درگوشی‌های صحنه‌سازی شده

 

تارنگاشت عدالت

 

برگرفته از کمونیست ها (سوئیس)

۱۴ آوریل ۲۰۲۵

 

گرچه این طور به نظر می‌رسد که یک رهبر صهیونیست سیاست آمریکا را دیکته می‌کند، ولی این یک تئاتر سیاسی است، و در واقع غول‌هایی مانند ریتیون، بوئینگ و وال استریت سناریوی واقعی را می نویسند.

 

امپریالیسم نظریه مرشایمر ​​در مورد «لابی اسرائیل به عنوان عروسک خیمه شب بازی»

یک ملت بسیارکوچک به نحوی قدرتمندترین امپراتوری تاریخ بشر را کنترل می‌کند، امپراتوری‌ای که بزرگترین شرکت‌ها و ثروتمندترین میلیاردرهای تمام دوران را در خود جای داده است.

رسانه بت‌بیت، ۱۴ آوریل ۲۰۲۵

هم جناح راست آمریکا و هم بخش‌هایی از جناح چپ این توهم را دارند که لابی صهیونیستی، ایالات متحده را کنترل می‌کند. جان مرشایمر ​​یکی از برجسته‌ترین نمایندگان این روایت است. با این حال، این دیدگاه یک تحریف خطرناک است که در خدمت منافع قدرتمندان قرار دارد.

ایده یک «لابی صهیونیستی» که همه چیز را تحت کنترل دارد، شاید راحت‌ترین تاکتیک لاپوشانی در ژئوپلیتیک امروز باشد. بسیاری بر آیپک و دیگر سازمان‌های طرفدار اسرائیل تمرکز می‌کنند و به طور سیستماتیک دلالان قدرت واقعی مانند بوئینگ، بلک راک، صندوق بین‌المللی پول، وال استریت، لاکهید مارتین، نورثروپ گرومن، ریتیون و جنرال داینامیکس، که تنها چند نمونه از آنها هستند را نادیده می‌گیرند. این شرکت‌ها و قدرت‌های مالی نفوذ واقعی بر سیاستمداران آمریکایی و تصمیمات سیاسی دارند.

واقعیت تلخ اما ساده است: اسرائیل آمریکا را کنترل نمی‌کند – آمریکا اسرائیل را کنترل می‌کند. نسل‌کشی فعلی علیه فلسطینی‌ها می‌تواند با یک تماس تلفنی از واشنگتن پایان یابد. با این حال، ادامه آن در خدمت مجتمع نظامی–صنعتی، صنعت سوخت فسیلی و مؤسسات مالی است که از درگیری‌های جاری سود هنگفتی می‌برند.

« آیا یک فرد عاقل واقعاً باور می کند که لابی صهیونیستی بر غول هایی چون بلک راک و ریتیون اعمال نفوذ می کند؟»

آمریکای اخلاق‌مدار زیر سلطه‌ی «یهودیان»

کلیشه «صهیونیست‌های قدرتمند» یک ابزار عالی برای منحرف کردن توجه از شرکت‌های قدرتمند است. آمریکایی‌ها از هر گرایش سیاسی می‌توانند با خیال راحت به خوددلداری دهند که اگر کشور «ربوده‌شده»شان تحت تأثیر نفوذ خارجی نبود، اخلاقی عمل می‌کرد. این روایت به راحتی ساختارهای قدرت و شهروندان آمریکایی را از مسئولیتشان مبرا می‌کند، در حالی که تئوری‌های توطئه اثبات‌شده تاریخی درباره قدرت یهودیان را تکرار می‌کند – و بدین ترتیب ناخواسته به نوعی برتری یهودیان را القا می‌کند، هرچند که مبتنی بر مبانی نژادپرستانه است.

آثار این روایت آشکار است. در این پلتفرم، و همچنین در سایر کانال‌های رسانه‌های اجتماعی، تعداد شگفت‌آوری از نظرات وجود دارد که «یهودیان» را به خاطر وضعیت فلسطین و فروپاشی دموکراسی در غرب سرزنش می‌کند. این افراد اغلب این واقعیت را نادیده می‌گیرند که اقدامات در فلسطین توسط گروه کوچکی از یهودیان صهیونیست اروپایی رهبری می‌شود که از شیوه استعمار اروپایی پیروی می کنند – رویه‌ای که غرب در آن حداقل به اندازه اسرائیل بی‌رحم بوده است. به ۱۵ میلیون نفری که در کنگو تحت حکومت بلژیک قتل عام شدند، به ۴۵۰۰۰ الجزایری که توسط فرانسوی‌ها در یک روز – در یک روز – قتل عام شدند و ۱۰۰ میلیون هندی که توسط بریتانیایی‌ها به قتل رسیدند بیاندیشید. آیا باید از فساد «سفیدپوستان» یا «اروپایی‌های قومی» نیز صحبت کنیم؟

