیاسیون نیز به تصمیم او متفاوت است. او با اشاره به حضور در مراسم افتتاحیه مجلس ششم می‌نویسد: «آقایان سید‌محمد خاتمی و سید‌محمود هاشمی‌شاهرودی، روسای جمهور و قوه قضائیه گفتند اعلان انصراف شما مایه ضرر برای مجلس و نظام خواهد بود.»(۷‌خرداد) البته علاوه‌بر افرادی که به او پیشنهاد انصراف داده بودند، اشخاص دیگری نیز بودند که از انصراف او استقبال کردند. «عصر آقای حسن دانایی‌فر، معاون اداری مالی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام آمد و از انصراف تشکر کرد و گفت‌ وقت ملاقات را برای قبل از این خواسته به‌منظور پیشنهاد انصراف و گفت اقدامی شجاعانه و قهرمانانه است که در تاریخ به خوبی برجسته می‌شود؛ مشروعیت انتخابات تهران زیر سوال است و مناسب نبود که شما با این انتخابات به مجلس بروید.»(۷‌خرداد) «عصر آقایان محمدرضا مخبر‌دزفولی، رئیس کمیسیون مشورتی شورای عالی انقلاب فرهنگی و عزت‌الله ضرغامی، معاون امور مجلس و استان‌های سازمان صداوسیما آمدند. گفتند ضمن ناراحتی از عدم حضور در مجلس انصراف را کار مناسبی در این مقطع می‌دانند.»(۸خرداد)

در همین شرایط عبدالعلی علی‌عسکری، رئیس وقت بنیاد تعاون سپاه، نزد هاشمی می‌رود و می‌گوید «از شنیدن خبر انصراف شوکه شده» و پیشنهاد می‌دهد «مردم و نهادها، با بیانیه و طومار، خواستار پس گرفتن انصراف هاشمی بشوند.» هاشمی اما در جواب می‌گوید: «بعد از انصراف راحت و سبک شدم و بنا ندارم به مجلس بروم.» او در خاطرات روز ۱۲ خرداد خود می‌نویسد: «آقای علی‌عسکری مجددا آمد و گفت خیلی‌ها معتقدند که بهتر است از انصراف عدول کنم. جمعی از نمایندگان مجلس، می‌خواهند تقاضا کنند و از سایر نهادها و گروه‌ها و افراد هم در این فکرند و رهبری هم گفته‌اند، تایید می‌کنند. گفتم دنبال این کار نروند، نخواهم پذیرفت و او را قانع کردم که دست بردارد.» سرانجام ‌هاشمی علی‌رغم اینکه در نتایج اصلاح‌شده انتخابات به جایگاه بیستم حوزه تهران رسیده بود، به مجلس نرفت. او دور دوم انتخابات را این‌گونه توصیف می‌کند. «پیش از ظهر در حسینیه جماران، برای مرحله دوم انتخابات مجلس تهران رای دادم اما رای سفید. مسئولان صندوق رای‌گیری گفتند مردم مراجعه نمی‌کنند. خبرنگاران زیاد بودند؛ مصاحبه نکردم. از سراسر تهران هم گزارش‌ها حاکی از خلوتی بی‌سابقه حوزه‌های رای‌گیری است؛ شاید به خاطر عدم وجود رقابت.»(۱۰ تیر) شاید دلیل این اظهارات و رای سفید او دلخوری از مجموعه فرایند انتخابات مجلس ششم باشد. اما نکته جالب دیگری هم در بخش‌های مربوط به انتخابات مجلس در میان خاطرات هاشمی به چشم می‌آید. همانطور که در سطور پیشین خواندیم شورای نگهبان به دنبال ابطال انتخابات بود و افراد سرشناسی از جمله علی لاریجانی و حسن روحانی و البته خود هاشمی‌رفسنجانی هم به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم از دستور رهبری ابراز ناراحتی یا تعجب کرده بودند. در این شرایط تنها دولت و به طور کلی جریان دوم خرداد بودند که مخالف ابطال بودند و طبیعتا انتظار می‌رفت که از حمایت رهبری استقبال کنند. اما هاشمی در خاطرات روز ۳ خرداد خود این‌گونه واکنش جریان اصلاحات را به دستور رهبری توصیف می‌کند: «شب میهمان رهبری بودم… از اینکه علی‌رغم کمک مهم ایشان به دوم خردادی‌ها، در تحمیل تایید انتخابات تهران بر شورای نگهبان، آنها از ابطال بخشی از صندوق‌ها انتقاد می‌کنند، ناراحتند چون بخشی از نظرات‌شان را که به نفع‌شان است و از آن بهره برده‌اند، نادیده گرفته و نسبت به بخشی که به نفع‌شان نیست، مخالفت می‌کنند.» اما در هر صورت علی‌رغم اینکه در آن زمان هیچ‌کس-حتی متنفعان آن- از تصمیم رهبری ابراز رضایت نکرد، اما تصمیم رهبر انقلاب در حمایت از آرای مردم و حفظ جایگاه انتخابات بسیار عبرت‌آموز است.

