با دست غریبه: غرب چگونه و به کمک چه کسی “تا آخرین فرد اوکرایینی” علیه روسیه مبارزه خواهد کرد؟
“جنگ علیه روسیه تا آخرین فرد اوکرایینی” که ایالات متحده و همپیمانانش در ناتو بدان مشغولند، در واقع مورد پسند آنهاست. در غیر این صورت آنها سعی نمیکردند با تجهیز مستمر نظامی رژیم کییف این جنگ را به درازا کشند. هرچند اکنون دچار شک و تردید شدهاند که آیا برای اینکار به حد کافی منبع در اختیار دارند و نکند ادامه این وضع بومرنگی شود، که امنیت خود آنها را به خطر افکند.
انگیزه چیست؟
میخواهم در همین ابتدا روشن کنم که فرضیه “جنگ تا آخرین اوکرایینی” که صحت آن را اخیراً رئیس جمهور روسیه ولادیمیرپوتین نیز تایید کرد، نه تنها در بین ما و هواداران ما، بلکه همینطور در آنسوی اقیانوس نیز مد شده است. در ماه مارس مثلاً این تصویر توسط چارلز فریمن، یک دیپلمات پرسابقه آمریکایی، معاون سابق وزیردفاع ایالات متحده در امور امنیت بینالمللی و سفیر آمریکا در عربستان سعودی ترسیم شد.
The American Conservative چند روز پیش تفسیری زیر عنوان: “واشنگتن تا آخرین فرد اوکرائینی با روسیه مبارزه خواهد کرد” منتشر ساخت و نوشت “کییف در مقابل این انتخاب قرار گرفته است: صلح برای مردم خود و یا جنگ برای دوستان فرضی.” نویسنده مقاله پژوهشگر سیاسی، ناشر و نویسنده شناختهشده، داگلس باندو است که مشاور سابق رونالد ریگان چهلمین رئیس جمهور آمریکا و بت محافظهکاران آمریکایی بود.
این تحلیلگر که در سالهای اخیر برای انستیتوی لیبرال Cato در واشنگتن کار میکند مینویسد:”ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا کماکان به کییف کمک میکنند. ولی این طور که به نظر میرسد آنها نه برای دستیابی به صلح بلکه بیشتر تا وقتی که اوکراین تا آخرین نفر علیه روسیه میجنگد، آمادهاند از دولت زلنسکی حمایت کنند. این درواقع انگیزه همیشگی غرب در قبال اوکراین بوده است “
باندو ادامه میدهد: ” اوکراین در غرب مد شده است. کسانی که معمولاً به وقایع در کشورهای خارجی هیچ توجهی نداشتند، اکنون به حمایت از اوکراین برمیخیزند. و علاوه برآن هواداران خشمگین (کییف) از عملکرد انتقاد از خودِ دوران “انقلاب فرهنگی” چین در دهه ۱۹۶۰/۱۹۷۰الگوبرداری کرده اکنون از ورزشکاران، خوانندگان، روسای ارکستر و افراد دیگر روس میخواهند که طلب مغفرت کرده خود را تحقیرکنند و پوتین را محکوم کنند یا اینکه شغل خود را از دست بدهند.”
باندو مینویسد ایالات متحده و دوستان و شرکایش سخاوتمندانه “کییف را از نظرنظامی تجهیز میکنند، تحریمهای گسترده علیه مسکو اعمال میدارند تا تضمین کنند که اوکراین به جنگ ادامه دهد.” او با خندهای تلخ یادآور میشود که آمریکاییها و اروپاییها در این خصومتها شرکت نخواهند کرد: آنها اوکراین را مسلح میکنند و آنها را ترغیب و تحریک میکنند ولی خود در درگیریها شرکت نخواهند کرد.
