دکتر تقی ارانی در مهرماه ۱۳۱۲/۱۹۳۳ از وزارت معارف درخواست کرد که به او اجازه داده شود تا در تهران، مجله ماهانهای با عنوان تندر و با مسلک علمی و اقتصادی و صنعتی و اجتماعی طبع و نشر کند. مدیرکل این وزارتخانه، شاید از آن جهت که این عنوان کلمه پارسی سره نبود، با اعطای امتیاز موافقت نکرد. دکتر ارانی ماه بعد درخواست خود را با عنوان ماتریالیسم تکرار کرد، اما اینبار هم از طرف شورایعالی معارف به ایشان ابلاغ کردند که چون این اسم یک واژه اروپایی است، از پذیرش آن معذورند. در این زمان، یکی از برنامههای وزارت معارف و شورایعالی معارف، این بود که از آلودهشدن زبان فارسی به کلمات فرنگی جلوگیری کند. برای بار سوم، دکتر ارانی عنوان «دنیا» را پیشنهاد کرد که ترجمه کلمه لوموند، روزنامه معروف فرانسوی به سردبیری هانری باربوس بود. شورایعالی معارف از آنجا که دنیا یک واژه عربی بود که دیگر شناسنامه فارسی گرفته بود، موافقت خود را با آن اعلام و پروانه یا جواز مجله را در آذرماه ۱۳۱۲ صادر کرد (مؤمنی. ۹).
مجله دنیا برای مدتی کوتاه، یعنی کمی بیش از یک سال، به سرپرستی دکتر ارانی و یاری دو نفر از برجستگان ادب و فرهنگ و دانش آن زمان جامعه ما انتشار یافت. امروز پس از نزدیک به ۸۰ سال، با وجود جثه کوچک، پدیدهای است بزرگ که نهتنها اهمیتی تاریخی دارد، بلکه مطالب آن، مانند بنیانگذارش همچنان زنده است. ارانی و یارانش توانستند با زیرکی و با زبانی ساده، در محیط عقبمانده و بسته زمان خویش، که استبداد سیاسی همه را خفه میکرد، پیشرفتهترین اندیشههای علمی، فلسفی و اجتماعی را گسترش دهند.
مجله دنیا در بهمنماه ۱۳۱۲، با قطع خشتی، در سیودو صفحه دوستونی، در تهران به مدیریت و رهبری دکتر تقی ارانی منتشر شد. روی جلد مجله قید شده بود که فاصله انتشار آن، ماهی یک مرتبه، قیمت اشتراک سالانه بیست ریال و قیمت تکشماره، دو ریال است. افزون بر دکتر ارانی (که علاوه بر نام «ت. ارانی»، از نام مستعار احمد قاضی هم استفاده میکرد)؛ ایرج اسکندری (با نام مستعار ا. جمشید)، بزرگ علوی (با نام مستعار فریدون ناخدا)، ابوالقاسم اشتری، حسین افشار، د. رجبی، نورالله بهبهانی، عباس قزلایاغ، ایراندخت، ا. نور (ابوالقاسم نراقی)، م. ن. و ا.خ (انور خامهای) از نویسندگان مجله بودند. از کسانی که به انتشار مجله دنیا کمک میکردند، باید از علی شهیدزاده و اکبر افشار قتولی که کارگر چاپخانه بود، نام برد. رسم کار مجله این بود که هر ماه یا یک ماهونیم، نشست تحریریه متشکل از ارانی، اسکندری و علوی تشکیل میشد و برنامه شماره آینده مجله را تنظیم میکرد (مؤمنی.۱۱۳).
اما فاصله انتشار مجله حفظ نشد. پس از انتشار منظم شش شماره، شماره هفتم آن با یک ماه تأخیر در شهریور ۱۳۱۳ و شماره هشتم آن با دو ماه تأخیر در آذرماه همان سال انتشار یافت. سرانجام آخرین شماره آن، که سه شماره ده و یازده و دوازده را یکجا در بر میگرفت، در ۹۶ صفحه و پس از چهار ماه تأخیر در خرداد ۱۳۱۴/۱۹۳۵ منتشر شد. پس از آن، برخلاف وعدههای دادهشده مبنی بر ایجاد بعضی تغییرات یا نگارش برخی مقالات در شمارههای بعد، مجله برای همیشه تعطیل شد.
