طرحی که خطوط کلی آن طی این نوشته از نظر خوانندگان میگذرد، به وسیلۀ یکی از کارشناسان آبیاری کشور تهیه شده و مورد تأیید عدهای از کارشناسان دیگر نیز قرار گرفته است. از آنجا که مسأله آب و آبیاری یکی از عمدهترین مسایل کشاورزی میهن ما است، این طرح را برای اطلاع در اختیار مقامات مسؤول و کارشناسان قرار میدهیم.
در این مقاله پس از تعریف آبیاری به مراحل سهگانۀ تهیه، انتقال و توزیع آب (در مزرعه) اشارتی خواهد شد. سپس تاریخچه آبیاری، اهمیت و مشکلات آب و آبیاری در ایران طرح خواهد شد. در قسمت دیگر، روششناسی علمی در مورد «حل معضل آب و آبیاری» در سطوح سهگانه (تهیه آب، انتقال از منبع تا مزرعه، توزیع آب در مزرعه) سخن به تفصیل خواهد رفت.
نظر به اهمیت «تعاریف» در تعیین هر چه دقیقتر مضمون و هدف علوم و فنون، تعریف زیر برای آبیاری پیشنهاد میشود (که خود جامع و مانع است با این حال از صاحبنظران استدعا دارد جهت تکمیل آن تذاکرات لازم را بدهند تا جهت عرصه به محافل علمی تدارک دیده شود).
مقدمه و کلیات
تعریف آبیاری
آبیاری عبارت است از تأمین کمبود احتیاجات آبی گیاهان به طوری که با توجه به مسایل فنی- اقتصادی و اجتماعی- و با توجه به کلیه مفاهیم زراعی استفاده از آخرین دستآوردهای تکنولوژی و با حفظ و حراست کامل از آب و خاک و محیط طبیعی بتوان آب را و هوا را به موقع و به اندازه، در اختیار گیاه قرار داد به طوری که حداکثر استفاده از واحد آب (در شرایطی که آب کم است) و یا از واحد اراضی (در شرایطی که زمین کم است) به عمل آید. هدف نهایی آبیاری بالا بردن سطح و راندمان محصولات کشاورزی- گسترش عمران منطقهای است به طوری که اقتصاد اصیل و برنامهریزی شده در زمینه کشاورزی رونق گیرد- و فرهنگ روستایی شکوفا گردد.
در این تعریف «تأمین» دارای مفهوم عام بوده و مراحل سهگانه زیر را شامل میشود:
۱- تهیه آب
۲- انتقال آب از منبع تا مزرعه
۳- توزیع آب در مزرعه
آبیاری سنتی (غیرمدرن)
فلات ایران (جز نوار ساحلی دریای خزر) از دشتهای تشنه تشکیل شده است. آب و هوا و سالهای خشک و نیمهخشک آن، زبانزد خاص و عام، خودی و بیگانه است. به طوری که هیچ مضمونی اعم از فنی، اقتصادی، اجتماعی و تاریخی، خارج از حطیه این ستم بزرگ طبیعی درباره این «آب و خاک» قابل طرح نبوده و نیست.
چنین وضعیتی ایرانیان زمانهای دوردست را با مسایل جدی روبهرو ساخت به گونهای که «آب همه چیز بود و بدون آب هیچ چیز نبود.» آنان به مصلی میرفتند و برای زمینهای تشنه و حلقوم تکیده دشتها طلب آب حیات میکردند. ضرورت عینی این مسأله به شکل «مرگ یا زندگی» برای این اقوام مطرح بوده است. تحت تأثیر چنین انگیزه حیاتی بود که توده کشاورزان کلیه نیروی فکری و جسمی خود را جهت دست یافتن به آب و به این کیمیای زندگی بسیج کردند.
تاریخچه آبیاری ایران حداقل به پنج هزار سال پیش میرسد. از همان هنگام تا اوایل قرن بیستم، ایرانیان در زمینه هنر و فن آبیاری دست به ابتکارات ارزندهای زده اند و بزرگترین شاهکارهای ساختمانی را، چه از نظر نبوغ و چه از نظر حجم کار خلاقهای که در آنها به کار گرفته شده است، به وجود آورده اند. تا جایی که آثار آن نه فقط از نظر اقتصادی، بلکه از نظر تکوین یک مرکز فرهنگ با وقار و وزین در این بخش از دنیا به گونهایست که چنان ابتکارات و شاهکارهایی به تمام بشریت تعلق دارد.
اصول مهندسی آبیاری از روزگاران پیشین مورد توجه ایرانیان بوده است تا جایی که برداشت توده کشاورزان از این فن در حد برداشت هنری بوده و به آن هنر آبیاری اطلاق میکرده اند. عظمت و اهمیت آبیاری در معتقدات مذهبی آداب و رسوم سنتهای آنان جای والایی داشته است. آب در سرودهای نیایش و سرودهای مذهبی زرتشت نیز بسیار آمده است و خدای نگهبان آب آناهیتا نامیده میشده است.
از نظر سنتی نیز آب حریم مقدس و محترمی بود تا جایی که هرگونه آلوده نمودن آن امری ناشایست به حساب میآمده است.
کشاورزان ایران قدیم در کلیه شئون زیر کار کرده اند و دست به ابداعات و ابتکاراتی زده اند که آثار آنها هنوز برجاست و هنوز هم به حق است:
– مطالعه آبهای زیر زمینی و استفاده از آنها- علیالخصوص احداث قنوات که ابتکاری است عظیم و خاص ایرانیان.
– مهار کردن آب رودخانهها با ایجاد سدها و بندها که از چند هزار سال به اینسو و تا نیم قرن پیش متجاوز از ۶۰ عدد از آنها با اصول ناب مهندسی و با مصالح ساختمانی مطمئن ساخته و پرداخته شده است.
– کانالکشی- منحرف کردن آب رودخانهها و هدایت آن به درههای دوردست و خشک- حفر کوهها و ایجاد تونلهای معظم جهت هدایت آب.
– ابداع وسایل تقسیم آب- تنظیم کنندهها و پیمانهها و وسایل اندازهگیری آب.
– ابداع روشهای آبیاری سنتی که منطبق با نیازهای محلی و امکانات موجود به طور داهیانهای ابتکار گردیده است.
– ابداع روشهایی جهت جلوگیری از نفوذ آب در نهرها و پوشش کانالها و آببندی مجاری آب.
– آگاهی بر وجود چاههای آرتزین (تحت فشار) و ابداع روشهایی جهت مهار کردن آنها.
– ایجاد ساختمانها و مخازن آب و آب انبارها با ظرفیتهای عظیم چندین ده هزار مترمکعب.
– ایجاد پلهای بزرگ بر روی رودخانهها و کانالها.
– ابداع شیوههایی جهت تنظیم تقویم آبیاری- و تقسیم آب بین حقآبهبرهای متعدد.
اینک به عنوان مثال به چند نمونه از ساختمانهای آبی مهم- و سدها و کانالها که در دوران گذشته احداث گردیده است، اشاره میشود:
زمان هخامنشیان: الحاق رودخانه کرخه و کارون و ساختمان ۹ سد بر روی رودخانه جراحی و ساختمان سد رامجرد بر روی رودخانه کر.
زمان اشکانیان: احداث نهر شاهی و صراطالعظمی که از فرات جدا میشود.
زمان ساسانیان: ساختمان سد شادروان شوشتر- و شادروان دزفول- شادروان پای پل- احداث کانال زند و کانال حور.
پس از این دوره کارهای عمرانی در زمینه آبیاری مدتی متوقف گردید تا اینکه در زمان دیالمه بند امیر بر روی رودخانه کر ساخته شد.
در زمان صفاریان، غزنویان و سامانیان نیز در زمینه آب و آبیاری و ساختمانهای مربوطه فعالیتهایی وجود داشته است که با حمله مغول متوقف میشود.
تنها یادگار این دوره سد ساوه است که در زمان پسر هلاکو ساخته شده است. با حمله تیمور دوران رکود فرا میرسد تا اینکه در زمان صفویه قهرود در نزدیک کاشان احداث میگردد.
در دورههای بعدی عملیات عمرانی در زمینه آبیاری محدودتر بوده است.
