تارنگاشت عدالت
نوویسنده: شیوان ماهندراج
برگرفته از لینکه تسایتونگ
۲۴ مارس ۲۰۲۵
منبع https://thecradle.co
چگونه یک جنگ با ایران (به خاطر اسرائیل) می تواند اقتصاد ایالات متحده را به ورطه سقوط بکشاند
در حالی که ترامپ برای تحکیم میراث خود و راضی کردن حامیان طرفدار اسرائیل خود به جنگ با ایران چشم دوخته است، اقدام تلافی جویانه احتمالی تهران می تواند بازارهای جهانی را به هم بریزد، قیمت نفت را بالا ببرد و فشار اقتصادی را مستقیماً به افکار عمومی آمریکا منتقل کند و حمایت از سیاست های آخرالزمانی را به یک بحران پول نقد تبدیل کند.
«باد جنگ» به سوی ایران می وزد. این جنگی است که سرمایهداران اسرائیلی مانند شلدون و میریام ادلسون به همراه سازمانهای طرفدار اسرائیل مانند AIPAC و ADL با پرداخت صدها میلیون دلار به رئیسجمهور آمریکا دونالد ترامپ طی دو دوره انتخاباتی خواستار آنند.
اما این تنها لابی اسرائیل نیست که بر طبل جنگ می کوبد. انجیلی های آمریکایی – به ویژه گروه هایی مانند «مسیحیان متحد برای اسرائیل» – نیز از این جنگ حمایت می کنند زیرا معتقدند این جنگ اسرائیل را از «تهدید ایران» نجات می دهد. تعداد اعضای انجیلی در کنگره ۱۱۹ (۲۷-۲۰۲۵) زیاد است. هرچند جنگ با ایران در ایالات متحده (هنوز) محبوب نیست، اما – درست مانند عراق – زمینه توسط نخبگان و رسانه های واشنگتن آماده می شود.
رویکرد ترامپ در قبال ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه برای حل و فصل جنگ در اوکراین، تا حدی با هدف تمرکز مجدد توجه پنتاگون به غرب آسیا صورت می گیرد. او انتظار دارد که جنگ با ایران در اوایل سال ۲۰۲۵ «اسرائیل» را نجات دهد و میراث او را تضمین کند و به او اجازه دهد تا پایان دوره ریاست جمهوری خود برشعار «اول آمریکا» تمرکز کند.
اما جنگ با ایران میتواند عواقب فاجعهباری نیز به همراه داشته باشد و ریاست جمهوری او را به خطر بیافکند و جاهطلبیهای امیدهای جمهوریخواهان مانند مارکو روبیو و جی.دی ونس را در سال ۲۰۲۸ تضعیف کند. اگر اقدام نظامی با واکنش متقابل غیرمنتظره که بسیار محتمل خواهد بود روبه رو شود، و به همین دلیل پنتاگون تاکنون از درگیری مستقیم با ایران با دقت حذر کرده، حزب دمکرات میتواند از سقوط بازار بورس و رکود اقتصادی ناشی از جنگ منتفع گردد و مجدداً قدرت را در دو مجلس کشور در اختیار گیرد.
پاسخهای نظامی ایران
رهبری ایران در صورت حمله به خاک خود قول اقدامات تلافی جویانه «ویرانگر» را داده است، که احتمالاً شامل حملات موشکی به اهداف نظامی اسرائیل و ایالات متحده – و احتمالاً به زیرساختها و اهداف اقتصادی کشور اشغالگر میشود. اگر اسرائیل از سلاح های هسته ای تاکتیکی علیه تاسیسات هسته ای ایران استفاده کند، تهران به تشدید بیشتری دامن خواهد زد.
فارغ از این که از سلاح هسته ای استفاده شود یا نه، جنگ، اقتصاد جهانی را ویران می کند، قیمت نفت را بالا می برد و ترافیک دریایی از طریق تنگه هرمز را متوقف می کند. بیشترین آسیب را کشورهای وابسته به نفت غرب آسیا خواهند دید.