مدح هاشمی و ذم خاتمی، پای ثابت یادداشت‌های روزانه

شاید بتوان یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌ها و پرتکرارترین موارد مطرح‌شده در خاطرات روزنوشت مرحوم هاشمی را نقل‌هایی دانست که او از قول مسئولان کشوری در یادداشت‌های خود به آن اشاره کرده. نقل‌قول‌هایی که عموم آن‌‌ را تعریف و تمجید از خدمات آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی و برکات دولت سازندگی تشکیل داده است. نکته دیگری که در سال‌های دولت اصلاحات می‌توان اثر آن را در خاطرات روزانه مرحوم هاشمی محسوس دانست، آن دست اظهاراتی‌‌ است که مسئولان کشور در دیدار با رئیس‌ دولت سازندگی، در نقد رئیس‌جمهور وقت، سیدمحمدخاتمی مطرح کرده‌اند. اظهاراتی که در همه ماه‌ها دیده می‌شود. مثلا در نخستین هفته سال ۷۹، در روز ۵ فروردین، مرحوم هاشمی از قول یکی از مسئولان دولتی که محسن نوربخش، رئیس کل بانک مرکزی باشد، می‌نویسد: «وضع تصمیم‌گیری در دولت کند و بی‌رونق است و وضع سیاسی در کشور هم بد است و اختلاف بین وزارت اطلاعات و قوه قضائیه در زمان محاکمه ضاربان آقای سعید حجاریان جدی شده است.» در انتهای همین ماه و در روز ۲۸ فروردین، هاشمی خاطره جلسه‌اش با شهید قاسم سلیمانی را این‌طور روایت می‌کند: «آقای قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس آمد ضمن ارائه گزارشی از افغانستان، لبنان و آذربایجان، از وضع کشور و روحیه ارتش اظهار نگرانی کرد و راهکارهایی برای علاج ارائه داد و گفت، در ملاقات فرماندهان سپاه با آقای خاتمی رئیس‌جمهور ایشان پذیرفته که کشور به سوی لائیسم حرکت می‌کند ولی علاجی را مشخص نکرده است.» هاشمی همچنین در خاطرات ماه‌های دیگر سال هم از قول مسئولان کشوری و لشکری نکاتی در مدح دولت سازندگی و در ذم دولت مستقر (اصلاحات) مطرح می‌کند که موارد پیش‌رو را می‌توان ازجمله شاخص‌ترین آنها دانست: آقای حسن روحانی گفت، آقای علی یونسی وزیر اطلاعات که با او ملاقات کرده از خطر تعطیلی روزنامه‌ها اظهار ناراحتی کرده و گفته آقای سیدمحمد خاتمی رئیس‌جمهور، مضطرب است. نزد او گریه کرده است (اول اردیبهشت). آقای رضا امراللهی، رئیس دانشگاه خواجه‌نصیر آمد برای افتتاح کنگره هماهنگی دانشگاه و صنعت دعوت کرد و گفت، وضع روحی آقای سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور خراب است و از من خواست که احوالپرسی کنم (۱۹ اردیبهشت). آقای غلامرضا فروزش عضو شورای اسلامی شهر تهران آمد. گزارش ملاقات و مذاکره با آقای سید‌محمد خاتمی رئیس‌جمهور را داد، گفت از عملکرد ایشان انتقاد کرده و ایشان گفته ۹۹.۵ درصد انتقادها را قبول دارد؛ از قبیل اینکه چرا به سازندگی و مسائل اقتصادی کشور توجه نمی‌کنند؟ چرا در مسائل فرهنگی، وارد حیاط‌خلوت رهبری شده که این مشکلات به‌وجود آید؟ چرا شعار اصلاح اداری و ادغام وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها را داده و عمل نکرده و آنها را متزلزل ساخته است؟ چرا دوستانش با رفتار ناشایست درمقابل آقای هاشمی دوست استراتژیک را از دست داده‌اند؟ چرا به مطبوعات این همه میدان داده است؟ سرانجام ایشان گفته که تمام تلاشش را کرده است و بیش از این کاری نمی‌تواند بکند (۲۱ اردیبهشت). هاشمی البته در همین خاطرات اردیبهشت‌ماه و در روز چهاردهم این ماه یادداشت قابل‌تاملی درباره وضعیت روحی سیدمحمد خاتمی در آن مقطع می‌نویسد و شرایط رئیس‌جمهور را این‌طور روایت می‌کند: «آقای خاتمی گفت، تحت‌تأثیر فشارهای کار و اعتراضات، ناراحتی عصبی پیدا کرده و به دستور اطبا به‌طور مرتب داروی آرام‌بخش مصرف می‌کند، اطبا گفته‌اند که اگر نکند ممکن است تبدیل به افسردگی شود.» خاطرات مرحوم هاشمی درباره نکات مثبتی که دیگران خطاب به او درباره دولت سازندگی و نکات منفی و انتقادی‌ای که علیه دولت خاتمی مطرح کرده‌اند در ماه‌های بعد هم ادامه دارد. مثلا در هفتم تیرماه آن سال می‌نویسد: «عصر، دکتر حسن حبیبی، معاون اول رئیس‌جمهور آمد. از اوضاع راکد کشور و کم‌تحرکی آقای خاتمی و [اعضای هیات‌دولت در اداره امور کشور، ناراضی است.» یا ۲۹ تیر که به نقل از برادرش، محمد که معاون اجرایی رئیس‌جمهور بوده می‌گوید: «به احتمال قوی آقای خاتمی، نامزد دوره آینده ریاست‌جمهوری خواهد شد و معتقد است با توجه به افکار و عملکرد اطرافیان ایشان، امتداد مسئولیت ایشان با توجه به وضع مجلس و خارجی‌ها، می‌تواند برای نظام اسلامی، مشکل‌آفرین باشد.» همچنین در ۱۵ و ۲۵ مرداد اینطور می‌نویسد: «ظهر آقایان عباس واعظ طبسی [محمد] یزدی [احمد] جنتی، [علی‌اکبر] ناطق [نوری]، قربانعلی دری نجف‌آبادی و محمدعلی موحدی‌کرمانی میهمانم بودند. از خطبه‌های جمعه من قدردانی کردند و نظر دادند که ریاست‌جمهوری آقای سیدمحمد خاتمی به‌نفع نظام اسلامی نبوده و مصلحت نیست که تجدید شود.» «آقای عطاءالله مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آمد. گفت، آقای سیدمحمد خاتمی به او پیشنهاد کرده، معاونت فرهنگی [رئیس‌جمهور] را قبول کند و او نپذیرفته و مایل نیست در دولت بماند و نظرش این است که آقای خاتمی در انتخابات شرکت نکند.»

او در یادداشت ۱۲ مرداد می‌نویسد: «علیرضا صفاریان، رئیس دفتر رئیس‌مجلس آمد که از اعضای سابق دفتر تحکیم وحدت است. گفت در مطالعه سوابق مدیریت مجلس به این نتیجه رسیده‌اند که مدیریت من سیستماتیک، هماهنگ و موثر بوده و می‌خواهد رمز و راز آن را بیاموزد که به آقای مهدی کروبی رئیس مجلس کمک شود.»