از این مختصر نباید نتیجه شود که مسایل آب و آبیاری نزد پیشینیان امری حل شده بوده است. چرا که این مشکل، به خاطر دامنه وسیع و پیچیدگی عظیم خود، همیشه مطرح بوده و خواهد بود و گذاشتن نقطه پایان در امر خطیری چون آبیاری ایران، و حل مسایل مربوطه به طور نهایی و کامل صحیح نیست.
آبیاری نوین علمی (مدرن یا کلاسیک)
در ایران آبیاری جدید علمی از سال ۱۳۱۵ با تأسیس اداره آبیاری پا گرفت و از آن سال تا ۱۳۵۱ (پایان برنامه چهارم) فعالیتهای عمرانی در زمینه مسایل مربوط به برنامهریزی آب و آبیاری در خطوط اصلی خود به قرار زیر صورت پذیرفته است:
تا سال ۱۳۲۰ سدهای انحرافی شبانکاره در برازجان، شاهرود و خیرآباد در اهواز، سد روانسر در کرمانشاه ساخته شده و بهرهبرداری از آنها شروع گردیده است. سطح زیرکشت این سدها حدود ۲۵ هزار هکتار بوده است.
در سالهای بعد از ۱۳۲۰ به علت جنگ جهانی دوم وقفهای در برنامههای عمرانی کشاورزی و آبیاری حاصل شد تا اینکه در سال ۱۳۲۵ بنگاه مستقل آبیاری تشکیل گردید. این بنگاه تا سال ۱۳۴۳ (سال تأسیس وزارت آب و برق) عهدهدار اجرای برنامههای آب و آبیاری بوده است. یکی از اقلام مهم فعالیت این بنگاه ساختمان ده سد انحرافی است که سطح صدهزار هکتار کشت آبی را میپوشاند.
از سال ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۶ به ترتیب دو برنامه عمرانی ۷ ساله و سه برنامه عمرانی ۵ ساله انجام گردید.
در مورد نتیجه کلیه فعالیتها و برنامهریزیهای آب و آبیاری که به خصوص در ۲۵ سال اخیر صورت گرفته است، میتوان آن را در یک جمله «خسرالدنیا و الاخره» خلاصه نمود.
اهمیت اقصاد کشاورزی و کشتهای آبی برای ایران
ایران از قدیمالایام یک کشور کشاورزی بوده و مایحتاج خود را، در عمدهترین و عظیمترین قسمت، از کشاورزی تأمین میکرده است. این امر حتا در نیم قرن اخیر نیز، با وجود بهرهبرداری از منابع نفت و سایر معادن، باز هم اهمیت درجه اول خود را به طور چشمگیر حفظ کرده است. در شرایط ایران نمیتوان از کشاورزی صرفنظر کرد، حتا آن را در درجات پایینتر اهمیت نسبت به صنعت قرار داد، بلکه باید میان کشاورزی و صنعت پیوند به وجود آورد.
هر خوشه گندمی که به عمل میآید ثروت حقیقی و بازیافتهای است که قوت لایموت مردم است- و از راه صدور آن دسترسی به ارز نیز میسر خواهد بود. این موضوع با توجه به محدودیت منابع غذایی در دنیا و رشد همهجاگیر جمعیت باز هم از اهمیت بیشتری برخوردار است.
مفاهیم آب و آبیاری در رابطه تنگاتنگ با کشتهای آبی و اقتصاد کشاورزی قرار دارد که در زمان طاغوت به عنوان یکی از پایگاههای عظیم و اصیل اقتصادی و اجتماعی آماج یورش قرار گرفت.
اطاله کلام در باب اهمیت کشاورزی که امروزه به حق و بهجا به شعار سیاسی بدل گردیده است، کار زایدی است.
اقتصاد کشاورزی برای ایران اقتصاد سالم، خودکفا و پایایی به وجود میآورد:
– هدف کشاورزی در مفهوم ساده و در عین حال علمی و عینی آن تهیه و تأمین «قوت لایموت» مردم و اولیهترین نیازمندیهای انسان است.
– محصولات کشاورزی به جز خوراک، طیف وسیعی از احتیاجات ما را در زمینههای پوشاک، مسکن، سوخت و انرژی، دارویی، زینتی و تفننی و مواد اولیه صنایع بزرگ و کوچک کشاورزی و حِرَف روستایی و دستی و محلی تأمین میکند.
– اقتصاد کشاورزی قادر است روستا را به خودکفایی برساند و باعث رونق اقتصادی شهری شود و از آنجا به عامل ثبات اقتصادی و سیاسی در سطح کشور تبدیل گردد. این موضوع در باره کشورهای صنعتی نیز صادق است، ولی اهمیت آن برای کشورهایی نظیر ایران حیاتی است.
– صادرات محصولات کشاورزی پایه استواری جهت تبادلات ارزی و تجارت بینالمللی بوده، در نتیجه از این نظر نیز میتواند به عامل ثبات و سلامت اقتصادی عمدهای تبدیل شود.
– بهبود وضع کشاورزی (که تنها از طریق برنامهریزیهای آب و آبیاری و گسترش کشتهای آبی میسر است، این موضوع حتا در مناطق مرطوب نیز صادق است) سبب شکوفایی فرهنگ روستایی میگردد.
زیاد بودن منابع آبی کشور نسبت به اراضی قابل آبیاری: در حال حاضر با منابع آبی و روشهای موجود ۳٫۱۵ حداکثر ۳٫۵ میلیون هکتار تحت کشت آبی قرار میگیرد. در صورتی که زمینهایی که قابلیت کشت آبی دارند طبق برآوردهای مؤسسه خاکشناسی و حاصلخیزی خاک حداقل ۳۰ میلیون هکتار است. لذا ما با هیچگونه محدودیت ارضی جهت گسترش کشتهای آبی در یک دوران درازمدت مواجه نیستیم و این خود به طور غیرمستقیم تأکیدی بر اهمیت آب و آبیاری در شرایط ایران است.
نتیجه اینکه، برنامهریزیهای آب و آبیاری و انجام کشتهای آبی در شرایط ایران یکی از ضروریات حیاتی است. ولی به همان نسبت که ضرورت آب و آبیاری محسوس و چشمگیر است به همان نسبت مشکلات و موانع در راه نیل به هدف بیشتر است.
مشکلات آب و آبیاری در شرایط ایران
این مشکلات اکثراً مربوط به شرایط خاص ایران هستند و قسمتی نیز مربوط به نفس امر کشاورزی و یا شرایط کلی و جهانی. این مشکلات عبارتند از:
– کمبود میزان بارندگی. متوسط بارندگی ایران حدود ۲۴۰ میلیمتر، یعنی یکسوم بارندگی متوسط سالانه کره زمین است. اگر حداقل بارندگی لازم جهت رشد کم توقعترین گیاه زراعتی را حدود ۵۰۰ میلیمتر در نظر بگیریم فقط ۹ درصد از مساحت کل ایران بارانی بیش از این مقدار دریافت مینماید.
– نامتناسب بودن پراکندگی مکانی بارانها، میزان بارندگی سالیانه از حدود چند میلیمتر (در کویر مرکزی) تا بیش از دو متر (در نوار ساحل دریای خزر) میرسد. سهچهارم مساحت کل کشور بارانی کمتر از ۲۵۰ میلیمتر دریافت میدارد. عدم یکنواختی بارندگی به گونهای است که یکسوم کل بارندگی در سطحی بیش از ۵۰ درصد سطح کل کشور (کویر مرکزی) و یکسوم دیگر از کل بارندگی در سطحی به مساحت ۱۰ درصد سطح کل کشور (نوار ساحلی) صورت میگیرد.
– نامتناسب بودن پراکندگی زمانی بارانها، قسمت اعظم نزولات آسمانی (اکثراً بیش از پنجاه درصد) در مواقعی از سال صورت میگیرد که درجه حرارت جهت رشد گیاهان و ادامه حیات فعال نباتی مناسب نیست. لذا دوران رشد و رویش گیاهی با دوران خشکی شدیدی مواجه بوده و ضرورت آبیاری جهت تأمین کمبود آب مورد نیاز گیاهان قطعی است.
– کمبود منابع آبی کشور جهت تأمین آب و آبیاری.
– بالا بودن هزینه بهرهبرداری از منابع آبی موجود.
– وجود مشکلات فنی و اشکالات مربوط به نیروی انسانی جهت برنامهریزیهای آب و آبیاری.