و در پایان این کارشناس آمریکایی میگوید: “نگرانکنندهتر از همه، امتناع آشکار همپیمانان غربی از حمایت از آنچه که مردم اوکراین بیش از هرچیز نیازدارند یعنی صلح است. تجربه آشکار نشان میدهد که ایالات متحده آمریکا مانع از یک رهیافت دیپلماتیک در اوکراین است.” این نظر بسیاری از افراد در دوسوی اتلانتیک است.
“ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا کماکان به کییف کمک میکنند. ولی این طور که به نظر میرسد آنها نه برای دستیابی به صلح بلکه بیشتر تا وقتی که اوکراین تا آخرین نفر علیه روسیه میجنگد، آمادهاند از دولت زلنسکی حمایت کنند. این درواقع انگیزه همیشگی غرب در قبال اوکراین بوده است “
یک “مقدمه هشیار کننده”
آنچه که به نگرانیهای ایالات متحده و همپیمانان غربیش در این مورد که آیا به قدرت خود پربها ندادهاند، مربوط میشود، پرتال خبری بلومبرگ اخیراً تفسیری منتشر کرد که در آن آمده بود “جنگ در اوکراین زرادخانه دمکراسی آمریکا را خالی کرد.” این پرتال مینویسد کاخ سفید سناریوی کنونی در اوکراین را “پیشبینی نکرده بود”، بلکه از این مبدأ حرکت میکرد که “بخش گستردهای از خاک اوکراین زیر کنترل روسیه قرار خواهد گرفت و “ایالات متحده باید مبارزین اوکراینی را در یک درگیری طولانی با شدت کم مورد حمایت قرار دهد.”
ولی بهجای آن، درگیریهای منظم ادامه دارد و در طول آن هر چه که غرب تحویل داده و میدهد ویران میشود. پرتال بلومبرگ نوشت: «بنابر گزارشات پنتاگون، کییف طی یک روز، مهمات ضدتانک یک هفته را مصرف کرد و علاوه برآن کشور دارای جنگندههای شکاری قابل استفاده نیست زیرا حملات هوایی روسیه و خسارات جنگی، آثار سنگینی به جای نهاده است. در ماریوپول و نقاط دیگر مهمات نیروهای اوکرایینی رو به اتمام است.”
بلومبرگ نوشت: “تحت این شرایط آلمان از ارسال تانگ به اوکراین خودداری میکند البته با این استدلال که دیگر تانگ ندارد. در کانادا خمپارهانداز و دیگر مهمات بسیار ضروری برای اوکراین رو به پایان است. … ایالات متحده تقریباً یکسوم کل سیستمهای ضدتانگ Javelin خود را در اختیار اوکراین نهاده است و اگر نخواهد زرادخانه خود را به خطر بیافکند، قادر نیست بیش از این در اختیار اوکراین قرار دهد و افزایش چشمگیر تولید نیز ماهها و شاید سالها به طول خواهد انجامید.”
بنابر پرتال خبری بلومبرگ وضعیت فعلی با “کمبود مرگبار” سلاح و مهمات برای ارتش اوکراین مشخص میشود. و همزمان با آن “ضعفهای آمریکا آشکار میگردد که میتواند در جنگ بعدی قدرتهای بزرگ یعنی جنگ با روسیه و یا چین مجدداً متجلی شود” بلومبرگ این تجربه را “مقدمهای هشیارکننده” مینامد.
هنوز وقتش نیست
درست است که به ویژه در دالانهای قدرت هرکس با این نوع ارزیابیهای هشداردهنده برای واشنگتن و «دوستان و شرکایش” موافق نیست. بلافاصله پس از این که این هشدارها انتشار یافت سخنگوی پنتاگون جان کربی سریعاً آنها را تکذیب کرد. او طی کنفرانسمطبوعاتی معمول و منظم اداره مربوطه خود به خبرنگاران گفت: “ما به دقت این امر را زیر نظر داریم و به همین دلیل به ویژه مذاکراتی حول میزگرد با مدیران شرکتهای پیشرو (مجتمع صنایع نظامی) در ایالات متحده برقرار نمودهایم. و به شما اطمینان خاطر میدهم که ما در نقطهای نیستیم که وضعیت موجودی ما از این سیستمها، برآمدگی رزمی ما حال و یا در آینده تاثیر گذارد” سخنگوی نامبرده گمانهزنی در مورد افزایش تولید اسلحه را با استناد به قانون مربوطه رد کرد.
