«ووان» (Vovan) و «لکسوس» (Lexus)، دو جوان شیطان روس هستند که در دست انداختن تلفنی سیاستمداران ید طولانی دارند. چیزی که در واقع باید مضحک و خندهدار باشد، اغلب تکاندهند و هشیار کننده است، زیرا وقتی سیاستمداران غربی فکر میکنند در بین همفکران خود هستند، به طور غیرقابل باوری صادقانه رفتار میکنند.
این دو جوان این بار رییسجمهور سابق ایالات متحده آمریکا، جورج دبلیو بوش را به دام انداختند. بوش تمام وقت فکر میکرد که با رییسجمهور اوکرائین، زلنسکی گفتوگو میکند.
رپرتاژ
جورج دبلیو بوش:
– اوه نگاه کن کی آنجاست! رییسجمهور! (جورج دبلیو بوش ۴۳-مین رییسجمهور ایالات متحده آمریکا در یک گفتوگوی تلفنی. او باور داشت که با رییسجمهور اوکرائین، زلنسکی گفتوگو میکند. از اینرو میتواند صریح سخن بگوید.)
– شما نمیخواستید که روسیه را به عضویت ناتو بپذیرید، درست است؟
– نه، میخواستم که آنها در حاشیه ناتو باقی بمانند. میخواستم که اوکرائین عضو ناتو شود. برای مدتی فکر میکردم که روسها آمادگی گفتوگو دارند، ولی بعد پوتین به شدت تغییر کرد.
این ویدیو در طول مارتون فرهنگی «جامعه علمی» پخش شد. بسیاری از شرکت کنندگان طبیعتاً بیش از یک بار تأیید وزیر امور خارجه ایالات متحده، جیمز بکر را در فوریه ۱۹۹۰ شنیده بودند که ناتو یک وجب بزرگتر نخواهند شد. ولی بوش خود تأیید کرد که از اول اینطور نبود و او از آن اطلاع داشت. ولی خوب. که چه؟
– بکر در دوران حکومت پدرم وزیر امور خارجه بود. این مال سالها پیش است. ایالات متحده آمریکا باید نسبت به زمان انعطاف به خرج دهد.
دو شیطان روس، ووان Vovan و لکسوس Lexus از صراحت وقیحانه ۴۳-مین رییس جمهور ایالات متحده غافلگیر شده بودند: «او گفت، آری این جریان مال خیلی وقت پیش است و قول و قرارهایی گذاشته شده بود ولی آنها تصمیم گرفتند این قول و قرارها را اجرا نکنند. ما در فیلمهای خود دیدیم که او چگونه واکنش نشان داد: واکنش او نه خردمندانه و نه با درایت بود. مثل همیشه.»
و وقتی شنید کییف (در آن لحظه بوش باور داشت که با زلنسکی گفت٫گو میکند) استقلال کوزوو به طور کل (که بوش خود آنرا به رسمیت شناخته بود) و استقلال دونباس به طور خاص را یک رویه قضایی بینالمللی میداند، ظاهراً بسیار عصبی برخورد کرد. رییسجمهور قلابی زلنسکی گفت: «پوتین سعی میکند طوری وانمود کند که اینجا هم مثل مورد کوزوو است.»
بوش پاسخ داد: «آری، نمیدانم. فکر میکنم اگر شما پیروز شوید، بسیاری سؤالات از این قبیل از دستور جلسه خارج خواهد شد. وظیفه شما این است که تا آنجا که مقدور است یکانهای روس را نابود کنید.»
نقد دو جوان روس در این مصاحبه این بود: «فکر میکنم “کشتن حتیالامکان تعداد زیادی از روسها” تلویحاً به این معنی بود که بکشید ولی نه به دست ما. سرزمین روسیه بسیار خوب است و اوکرائین باید این کار را انجام دهد و ما کمک مالی خواهیم کرد و سلاح و غیره برای آنها خواهیم فرستاد. مبارزه تا آخرین فرد اوکرائینی. این درست لبّ کلام بود. و بوش در واقع گفت: “شماها بسیار عالی هستید و به کار خود ادامه دهید. ما کنار گود ایستاده ایم و میگوییم لنگش کن. و چه بلایی بر سر کشور شما خواهد آمد زیاد مهم نیست.”»
بوش میگوید:
– «مسأله اینجاست که آیا شما ادامه میدهید و به قدر کافی کمک دریافت میکنید؟ طبیعتاً امیدوارم که اینطور باشد. فکر میکنم که شما رابطه خوبی با دولت (آمریکا) داشته باشید.»
– «آنها با خمپارهاندازهای Javellin و موشکهای دیگر به ما کمک میکنند. بسیار عالی است ولی دفعه پیش به جای جاولین، آنجلینا جولی را فرستادند. خیلی خندهدار بود.»