– شدت تابش آفتاب که تبخیر و تعریق اراضی تحت کشت و تبخیر اراضی لمیزرع را به مقدار قابل توجهی بالا میبرد.
– نامتناسب بودن توپوگرافی حوزههای آبریز و شیب زیاد دامنههای البرز و سلسله جبال زاگرس که مهار کردن جریان سطحی را دشوار میکند.
– موقعیت نامتناسب و دور بودن منابع آب از اراضی قابل آبیاری.
– پیچیدگی عوامل برنامهریزیهای آب و آبیاری که با میلیونها هکتار اراضی و میلیونها کشاورز و طبیعت سروکار دارد.
– پایین بودن نرخ محصولات کشاورزی نسبت به مصنوعات صنعتی در بازارهای داخلی و بینالمللی. توضیح آنکه اگر یک محصول کشاورزی را با یک مصنوع صنعتی که در هر دو به یک اندازه کار و تخصص متراکم به خود تخصیص داده باشند، در نظر بگیریم، قیمت مصنوع صنعتی چندین بار- و حتا چند ده بار بیشتر از محصولات کشاورزی است.
روششناسی علمی در مورد حل معضل آب و آبیاری در مراحل سه گانه
مطالعه منابع آب و تهیه آب
این قسمت شامل مباحثی از قبیل هیدرولوژی (شناخت آبهای سطحی)، هیدروئولوژی (شناخت آبهای زیرزمینی)، سدسازی، طراحی و ساختمان سدهای انحرافی و آببندها، احداث قنوات، حفر چاهها، جمعآوری و ذخیره آبها (در مخازن- استخرها)، شیرین کردن آب شور دریاها، ایجاد بارانهای مصنوعی و غیره است.
– مطالعه هر چه بیشتر و دقیقتر آبهای زیرزمینی (در سطح مملکت) و با مقیاس تفصیلی باید مورد توجه قرار بگیرد.
– در مورد تهیه و ذخیره آب (نظر به اهمیت آن) باید کلیه روشهای ممکن؛ اعم از ساختمان سدهای ذخیرهای بزرگ تا ایجاد بندها و تأسیسات کوچک مورد توجه خاص قرار بگیرد. لازم است تهیه و ذخیرۀ آب و جلوگیری از هدر رفتن منابع طبیعی (از ذخیره میلیونها مترمکعب آب در پشت سدها گرفته تا جمعآوری بارانها در آب انبارها مخازن و استخرها و بندهای محلی) به عنوان عمدهترین هدف، مورد توجه قرار بگیرد.
در مورد ساختمان سدهای بزرگ مخزنی در گذشته اقدامات و مطالعاتی صورت گرفته است. این اقدامات بیشتر به منظور بهرهبرداری تبلیغاتی و زمینهسازی جهت خروج ارز کشور صورت گرفته است. (کلیه برنامهریزیها و صرف هزینههای گزاف و بیحساب دوران طاغوت طی برنامههای عمرانی، به زحمت توانسته است سطح زیر کشت آبی را به میزان یک میلیون هکتار افزایش دهد). ولی در آینده لازم است از هر قطره آبی که در پشت سدها ذخیره میشود برای آبیاری استفاده شود. در این رابطه صلاح کار این است که نیروگاههای حرارتی جایگزین نیروگاههای هیدرولیکی شود به طوری که جز به منظور آبیاری مزارع از آب سدها استفاده نشود. توضیح اینکه در حال حاضر آب سدها جهت ایجاد انرژی و خارج از ضرورتهای آبیاری تخلیه میشود. از نیروگاههای هیدرولیکی باید در ساعتهای حداکثر مصرف (در ساعتهای معین و اول شب) استفاده شود و آب حاصله در سد تنظیم کننده (که در پایین دست سد اصلی ساخته میشود) ذخیره شود و به موقع به مصرف برسد.
– لازم است ذخایر آبی درههای کوچک با ایجاد سدهای کوچک، جمعآوری و مورد استفاده قرار بگیرد. از این روش در کشورهای دیگر با موفقیت استفاده گردیده است- در شرایط ایران میتوان از این روش به طور گستردهای در حوضههای آبریز استفاد کرده و آب بارندگیها را، جابهجا و در درههای کوچک، با ساختن سدها و تأسیات کوچک (و با استفاده از مصالح و امکانات محلی) در آنها ذخیره و مورد استفاده قرار داد. (در ایران به علت رسوب و رسوبگذاری زیاد مشکلات فراوانی در این راه وجود دارد. معذالک با اتخاذ تدابیر لازم میتوان عمر اینگونه سدها را زیاد نمود و با کمک دولت از نظر برنامهریزی و اقتصادی حداکثر استفاده از سیلابها به عمل آورد)
– لازم است در شرایط کنونی با قنات، دور از سهلانگاریهای سابق (و همچنین دور از خیالپردازیهای به ظاهر انقلابی) برخوردی علمی، و جدی داشت.
امروزه تلقی به حق همگان این است که قنات یکی از بزرگترین شاهکارهای فنی- ساختمانی انسان جستوجوگر و سازنده است که به دست تودههای کشاورز و با هدفهای اقتصادی مردمی در ۲۵۰۰ سال پیش به وسیله ایرانیان ساخته و پرداخته شده است.
این شیوه در آن روزگاران و در شرایط دشتهای خشک و تشنه این فلات، تنها وسیله دست یازیدن به آبهای زیرزمینی و انجام کشتهای آبی بوده است. در این رابطه، تمدن بشری (که در این قسمت از جهان نضج و قوت گرفته است) مدیون چنین ابتکار خلاق انسانی است. چنین است که قنات در تاریخ تمدن خلاق بشری حضور پیدا کرده است.
قنات با وسایل کاملاً اولیه و محلی ارزانقیمت احداث میشود، نیروی انسانی لازم جهت احداث قنوات، مقنیها و کارگران محلی هستند.
قنات در زمان خود (۲۵۰۰ سال پیش) تنها روش استفاده از آبهای زیرزمینی (در مقیاس وسیع و برای کشاورزی) بوده است، چرا که در آن روزگاران ماشینهای حفاری و موتور پمپ جهت حفر چاه وجود نداشته است و چاههای دستکن نیز (که به وسیله حیوانات از آنها آبکشی میشده است) ناچیز و نارسا بوده و در بیشتر موارد استفاده محلی داشته است.
در دشتهای پهناور و خشک ایران، قنات تنها وسیله عمران کشاورزی، ایجاد کشتهای آبی، کشتوکار و آبادانی و به وجود آوردن روستاها، ولایات و بلاد و مراکز تجمع و تمدن بوده است، وسیلهای که زندگی را از اعماق سیاهیهای زمین بیرون میکشید و به پهنههای گسترده دشتها ارزانی میداشت.
ایجاد چنین شاهکار ساختمانی دارای هدف معین و مقدسی بوده است، یعنی تأمین نان شب و احتیاجات اولیه توده مردم جهت زیستن و روشن نگه داشتن مشعلی که هزاران هزار سال، با وجود همه مرارتها و مشکلات دست به دست میگردد و خواهد گشت. در حالی که در تاریخ ساختمانهایی از قماش اهرام مصر نیز جهت ارضاء حس خودخواهی فرعونها ساخته شده است که نشانه و نمونه بیچارگیها و درماندگیها و رنجهای انسان و باعث خفت است. در صورتی که شاهکار ساختمانی قنات نمایانگر عظمت و مجد انسان پویا، سازنده و مبتکر است.
احداث قنوات به اقتضای کار، تلاش تعاونی و دستهجمعی را الزامآور میسازد و بهانهای است که توده مردم کشاورز را، چه در مرحله ساختمان و چه در مرحله بهرهبرداری، دور خود جمع کند و آنها را به کار جمعی وادار نماید که خود برعکس چاه، میتواند مزیتی بر این طریقه به شمار آید.
احداث قنوات در چند هزار سال پیش، نه فقط در اقتصاد مناطق بزرگی از ایران و بینالنهرین عامل تعیین کننده بود، بلکه یکی از عمدهترین دلایل وجودی فرهنگ و تمدن روزگاران قدیم به حساب میآمده است. به همین لحاظ افتخار چنین شاهکار اقتصادی و ساختمانی از جبنههای فرهنگی و تمدنهای اصیل با مفاهیم انسانی نیز مورد توجه بوده و به تمام بشریت تعلق دارد.