ممکن است در کوتاه مدت اقتصاد ایالات متحده آمریکا کمتر تحت تأثیر قرار گیرد. بازارهای سهام که از زمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید تاکنون ۱۰ درصد کاهش یافته است، بیشتر سقوط خواهد کرد – اما ترامپ امیدوار است که خانواده ها این درد را احساس نکنند. اما اگر جمهوری اسلامی یک جنگ اقتصادی به راه بیاندازد و جنگ را به آمریکا بیاورد، پویایی سیاسی تغییر خواهد کرد.
جنگ اقتصادی
اکثر آمریکایی ها تصوری از جنگ و پیامدهای آن برای کشور ندارند، زیرا همه جنگ ها در ایالات متحده از زمان جنگ داخلی تاکنون بسیار دور از مرزهای این کشورصورت گرفته است. حتی اگر در طول جنگهای جهانی، خانوادههای آمریکایی متحمل خسارات شخصی شدند، اما ملت رنج گستردهای را متحمل نشد – بر خلاف بریتانیای کبیر، که مجبور شد از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۵۴ جیرهبندی مواد غذایی را اعمال دارد.
«جنگ جهانی علیه ترور» روی برخی از جوامع تأثیر گذاشت، اما نه روی کل کشور. سربازان آمریکایی در عراق اغلب به شوخی می گفتند: «ما در جنگیم و آمریکا در حال خرید در فروشگاه.» آمریکایی ها مشغول پول خرج کردن و لذت بردن از زندگی بودند، در حالی که عراقی ها و نیروهای اشغالگر ایالات متحده متحمل هزینه های سنگینی شدند.
رهبری ایران از این تناقض آگاه است. بازار سهام ایالات متحده یک هدف وسوسه انگیز است. در سال ۱۹۲۹، در آغاز رکود بزرگ، تنها ۲٫۵ درصد از آمریکایی ها دارای سهام بودند. امروزه، حدود ۶۱ درصد از بزرگسالان ایالات متحده – حدود ۱۶۰ میلیون نفر – از طریق حساب های خصوصی، صندوق های بازنشستگی یا حساب های بازنشستگی صاحب سهام هستند.
ااگر کودکان این خانوادهها را نیز به حساب آوریم، تقریباً ۲۰۰ میلیون آمریکایی در معرض نوسانات بازار قرار خواهند گرفت. بیلیون ها دلار بیشتر توسط شرکت ها، دانشگاه ها و موسسات خارجی سرمایه گذاری می شود. ریسک بسیار زیاد است.
اقتصاد آمریکا آسیب پذیر است. «مارک زندی»، اقتصاددان ارشد «مودیز»، هشدار داد که خطر رکود «به طرز ناخوشایندی بالا و در حال افزایش است.» در ۱۹ مارس، «جروم پاول»، رئیس فدرال رزرو، نرخ بهره را بدون تغییر گذاشت و دلیل آن را کاهش مخارج مصرف کننده و افزایش عدم اطمینان اعلام کرد. ترامپ، از ترس پیامدهای اقتصادی، در Truth Social درباره امتناع فدرال رزرو از کاهش نرخ بهره خشم خود را ابراز داشت. او تعرفه های تلافی جویانه ای را اعلام کرد که از ۲ آوریل به اجرا درخواهد آمد.
بدهی خانوارها در حال افزایش است – ۱۸٫۰۴ بیلیون دلار در سه ماهه چهارم سال ۲۰۲۴ – با افزایش رد وام های خودرو و کارت های اعتباری. آمریکایی ها، مانند دولت فدرال، عمدتاً به صورت اعتباری هزینه می کنند. سرمایه گذاران برای سبد سهام خود با استفاده از اعتبارات حاشیه ای وام می گیرند. اگر قیمت سهام کاهش یابد، فروش اجباری برای پوشش بدهی می تواند سقوط بازار را تشدید کند. Margin Calls – تقاضا برای بازپرداخت وام – نسبت به کاهش ۱۳ درصدی قیمت سهام در ۲۸ اکتبر ۱۹۲۹ نقش بیشتری در آشفتگی اقتصادی بعدی داشت.
