حکم دیوان بینالمللی دادگستری ممکن است رهگشا نباشد و منجر به بازگشت به شورای امنیت و وتوی آمریکا شود
زمینه
در حالیکه تلاش آفریقای جنوبی برای ارجاع اسرائیل به دیوان بینالمللی دادگستری به علت نقض احتمالی کنوانسیون نسلکشی ستودنی است، ممکن است به نتیجۀ گرهگشای مطلوب منجر نشود. دیوان بینالمللی دادگستری استماع پرونده نسلکشی را به پایان رساند و در حالیکه جهان در انتظار صدور حکم است، بسیار مهم است که توجه داشته باشیم که بعید است دادگاه و نظام زیربنایی آن در مورد اجرای عدالت نسبت به مردم غزه رفتاری عادلانه داشته باشد. در این روند، مهار خوشبینی نه تنها برای جلوگیری از بروز نا امیدی، بلکه برای ذخیره انرژی ذهنی و یافتن جایگزین عملی برای صلح پایدار، کرامت و عزت برای مردم فلسطین و منطقه حائز اهمیت است.
اقدامات اسرائیل با ماده ۲ کنوانسیون نسلکشی انطباق دارد
شواهد ارایه شده از سوی آفریقای جنوبی در مقایسه با ماده ۲ کنوانسیون نسلکشی، که نسلکشی را به شرح زیر تعریف میکند، قانع کننده است:
* باعث کشته شدن اعضاء گروه شود؛
* باعث جراحت جسمی یا روحی به اعضاء گروه شود؛
* تحمیل عمدی و حساب شده شرایط جمعی زندگی برای نابودی فیزیکی کامل گروه یا بخشی از آن، زیرا:
در انطباق با بخش (الف)، بنا بر گزارش رسانهها بیش از ۲۲.۸۳۳ نفر (۷۰ درصد آنها زن و کودک هستند)، در ۱۰۰ روز کشته و ۷۰۰۰ نفر مفقود شده اند.
در انطباق با بخش (ب)، گمان میرود که مفقود شدگان کشته شده اند، اما زیر آوار ساختمانهای فروریخته کشف نشده اند.
در مورد بخش (پ)، بمباران اسرائیل ۸۵ درصد از جمعیت غزه را به اردوگاههایی رانده است، که مدام بمباران میشوند.
رهبری نیروهای دفاعی اسرائیل آشکارا میگوید که مردم غزه را از دسترسی به غذا، آب و برق محروم کرده است و آنها را «حیوانات انساننما» مینامد. به این ترتیب، شرایطی را به آنها تحمیل میکند که آنجا را غیرقابل سکونت سازد، و کسانی که آنجا زندگی میکنند با خطر مرگ ناشی از جنگ، گرسنگی و انواع بیماری مواجه میشوند. اسرائیل همچنین در تلاش برای محو هویت فلسطینی، تمام مساجد و کلیساها را نابود کرده است.