یکی از مزایای عمدۀ دیگر قنات انجام زهکشی طبیعی اراضی در سطح مملکت است که مسألۀ فوقالعاده مهم و در خورد توجهی است. با در نظر گرفتن اینکه در طول تاریخ (جز سنوات اخیر) تعداد قنوات در ایران به طور متوسط حدود ۵۰٫۰۰۰ رشته و هر یک به طول متوسط حدود ۸ کیلومتر بوده است میتوان چنین نتیجه گرفت که در سطح کشور قنوات به مقیاس ده برابر استوای زمین نقش زهکش را ایفا کرده و از بروز هرگونه خطر احتمالی در رابطه با بالا آمدن سطح آب زیرزمینی و شوری اراضی جلوگیری به عمل آمده است.
قنات آبهای شیرین دامنهها را به طرف درهها که دارای خاک نسبتاً شورتری است، هدایت میکند و بدینسان نوعی عمل شستوشو و سالمسازی محیط و خاک انجام میپذیرد.
با احتساب بده متوسط ۲۰ لیتر در ثانیه برای هر قنات در طول زمان در هر ثانیه ۱۰۰۰ مترمکعب از آبهای زیرزمینی در ۵۰٫۰۰۰ نقطه از دشتهای ایران جاری شده و کشاورزی و کشتهای آبی را در سطح وسیعی گسترش داده است.
متأسفانه در زمان طاغوت در بستر یورش عظیم تاریخی به کلیه ارزشها، قنات نیز به ویرانی و خرابی کشیده شد و اینک از حدود پنجاه هزار رشته، جز حدود ده هزار رشته قنات دایر باقی نمانده است.
در حال حاضر احداث قنات باید با توچه به شرایط فنی و اقتصادی زیر صورت گیرد:
– در شرایطی که حفر چاه مناسب و میسر نباشد (از قبیل شرایط کوهپایهای و یا شرایطی که حفر چاه به علت وجود طبقات نمکین در اعماق امکانپذیر نباشد و غیره) احداث قنات توصیه میشود.
– احداث قنات الزاماً باید مکانیزه گردد. برای حفر میلهها و نقب چاه لازم است از ماشین (اعم از وسایل ساده و بیلهای مکانیکی کوچک و یا ماشینهای حفاری بزرگ و غیره) استفاده به عمل آید. جهتیابیها و سایر ارزیابیها و ملاحظات فنی، ضمن استفاده از تجربیات مقنیهای محلی (و انتقال دانش آنها)، باید مدرنیزه گردد و از دستآوردهای علموفن جدید در تمام زمینهها بهرهگیری شود.
– نظریه تلفیق چاه و قنات (که جهات علمی و عملی آن معقول به نظر میرسد) باید مورد تحقیق قرار بگیرد و به منصه عمل درآید. طبق این نظریه اگر در کف نقب قنات چاه حفر شود، با توجه به اینکه اکثر آبهای زیرزمینی در ایران کم یا بیش تحت فشار است، آب بدون احتیاج به موتور پمپ در کف نقب قنات ظاهر و جاری شده و مورد استفاده قرار میگیرد. با این حال اگر سیاست «استفاده حداکثر از هر قطره آب» به عنوان عمدهترین سیاست در آبیاری کشور مود نظر باشد (که باید باشد) هدر رفتن آب قنات در فصول غیر کشتوکار (حدود ۲ تا ۴ ماه در سال) به اشکال مهمی تبدیل میشود.
تبصره مهم- استفاده ارزانقیمت از تکنیک شیرین کردن آبهای شور دریاها با استفاده از رآکتورهای اتمی و به منظور آبیاری باید برای آینده درازمدت و برای قرن آتی، در شرایط ایران مورد توجه قرار بگیرد.
– حفر چاه و پمپاژ آب امکانات وسیع و گستردهای جهت استفاده از آبهای زیرزمینی و سفرههای عمیق در شرایط کاملاً کنترل شده (که در برنامهریزیهای آب و آبیاری خود حایز کمال اهمیت است) در اختیار ما میگذارد. با گسترش شبکه برق در روستاها و استفاده از الکتروپمپ و استفاده از گروه چاههای عمیق، روال بهرهبرداری از چاهها نظم و ترتیب بیشتری به خود میگیرد.
– استفاده از بارانهای مصنوعی به جهات فنی و هم به جهات اقتصادی و همچنین شرایط طبیعی ایران فعلاً به فراموشی سپرده شود. در اتحاد شوروی بیشترین و پیگیرترین تلاش در جهت پیشبرد جنبههای کاربردی این روش به عمل میآید. ولی از این روش نمیتوان به طور اقتصادی و در شرایط کنترل شده استفاده نمود، مخصوصاً در شرایط ایران «که ابرش نیست تا بارانش باشد» این روش کلاً نمیتواند آیندهای داشته باشد.
انتقال آب از منبع تا مزرعه و تا واحدهای زراعی
کلیه مسایل مربوط به این مرحله موضوع «شبکه آبیاری» است. طبق آخرین سند علمی (فرهنگ بینالمللی آبیاری و زهکشی) شبکه آبیاری به قرار زیر تعریف میشود:
«شبکه آبیاری به کلیه کانالها، وسایل و تأسیسات و ساختمانهایی اطلاق میشود که جهت انتقال به موقع و به اندازه آب آبیاری به واحد آبیاری ضروری است. شبکه شامل تمام و یا قسمتی از تشکیلات زیر است:
ساختمانها و تأسیسات مربوط به انحراف و انشعاب آب و دهانه آبگیر، کانالها و مجاری انتقال و توزیع آب، تأسیسات مربوط به انتقال آب، تنظیم و حفاظت آب، ساختمانهای دیگری از قبیل پلها و حوضچههای رسوب دهنده، دستگاههای اندازهگیری بده آب، تأسیسات جهت تأمین و توزیع آب به واحدهای زراعی، ساختمانهای مربوط به زهکشی، ساختمانهای مربوط به ذخیرۀ آب مخازن، دستگاههای پمپاژ، چاهها، طرح و حل مسایل مربوط به حق عبور، حق استفاده، حق تقدم، احداث مزارع نمونه، ایجاد جادهها و بناها و غیره که جهت گردش کار و نگهداری اداره شبکه ضروری هستند.»
در ایران در شرایط کنونی قسمت اعظم تلفات آب در مرحلۀ انتقال آب از منبع تا مزرعه صورت میگیرد. (بررسیها و برآوردهای نگارنده نشان میدهد که تلفات آب در سطح مزرعه کمتر از یکسوم مقدار تلفات در حین انتقال است. از طرفی تلفات آب در مزرعه و روستا را میتوان با اتخاذ تدابیر ساده فنی و ترویجی به حداقل ممکن و قابل قبول کاهش داد)
علل تلفات آب در حین انتقال: علل تلفات آب در شرایط روستاهای ایران و شبکه سراسری و در حین انتقال به قرار زیر است:
– نفوذ آب در کف و دیوارههای بستر نهر.
– وجود علفهای هرز در کف و دیوارهها و کنارههای بستر نهر.
– تبخیر از سطح آب نهر.
– شیب کم و نامتناسب نهر که سبب کاهش سرعت آب و کشش نهر میگردد.
– عبور نهر از مسیرهایی با نفوذپذیری زیاد.
– دورافتادگی بیرویه منابع نسبت به مزارع.
– طولانی بودن و پیچوخمدار بودن بیتناسب مسیر نهر.
– کمبودن مقدار بدهآبی که در نهرها جریان مییابد (و لذا در مجموع درصد تلفات نسبت به کل، بالا میرود).
– نامتناسب بودن مقطع نهرها و زیاد بودن سطح تماس آب با نهر.
– جریان متناوب آب در اکثر نهرها به علت گردش آب.
– وجود نهرهای متعدد (که آب را از یک منبع به یک مزرعه انتقال میدهند).
– چرای گلههای احشام در مسیر نهرها.