دکتر ارانی، «مدیر و رهبر» مجله، در تابستان ۱۳۱۳/۱۹۳۴ برای مطالعات علمی و شاید برقراری بعضی پیوندهای سیاسی به آلمان سفر کرد و احتمالا عدم انتشار مجله در مردادماه آن سال، ناشی از این مسئله بوده است. مشکل مالی و مشغلههای گوناگون دکتر ارانی از مهمترین دلایل عدم انتشار بهموقع شمارههای بعدی مجله دنیا بود. اما تعطیلی مجله به احتمال زیاد، به سازماندهی مخفیانه دوباره «فرقه کمونیست» و عضویت مدیر و چند نفر از نویسندگان آن در این فرقه مربوط بوده است. «در سال ۱۳۱۳، گروههای مختلفی از کمونیستهای ایران، با تشکیل یک مرکز رهبری در تهران، برای احیای فرقه کمونیست ایران اقداماتی به عمل آوردند. دکتر ارانی یکی از اعضای سهگانه [در کنار عزتالله سیامک و عبدالصمد کامبخش] این مرکز رهبری بود. کار میان دانشجویان و جوانان روشنفکر به او محول شد. ارانی در جریان تدریس و ضمن ملاقاتهای خود با محصلین و دانشجویان، علاقه آنان را به سوی آرمانهای خود جلب میکرد و مستعدترین آنان را در صفوف سازمان متشکل میساخت و به سوی فعالیت در میان سایر دانشآموزان و دانشجویان سوق میداد. در مدت فعالیت ارانی در میان دانشجویان، اعتصابهای متعددی در دانشکدههای تهران انجام گرفت که برخی از آنها با کامیابی همراه بود»، (اخگر. ۱۰). گروه پنجاه و سه نفر، محصول این فعالیتهای دکتر ارانی و یارانش بود. بنابراین به نظر میرسد که در این شرایط، مدیر و نویسندگان مجله دنیا، انتشار آن را که علنی بوده است؛ در تعارض با فعالیت مخفی فرقه، یا دستکم برای آن خطرآفرین میدانستهاند.
برای درک بهتر روش و هدف مجله، باید به مطلبی که در صفحه آخر شمارههای ۲ تا ۵ به طور مکرر آمده است، اشاره شود: «مجله دنیا خواننده خود را با دنیای متمدن امروز کاملا آشنا میکند. هر کس که میخواهد در دنیای پرهیجان امروز، محدود نماند و با علوم، صنایع، اجتماعات و هنرهای ظریفه بشر قرن بیستم و تکامل تمدن وی آشنا گردد، لازم است مجله دنیا را بخواند» (مؤمنی. ۱۶). قصد ارانی این بود که تمام علوم دقیقه، یعنی فیزیک، شیمی، فیزیکوشیمی، زیستشناسی، روانشناسی و جامعهشناسی را با اسلوب دیالکتیک مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. او در این هدف، آرمان گروهی از دانشمندان اروپایی را دنبال میکرد که در آن هنگام انجمنهایی را در اروپا به وجود آورده بودند تا علوم را در پرتو مارکسیسم توضیح دهند. دکتر ارانی درواقع با نوشتن سلسلهمقالههایی در مجله دنیا با نام خود یا نامهای مستعاری چون احمد قاضی، به این کار عظیم دست زد و سپس با استفاده از این مقالهها و نوشتههای دیگر، کتابهایی را هم در زمینه فیزیک، شیمی، بیولوژی و پسیکولوژی منتشر کرد. از میان این کتابها، چهار کتاب فیزیک در ۱۲ بخش، شیمی در ۱۲ بخش، بیولوژی در دو جلد (نباتات و حیوانات) و تئوریهای علم با عنوان علوم دقیقه بین سالهای ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۵ برای تدریس در دبیرستانها نوشته شدند. دکتر ارانی غیر از مقالههایی که درباره علوم نوشت و در آنها به تشریح جهانبینی علمی و اسلوب منطقی پرداخت؛ مقالههای دیگری را هم در مجله دنیا منتشر کرد که از میان آنها میتوان از «اتم و بعد چهارم»، «صنایع عظیم دنیای مادی امروز»، «تکامل، تبعیت به محیط و ارث»، «فرضیه نسبی(در ۳ شماره)»، «ماتریالیسم دیالکتیک، بخشهای دوم و سوم»، «زندگی و روح هم مادی است»، عرفان و اصول مادی (در ۳ شماره)، بشر از نظر مادی (در ۲ شماره)، «پول از نظر اقتصادی و اهمیت آن در اجتماع فعلی (بخش دوم)» نام برد.