این دو جوان شیطان توانسته اند برخی از اسرار در مورد سلاحهایی را که غرب در اختیاراوکرائین نهاده، از دهان وزیر دفاع بریتانیا والس بیرون بکشند. والس فکر میکرد که با نخستوزیر اوکرائین شمیگال صحبت میکند و بسیار نگران شد وقتی شنید که کییف دیگر موشکهای ضدتانک انگلیس NLAW را نمیخواهد (این مصاحبه در ماه مارس صورت گرفته بود)
– (نخستوزیر جعلی اوکرائین نزد وزیر دفاع حقیقی بریتانیا گلایه میکرد) خواهش میکنم بعد از این دیگر برای ما NLAW ارسال نکنید چون اغلب آنها عمل نمیکند. این برای کشور ما مشکلی بود.
– اینجا خیلی خوب عمل میکرد. ما حدوداً ۴۰۰۰ عدد برای شما ارسال کردیم و تعداد دیگری نیز در راه است. زرادخانه ما رفته رفته خالی میشود.
این خبر که لندن به خرج قدرت دفاعی خود به کییف کمک میرساند در بریتانیا افتضاح به بار آورد. و کاملاً مشخص بود که چرا وزیر دفاع بریتانیا وقتی از نقشههای اوکرائین برای ساختن سلاحهای هستهای آگاه شد، صریحاً مخالفت نکرد.
نخستوزیر جعلی اوکرائین گفت:
– از شما خواهش میکنیم برای ادامه برنامه سلاحهای هستهای به ما یاری رسانید.
– روشن است. آقای نخستوزیر گوش کنید، فکر میکنم که باید یک چنین مطلب مهمی را با نخستوزیرم در میان بگذارم. ولی اصول ما این است که در همه موارد به شما کمک کنیم. برای ما این خیلی مهم است.
بدیهی است که مقامات بلندپایه انگلیس مانند وزیر کشور خانم پریتی پاتل آماده اند به کلیه خواستههای اوکرائین پاسخ مثبت دهند تا بتوانند این کشور را برای جنگ با روسیه بسیج کنند. دو جوان شیطان ما او را هم به تله انداختند:
– اگر بتوانید «سلاوا اوکرائینه» بگویید به ما الهام خواهد بخشید.
– سلاوا اوکرائینه!
– و حالا یک جمله دیگر؛ لطفاً بگویید «آنگلیجانکا گادیت»، یعنی انگلستان به ما کمک میکند.
– آنگلیجانکا گادیت! (وزیر کشور انگلیس مطیعانه تکرار میکند بدون اینکه بداند این جمله به روسی به معنی «خانم انگلیسی میر…ند» (رودهاش را تخلیه میکند) است.
وقتی زلنسکی قلابی از بوش خواست که با «قهرمانان اوکرائین» یعنی سربازانی که باز دو جوان شیطان نقش آنها را ایفاء میکردند صحبت کند، او هم به همین دام افتاد.
– های ! بچهها!
– ما برای استقلال خود مبارزه میکنیم!
– بسیار عالی. من به شما افتخار میکنم!
– ما مثل شما خلبان شکاری هستیم! ما خواهیم جنگید! (و با دستان خود ادای پرواز با جنگنده در میآورند که بوش هم با حرکات مشابه به آنها پاسخ میدهد. سر و صدای عجیبی نیز از خود درمیآورد)
– تسلیم نشوید! ما با شما هستیم! من همینطور به زلنسکی هم گفتم. به او گفتم که مثل چرچیل است.
– آری او رییسجمهور ماست!
– او بسیار عالی است!
– آری او مثل مونیکا لوینسکی است!
در اینجا بوش سخت به خنده افتاد و خندهاش بسیار طولانی بود. دو جوان شیطان میگویند: «بوش در این رابطه خندید و آن یک واکنش صادقانه بود. در واقع او حاضر است زلنسکی را ستایش کند و درست دو دقیقه بعد به ریش او بخندد. زلنسکی باید درک کند که مورد استفاده قرار گرفته، در حالیکه شرکایش پشت سر او به ریشش میخندند، مثل بوش که از خنده تقریباً رودهبُر شده بود.»
این امر به مراتب بیشتر صادق است، زیرا نمونههای زیادی در تاریخ وجود دارد. در دوران ریاست جمهوری بوش پسر، «انقلاب رنگی» در گرجستان به راه افتاد و میخائیل ساآکاشویلی به قدرت رسید. او در همه مورد به آمریکا تکیه نمود و جنگ را در اوستیای جنوبی آغاز کرد و پس از آنکه شکست خورد به اوکرائین نقل مکان کرد و حالا حتی محافظان سابقش هم او را از قلم انداخته و فراموشش کرده اند.
بوش از زلنسکی ادعایی پرسید: «اگر او به ریشههای خود وفادار مانده بود، به جای سفر به اوکرائین و جاهای دیگر، همچنان در گرجستان بود. میدونی این منو ناامید کرد آیا او واقعاً هنوز در اوکرائین است؟ اجازه میدهید بپرسم. آیا او هنوز در اوکرائین است؟»
«آره. او دارای تابعیت اوکرائین است. به او تابعیت دادم.»
– آیا او اونیفرم پوشیده است؟ اگر او تابعیت دارد، باید با روسها بجنگد.