هاشمی همچنین در تاریخ ۱ شهریور در بخشی از یادداشت روزانه‌اش به نوعی تعدادی از اقدامات شاخص امیرکبیر و امام‌خمینی(ره) در طول تاریخ معاصر را هم به نام خود مورد اشاره قرار می‌دهد و می‌نویسد: «احمد بورقانی‌فراهانی نماینده تهران در مجلس کلی از من تمجید کرد و نمونه‌های زیادی از اقدامات اصلاح‌طلبانه و نوآوری‌ من را یادآوری کرد؛ من‌جمله تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی، توسعه دانشگاه‌ها، باسواد کردن مردم، مدرن کردن ایران، به صحنه آوردن زنان، انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری. سهم فائزه را در تحولات اخیر، مهم خواند و از بد برخورد کردن بعضی از دوم خردادی‌ها با من انتقاد کرد و از من خواست که حالت پدری‌ام را حفظ کنم و برای رفع اختلافات گروه‌های دوم خردادی کـه بـه تعـارض نزدیک می‌شوند، کمک کنم. گفتم، با افراط کاری‌های چپ و راست مخالفم و معتدل‌ها را تقویت می‌کنم.» او همچنین در ماه‌های دیگر به همین روند یادداشت‌نویسی با چاشنی نقد دولت از زبان دیگران این‌طور ادامه می‌دهد: «فریدون وردی‌نژاد رئیس خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) آمد. از وضع بد سیاسی و منازعات و مچ‌گیری‌ها اظهار ناراحتی کرد و گفت کار کردن در زمان ریاست‌جمهوری تو، شیرین و با امید بود و اکنون تلخ و پر از دلهره و همـراه بـا جنـگ اعصاب است و کشور هم رو به عقب است. گفت در مصاحبه پریشب با آقای خاتمی، رئیس‌جمهور برای تنظیم سوال‌ها کلی جنگ اعصاب داشتیم. در زمان شما، «مصاحبه‌ها بدون کنترل و مقدمات» بود. (۲شهریور).» «صبح برای افتتاح همایش مدیران واحدهای خارج از کشور و نهضت‌ها، به وزارت اطلاعات رفتم. از انفعال وزارت در شرایط حساس کنونی انتقاد کردم و تضعیف وزارت را حلقه‌ای از زنجیره توطئه علیه اصل انقلاب خواندم و رویارویی صریح با اصل نظام و رهبری را خطرناک. (۵شهریور).» هاشمی در یادداشت روز ۱۶ شهریور کنایه‌ای به یکی از گفتمان‌های کلیدی دولت یعنی «گفت‌وگوی تمدن‌ها» می‌زند و می‌نویسد: «در رسانه‌ها، بحث گفت‌وگوی تمدن‌ها، «به‌صورت کم‌محتوا» ادامه دارد.» نکته مهم دیگری که مرحوم هاشمی در روز ۲۰ شهریور از قول حسین مرعشی به آن اشاره می‌کند بحث استقبال از خاتمی در زمان بازگشت از سفر نیویورک است که آن را این‌طور روایت می‌کند: «حسین مرعشی گفت مساله استقبال ضعیف از آقای خاتمی، [رئیس‌جمهور، در بازگشت از سفر نیویورک] هم بین آنها مساله‌ساز شده است. بعضی از اول مخالف بودند و بعضی فکر می‌کردند که با جمعیت انبوهی، خیابان‌های تهران را پُر می‌کنند، مثل استقبالی که از محمد مصدق شد، ولی به خاطر کمی جمعیت نگران شده‌اند و آن هم افرادی بوده‌اند که شعارهای انحرافی می‌داده‌اند و آقای خاتمی با انتقاد از آوردن مردم، حساب خودش را جدا کرده، ولی بعضی می‌دانند که اطلاع داشته. آقای علی لاریجانی، رئیس سازمان صداوسیما هم صبح گفت ابتدا فشار زیادی داشتند که مستقیم مراسم را پخش کنیم، ولی با کمی جمعیت و شعارهای انحرافی، منصرف شدند و خواهش کردند که پخش نشود. روزنامه‌های امروز هم از این استقبال انتقاد کرده‌اند؛ حدود دوهزار نفر آمده بودند.» او در یادداشت روز ۲۳ شهریور از ملاقاتش با وزیر اطلاعات می‌نویسد و می‌گوید: «آقای یونسی گزارشی از اقدامات خود در مورد محدود کردن کارهای اقتصادی و بازرگانی وزارت و نیز منضبط کردن مأموران در برخورد با مردم را داد و ضمن اعلام «منفعل بودن وزارت» و کم‌کاری درخصوص برخورد با ضدانقلاب، ضربه خوردن وزارت در مساله قتل‌ها و نیز اثر کارهای سابق را عامل آن معرفی کرد. از من خواست که نقش تاریخی همیشگی‌ام را در وزنه تعادل کشور تجدید کنم و گفت نیروهای چپ، اکنون اعتراف می‌کنند که در برخورد با شما اشتباه استراتژیک کرده‌اند و کیفر آن را دیده‌اند.» هاشمی همچنین ۳۰ اسفند، در ادامه مواردی که به آن اشاره کردیم، درباره شعار سال ۸۰ و تاکید رهبر انقلاب بر مسائل اقتصادی به موازات شعار آن سال، این‌طور می‌نویسد: «با احساس عدم تحرک اقتصادی «بعد از دوره سازندگی» بوده است که رهبر انقلاب در شعارها توجه‌شان به اقتصاد جلب شده است.» در ادامه می‌گوید: «مسئولیت‌های سیاسی و فرهنگی، مدیران کشور را از توجه جدی به اقتصاد و عمران و معیشت مردم، غافل کرده است و با اینکه بیش از ۱۰ میلیارد دلار، اضافه درآمد نفت داریم، قدرت رونق دادن به اقتصاد کشور دیده نمی‌شود.»