در حالیکه پرونده آفریقای جنوبی نشان میدهد که اسرائیل قصد نسلکشی دارد و چنین هدفی را دنبال میکند، متهم، آشکارا آفریقای جنوبی و دیوان بینالمللی دادگستری را تحقیر مینماید. از قضا، اسرائیل دولت سیاهپوست آفریقای جنوبی را به آپارتاید متهم میکند. اسرائیل همچنین مدعی است که طی ۷۵ سال گذشته از خود در برابر فلسطینیهایی که از سرزمینشان که پیوسته زیر بمباران مدام (اسرائیل) بوده و به یک زندان رو-باز رانده شده اند، دفاع کرده است. گویی اسرائیل از تحریف حقایق و حتی خلاف اشاره رهبریاش به مردم غزه به عنوان «حیوانات انساننما» ابایی ندارد. این اعتماد به نفس احتمالاً از این واقعیت ناشی میشود که چقدر این «سازمانهای بینالمللی» غیرواقعی و جعلی هستند. به عنوان یک کِنیایی، خاطرم هست که دیوان بینالمللی کیفری مدعی شد که به بررسی خشونت پس از انتخابات در سالهای ۲۰۰۷ / ۲۰۰۸ که در آن ۱۳۰۰ نفر جان خود را از دست دادند، میپردازد، اما نیازی ندید کشتار ۲۳۰۰۰ نفری از مردم غزه در ۱۰۰ روز را مورد بررسی قرار دهد. به همین نحو، همین دیوان بینالمللی کیفری نیازی ندید کشتار ۱۴۰۰۰ روسزبان دونباس از سال ۲۰۱۴ را بررسی کند، اما قادر بود به سرعت پوتین را برای انتقال ۶۰۰۰ کودک به مکان امن متهم کند. دیوان بینالمللی دادگستری نمیتواند غیر این باشد، زیرا یک بازوی سازمان ملل است و آمریکا هر چیزی که منافع کوته نظرانهاش را پیش نبرَد، از جمله محو فلسطینیها، وتو میکند. تصور اینکه احتمالاً دیوان بینالمللی دادگستری سازش کرده باشد و حامیان اسرائیل را مورد حمایت قرار دهد، دشوار نیست.
حکم (دیوان بینالمللی دادگستری) و سپس … شورای امنیت سازمان ملل؟
حتی اگر حکم دیوان بینالمللی دادگستری عینی و بیطرفانه باشد، از طریق مجمع عمومی سازمان ملل متحد یا شورای امنیت سازمان ملل اجرا خواهد شد. در گذشته، اجرای تصمیمات دیوان بینالمللی دادگستری فوقالعاده دشوار بوده است، زیرا فاقد مکانیسمهای اجرایی است و ما را به وتوهای آمریکا در شورای امنیت بازمیگرداند. دیالا شاماس، وکیل ارشد آمریکایی، این نظر را تأیید میکند، وقتی میگوید اجابت اقدامات مورد نظر آفریقای جنوبی از سوی دیوان بینالمللی دادگستری باعث میشود آمریکا بین قوانین بینالمللی و اسرائیل یکی را برگزیند. بد نیست به همه یادآوری کنم که واشینگتن به کرّات در گذشته اسرائیل را برگزیده است. اگر دیوان بینالمللی دادگستری مأموریتهای نظارتی و ارسال کمک به غزه را درخواست کند، اسرائیل یا شورای امنیت (دوباره) وظیفه ایمنسازی و هماهنگی آنرا بر عهده خواهند داشت و میتوانند به راحتی آنرا رد کنند یا با صحنههای جعلی منطبق سازند. اسرائیل هیچ انگیزهای برای توقف قتل عام خود یا پایبندی به قطعنامههای سازمان ملل ندارد. احتمالاً با حمایت دو عضو دایم سازمان ملل، آمریکا و انگلیس، به حملات وحشیانه خود ادامه خواهد داد.
نباید نسلکشی اسرائیل را متوقف کنید؛ تا یمن درس بگیرد
هر کشوری که بخواهد اقدامی اساسی علیه نسلکشی اسرائیل انجام دهد باید با خشم واشینگتن و لندن روبهرو شود، تا موجب شود حکم بالقوه دیوان دادگستری روی قفسههای دیوان دادگستری و سازمان ملل بیشتر خاک بخورد. آمریکا و انگلیس تمایل خود را به بمباران کشورهایی که تلاش میکنند اسرائیل را مجبور به رعایت قوانین بینالمللی کنند، نشان داده اند و در حال حاضر یمن را به همین منظور بمباران میکنند. توجه داشته باشید که یمن برای اسرائیل و حامیانش شروط معقولی تعیین کرده است تا به محاصره غزه پایان دهند، اما حامیان اسرائیل به جای اینکه اسرائیل را به قوانین بینالمللی، از جمله کنوانسیون چهارم ژنو در مورد حمایت از غیرنظامیان پایبند سازند، ترجیح میدهند وارد جنگ شوند.