میزان تلفات آب در حین انتقال: اگر با تقریبهای معقول و قابل قبول، حجم آب مفید و تهیه شده در سطح کشور را (طیق گزارشهای رسمی دفتر فنی وزارت نیرو و سایر مراجع رسمی) ۶۰ میلیارد متر معکب در سال و آب مورد نیاز خالص گیاهان زراعتی را (براساس روابط و ضوابط شناخته شده، بررسیهای مدرن گروه آبیاری و آبادانی دانشگاه تهران و بر اساس تناسب سطح زیر کشت گیاهان زراعتی مختلف) ۵۰۰۰ مترمکعب در سال و سطح زیر کشت آبی را ۳٫۲۵ میلیون هکتار (براساس گزارشهای رسمی و با توجه به این که ارقام ۳٫۵ . ۳٫۷ که در پارهای از گزارشها و به مناسبتهایی آمده است اغراقآمیز است)، در نظر بگیریم، از آنجا راندمان کل آبیاری در مقیاس کشور (راندمان انتقال و راندمان مزرعه) ۲۷ درصد به دست میآید. این رقم با گزارش دفتر فنی وزارت نیرو یعنی رقم ۲۸ درصد همخوان است.
با توجه به رقم ۲۷ درصد به دست آمده (که تقریب آن بدینسان به تمامی تأیید میشود) ۷۳ درصد آبهایی که با صرف هزینههای زیاد تهیه شده است، تلف میشود. با توجه به این که راندمان مزرعه در شرایط کشتهای آبی و روشهای آبیاری سنتی (در سطح واحدهای آبیاری در شرایط روستاها) بیش از ۵۰ درصد و در شرایط کنوبی به طور متوسط ۶۰ درصد است (این رقم بسیار محتاطانه و با ضریب اطمینان و در حد پایین خود در نظر گرفته شده است، در صورتی که اندازهگیریها و مطالعات مستقیم و برآوردهای غیرمستقیم نگارنده راندمانهای خیلی بالا، تا ۸۰ درصد را نیز نشان داده است)، لذا تلفات انتقال آب (تلفات شبکه) به میزان ۵۵ درصد یا ۳۳ میلیارد مترمکعب در سال به دست میآید. با این مقدار آب با در نظر گرفتن راندمان مزرعه به میزان ۶۰ درصد و متوسط آب مورد نیاز خالص به میزان ۵۰۰۰ مترمکعب در هکتار، میتوان سطح حدود چهار میلیون هکتار را آبیاری نموده و سطح کشت آبی کنونی را به سهولت به دو برابر ارتقاء داد.
راه جلوگیری از تلفات در شبکه آبیاری
چگونه میتوان از تلفات آب در شبکه آبیاری در حین انتقال جلوگیری کرد؟
به بیان دیگر:
– چگونه میتوان سطح زیر کشت آبی را با منابع آبی موجود (تهیه شده و آماده بهرهبرداری) به دو برابر رساند؟
تنها روش قاطع و نهایی جهت حل این معضل و جلوگیری از این ضایعات عظیم ثروت ملی، ایجاد شبکه تحت فشار جهت انتقال آب از منابع آب تا سر واحدهای زراعی و در مقیاس مملکت میباشد. اصول فنی این روش، حتا در جزییات کاملاً شناخته شده و تجربه گردیده است. جهات اجرایی این پیشنهاد به تمامی محرز و مبرهن است و هیچگونه جنبه خیالپردازی و ذهنگرایی و یا غیرعملی در این طرح پیشنهادی وجود ندارد.
به تمام اهل فن و نیز برای تمام کسانی که از کشورهای پیشرفته اعم از کشورهای سوسیالیستی یا کشورهای غرب دیدن کرده اند، تصور و تجسم شبکه تحت فشار در مقیاس منطقهای و مملکتی، و در سطح روستاها، کار دشواری نیست.
جنبههای فنی شبکه سراسری تحت فشار
اساس کار ایجاد شبکه تحت فشار به طوری که زارع بتواند آب مورد نیاز خود را از شیر فلکه سر مزرعه خود دریافت نماید کلاً مثل شبکه لولهکشی آب در شهرها است. ولی با توجه به قیمت تمام شده آب (که برای مصارف کشاورزی باید در حد نازل باشد)، سایر محاسبات اقتصادی، وسعت شبکه و ملاحظات فنی دیگر (در رابطه با دور آبیاری و مقدار آب در هر نوبت برای گیاهان مختلف و غیره) رابطه بسیار پیچیده و حساسی بین شیرفلکههای تغذیه کننده، و تنوع محصولات، سطح زیر کشت هر کدام، آب مورد نیاز هر یک از محصولات و تغییرات فصلی و منطقهای آب مورد نیاز گیاهان، از طرف دیگر، وجود دارد. در این مورد روابط و ضوابط کلاسیکی وجود دارد که میتوان محاسبات توزیع آب در شبکه را انجام داد. همچنین از برکت ماشینهای حسابگر این محاسبات و ملاحظات با سرعت و دقت و سهولت بیشتری صورت میپذیرد.
در این روش، آب، بسته به شرایط، با یکی از سه ضابطه زیرین بین مزارع و کشاورزان توزیع میشود:
توزیع برجسب تقاضا- در این روش زارع باید یک الی دو روز قبل تقاضای خود را به مرکز توزیع آب گزارش و اطلاع دهد.
توزیع متناوب- در این شیوه، آب در سیستم، به طور متناوب در گردش است و به طور دورهای و نوبتی در اختیار زارع گذاشته میشود.
توزیع دایم- که آب، به طور مداوم در شبکه وجود دارد (مثل لولهکشی آب شهری) و زارع هر وقت بخواهد میتواند از شیرفلکۀ مزرعۀ خود آب دریافت نماید. دو روش اول و یا تلفیق این دو در شرایط ایران قابل توصیه است.
برای ایجاد فشار در شبکه و صرفهجویی در مصرف انرژی میتوان از انرژی هیدروستاتیک پست سدهای مخزنی از اختلاف موجود بین منبع و مزارع حداکثر استفاده را به عمل آورد.
در مناطقی که اراضی تحت آبیاری، تنگ هم و به طور متمرکز و وسیع وجود دارد و منابع آبی قابل تنظیم و قابل کنترل است (مثل آب پشت سدهای مخزنی- گروه چاههای عمیق) استفاده از ایستگاهها و مراکز بزرگ پمپاژ، با مدیریت و کنترل مرکزی هر چه دقیقتر و بیشتر- قابل توصیه است.
در شرایط روستاها و اراضی پراکنده و دور از هم، و منابع آبی با بدههای کم و غیرمتمرکز، ایستگاههای کوچک پمپاژ- تلمبهخانههای محلی- با توجه به حداکثر استفاده از برجهای آب توصیه میشود.
مسؤولیت اجرا و نظارت پروژه «شبکه سراسری آب تحت فشار» به عهده دولت بوده و در مورد مدیریت شبکه سازمانهای دولتی وظایف خود را در رابطه فشرده و همکاری نزدیک با شوراهای ده و دهستان و بخش (که در این مورد دارای اختیارات قانونی خواهند بود) انجام خواهد داد.
دولت در جهت گسترش و تراکم شبکه، برنامهریزیهای مدون و مشخص و مسؤولانه خواهد داشت و سیاست خود را در جهت ملی کردن آب آبیاری و بر اساس ضوابط قانونی و حقوق دمکراتیک کشاورزان و برپایه حل کامل مسأله ارضی، و ایجاد تضمینهای بنیادی در زمینه تهیه و تحویل آب به کشاورزان توجیه خواهد کرد.
دولت مرحله اول ایجاد شبکه سراسری آب تحت فشار را حداکثر تا ده سال (طی دو برنامه پنچ ساله) به سامان خواهد رساند و برای مرحله دوم برنامه روشن و صریح در زمینه تأمین آب آبیاری و گسترش شبکه و تجدید و ترمیم آن با توجه به استهلاک و فرسایش سیستم بهرهبرداری، نگهداری و مدیریت شبکه، بالا بردن سطح زیر کشت آبی را، در چهارچوب امکانات وسیع و بدون مضیقه و مضایقه درآمد نفت و با استفاده از آخرین دستآوردهای تکنولوژی چه از نظر تهیه آب و چه از نظر توزیع آن در مزرعه (براساس آخرین شیوهها و متناسبترین روشها) طی یک برنامه زمانبندی شده طولانی (حداقل تا ۲۵ سال) ارایه خواهد داد.