اقتصاد ایالات متحده در حال حاضر تحت فشار است و مصرف کنندگان بیش از حد بدهکار هستند. یک شوک خارجی بزرگ می تواند آنها را وارد یک رکود عمیق کند. بازارهای سهام فرو خواهد پاشید و پساندازهای بازنشستگی و ثروت خصوصی را از بین خواهد برد.
تا چه میزان بازارها سقوط خواهند کرد بستگی به قدرت ضربه ایران دارد. کاهش ۱۰ درصدی تاکنون دردناک بوده است . کاهش بیشتر – مثلاً ۲۵ تا ۵۰ درصد – اقتصاد را فلج خواهد کرد، باعث بیکاری و ورشکستگی خواهد شد و پرداخت وام را محدود می کند. این امر قدرت خرید مصرف کننده را کاهش می دهد و همانطور که در سال ۲۰۰۸ رخ داد، باعث سقوط بازار مسکن می شود.
اهداف تهران
همانطور که رهبری ایران اغلب گفته است: “اگر ایران نتواند نفت بفروشد ، هیچ کس نفت نخواهد داشت . اگر نیروهای آمریکایی یا اسرائیلی به نفتکشها یا زیرساختهای ایرانی حمله کنند، تهران احتمالاً منافع اقتصادی ایالات متحده و بخشهای نفتی هر کشور عربی در خلیج فارس را که با اجازه دادن به پرواز جتهای جنگنده، پرتاب پهپادها یا موشکها از خاک خود، از این حملات حمایت میکنند، هدف قرار خواهد داد.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می تواند برای حمله به بحرین آماده شود ، که یک هدف نظامی آشکار است زیرا این کشور میزبان فرماندهی مرکزی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا است. علاوه بر تأسیسات نظامی، ایران میتواند به پالایشگاه شرکت نفت بحرین که روزانه ۲۷۰ هزار بشکه نفت فرآوری میکند و همچنین پایانههای دریایی و تأسیسات ذخیرهسازی نفت آن حمله کند.
حوضه نفتی دارای ظرفیت ۱۴ میلیون بشکه است، که سوخت فراوانی برای یک ضربه چشمگیر خواهد بود. ایران همچنین می تواند مسیر شاه فهد را که بحرین را به عربستان سعودی متصل می کند، نابود کند، تا مانع از تکرار مجدد اعزام نیروی زمینی ریاض که در طول قیام سال ۲۰۱۱ برای سرکوب ناآرامی ها در بین اکثریت جمعیت شیعه بحرین انجام شد، گردد.
پایگاه های نظامی آمریکا در عراق نیز تقریباً به طور قطع مورد حمله قرار خواهند گرفت. علاوه بر این، گروههای متحد با ایران در نیروهای بسیج مردمی (PMF) میتوانند برای دستگیری ۲۵۰۰ سرباز آمریکایی که هنوز در آنجا مستقر هستند – نه برای کشتن آنها، بلکه برای گروگان گرفتن آنها تلاش کنند.
زندانیان زنده بسیار ارزشمندتر خواهند بود و کابوسی برای ترامپ ایجاد خواهند کرد و برای آمریکایی ها – که اغلب جنگ هایی را که زمانی به راه انداخته بودند فراموش می کنند – روشن خواهند کرد که نیروهای آمریکایی بیش از دو دهه پس از تهاجم سال ۲۰۰۳ هنوز در عراق هستند. این اسیران جنگی احتمالاً در سرتاسر کشور پراکنده خواهند شد، که عملیات نجات هماهنگ را دشوار میکند و آنها مبدل به موضوع معامله در مذاکرات آتی خواهند شد.