علاوه بر دکتر ارانی، ایرج اسکندری با نام مستعار ا. جمشید (با مقالههایی چون ماشینیسم، جبر و اختیار در دو شماره، «ارزش، قیمت و کار»، «حقوق و اصول مادی»، «ماتریالیسم دیالکتیک بخش اول» و «پول از نظر اقتصادی و اهمیت آن در اجتماع فعلی، بخش اول»؛ و بزرگ علوی با نامهای مستعار فریدون ناخدا و ف. ن (با مقالههایی چون «هنر و ماتریالیسم»، «خوابیدن و خواب دیدن»، «زن و ماتریالیسم»، «هنر نو در ایران» و ترجمه داستان یا مقالههایی از اشتفان تسوایگ در ۵ شماره، روادور کورلی و اپتن سینکلر) سهم مهمی در انتشار مجله داشتند.
دکتر ارانی در نوشتههای فلسفی خود در مجله دنیا که به طور عمده بر پایه کتاب سرمایه اثر کارل مارکس، آنتی دورینگ، منشأ خانواده و دولت و پایان فلسفه کلاسیک آلمان، (آثار فریدریش انگلس) و ماتریالیسم و امپریوکریتیسیسم اثر ولادیمیر ایلیچ لنین نوشته شده است، به توضیح اصول اساسی فلسفه مارکسیستی، دیالکتیک، ماتریالیسم فلسفی و ماتریالیسم تاریخی میپرداخت. او در این مقالهها که گاه با نام احمد قاضی به نگارش درآمدهاند، مکتبهای مختلف ایدئالیستی، آمپیریک، پوزیتویستی و نیز ماتریالیسم متافیزیک را مورد نقد قرار میداد و عقاید افلاطون، لایبنیتس، دکارت، برکلی، کانت، هیوم، هگل، شوپنهاور، اوگوست کنت، ماخ، برگسن و دیگران را بهعنوان نمایندگان مکتبهای مختلف ایدئالیستی، به چالش میکشید. این سلسلهمقالهها، نخستین و جامعترین بیان اسلوب دیالکتیک ماتریالیستی در زبان فارسی به شمار میروند.
دکتر ارانی در کتاب «تئوریهای علم»، که بنیاد آن، مقالههای ارانی در دنیا بود، قانونمندی پدیدههای تاریخی، ضرورت و منطق تاریخی پیدایش این یا آن جریان و این یا آن دوران را مورد بحث قرار داد و با نظریه ایدئالیستی که تاریخ را انبوه در هم تصادفهای غیرقابل توضیح و نامعقول میداند، مخالفت میکرد. ارانی در مقالههای خویش نشان میداد که تاریخ بشر در یک سیر تکاملی قرار دارد که به سوی آزادی کار از قید استثمار پیش میرود. او در مقاله بشر از نظر مادی نوشت: «متوجهشدن به عیب اجتماع قدم اول رفع آن است». و «سیر جبری تاریخ قابل انسداد نیست».
دکتر ارانی در مجله دنیا به نقد همهجانبه اندیشههای متداول روشنفکران آن عصر، بهویژه عرفانمآبی محمدعلی فروغی و برادرش، ابوالحسن فروغی برخاست. در عین حال او با نظریه بازگشت به دوران پیشاماشین که آن موقع از طرف احمد کسروی مطرح میشد، مخالفت میکرد. او در کتاب عرفان و اصول مادی مینویسد: «برای خوشبختی بشر در هم شکستن ماشین، بیانگر انحطاط و عقبرفتن است. باید یک قدم جلوتر رفت و موقعیت غلط ماشین را در هم شکست» (طبری. ۶).
با آنکه نویسندگان دنیا میکوشیدند که «حتیالامکان طریقه ساده و عادی را در نوشتن رعایت کنند»، اما از یک طرف زبان مجلهای علمی-فلسفی، آن هم با فقر واژگان علمی و فلسفی آن دوران، نمیتوانست چنان باشد که توده وسیعی بتوانند آن را مطالعه کنند، و از طرف دیگر عاملی که نویسندگان دنیا را وادار به دشوارنویسی میکرد، سانسور بود. دکتر ارانی در بازجوییهای خود میگوید: «مجله دنیا را نه تنها وزارت فرهنگ، بلکه اداره پلیس هم سانسور میکرد» (مؤمنی. ۱۸) و به همین دلیل، نویسندگان نهتنها از بحث مفصل و روشن درباره مسائل جاری سیاسی و اجتماعی تا حدود زیادی خودداری میکردند؛ بلکه اصول افکار فلسفی خود را نیز به زبانی بیان میکردند که عوامل سانسور در وزارت فرهنگ و اداره پلیس از درک آن عاجز باشند.