نظریه مرشایمر ​​نشان می‌دهد که لابی صهیونیستی چنان قدرت عظیمی دارد که یک ملت کوچک ۹ میلیون نفری به نوعی قدرتمندترین امپراتوری تاریخ بشر، از جمله قدرتمندترین کنسرنهای غول‌آسا و ثروتمندترین میلیاردرهای تاریخ را کنترل می‌کند. پوچی این ایده – اینکه اسرائیل بر آمریکا حکومت می‌کند و نه برعکس – نشان می‌دهد که این فریب چقدر مؤثر است.

آیا هیچ آدم عاقلی واقعاً می‌تواند باور کند که لابی صهیونیستی بر غول‌هایی مانند بلک‌راک یا ریتیون نفوذ دارد؟ واقعیت دقیقاً برعکس است: منافع صهیونیست‌ها در نهایت در خدمت کنسرنهای غول‌اسا است، نه برعکس.

 

«سیاستمداران صرفاً به عنوان یک نمای ظاهری برای عموم، جهت منحرف کردن دقیقاً برنامه‌ریزی‌شده، به عنوان سرگرمی های تشریفاتی که خشم عمومی را جذب می‌کنند، عمل می‌کنند، در حالی که معماران واقعی قدرت، سیاست داخلی و خارجی را پشت پرده‌ هماهنگ می‌کنند.»

 

مردان قدرتمند پشت صحنه چه کسانی هستند؟

نکته‌ی قابل توجه این است که به ندرت در مورد کنسرن های غول‌ آسا صحبت می‌شود. گفتمان بر لابی صهیونیستی متمرکز می ماند و این سوال را که صهیونیست‌ها در نهایت به منافع چه کسی خدمت می‌کنند، نادیده می‌گیرد. این کوری اختیاری تصادفی نیست، بلکه عمدی است.

آیا می‌توانید نام یک مدیرعامل یا سهامدار عمده از این شرکت‌های فوق‌العاده قدرتمند را نام ببرید؟ این واقعیت که آنها در گفتمان عمومی ناشناس باقی می‌مانند، گویای این است که چه کسی واقعاً رشته امور را در دست دارد.

«سیاستمداران صرفاً به عنوان یک نمای ظاهری برای عموم، جهت منحرف کردن دقیقاً برنامه‌ریزی‌شده، به عنوان سرگرمی های تشریفاتی که خشم عمومی را جذب می‌کنند، عمل می‌کنند، در حالی که معماران واقعی قدرت، سیاست داخلی و خارجی را پشت پرده‌ هماهنگ می‌کنند.»

اسطوره‌سازی آمریکا به عنوان یک بازیگر ذاتاً خوب که تحت تأثیر صهیونیست‌ها گمراه شده است، زمینه را برای خودفریبیِ راحت فراهم می‌کند. این به آمریکایی‌ها اجازه می‌دهد تا تصویر خود را به عنوان مدافعان اساسی دموکراسی و حقوق بشر حفظ کنند، در حالی که دولت و کنسرن هایشان فعالانه درست موقعیت‌هایی را ایجاد می‌کنند و از آنها سود می‌برند که ادعا می‌کنند علیه آنها مبارزه می‌کنند.

حقیقت تلخ همچنان پابرجاست: اسرائیل در نظامی فعالیت می‌کند که تحت سلطه هژمونی آمریکا و منافع شرکت‌های بزرگ است. تا زمانی که با این روابط اساسی قدرت روبرو نشویم، بازیگران پشت آنها را افشا نکنیم و از به کارگرفتن بلاگردان های راحت دست نکشیم، نمی‌توانیم به ریشه‌های درگیری‌های جاری بپردازیم.

درگوشی های صحنه‌سازی‌شده: گرچه این طور به نظر می‌رسد که یک رهبر صهیونیست سیاست آمریکا را دیکته می‌کند، ولی این یک تئاتر سیاسی است، و در واقع غول‌هایی مانند ریتیون، بوئینگ و وال استریت سناریوی واقعی را می نویسند.