جنبههای اقتصادی طرح مسأله سراسری تحت فشار
از نظر اقتصادی، اگر هزینههای ثابت و مستمر تأسیسات شبکه سراسری آب تحت فشار را حداکثر معادل ۲۰٫۰۰۰ ریال برای هر هکتار در سال در نظر بگیریم،*با تخصیص حدود ۲ میلیارد دلار در سال میتوان ۷٫۵ میلیون هکتار اراضی جدید (علاوه بر ۳٫۲۵ میلیون هکتار اراضی تحت کشت کنونی) با آبهای موجود (طبق برآوردهایی که قبلاً انجام گرفت) زیر کشت آبی قرار میگیرد. این کار در مدت ده سال (طی دو برنامه پنجساله) صورت میپذیرد.
فواید جنبی انجام این پروژه، از نظر ایجاد کار و تحرک صنایع داخلی (صنایعی که در خدمت کشاورزی قرار میگیرد)، بسیار مهم است. لذا لازم است دولت تولید داخلی لولهها و موتور پمپها را در قسمت اعظم عهدهدار شود. در این صورت اقلام هزینه کاهش یافته و ارز کشور نیز خارج نخواهد شد.
جلوگیری از تلفات و مهار کردن آبها
تا تکمیل شبکه سراسری (که به ترتیب اولویت انجام خواهد گرفت)، و یا به هر دلیل محلی و استثنایی که انتقال آب به وسیله نهرها و باز صورت میگیرد، لازم است، بسته به اهمیت شبکه نهرها و میزان تلفات و امکانات محلی با استفاده از روشهای زیر جهت جلوگیری از تلفات آب اقدام شود:
– اصلاح مسیر نهر از نظر: شیب نفوذپذیری، مقطع، طولانی بودن بیرویه، مبارزه مکانیکی و شیمیایی با علفهای هرز، احتراز از جریان متناوب آب در نهرها (در حد امکان)، لایروبی نهرها، جلوگیری از نفوذ آب با روش گِلآلود کردن آب نهرها، جلوگیری از تلفات با خاککوبی کف نهر، سنگفرش کردن و آجرچین کردن مسیر نهر، ایجاد پوشش آسفالت، ایجاد پوشش بنتونیت و غیره. در مورد قنوات و آبی که در فصل زراعی هدر میرود باید چارهاندیشی کرد، به طوری که حداکثر استفاده از آن به عمل آید. این کار با اتخاذ تدابیری از قبیل آبیاری زمستانه، تغذیه سفره آبهای زیرزمینی، ذخیره در مخازن بزرگ، طولانی کردن فصل کشت (حداکثر ممکن) و غیره میسر خواهد بود.
طی ده سال اول که شبکه سراسری تحت فشار تعمیم مییابد، جلوگیری از تلفات آب نیز مد نظر خواهد بود، ولی در برنامه پنچساله سوم این موضوع به طور جدی دنبال و به سامان خواهد رسید. براساس مصوبههای قانونی و نافذ از هدر رفتن و آلوده شدن آب (به عنوان ثروت و ذخیره ملی و به عنوان عنصری گرانقدر کمیاب و بازنیافتنی) جلوگیری به عمل آید. در این رابطه لازم است:
– مصارف غیرکشاورزی آبها جز در موارد کاملاً حیاتی و ضروری مثل مصارف خانگی- شهری و بهداشتی، مصارف صنعتی، دقیقاً تحت کنترل و نظارت قرار بگیرد.
– طرح تصفیه فاضلابهای شهری و صنعتی به طور جدی مورد توجه قرار بگیرد.
– از مصرف آب سدها صرفاً برای آبیاری استفاده شود و استفاده از نیروگاههای هیدرولیکی نباید مانع اجرا و انجام این مهم شود. (توضیح اینکه در حال حاضر از آب دریاچههای پشت سد حتا در مواقع غیرآبیاری صرفاً جهت ایجاد انرژی استفاده میشود که این رویه قطعاً باید منسوخ شود).
– از آب آبیاری و از آبهای مهارشده مثل آب سدها و چاهها نباید جهت آبیاری درختان جنگلی، پارکها و ایجاد فضای سبز (جز در شهرها و جز در موارد کاملاً استثنایی) استفاده شود. لازم است آب مورد نیاز فضاهای سبز با اتخاذ تدابیر زراعی و اعمال روشهای صحیح آبیاری و استفاده از نزولات (ذخیره آنها در خاک) به حداقل ممکن برسد.
– فکر جایگزینی فضای سبز (از سطح باغچه و پارک شهر گرفته تا پارکهای بزرگ) به وسیله گیاهان زراعتی و درختان مثمر ترویج و ترغیب شود.
– محاصره کویر، به مدد ساختمان سدهای مخزنی و انحرافی و جلوگیری از جریانهای سطحی به طرف ریگزارها (توضیح اینکه کل آبهایی که وارد کویر میشود از حیض انتفاع خارج میگردد).
– مهار کردن و جلوگیری از جریان آب در مسیرهایی که به علت شوری (نظیر آبهایی که به دریاچهها میریزند) کیفیت خود را از دست میدهند (از این راه جلو هدر رفتن حدود ۴ میلیارد مترمعکب آب را میتوان گرفت).
– جلوگیری از جریان آبهای سطحی به طرف خلیج فارس و دریای خزر و کنترل جریان این آبها به کشورهای همسایه با در نظر گرفتن حقوق و موازین بینالمللی (این مقدار حدود ۴۰ میلیارد مترمکعب برآورد گردیده است که میتوان جلوی قسمتی از این تلفات را گرفت).
– جلوگیری از جریان رودخانههای زیرزمینی به طرف کویر با ایجاد کمربند حفاظتی، در حاشیه کویر و ایجاد گالریها و نقبهای زیرزمینی لازم (از این راه جلوی قسمتی از تلفات آب را که ۶ میلیارد مترمکعب برآورد شده است، میتوان گرفت).
برآوردهای کلی و تقریبی نشان میدهد که امکان مهار کردن حداقل ۳۰ میلیارد [مترمکعب] از آبهایی که فعلاً تلف میشود تا آخر برنامه پنجساله سوم به سادگی و به سهولت میسر است، لذا در پایان این مدت (تا ۱۵ سال دیگر) کشتهای آبی فعلی به سه برابر و حداقل به ده میلیون هکتار ارتقاء مییابد.
توزیع آب در مزرعه
در حال حاضر توزیع آب در مزرعه در عمدهترین قسمت خود باید به عهده و اختیار کشاورز گذاشته شود تا هر روش آبیاری را، اعم از سنتی و یا جدید، اعمال نماید. نظر به اینکه روشهای آبیاری سنتی طی قرون و اعصار توسط کشاورزان ابداع گردیده و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است، این پروسه بیانگر این حقیقت علمی و عینی است که این روشها با شرایط و امکانات موجود هماهنگ و متناسب بوده، پاسخگوی نیازهای محلی میباشند. در مورد سنن، لازم است این قانونمندی را به عنوان قانون عام (مادام که خلاف آن در هر مورد و بر اساس مطالعات و معیارهای علمی و یا متناسب با شرایط جدید ثابت نشده است) پذیرفت.
در مورد روشهای آبیاری سنتی، بالاخص مطالعات و تجربیات نگارنده به نتیجهگیریهای زیر رهنمون گردیده است:
– روشهای آبیاری و سنتی در ایران، در اکثر حالات متناسب با شرایط و نیازها و هماهنگ با خصوصیات فنی آبیاری (از قبیل بدهآب آیباری، شیب ارضی، نفوذپذیری، عمق خاک، محدودیت محلی از نظر مقدار آب و دور آبیاری) و همچنین متناسب با خصوصیات زراعی (نوع محصولات کشاورزی و شرایط طبیعی و آب و هوایی منطقه و نوع بذر و نحوه آماده کردن زمین و غیره ) ابداع گردیده است.
لازم است با برداشتهای غیرواقعگرایانه که به سنتها به عنوان موضوعی «کهنه و فرتوت» برخورد میکند (و خود یادگار اخلاق طاغوت است) مقابله نمود. متأسفانه این فکر غلط در مراجع علمی و در بین تحصیلکردهها و روشنفکران نیر نادانسته رواج یافته است (آنهایی هم که این فکر را نپذیرفته اند «سنتگرا» و «واپسگرا» شده اند) لذا روشهای آبیاری سنتی، به عنوان مثال، حتا در بین مهندسان همیشه مترادف با شیوههای غلط آبیاری و مترادف با تلفات زیاد آب بوده است که این فکر کاملاً اشتباهآمیز است.