در سال ۱۳۱۲/۱۹۳۳ مجله دنیا در مقاله مهمی، به تشریح جامعه عقبمانده ایران میپردازد و مینویسد: «از جمعیت ده میلیونی کشور، شش میلیون دهقان ایلیاتی، فقیر و بیسواد و در قید اسارت تعصبات و خرافات میباشند که با وسایل خیلی ساده زراعت و زمین و محصولهای آن سروکار دارند و تحت تأثیر فلاکتهای طبیعی و اجتماعی، عموما ترسو، مطیع، متعصب، مکار و محروم از مزایای تمدن بشر امروزیاند. چهار میلیون هم شهری هستند که خود به دو میلیون شهرنشین متوسط و یک میلیون متمول و یک میلیون عمله شهری و کارخانهای تقسیم شدهاند و از مجموع اینها، تنها یک میلیون نفر متمول و یک میلیون نفر از افراد طبقه متوسط، باسواد هستند. از این باسوادان، عدهای بنا به علل موقعیت اجتماعی و طبقاتیشان، متعصب و کهنهپرست و عده دیگری دارای اندیشههای انساندوستانه ایدئالیستی هستند. با این وجود، از منورالفکرهای شهری، هستند کسانی که هنوز فاسد نشدهاند و برحسب موقعیت اجتماعی خود، از پیشرفت و مبارزه جانبداری میکنند. در حقیقت همینها هستند که مخاطب مجله دنیا هستند» (مؤمنی. ۱۹). با وجود این شرایط دشوار، عطش و حساسیت جامعه درسخوانده و جوانان به مقالههای دنیا چنان بود که مجله به رغم همه دشواریهای زبانی و سنگینی مطالب، از همان شماره نخست، در جامعه منورالفکر و توده کمسواد با استقبال مواجه شد. «انتشار دنیا مثل آن بود که در میان هوای محبوس شبمانده و بوگرفته، یک نسیم آزاد و خنک و مهیج، وزیدن گرفته، گلوی خشک انسان را تازه کند». در کنار روشنفکران، زنهای جوان باسواد نیز به مجله دنیا اظهار علاقه میکردند. باید اضافه کرد که مجله دنیا، نهتنها در زمان انتشار در ذهن جوانان و روشنفکران اثر گذاشت، بلکه حتی پس از تعطیلی آن نیز، شمارههای آن دست به دست میشد. برای نمونه احسان طبری مینویسد که در سال ۱۳۱۴/۱۹۳۵ برای نخستین بار مجموعه کاملی از دوازده شماره دنیا به دستش رسیده است. طبری به جرم مطالعه دنیا و آشنایی با چند نفر از شاگردان دکتر ارانی، در اردیبهشت ۱۳۱۶ دستگیر و زندانی شد.
انتشار مجله دنیا در سال ۱۳۱۲/۱۹۳۳ با خیزش فاشیسم در جهان سرمایهداری بهویژه در آلمان همزمان بود. دکتر ارانی با آگاهی کامل از این خطر، زبان و قلم خود را متوجه فاشیسم کرد. «او تئوری نژادی روزنبرگ -نظریهپرداز فاشیسم آلمان- را در همه جا و هر زمان، با شجاعت و صراحت افشا میکرد. در این زمان، ایران یکی از کانونهای تبلیغات فاشیستی بود و رژیم رضا شاه پهلوی برای آن زمینهسازی میکرد. روزنامه «ایران باستان» به مدیریت سیف آزاد و کلوپی علنی به همین نام، نسخه دستدومی از فاشیسم را ارائه و نقش «صلیب شکسته» را در کاشیکاریهای «دروازه دولت» جستوجو میکردند» (طبری. ۷). آنها میخواستد برای فاشیسم ریشه ایرانی بیابند و افسانه پوچ نژاد خالص آریایی را ساز کرده بودند. عمال ستون پنجم فاشیسم هیتلری در ایران بهتدریج متشکل میشدند و دولت وقت که هرگونه تجمعی را بیرحمانه سرکوب میکرد، با دیده اغماض، بر گردهماییهای هواداران فاشیسم مینگریست.
