در حالی که ابتهاج به دلیل جایگاهی که در فرهنگ و ادبیات فارسی داشت، از سوی جامعه ایرانی بزرگ داشته میشود، ضد انقلاب از ساعاتی پس از درگذشت او، با انواع توهین و فحاشی از مرگ این شاعر سرشناس ابراز خوشحالی کرد و به دنبال تحقیر وی برآمد.
سروانتس، نویسنده مشهور اسپانیایی داستانی دارد به نام «دنکیشوت» که ازشاهکارهای ادبیات جهان است و مضمونی اخلاقی و اجتماعی دارد. دنکیشوت پیرمرد متوهمی است که آسیاب بادی را دشمن میپندارد و با تمام توان به آن حمله میکند و در ضمن جنگ با دیو خیالی، نیزهاش در پرههای آسیاب گیر میکند و به سختی به زمین میخورد.
داستان اکانتهای مجهولالهویه و اغلب فیک که خود را هوادار رضا پهلوی معرفی میکنند و حمله تمامعیار آنها به هوشنگ ابتهاج شاعر تازه درگذشته کشورمان، از جنس داستان دنکیشوت است.
شبکههای اجتماعی شاهد یک دوگانگی در برخورد با خبر درگذشت ابتهاج بود. بخش عمدهای از واکنشها به ابراز تأسف و تأثر از مرگ شاعر پرآوازه معاصر و باز نشر اشعار وی اختصاص داشت که نشانهای از جایگاه ابتهاج در میان دوستداران ادبیات و شعر بود و بخش دیگر که در اقلیت به سر میبردند، ولی پرهیاهو ظاهر شدند، واکنشهای سیاسی از سوی اکانتهای ضد انقلاب بود که تلاش داشتند با فحاشی به ابتهاج وی و افکار وی را منکوب کنند.
در میان اکانتهای ضد انقلاب فحاش به «سایه»، سلطنتطلبها گوی سبقت را از دیگران ربودهاند. از آنجایی که بیسوادی، یکی از شاخصههای فعالیت اکانتهای سلطنتطلب در فضای مجازی است که با نشر دروغ و مهملبافی سعی در تطهیر پهلویها دارند، این اکانتها با بازنشر بریده جراید ابتدای انقلاب اسلامی که در آن اشعار انقلابی ابتهاج منتشر شده و خبر عرض ارادت وی به بنیانگذار انقلاب اسلامی دیدهمیشود، این ادیب برجسته را با جملات سخیف و ادبیات رکیک، مورد هجمه قرار دادهاند. حتی عدهای پا را فراتر نهاده، ابراز علاقه این شاعر به انقلاب را خیانت نامیدهاند. فحاشیها به ابتهاج با اشاره به سابقه مرام سیاسی وی و حتی دیدگاههای مذهبی این شاعر که شعرش در مورد امامحسین (ع) در ایام محرم امسال شهرت ویژهای پیدا کرده، اکانتهای فیک شبکههای مجازی را به خشم آوردهاست.
طرفداران رضا پهلوی از اینکه یک شاعر بزرگ، از پهلویها بیزار بودهاست و با اشعارش همراه انقلاب شده و اکنون در جمهوری اسلامی مرگ او یک ضایعه فرهنگی شمرده شدهاست، ناراحتند. آنها سایه را «خائن»، «فریب خورده» و «نوکر صفت» نامیدهاند و حتی از اینکه ابتهاج امریکا را باعث جنگ میان روسیه و اوکراین معرفی کردهبود هم عصبانی هستند!
یکی از اکانتهای مجهولالهویه سلطنتطلب، حتی تلاش چند ساله ابتهاج در راهاندازی برنامه گلها در رادیو را ضربه به موسیقی ایرانی میداند که در ۱۴۰۰ سال گذشته بیمانند است و باعث قلع و قمع شدن موسیقی ایرانی شدهاست! در حالی که کارشناسان موسیقی متفقالقول هستند که برنامه رادیویی «گلها» در دوره خود باعث ضبط و حفظ بخشی از موسیقی اصیل ایرانی شدهاست. سلطنتطلبها با ادبیات سخیف خود در مواجهه با مرگ ابتهاج، مصداق «مه فشاند نور و سگ عوعو کند» شدهاند. آنها عامدانه با حمله به هنرمندان و فرهیختگانی که سابقه مبارزه و ضدیت با حکومت پهلوی دارند، در حال ایجاد هزینه برای هنرمندانی هستند که نمیخواهند با جریان سیاسی سلطنتطلبهای خارجنشین همراهی کنند یا مانع از بیان انتقادات آنها نسبت به بازماندگان پهلوی شوند. آنها میخواهند با توهین به هنرمندانی که سابقه ضدیت با حکومت سلطنتی دارند، چهرههای منتقد و مخالف پهلوی را به سکوت بکشانند.
برخلاف نظر جریان ضد انقلاب که «سایه» را به واسطه مرام سیاسیاش، مخالف جمهوری اسلامی میدانستند، انتشار تصاویر وی در هنگام رأی دادن در انتخابات ریاست جمهوری و علاقه وی به ایران از یکسو و همچنین واکنش دولت ایران و ابراز تأسف از درگذشت این چهره ادبی، بر آتش خشم ضد انقلاب افزودهاست. میدانی که میشد با مصادره به مطلوبکردن ابتهاج از سوی جریانهای ضد انقلاب به عاملی برای فشار به جمهوری اسلامی تبدیل شود، از دست آنها خارج شد و در مقابل واکنشهای داخل ایران نشان داد که برخلاف آنچه ضد انقلاب به دنبال آن بود، ابتهاج در ایران جایگاه خوبی داشت.
انتقاد خانواده ابتهاج از فشارها و فحاشیها
ابتهاج در آلمان درگذشت و وصیت کردهبود در ایران به خاک سپرده شود. با همکاری دولت ایران شرایط انتقال پیکر وی به میهن و خاکسپاری آن در رشت فراهم شدهاست. مسعود بهنود از دوستان ابتهاج، چند روز پیش گفتهبود: «براندازان خانواده هوشنگ ابتهاج را تحت فشار قرار دادند تا پیکر این شاعر به ایران نیاید و مراسم خاکسپاری او در وطن صورت نگیرد. از نظر جریانبرانداز این اقدام به نوعی تأیید حاکمیت است. تا این لحظه و تا آنجایی که میدانم، خانواده ابتهاج مقاومت کرده و تلاش میکنند تا پیکر سایه به ایران منتقل شود و مراسم برگزار گردد.»
بیاخلاقی سلطنتطلبها با واکنش خانواده مرحوم ابتهاج مواجه شد. یلدا ابتهاج دختر این شاعر در صفحه اجتماعی خود در فضای مجازی با بازنشر یکی از فحاشیها نوشت: «ای کاش در این شرایط با زخمزبانهای بیجا آتش در دلمان به پا نمیکردید.»
توهینها و حملهها به ابتهاج در شرایطی رخ دادهاست که این شاعر سالها دور از ایران زندگی کردهبود و جریان روشنفکری نیز به شدت علاقه داشت وی را مصادره و به نام خود ثبت کند، اما برخوردهایی که در این چند روز از سوی اپوزیسیون سلطنتطلب بروز پیدا کردهاست، نشانهای از نوعی توحش فرهنگی است که در آن کینههای قدیمی از شاعری که دیگر در میان ما نیست، سر باز کردهاست و عقدههای فروخفته از پیروزی انقلاب اسلامی از شاعری گرفته میشود که ایران را سرای امید میدانستهاست.