اینکه اسرائیل به قوانین بینالمللی یا قطعنامههای سازمان ملل احترام نمیگذارد، موضوع را آنچنان جالب میکند که توجه جهانیان را به دستیابی به حکم دیگری معطوف میکند، قطعنامه دیگری که بار دیگر نادیده گرفته خواهد شد. برخی از قطعنامههای سازمان ملل که اسرائیل به آسانی و بدون هیچ عواقبی نادیده گرفته است، شامل قطعنامه ۱۸۱ (II) ۱۹۴۷، نخستین تقسیمبندی سازمان ملل در سال ۱۹۴۷ بود که به تجاوز بیشتر به سرزمینهای فلسطین انجامید. سازمان ملل و سایر کشورها با انجام تقسیم دیگری در سال ۱۹۶۷ از طریق قطعنامه ۲۴۲، که اسرائیل (دوباره) آنرا نقض کرد، به این بیاعتنایی اسرائیل مشروعیت بخشیدند. مرزهای غزۀ پیش از ۷ اکتبر، که اسرائیل با برج و باروی میلیون دلاری محصور کرده بود، یخشهای قابل توجهی از سرزمینی را که در تقسیم سال ۱۹۶۷ به فلسطینیها تعلق داشت، مورد تجاوز اسرائیل قرار داده بود. اسرائیل همچنین مردم فلسطین را از دسترسی به دریا محروم میکند. این موضوع در مورد کرانه باختری حتی وخیمتر است، به این دلیل که در نقض تقسیم سازمان ملل در سال ۱۹۶۷، اسرائیل ۷۰۰.۰۰۰ شهرکنشین شرور و پرخاشگر را در آنجا اسکان داده است.
آیا آمریکا و اسرائیل برای حذف مردم غزه وقتکُشی میکنند؟
فرایند رسیدگی دیوان بینالمللی دادگستری زمان بیشتری برای آمریکا میخرد تا نقشه شوم خود را به اجرا بگذارد. این کشورها همیشه چیزی را که اسرائیل میخواهد به آن تقدیم میکنند، در حالیکه ریاکارانه فلسطینیها را از سال ۱۹۴۷ پیوسته در انتظار تشکیل کشور نگه داشته اند. به همین منوال، در توافق اسلو در دهه ۱۹۹۰، که در آن فلسطین اسرائیل را به رسمیت شناخت، آمریکا از «قرار دادن فلسطین در مسیر ایجاد کشور» استقبال کرد. چند دهه بعد، در ۱۱ ژانویه ۲۰۲۴، وزیر خارجه ایالات متحده، آنتونی بلینکن از کشورهای غرب آسیا خواست که فوراً اسرائیل را در کشورهای منطقه «ادغام»، و ایران را منزوی سازند، تا حدس بزنید … «فلسطین را در مسیر ایجاد یک کشور قرار دهند.» بلینکن در حالیکه فلسطینیان را در انتظار نگه میدارد، کشورش (ایالات متحده)، در حال تسلیح اسرائیل و جلوگیری از آتشبسی است که به نظر میرسد برای از بین بردن فلسطینیها و غیر عملی ساختن تدریجی دولت آینده فلسطین تنظیم شده است. شگفتا که یک بار دیگر جهان مایل است سیرک دیگری برای صدور حکمی که اسرائیل تحت حمایت حامیان خود، آمریکا و انگلیس، به راه انداخته است، تحمل کند. من نسبت به دیوان بینالمللی دادگستری و تصمیم آن خوشبین نیستم. لازم است به دنبال مسیر جایگزینی باشیم که صادقانه خواهان صلح در فلسطین و خاورمیانه، و از جمله یافتن راههایی برای پایبندی اسرائیل به تمام قطعنامههای گذشته سازمان ملل باشد.