جنگ واقعی همیشه به صورت ناگهانی آغاز میشود، حتی اگر هر دو سو مدت زمانی طولانی خود را برای آن آماده کرده باشند. اما نادر نیستند «جنگهای بزرگی» که از سوی کشورهای کوچک به این امید که به بخشی از قدرتهای بزرگ (متحدین) تبدیل شوند، تحریک شوند.
تحریکات اخیر به شکل حملههای هوایی علیه تأسیسات نظامی ایران (تأسیسات تحقیقات هستهای، شرکتهای تولید پهبادها و موشکهای بالستیک) و واکنش خویشتندارانۀ تهران که نامی از عامل جرم نبرده است، وضعیت نوینی از تنش در نظام روابط منطقهای و جهانی به وجود آورده است.
ارزیابیهای رسانههای بینالمللی و ملی نشان میدهند که وضعیت کنونی نتیجه سیاستهای ایالات متحده با هدف ایجاد مشکلات بیشتر علیه روسیه به هنگام بحران جاری روسیه – اوکراین است. در واقع، آماج ائتلاف غرب ضد روسیه، جلوگیری از تشکیل یک ائتلاف شرقیِ ضد غرب به گِرد روسیه همراه با ایران و غرب آسیای وسیعتر است.
نظر به روابط آشکارا دشمنانه میان تل آویو و تهران، غیر ممکن به نظر میرسد که ایالات متحده یک بار دیگر از «دوست» وابسته و معتمدش به عنوان چاشنی چنین تنشهایی استفاده نکرده باشد. در شب عملیات کامیزاکی پهبادی در ژانویه، ایالات متحده و اسرائیل رزمایش نظامی مشترکی در منطقه انجام دادند، تا ارتباط و پیوستگی نیروهای دریایی و هوایی را با عملیات شناسایی ماهوارهای بررسی کنند. در شب ۲۸-۲۹ ژانویه امسال، رییس سازمان سیا، ویلیام برنز، در اسرائیل بود، ظاهراً او با رییس موساد، دیوید بارنی برونر، درباره راههای مقابله با ایران گفتوگو میکرد. پس از این دیدار افسر عالیرتبه امنیتی آمریکا، دیپلمات عالیرتبه، وزیر خارجه آمریکا، آنتونی بلینکن نیز وارد تل آویو شد.
طبق گزارش سردبیر شبکه رادیویی بِست، زیوی سیبلر، هدف بلینکن و ملاقاتش با همتای اسرائیلیاش الی کوهن به «پرونده ایران» و آمادهسازی نخستوزیر اسرائیل بنیامین ناتانیاهو برای سفر مهماش به واشینگتن مربوط بود.
تل آویو از تنش میان روابط آمریکا و روسیه بهرهبرداری کرده و با متحد اصلیاش در مورد ایران خواستهایی را مطرح میکند: تکمیل پروژه هستهای، تحمیل مجدد همه تحریمهای پیش از توافق سال ۲۰۱۵، تشکیل ائتلاف مشترک ضد ایران و نیز ابراز تهدید نظامی علیه ایران.
به لطف تلاشهای ایالات متحده و بریتانیا، اکنون اسرائیل یکی از مراکز مهم غرب آسیا با ارتشی قدرتمند و ابزارهای تکنولوژیکی پیشرفته است. اسرائیل دارای سلاحهای اتمی و قابلیت حمل آنست، ولی مطلقاً مخالف پروژه هستهای در ایران است.
در گذشته نیروی هوایی اسرائیل بارها به فضای هوایی کشورهای منطقه، با مصونیت از مجازات، حملات هدفمندی برای تخریب تأسیسات نظامی (مثلاً در سوریه و ایران) انجام میداد. پیش از این، اسرائیلیها از طریق مأمورین امنیتیشان یک رشته عملیات مؤثر علیه مجتمعهای صنایع نظامی ایران انجام دادند. (از جمله عملیات خرابکاری برای به قتل رساندن فیزیکدانهای پیشرو در توسعه نظامی سلاحهای تلافیجویانه)
با این حال، تل آویو هنوز تصمیم به راه اندازی یک جنگ همه جانبه با ایران نگرفته است، چون اطلاعاتی از توان و اراده رهبری ایران در دست دارد، که ایران میتواند صدمات نامتناسبی به اسرائیل وارد سازد. و این بار، تل آویو معتقد است که ایران، با توجه به تأثیر منفی آن بر ائتلاف نظامی آمریکا-اسرائیل، قصد ضربه زدن مستقیم به اسرائیل ندارد. بهرهبرداری از تصور دشمن خارجی و نسبت دادن آن به ایران به رژیم دست راستی نتانیاهو (حزب لیکود) اجازه میدهد با تأمین وحدت داخلی مانع ناآرامیهای اجتماعی شود.