اردن که سال گذشته در ماه اکتبر در جریان حملات تلافی جویانه ایران و قبل از آن در آوریل به اسرائیل اجازه پرواز داده بود، احتمالاً دوباره این کار را انجام خواهد داد و ممکن است با اقدام انتقامجویی سنگینی مواجه شود. علاوه بر پالایشگاه نفت زرقاء، نیروهای ایرانی می توانند به اهداف سیاسی، نظامی و اطلاعاتی این کشور نیزحمله کنند. چنین حملاتی قطعاً باعث ناآرامی در میان مردم اردن خواهد شد، مردمی که عمدتاً فلسطینی تبار هستند و از هماکنون از همکاری رهبری اردن با تل آویو خشمناکند.
اگر امارات متحده عربی در این حملات شرکت کند، ممکن است با حملات نظامی به زیرساختهای انرژی و نیروگاههای خود مواجه شود، همانطور که در زمان جنگ با یمن تجربه کرد. امارات به دلیل ترکیب جمعیتی خود به ویژه آسیب پذیر است – حدود ۸۸ درصد از جمعیت را کارگران خارجی تشکیل می دهند. اگر این کارگران پس از حملات هدفمند فرار کنند، اقتصاد کشور سقوط خواهد کرد.
احتمالاً با قطر و عمان رفتار متفاوتی صورت خواهد گرفت. مسقط که مدتها سیاست خارجی بیطرفی را در منطقه دنبال میکند، روابط صمیمانهای با ایران دارد و بعید است در تجاوز نظامی آمریکا شرکت کند. دوحه همچنین روابط نسبتا خوبی با تهران دارد، اگرچه پایگاه هوایی العدید فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) در این کشور است که برای خنثی کردن منافع ایران در سوریه تلاش میکند. ایران می تواند به مقر CENTCOM در غرب آسیا حمله کند، اما بعید است که به دیگر تأسیسات قطر حمله کند.
عربستان سعودی سناریوی پیچیده تری ارائه می دهد. اگرچه روسیه و چین آشتی میان ایران و عربستان سعودی را تقویت کردهاند، ولی ممکن است که این کشور خود را کنار نکشد. ولی اگر قرار شود که در خصومت ها شرکت کند، به یک هدف اولویت دار تبدیل خواهد شد.
حتی اگر ریاض بی طرف بماند، ایران می تواند به خط لوله نفت شرق به غرب این کشور که به بندر ینبع ختم می شود حمله کند. این خط لوله که در سال ۱۹۸۲ برای دور زدن خلیج فارس ساخته شد، روزانه بیش از سه میلیون بشکه نفت به اروپا می رساند.
بندر، پالایشگاه و پایانه های صادراتی ینبع که برخی از آنها با مشارکت شرکت های غربی اداره می شوند، اهداف طبیعی خواهند بود. بسته شدن همزمان تنگه هرمز و اختلال در تردد در دریای سرخ، صادرات حدود پنج میلیون بشکه در روز را مسدود خواهد کرد. در حالی که اسکات ریتر بازرس سابق تسلیحات سازمان ملل پیش بینی کرده بود که قیمت نفت به ۱۲۰ دلار در هر بشکه افزایش می یابد، ایران می تواند آن را تا ۲۰۰ دلار افزایش دهد.
چین در واکنش به تعرفه های ترامپ استراتژیک عمل کرد. این کشور تنها ۷ درصد از گوشت خوک خود را از ایالات متحده وارد می کند، اما بیشتر تولیدکنندگان گوشت خوک در “ایالت های قرمز” جمهوری خواهان قرار دارند. هدف قرار دادن این بخش به طور مستقیم به پایگاه ترامپ آسیب می زند.
در حالی که افزایش قیمت نفت و آشفتگی اقتصاد جهانی به متحدان ایران و جنوب جهانی آسیب خواهد رساند، مخالفان ایران در ایالات متحده، بریتانیا، اسرائیل و اتحادیه اروپا بیشترین ضرر را متحمل خواهند شد. اگر ایران یک جنگ اقتصادی هوشمندانه به راه بیندازد، حتی انجیلی ها ممکن است بیشتر به فکر کوپن های غذای خود تا بازسازی «معبد سوم» و دیگر پیشگویی های آخرالزمانی بیافتند .