کربی به ویژه اشاره کرد که ایالات متحده تنها طی دولت کنونی جو بایدن سلاح و مهمات به قیمت ۲،۵ میلیارد دلار به کییف تحویل داده است. مهلت اجرای دستور کاخ سفید به ۴ تا ۶ روز تقلیل داده شده. آمریکاییها مشتریان خود را تنها مجهز نمیکنند، بلکه آنها را تعلیم هم میدهند. اخیراً وزیردفاع ایالات متحده لوید اوستین شخصاً «گروه کوچکی از سربازان اوکرایینی” را قبل از این که به اوکراین بازگردند، تدریس کرد.
قابل درک است که سخنگوی پنتاگون با غرور و شور و اشتیاق این امر را همهجا تبلیغ کند. ولی بلومبرگ در تفسیر خود در مورد “زرادخانه” همینطور خاطر نشان میکرد که ایالات متحده از یک “دخالت مستقیم” در مناقشه اوکراین احتراز میکند. در این مورد باندو نیز نوشته بود و طبیعتاً هیچ کس هم فراموش نمیکند که واشنگتن ترجیح میدهد در این مورد، با دست دیگران مرگ و ویرانی را انجام دهد.
میتوانستم از کربی سئوال کنم ولی انسان میتواند پاسخ تبلیغاتچیهای حرفهای را متصور شود و علاوه برآن انسان باید حق سئوال کردن هم داشته باشد. از تجربه شخصی میدانم که این کار برای خبرنگاران خارجی در کاخ سفید و یا وزارت امور خارجه بسیار سختتر از کنفرانسهای مطبوعاتی در کرملین و یا وزارت امور خارجه روسیه است.
برای یک جنگ طولانی؟
در بین تفسیرهای غربی در مورد اشباع کییف با اسلحه ۔ که تعداشان در این روزها بسیار زیاد است ۔ تفسیر پرتال تخصصی War on the Rocks که مقرش در تکزاس است و اخیراًمنتشر شده چشمم را گرفت: “اوکراین را برای یک جنگ طولانی مورد حمایت قرار دهیم.” نام نویسنده جک واتلینگ معرف حضورم نبود ولی او ادعا میکرد که کمی قبل از آغاز عملیات ویژه ارتش روسیه شخصاً با فرماندهان نظامی بلندپایه اوکرایینی ۔ ژنرال الکساندر سیرسکی “در معیت مامورین سازمان جاسوسی و برنامه ریزی و روسلان خومچاک معاون اول رئیس شورای دفاع و امنیت اوکراین ملاقات داشته.
واتلینگ انگلیسی یک کارمند انستیتوی Royal United Services است و اگر بخواهیم از اطلاعات نیمه موثق خود نتیجه گیری کنیم او یک جاسوس امنیتی حرفهای است. البته این تنها ظن من است ولی احتمال زیاد میرود که این امر حقیقت داشته باشد از این رو یادآور میشوم: سازمانهای جاسوسی غرب و با اجازه آنها همینطور سیاستمداران غربی خجالت نمیکشند ظن خود را همیشه با همین استدلال (یعنی به احتمال زیاد) تکرار کنند.
باری به هرجهت از این داستان دریافتم که موضوع پمپاژ اوکراین با سلاحها و تجهیزات غربی زیاد هم تازه نیست و دارای پیش زمینهای بوده است. درخواست سیستمهای پدافند هوایی و سیستمهای ضدپهپاد و همینطور سیستمهای ضدتانک. رادارهای هدفتوپخانه، سیستمهای ضدتک تیراندازان و غیره همه با رژیم کییف حداقل از سال ۲۰۱۹ یعنی از زمان به قدرت رسیدن زلنسکی مطرح شده بود.