افشاگریهای ارانی و یارانش علیه فاشیسم و مبارزه آنها در دفاع از حقوق مردم زحمتکش ایران، خشم رژیم حاکم بر ایران را برانگیخت: «مهمترین دستگیریها در اردیبهشت ۱۳۱۶ به وقوع پیوست. در این سال، پلیس پنجاهوسه نفر را به اتهام تشکیل سازمان مخفی اشتراکی، انتشار بیانیه اول ماه می، سازماندهی اعتصابات دانشکده فنی و کارخانه نساجی اصفهان و ترجمه کتابهای الحادی کاپیتال مارکس و مانیفست کمونیست دستگیر کرد… شخصیت اصلی پنجاهوسه نفر، استاد ۳۶ساله فیزیک، تقی ارانی بود. او فرزند یکی از کارمندان دونپایه وزارت مالیه بود که در تبریز (۱۵ شهریور ۱۲۸۱) به دنیا آمد و در تهران بزرگ شد. ارانی با رتبه اول از دارالفنون (۱۲۹۹) و دانشکده پزشکی فارغالتحصیل شد و در سال ۱۳۰۲ با استفاده از بورس تحصیلی به آلمان رفت [در سال تحصیلی ۱۹۲۴-۱۹۲۵ موفق به گذراندن دکتری خود شده و در تابستان ۱۹۲۶ شروع به کارهای مربوط به دکتری خود نموده و در دوره زمستانی ۱۹۲۷-۱۹۲۸/۱۳۰۷ خاتمه پذیرفت]. ارانی در سالهای اقامت در آلمان، آثار مارکس، انگلس، کائوتسکی و لنین را با دقت و اشتیاق مطالعه کرد، به جنبشهای چپ اروپایی بسیار علاقهمند شد و با روزنامه پیکار و (بیرق انقلاب) همکاری کرد. او هنگام بازگشت به ایران (۱۳۰۹)، مارکسیستی آگاه و سوسیالیستی معتقد بود». (آبراهامیان. ۱۹۳).
در دادگاه، دکتر تقی ارانی، محاکمه خود را با دادگاههای پوشالی نازیهای فاشیست مقایسه و پلیس را به ارتکاب شکنجه متهم کرد. او اعلام کرد که قانون ۱۳۱۰، حق آزادی بیان مندرج در قانون اساسی مشروطیت را نقض میکند و ثابت کرد که هیچ قانونی نمیتواند از اشاعه اجتنابناپذیر سوسیالیسم و کمونیسم جلوگیری کند. دکتر ارانی به حداکثر مجازات یعنی ده سال زندان انفرادی محکوم شد (آبراهامیان. ۱۹۸).
ارانی از ۱۰۰۱ روز زندگی زندانی خویش، تنها ۲۲۲ روز را در صحن عمومی زندان به سر برد که از این مدت، تنها ۴۶ روز را در زندان قصر بوده، درحالیکه بقیه مدت، یعنی ۷۷۹ روز دیگر را در زندانهای انفرادی موقت محبوس بود. از این مدت نیز، ۸۱ روز آن را در انفرادیهای معمولی کریدور عذاب و ۶۹۸ روز بقیه را در همان اتاق مرگ و در همان کریدور، در زیر شکنجه زندگی را میگذرانده است… دستور داده بودند که غذا و دارو که از خارج زندان میآوردند، به دکتر ارانی داده نشود و او با یک پیراهن و زیرشلواری، بدون لباس و رختخواب، روی سمنت در کریدور شماره ۳ به سر میبرد و پس از ابتلا به بیماری، دستور داده شد که اطبای زندان از دکتر ارانی عیادت نکنند (روزنامه اطلاعات. ۱۳۲۲/۱۱/۲۳). سرانجام به شیوه معمول آن روز، به دستور شاه و رئیس شهربانی – سرپاس رکنالدین مختاری-، پزشک احمدی با تزریق آمپول هوا، در ساعت ۱۳:۳۰ روز ۱۴ بهمن ۱۳۱۸ به زندگی زندانی شماره ۷۴۰، دکتر تقی ارانی، بنیانگذار مجله دنیا، پایان داد. به این ترتیب دکتر ارانی ثابت کرد که نهفقط از جهت شخصیت عقلی خود، بلکه از جهت سجایای انسانی خویش، انسان بزرگی است و از آنجا که اجتماع این دو مبدأ در تاریخ نادر است، بدون تردید ارانی از بزرگان تاریخ ما و تاریخ معاصر است (طبری. ۷).
منابع:
۱٫ آبراهامیان، یرواند؛ ایران بین دو انقلاب؛ ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی؛ نشر نی؛ چاپ شانزدهم؛ ۱۳۸۹؛ تهران
۲٫ اخگر، مسعود؛ آخرین دفاع دکتر تقی ارانی در دادگاه جنایی تهران؛ بیجا؛ بینا؛ بیتا
۲٫ طبری، احسان؛ آخرین دفاع دکتر تقی ارانی در دادگاه جنایی تهران؛ بی جا؛ بی نا؛ بیتا
۳٫ مؤمنی، باقر؛ دنیای ارانی؛ انتشارات خجسته؛ ۱۳۸۴؛ تهران