– با توجه به اینکه آبیاری سنتی در قطعات کوچک و علیالاصول و اکثراً بدون فاضلاب صورت میگیرد، راندمان آبیاری در آنها بالا بوده و به مراتب بیشتر از قطعات و واحدهای بزرگ آبیاری و زراعی (که در کشتهای آبی و مکانیزه و مدرن از آنها استفاده میشود) میباشد.
– در قانونمندیهای «کشاورزی جدید» و «کشتهای آبی مکانیزه» وقتی از یکپارچه کردن اراضی و از قطعات و واحدهای بزرگ آبیاری (از قبیل کرتها و نوارهای بلند و یا نشتیهای چند صدمتری واحدهای زراعی یکپارچه و چند ده هکتاری) دفاع میشود، دلیل آن صرفاً به خاطر مکانیزه کردن کشتهای آبی، مدرنیزه کردن و هماهنگ کردن این کشتها با کلیه اصول و شئون فنی- زراعی به طور همهسویه و همهجانبه (همانگونه که در تعریف آبیاری آمده است) میباشد. ولی باید توجه داشت که در واحدهای بزرگ آبیاری با وجود همه مزایا این اشکال وجود دارد که تلفات آب (ناشی از نفوذ به اعماق و جریان در داخل زهکشها) به طور اجتنابناپذیر و اجباراً به مراتب بیشتر از واحدهای کوچک زراعی است که با روشهای سنتی آبیاری میشوند.
لذا اگر در واحدهای بزرگ زراعی کلیه اصول فنی، به طور هماهنگ و همهجانبه رعایت نشود نتایجی از قبیل مصرف آب زیاد (زیادتر از روشهای سنتی)، هزینه زیاد (نسبت به روشهای سنتی)، ایجاد کشاورزی مریض و وابسته، گسترش ابعاد وابستگی و غیره حاصل میشود و این چیزی است که در ایران در مدرنترین واحدهای کشاورزی (کشتوصنعت و سایر شبکههای به اصطلاح جدید) اتفاق افتاده است.
– با توجه به اینکه در حال حاضر حداقل ۵۰٫۰۰۰ روستا به عنوان کانونها و واحدهای تولید کشاورزی با روشهای سنتی (که با وجود یورشهای چنگیزوار عصر پهلوی و با وجود ضربات و لطمات سنگین «هنوز نفسی میآید») اداره می شود، لذا تقویت جنبههای فنی- اقتصادی و فرهنگی و رفاهی این واحدها، بر اساس قبول اصالت روشهای سنتی و بر اساس بررسی و شناخت کامل آنها، فعلاً از مبرمترین وظایف دولت و دستگاههای اجرایی و دانشگاهها و مهندسان و کارشناسان و مروجان کشاورزی است. در این رابطه لازم است دستورالعملهای زیر بهعنوان روششناسی علمی نصبالعین قرار بگیرد:
– ده باید بهعنوان اصیلترین واحد اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی و تولیدی تلقی شود.
– سنتهای ده، از جمله روشهای آبیاری سنتی، باید بهعنوان والاترین ارزشها و میراثها مورد بررسی و مطالعه دقیق علمی قرار بگیرد.
– هرگونه توصیه ترویجی بدون شناخت ده، غور و بررسی در جهات و ابعاد مختلف آن جز الگوسازی و جز صادر کردن معلومات و محفوظات «از کلاس درس به میدان عمل» و بردن «قیلوقال مدرسه» به «میان رندان» چیزی نیست که سالها فرهنگ رژیم استعماری نیز، تحت عنوان «ترویج کشاورزی» به خورد کشاورزان داده است.
– آبیاری مدرن و مکانیزه، در سطوح گسترده و واحدهای زراعی بزرگ را مهندسان کشاورزی، مردان عمل دستگاههای اجرایی، فعلاً در خارج از حوزه روستاها پیاده خواهند کرد و هنر و شاهکار خود را نشان خواهند داد، ولی در روستاها (در کوتاهمدت) جز کار ترویجی و گسترش آن بر اساس قبول کامل سنتها و شناخت این سنتها، صلاح نیست.
– برای آینده دو مسأله اساسی در سطح ده باید به تمامی حل شود:
۱- حداقل واحد زراعی و بهرهبرداری، به میران قابل قبول برای کشاورزی (حدود ۱۰ هکتار) برسد.
۲- روشهای آبیاری کلاً و تماماً (جز استثناءهای احتمالی) به روش کلاسیک آبیاری بارانی تبدیل شود.
جهت نیل به این دو لازم است سمت حرکت از هماکنون مشخص بشود. برای نیل به این مهم:
– لازم است روش آبیاری بارانی- کشت مکانیزه در واحدهای بزرگ و یکپارجه و بیشتر از ده هکتار (اعم از اینکه از آن یک و یا چند کشاورز باشد) با دادن وام، ارایه رهنمودهای ترویجی و تهیه امکانات فنی و ایجاد تعاونیها و کمک به آن ها، مورد ترغیب قرار بگیرد.
– حز در شرایط استثنایی، آبیاری بارانی باید در واحدهای بزرگ زراعی پیاده و اعمال گردد.
– جز در شرایط استثنایی لازم است آبیاری بارانی، در مدیریتهای بزرگ از قبیل مدیریتهای دولتی، تعاونی، کشتوصنعتها، سهامیهای زراعی و غیره، اعمال و پیاده شود.
– لازم است کشتهای متمرکز و سودآور (انتانسیو) در شرایطی که از نظر آب و اراضی محدودیت وجود دارد با روش آبیاری بارانی آبیاری شود.
در شرایط زیر باید آبیاری بارانی که داری کارایی حداکثر است، [و] مسایل خاص مطروحه زیر را حل مینماید، مورد استفاده قرار بگیرد:
– مشکل توپوگرافی و تسطیح به طور جدی مطرح باشد.
– نفوذپذیری اراضی زیاد باشد.
– کمبود کارگر و کشاورز مطرح باشد.
– هزینه آرایش اراضی زیاد باشد.
– در شرایطی که راندمان آبیاریهای سنتی و ثقلی کمتر از ۶۰ درصد باشد.
تبصره ۱- وجود آب تحت فشار در شبکه سراسری، استفاده از روشهای آبیاری بارانی را، از جنبههای فنی و اقتصادی، در حد وسیعی عملی و تسهیل مینماید و به گسترش سریع آن در هر کجا که ضروری و مناسب باشد به طور خودجوش کمک میکند.
تبصره ۲- امروزه ایجاد شبکه سراسری تحت فشار جهت انتقال آب از منبع تا مزرعه از فوریت و اولویت خاص و از ضرورت حتمی برخوردار است. در صورتی که تبدیل روشهای سنتی به روش آبیاری بارانی کلاسیک (به عنوان تنها روش مدرن و مدرن کلاسیک) باید به تدریج صورت بگیرد.
بالا بردن بازده آبیاری در سطح روستا و مزرعه
راندمان آبیاری در سطح مزرعه باید افزایش داده شود. علل تلفات آب در این سطح بر اساس شناختها و تحربیات نگارنده به قرار زیراست:
– عدم مراقبت آبیاری که در نتیجه آب حد و مرز را شسته و هرز میرود.
– گردش آب (که در شرایط فعلی در دهات امری اضطراری است) و به کشاورزی تحمیل میشود، و دو عیب اساسی دارد:
۱- فواصل صحیح آبیاری (که امر اساسی است) رعایت نمیشود و به راندمان محصول لطمه میزند.
۲- مقدار آب در هر نوبت، نه تابع موازین فنی، بلکه تابع گردش آب و حقآبهای میشود که در اختیار کشاورز است، و از اینرو آب، اضافه بر میزان احتیاج مصرف میشود و یا برعکس، و در نتیجه به رشد محصول لطمه میزند.
– در روستاها کشاورزانی که در «سرآب» قرار دارند و یا به هر دلیل به آب بیشتری دسترسی دارند کلاً و بر اساس یک عادت غلط (که نتیجه کمآبیها است) زراعت خود را بیش از حد لازم آبیاری میکنند که منجر به تلفات آب در سطح منطقه میگردد.
برای رفع معایب بالا لازم است دستورالعملهای زیر را در کوتاهمدت و با فوریت مدنظر قرار داد:
– تنظیم تقویم آبیاری (تعیین فواصل آبیاری و مقدار آب در هر نوبت) برای محصولات مختلف و برای تمامی مناطق کشاورزی. این کار فعلاً با تقریب قابل قبول و بر اساس معیارها و شناختهای امروزی ما کاملاً مقدور بوده و در این مورد بررسیها و تجربیاتی انجام گرفته که بر اساس آنها میتوان در سطح کشور عمل نمود.