در چارچوب عملیات روسیه، این طور که واتلینگ با تکیه به خومچاک مینویسد، ارتش اوکراین اول “دفاع متحرک”، “حمله خارج از خط دید” و سپس “جنگ فرسایشی” را انتخاب کرده بود. ولی آنها در ابتدا تنها آنقدر نیرو و مهمات به ویژه سیستمهای ضدتانک در اختیار داشتند که منطقه کییف را پوشش دهند. اکنون آنها خطرمحاصره گروه اصلی نیروهای خود در دونباس را احساس میکنند و خود را برای یک مقاومت بدون چشمانداز علیه حملات از “ماریوپول به شمال و از خارکیف به جنوب” آماده میکنند. آنها فکر میکنند که قادرند مقاومت کنند. بنابر تفسیرهای انگلیسی متصدیان غربی به این سو گرایش دارند که به آنها بیشتر اعتماد کنند.
نگرانکنندهتر از همه، امتناع آشکار همپیمانان غربی از حمایت از آنچه که مردم اوکراین بیش از هرچیز نیازدارند یعنی صلح است. تجربه آشکار نشان میدهد که ایالات متحده آمریکا مانع از یک رهیافت دیپلماتیک در اوکراین است.
نویسنده براین عقیده است که دیگر برای تعامل و گرفتن امتیاز و همینطور از نظر زمانی کییف دارای “کششی” نیست و از طرف دیگر به نظر او مسکو باید “قبل از پایان این ماه ” در مورد برنامههای خود تصمیم گیرد تا حداقل قبل از رژه به مناسبت روز پیروزی بر فاشیسم “تصمیم گرفته باشد که آیا کشور در حال جنگ است یا خیر”.
ولی واتلینگ براین عقیده است که مناقشه در هر حال ادامه خواهد یافت. به نظر او برای کییف و حامیانش در غرب هم مشکلات آشکار و هم در رابطه با تحویل سلاحهای بیشتر شانسهای جدیدی پدید خواهد آمد، مثلاًوقت کافی برای تعلیم سربازان اوکراینی (ویا حداقل تعلیم مربیان اوکراینی برمبنای teach the teacher) برای استعمال تجهیزات و سلاحهای غربی. در عین حال این فرد انگلیسی به خاطر خطر عاجل محاصره نیروهای ارتش اوکراین به طور قاطع غرب را از به عقب انداختن تحویل سلاح و تربیت سربازان برحذر میدارد.
“خشونت عظیم” در آسمان …
مفسر نامبرده در این مورد، که غرب در مقابل این عملیات ویژه روسیه در هوا، زمین و دریا چه آلترناتیوهایی در دست دارد، نیز سئوالات مشخصی را مطرح میکند. ظاهرا آسمان بیش از همه چیز او را نگران میسازد. او به ویژه یادآور میشود که “اوکراین از مدتها پیش خواستار سیستم پدافند هوایی آمریکایی/نوروژی NASAMS بود که اکنون کاخ سفید و دیگر داراییها با ارزش بالا Activa در واشنگتن را تامین میکند”.
در ضمن آنچه یک کارشناس نظامی را مشخص میکند: من بیش از ۲۰ سال در پایتخت آمریکا کار کردم و تقریباً هرروز در کاخ سفید حضور داشتم تا وظایف روزنامهنگاری خود را انجام دهم ولی هرگز این فکر به مغز من خطور نکرده بود کاخ سفید را “Activa” بنامم. در این رابطه نویسنده مینویسدکه “کشورهای عضو ناتو در اروپا خود از تجهیزات دفاع ضدهوایی بسیار کمی برخوردارند و در نتیجه مشکل میتوانند سیستمهای خود را در اختیار اوکراین قرار دهند ولی خط تولید باز خواهد ماند.”