بوش خود دو جنگ خونین را آغاز کرد که به قیمت کشته شدن هزاران سرباز آمریکایی و صدها هزار غیرنظامی در عراق و افغانستان نهایتاً به طور کامل به شکست آمریکا منجر شد، اما این مانع از آن نیست که او در زادگاهش تگزاس از زندگی لذت ببرد و علیه روسیه شاخ و شانه بکشد. اما او با این سخنان خود را لو داد:
– «تصمیم فردی یک مرد برای آغاز یک تهاجم کاملاً بیدلیل و وحشیانه به عراق!»
واکنش در نمایشهای آخر شب تلویزیونهای آمریکا اینگونه بود: «یا خدا! این همان جملهای بود که او اجازه نداشت تا آخر عمر به زبان بیاورد. او احتمالاً همیشه در مورد آن فکر میکرد و – بنگ – از دهنش پرید. این بدترین لغزش فرویدی هر رییسجمهوری بود.»
و پس از این خطای لفظی در مورد تهاجم ناروا و وحشیانه، بوش که ظاهراً قصد شوخی داشت، ناگهان اضافه کرد: «همینطور عراق. هه هه. مهم نیست.» مجری برنامه تلویزیونی ناباورانه اظهار داشت: «”همینطور عراق. هه هه. مهم نیست؟” این دیگه چه بود؟ یک اعتراف بیخیال در مورد جنایات جنگی؟ فکر میکنم دیگر باید از جستوجوی سلاحهای کشتار جمعی دست برداریم.»
ظاهراً بوش حتی نمیخواست با زلنسکی در مورد عراق صحبت کند وقتی که زلنسکی جعلی پرسید: «موضوع کالین پاول و لوله آزمایش در سازمان ملل، آیا این طرح بزرگ برای متقاعد کردن دمکراتها برای رفتن به عراق بود؟»
تنها پاسخی که بوش میتوانست در این مورد بگوید: «میدانی، دوست من. تو بیش از حد در گذشته زندگی میکنی.»
در مقابل، او تخلیه سریع آزمایشگاههای مخفی آمریکا را که در زمان بوش در اوکرائین تأسیس شده بود، ستود. زلنسکی جعلی گفت: «ما موفق شدیم آنها را به مکانی امن منتقل کنیم. این بدان معناست که روسها از آن آزمایشگاهها چیزی به دست نیاوردند.»
بوش گفت: «بسیار خوب، تو مرد خوبی هستی.»
آنها بیش از ۴۰ دقیقه صحبت کردند. نه بوش و نه دستیاران او که عکسی از مکالمه را برای مصاحبه کنندگان شیطان فرستاده بودند، نتوانستند تقلب را کشف کنند. و بینندگان در هر دو سوی اقیانوس هنوز در تعجب هستند که چگونه آنها توانستند این ارتباط را برقرار کنند و مهمتر از آن، چنین چهرههای سرشناسی را فریب دهند!
لکسوس با تقلید بسیار خوب صدای زلنسکی میگوید: «من مجبور شدم صدایم را تغییر دهم تا شبیه صدای رییس دولت اوکرائین شود.» و بعد با صدای معمولی خود میگوید: «کمی مشاطه و گریم، بقیهاش مثل استانیسلاوسکی (بازیگر مشهور روس) بود. باور کن و یا باور نکن! خوب، بوش ما را باور کرد.»
«آقای آمریکایی، به من بگویید، قدرت چیست؟ پول؟» قهرمانان فرضی اوکرائینی از بوش پسر سؤال کردند.
«بله… نه… بله، درست است»
قهرمان «اوکرائینی» به روسی پاسخ داد: «پول، برادر، منظورت پول است؟ من فکر میکنم حقیقت، قدرت است. کسی که حقیقت را در کنار خود دارد قویتر است. اگر کسی را فریب دادید، از او اخاذی کرده اید. اما آیا این شما را قویتر کرد؟»
بوش حرفش را قطع کرد و گفت: «فکر میکنی من چیزی میفهمم؟ من نمیفهمم.»
قهرمانان «اوکرائینی» به زبان انگلیسی ادامه دادند: «نه. ما را احساس کن، با قلبت ما را احساس کن!»
– من شما را احساس می کنم!»
قهرمانان «اوکرائینی» به زبان روسی ادامه دادند: هیچ حقیقتی در کنار شما نیست!
بوش: «من هر روز شما را احساس میکنم!»
قهرمانان «اوکرائینی» به زبان انگلیسی: «احساس کنید، سعی کنید آنچه را که میخواهیم به شما بگوییم، احساس کنید!»
بوش: «من آن را احساس میکنم و مهمتر از آن، من میبینم که شما چگونه در برابر روسیه مقاومت میکنید. به مبارزه ادامه دهید!
قهرمانان «اوکرائینی» به زبان انگلیسی: «ما خواهیم جنگید!»
و سپس با مشت گره کرده گفتند: «Slava Rossiya!»
بوش خندید و همچنین مشت خود را به نشانه حمایت گره کرد.
البته آنها فاش نمیکنند که باز با کدام سیاستمداران غربی تماس خواهند گرفت. اما بدیهی است که گزینههای زیادی برای انتخاب وجود دارد.