– شبکه تحت فشار باید هر چه بیشتر گسترش یابد و توزیع آب در شبکه با توجه به فواصل آبیاری (نه گردش اجباری آب) و جیره آبیاری صورت بگیرد.
– توصیههای ترویجی در رابطه با تقویم آبیاری (مقدار آب در هر نوبت و فواصل آبیاری) به طور منضبط و گسترده، همراه با روشهای کاملاً عملی صورت بگیرد. نتیجه این کار نه فقط باعث صرفهجویی در مصرف آب میشود، بلکه باعث بالا رفتن راندمان محصول از جهات کیفی و کمی نیز میگردد.
– آب به عنوان سرمایه ملی باید شدیداً تحت مراقبت و کنترل کامل و دایم قرار بگیرد. به طوری که از هدر رفتن و آلوده شدن آن به طور جدی و قانونی جلوگیری به عمل آید و از هر قطره آب جهت بالا بردن میزان محصولات کشاورزی حداکثر استفادۀ صحیح به عمل آید. حفظ و حراست از منابع آب باید به عهده دولت و شوراهای منطقهای باشد و در این رابطه لازم است دولت بهعنوان امر مبرم اقتصادی و ملی سرمایهگذاری نماید.
نتیجه
حل بنیادی مسأله کشاورزی ایران، یعنی نیل به خودکفایی، در مرحله اول و تعمیق آن و گسترش کشاورزی صنعتی صادرکننده، در مرحله دوم- عمدهترین هدفهای برنامهریزی کشاورزی در ایران به حساب میآیند.
انجام این مهم، در رابطههای برونی، زیربنایی و سیاسی، به طور عمده در گرو مبارزه با امپریالیسم بینالمللی به سرکردگی آمریکا و قطع هر نوع وابستگیهای ویرانگر استعماری، و در رابطههای درونی و فنی عمدتاً در گرو حل معضل آب و آبیاری در ایران است.
هدف اصلی برنامهریزی در مرحله اول (حدود ده سال و شامل دو برنامه پنجساله) جلوگیری از تلفات منابع آبی تهیه شده زیر شعار «استفاده حداکثر از هر قطره آب برای بالا بردن سطح زیر کشت» خواهد بود.
در شرایط کنونی، عمدهترین تلفات قابل اجتناب، یعنی حدود ۵۰ درصد از آبهای تدارک شده فعلی (حداقل ۶۰ میلیارد مترمکعب) در نهرها و کانالها و در حین انتقال از منبع تا مزرعه و حدود ۲۵ درصد آن (در قست اعظم اجتنابناپذیر) در سطح مزرعه تلف میشود، لذا جلوگیری از تلفات در مرحله انتقال در شبکه سراسری مبرمترین هدف مرحله اول برنامهریزی است.
توفیق در این امر، جز در موارد استثنایی و جز به طور موقت، منحصراً با ایجاد «شبکه سراسری آب تحت فشار» میسر خواهد بود.
دلایل اساسی و توجیهی آن، محاسن این شیوه و رجحان آن نسبت به پوشش نهرها به قرار زیر است:
– اصول و جهات فنی طراحی شبکه آب تحت فشار، صریح و مدون است و در آن ابهامی و اشکالی نیست.
– محاسبات اقتصادی شبکه آب تحت فشار بر معیارهای مشخص و استاندارهای دقیقتری استوار است.
– راندمان انتقال آب در لولههای تحت فشار قریب به صددرصد است.
– برنامهریزی و سازماندهی مراحل: طراحی، اجرا، نظارت، نگهداری و مدیریت شبکه سراسری آب تحت فشار عملیتر است.
– کنترل دقیق و کامل آب در شبکه وسیع سراسری، و در فاصله بین منابع و مزارع- با مدیریت متمرکز- برای دستگاههای اجرایی (اعم از دولتی و شورایی و تعاونی) به سادگی امکانپذیر است.
– تجهیزات و تأسیسات وابسته به شبکه سراسری تحت فشار و مسایل مربوط به تعمیر، تعویض و نگهداری آنها با تکیه به تولیدات صنعتی داخلی (که در این رابطه تعمیم پیدا میکند) و نیروی انسانی لازم (که در این رابطه تربیت میشوند) تأمین میگردد که خود دارای جهات مثبت زیادی است.
– شبکه سراسری آب تحت فشار مسأله لولهکشی آب مصرفی و بهداشتی روستاها را در سطح کشور به سادهترین و عملیترین شکل ممکن حل میکند که خود از سودمندیهای جنبی طرح است.
– شبکه سراسری آب تحت فشار گسترش آبیاری بارانی را در مزارع و در سطح کشور تسهیل کرده، گذار از روشهای سنتی به روش بارانی را (که در درازمدت باید انجام شود) به طور ساده و با روند طبیعی امکانپذیر میسازد.
– وجود شبکه سراسری آب تحت فشار، تنظیم صحیح تقویم آبیاری را از نظر «مقدار آب لازم در هر نوبت» و «فواصل مناسب آبیاری» تسهیل و از این راه به مصرف آب، با راندمان بیشتر کمک میرساند.
– شبکه سراسری آب تحت فشار، مراقبتهای آبیاری، توصیههای ترویج و سایر کنترلهای لازم در سطح روستاها و مزارع را برای سازمانهای اجرایی (اعم از دولت یا شورای دهقانی) به طور سهل و عملی امکانپذیر میسازد.
شبکه سراسری آب تحت فشار طی دو برنامه پنجساله و با صرف دو میلیارد [دلار] هزینه سرمایهگذاری سالانه پیاده شده و بدینسان سطح زیرکشت آبی فعلی (حدود ۳٫۵ میلیون هکتار) با آبهای تهیه شده کنونی (حداقل ۶۰ میلیارد متر مکعب) دو برابر شده و کشور به خودکفایی کامل خواهد رسید (پس از برقراری شبکه، هزینههای ثابت و مستمر شبکه سراسری آب تحت فشار که مساحت ۷ میلیون هکتار را مشروب میکند دو میلیارد دلار در سال خواهد بود. این مبلغ از محل درآمد کشاورزی قابل تأمین است).
در برنامه پنجساله سوم به طور اخص بر روی مهار کردن آبهایی که در حال حاضر به اشکال مختلف (از قبیل جریان به طرف کویر و دریاها، شور شدن در مسیر و حرکت به طرف زهکشهای طبیعی و خروج از مناطق زراعی، جریان سیلابها و هرزآبها به طرف درهها و غیره) هدر میرود و همچنین گسترش و تعمیم و تکمیل شبکه سراسری آب تحت فشار، تأکید خواد شد، بدینسان در آخر برنامه پنجساله سوم سطح زیر کشت به سهولت به سه برابر و، حدود ده میلیون هکتار خواهد رسید.
– در برنامه پنج ساله چهارم و پنچم (تا ۲۵ سال آتی) عمدهترین برنامهریزیها در سطوح زیر انجام خواهد گرفت:
– گسترش کشاورزی در جهت عمودی و بالا بردن محصول در واحد سطح با توجه به مکانیزه کردن و مدرنیزه کردن هر چه بیشتر کشاورزی و استفاده حداکثر از کود و بذر و شرایط و آبیاری مناسب.
– گسترش هر چه بیشتر روش آبیاری بارانی.
– گسترش و تعمیق کشاورزی صنعتی.
اجرای این طرح و تصویب مقرارت لازم در این رابطه، ملی کردن آب و حل کامل مسأله ارضی به عهده دولت خواهد بود و در این مورد سازمانهای لازم با مقررات مناسب تشکیل خواهد گردید.
اداره شبکه (نگهداری و مدیریت) به وسیله سازمانهای مسؤول دولتی و به کمک شوراهای دهقانی و تعاونیها انجام خواهد شد.
————————————————-
* شامل بهره سرمایه در هکتار و هزینههای استهلاک (موتور پمپ، لولههای شبکه و غیره) و هزینههای مستمر سالیانه (شامل هزینه سوخت، نگهداری و تعمیرات موتور پمپ، بهرهبرداری و هزینه دستمزد مکانیسین و غیره).