از آنجا که کییف نیز به طور عاجل نیازمند نیروی هوایی است و تحول نیروی هوایی و آماده کردن آن برای جنگندههای غربی غیرواقعی به نظر میرسد (بازآموزی خلبانها و پرسنل زمینی، ایجاد زیرساختهای مناسب و غیره) لذا واتلینگ “آلترناتیوهای دسترس” را مطرح میکند و به طور همزمان توضیح میدهد که چرا منباب مثال شرکای بلندپایه در ناتو به لهستان اجازه ندادند MIG-29 در اختیار اوکراین قرار دهد. مانع اصلی این بود که آنها با استانداردهای ناتو تطبیق داده شدهاند و قبل از این که “پاک” نشده و تجهیزاتی که بتوان از آنها استفاده غیرمجاز کرد تخلیه نشده باشد نمیتوانند در اختیار غریبه قرار گیرند.
از طرف دیگر ۴۶ جنگنده بسیار مدرن MIG-29M که اخیراً مصر خریداری کرده و با موشکهای R-77 مجهز است و کییف با اشتیاق خواستار آنهاست، که به قول واتلینگ مانع بزرگی وجود ندارد. به نظر او قاهره میتواند آنها را با F-16 آمریکایی مبادله کند به اضافه همه آنهایی که قاهره به انضمام زیرساختارهای لازم در اختیار دارد. به نظر این فرد انگلیسی مصریها از چنین مبادلهای سود خواهند برد و باید موافقت کنند.
باید اعتراف کنم که از این ایده زیاد راضی نیستم. آیا جنگندههای شکاری اسباب بازی است که کودکان میتوانند به دلخواه آنها را ردو بدل کنند؟ آیا مصرف کننده نهایی این دستگاهها در قراردادهای خرید مشخص نشده است؟ ویا اینکه از منظر غرب هیچ نوع هنجار حقوقی در قبال روسیه وجود ندارد؟
طبیعی است که در این مورد باید از کارشناسان نظرخواهی کرد ولی برای “نظریهپردازان سالونی” ظاهراً کافیست که این “کارشناس روسشناس” بادرنظر گرفتن «مناقشه طولانی” در اوکراین چنین گزینههایی را نه تنها “قابل اجرا” بلکه حتی “حیاتی” تشخیص دهد. به زعم او اوکراین به هیچ وجه قادر نخواهد بود “حریم هوایی دونباس را به چالش کشد” ولی به کمک شکاریهای MIG و موشکهای Switchblade خواهد توانست منطقه غرب اوکراین را پوشش دهد، پدافند هوایی روسیه را “نگران سازد” و به طور کل در آسمان “خشنتر” ظاهر شود.
… در آب و خشکی.
برای مقابله در خشکی واتلینگ پیشنهاد میکند که غرب باید در ابتدا یکپارچگی خودروهای زرهی را تامین کند در غیراینصورت به نظر او متعصبین از پایتختهای مختلف انواع و اقسام دستگاههای مستعمل و قراضه خود را در کییف تخلیه خواهند کرد. به نظر او این بدترین گزینه است زیرا در آنصورت نه وسایل یدکی برای این دستگاهها وجود خواهد داشت و نه افرادی که بتوانند از آن استفاده کنند و تعلیم آنها نیز بیمعنی است.
آنچه که به نیروی دریایی مربوط میشود، اگر حادثه تراژیک کشتی جنگی “مسکوا” رخ نداده بود ، احتمالاً هرگز منی که با موضوعات نظامی زیاد سروکار نداشتم، به آن دقت نمیکردم. تفسیر مجله War on the Rocks روز ۱۲ آوریل منتشر شد و یک روز بعد غرش عظیمی به گوش رسید و ناوگان دریای سیاه گل سرسبد خود را از دست داد و ما شوکه شدیم.