شنیده‌ها و تحلیل هاشمی درباره «غائله خرم‌آباد»

بدون شک یکی از مهم‌ترین اتفاقات سال ۷۹، ناآرامی‌های خیابانی خرم‌آباد لرستان است. التهاباتی که حدودا یک سال بعد از غائله کوی دانشگاه رقم خورد و در بسیاری از زمینه‌ها مشابهت زیادی هم با جزئیات آن داشت. در هر دو واقعه، هم یکی از طرف‌های درگیر دانشجویان بودند و هم نقش برخی مسئولان وقت وزارت کشور در شعله گرفتن التهابات خیلی پررنگ بود. میانه مردادماه بود که اعضای دفتر تحکیم وحدت طی نامه‌ای از استاندار لرستان خواستند برای اردوی تشکیلاتی‌ ابتدای شهریورماه این تشکل دانشجویی تحت عنوان «آینده اصلاحات در ایران» در خرم‌آباد و با حضور چهره‌هایی مثل عبدالکریم سروش و محسن کدیور همراهی کند. انتشار خبر اردوی قریب‌الوقوع آنها در لرستان، باتوجه به پیشینه دفتر تحکیم وحدت و ذهنیتی که بعد از اتفاقات ۱۸ تیر ۷۸ درباره آنها برای جامعه به‌وجود آمده بود فضای اجتماعی لرستان را به هم ریخت. میان مسئولان استانداری و وزارت کشور درباره میزان همراهی استانداری لرستان با این نشست اختلاف وجود داشت. به هر ترتیب، دوره تشکیلاتی دفتر تحکیم، در روز ۲ شهریور با پیام سیدمحمد خاتمی شروع شد و خبر سخنان تنش‌زای میهمانان نشست هم از همان افتتاحیه در فضای شهرستان خرم‌آباد پخش شد. در ادامه چالش‌هایی درباره حضور یا عدم حضور میهمانان روزهای بعدی نشست میان اقشار مردم، مسئولان برگزاری دوره و مقامات وزارت کشور به ‌وجود آمد که درنهایت به این مساله ختم شد که حزب مشارکت خرم‌آباد برای روز ۵ شهریور بیانیه دهد و از هواداران خود بخواهد در طرفداری از دولت وقت، تظاهرات کنند. تظاهراتی که به خشونت کشیده شد و درنتیجه آن، یک نیروی پلیس به شهادت رسید و ده‌ها نفر هم آسیب دیدند. 

مرحوم هاشمی در یادداشت‌های روزانه شهریورماه خود اشاره‌ای هم به غائله خرم‌آباد داشته است. او در روز ۷ شهریور از جلسه‌اش با نمایندگان مجلس خبرگان رهبری که به میزبانی او در دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار شده است نوشته و سخنان خود در جلسه مورد اشاره را این‌طور روایت کرده است: «‌آیت‌الله علی مشکینی، رئیس مجلس خبرگان و آیت‌الله محمد یزدی صحبت‌های کوتاهی کردند و به سوءعملکرد بعضی از دوم‌خردادی‌ها در مخالفت با ارزش‌های دینی، معترض بودند. درباره ضرورت وحدت ملی و پرهیز از تفرقه نیروهای وفادار به انقلاب، گستاخی ضدانقلاب و دولت‌های خارجی و منافقین-با اشاره به آثار شوم حوادث خرم‌آباد- صحبت کردم.» هاشمی همچنین در ادامه یادداشت‌های آن روز خود، این‌طور به روایت فاضل لاریجانی ]که دولت خاتمی را هم یکی از مقصران غائله خرم‌آباد عنوان کرده[ می‌پردازد: «آقای فاضل لاریجانی آمد و گفت در اجلاس تحکیمی‌ها، صحبت از مسلح شدن در مقابل نظام شده است و بعضی از مسئولان دولتی در جریان اقدامات آنها سهیم هستند.» او در یادداشت‌ ۱۵شهریور ۷۹ هم به نوشتن از تحلیل وزارت اطلاعات دولت اصلاحات درباره ماجرای خرم‌آباد می‌پردازد و آن را این‌طور روایت می‌کند: «آقای امیر تهرانی، معاون پارلمانی وزارت اطلاعات آمد و گفت وزارت اطلاعات، معتقد است، تقصیر اصلی متوجه دفتر تحکیم وحدت و دوم‌خردادی‌هاست.»