در مقاله صریحاً آمده بود : “تهدید مدام از سوی دریا نه تنها نیروهای نظامی اوکراین را محدود میکند، بلکه اگر روسیه بتواند دونباس را تسخیر کند و مساعی اصلی خود نه به سوی شمال و کییف بلکه به سوی اودسا متمرکز کند، میتواند به یک معضل جدی تبدیل شود. ایجاد فاکتورهای تهدیدآمیز برای نیروی دریایی روسیه باید در اولویت قرار گیرد.” اولویت!
به گفته واتلینگ”این معضل را میتوان به بهترین وجه به این صورت از بین برد که ارتش اوکراین را با موشکهای هدایت شونده ضد کشتی مجهز کرد” فرد انگلیسی گفت که کشورش “هماکنون اعلام کرده که حاضر است در این زمینه کمک کند”، هرچند که تا آن لحظه تایید رسمی این نیت صورت نگرفته بود. ولی او هشدار میداد که تحویل سلاحهایی چون موشکهای هارپون به کییف به خاطر خطر پرتابهای ناشیانه به اهداف غیر روسی در دریا سیاه، “نیازمند بحث و گفتگوی دقیق با اوکراین است”. به نظر من این گفتار نیازمند به تفسیر نیست.
“خیلی دلم میخواست درک کنم!”
اساساً من ارزیابی دیگران را اینقدر مبسوط مطرح میکنم، زیرا خود را محق احساس نمیکنم که ارزیابی خود را ارایه کنم. از آنجا که اکثرا عمر خود را به عنوان مخبر مسایل خارجی یک آژانس خبری گذراندهام طبیعتاً باید قادر باشم به طور شایسته در مورد هر مسئلهای، همینطور مسایل نظامی نظر دهم ولی من واقعاً تفاهم و درک عمیقی از آنها ندارم.
ولی دوست و همکار من ویکتور لیتوکین، خبرنگار جنگی TASS که شک و تردیم را با او در میان گذاردم با تعجب با من برخورد کرد. او معتقد است که غرب بسیار علاقمند است به خرج دیگران به جنگ با روسیه بپردازد( به ویژه در چارچوب قانون وام و اجاره جدید)، به این صورت که سلاحها و مهمات کهنه خود را که در هرصورت باید تعویض میشد “بازیافت” میکند و از “کمبود زرادخانه” قریبالوقوع تنها به عنوان یک تاکتیک انحرافی برای توجیه افزایش بیشتر هزینههای نظامی برای شهروندان خود شکوه میکند.
ویکتور با تعجب از من میپرسید: “آیا تو به عنوان یک آمریکاشناس حرفهای این را درک نمیکنی؟” و من میپذیرم که طبیعتاً همه چیزهایی که میگوید قابل درک و برای عموم آشکار است. آنچه که به باز یافت مربوط میشود میتوانم اضافه کنم که نیروی دریایی ایالات متحده اخیراً پیشنهاد کرده که ۹ کشتی جنگی تقریباً نو به قیمت ۴،۵ میلیارد دلار که قرارداد تولید آنها امضأ شده بود تا بتوان با راهزنان و تروریستهای دریایی در مناطق ساحلی مبارزه کرد، از گردونه خارج شود. و اکنون اولویتها تغییر کرده و روی درگیری و مناقشه با روسیه و چین متمرکز شده است. برای صرفهجویی باید این کشتیها اسقاط شود. این پروژه در طرح بودجه نیروی دریایی ایالات متحده در سال آینده مستتر است.
در واقع به قول معروف نبض زمان را در دست دارم ولی با این حال خود را مانند فردی در جوک معروف گفتگوی دو پژوهشگر سیاسی احساس میکنم که یکی کوشش میکرد برای دیگری همه چیز را توضیح دهد و دیگری میگفت: من خودم میتوانم آن را توضیح دهم ولی دلم میخواست آن را درک کنم!”