اسرائیلیها با وجود لفاظیها و رجزخوانیها درباره توانشان، ایران را همآوردی جدّی میدانند، همآوردی که به موفقیتهای چشمگیری در زمینه تولیدات نظامی (از جمله پهباد و موشکهای بالستیک) دست یافته است، تجربه هشت سال جنگ با دیکتاتوری صدام حسین را داشته است، و در برابر تحریمهای آمریکا مقاومت کرده است. به علاوه، کشوری است که اندیشه «جهان شیعه» را توسعه داده است و شیعیان را در عراق، سوریه، لبنان، یمن و افغانستان گردهم آورده است، و ضربۀ جدّی و سختی بر واحدهای رزمی داعش در عراق و سوریه وارد آورده است. تهران، در خارج نه تنها واحدهای قدرتمند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سپاه قدس را در اختیار دارد، بلکه همچنین نیروهای رزمنده شیعی جریان صدر، واحدهای مسلح بامیان، افغانستان، و البته، حزبالله در لبنان. اسرائیل هنوز حوادث ناگوار سال ۲۰۰۶ در مقابل حزبالله که آنرا به درماندگی افکند، از یاد نبرده است.
ایران خود را نه فقط در عراق و سوریه، بلکه در یمن علیه عربستان سعودی نیز به اثبات رسانده است. در افغانستان، بدون توافق طالبان با ایران در مورد هرات، گذرگاه غربی وجود نمیداشت. یک ویژگی دیگر پیشرفتهای قابل ملاحظه دیپلماسی ایران، مناسبات با چین و هندوستان، از جمله سرمایهگذاری در زیرساختها در بخشهای انرژی و حملونقل است، که مانعی بر سر همکاری تکنیکی نظامی ایجاد نمیکند. و در نهایت، آمریکا و اسرائیل نمیتوانند مشارکت چند جانبه ایران با روسیه را نادیده بگیرند. توافقنامه سال ۲۰۱۵ بین بازیگران بینالمللی درباره ایران با شرکت و امضای روسیه صورت گرفت که مانع احیای تحریمهای پیشین بدون هماهنگی با مسکو میشود.
به این دلیل، اسرائیل در همکاری با رهبران دنیای آنگلوساکسون (آمریکا و بریتانیا) سعی میکند پلاتفرم متحدین و شرکای منطقهای خود (شامل ترکیه، آذربایجان، و شبه نهاد کردستان به رهبری بارزانی) را گسترش دهد. اتفاقی نیست که پس از مانور ۲۹ ژانویه (حمله پهبادی) طرف اسرائیلی کارزار دروغپراکنی تبلیغاتی و رسانهای درباره نیروهای کُرد در مشهد و حتی در خود آذربایجان را، که دشوار میتوان آنرا به نقشههای الهام علیافِ محتاط نسبت داد، آغاز کرد. هدف تل آویو و واشینگتن به وضوح ایجاد منطقهای پُرتنش پیرامون ایران و تحریک تهران به منظور تخریب روابط آن با کشورهای همسایه عراق و آذربایجان و در نهایت بیرون کشیدن ایران از ائتلاف با روسیه است. به این دلیل میخائیلو پودولیاک، مشاور دفتر و. زلنسکی که نقش برجستهای در پشتیبانی اطلاعاتی از حملات هوایی علیه ایران داشت، این عمل تحریکآمیز را به شراکت ایران با روسیه مرتبط ساخت.
تهران به طور جدی به کییف هشدار داد که در بحران اوکراین-روسیه از ائتلاف غرب حمایت نخواهد کرد. و تحریکات بیشتر از سوی رژیم کییف منجر به پاسخی کوبنده از سوی ایران خواهد شد.
واقعیت این است که ایرانیان تمدنی هزاران ساله و سنتهای حکومتداری دارند. آنها بیش از یک بار خود در وضعیت خصومتآمیز قرار گرفته اند و مصونیت پیدا کرده اند. تاکتیکهای تهران در منطقه غرب آسیا اکنون منجر به ایجاد مراکز تهدید و حمایت از رژیمها و نیروهای دوست شده است (در عراق، سوریه، یمن، لبنان و افغانستان). کسی چه میداند چه جای دیگری در اطراف ایران، پارسیان به تشکیل «کمربند دوستی» دست بزنند (از جمله در ناحیه قفقاز و آسیای مرکزی) چون این در سرشت ایرانیان است که فرهنگهای مختلف اطراف خود را گِردهم آورند. اگر اسرائیل که مرز مشترکی با ایران ندارد، به دنبال آنست که سرپُلی برای خود دستوپا کند که به دشمن ضربه بزند، وقتی کار به سنگرگیری، تقویت، تسلیح و حمایت از شرکایش برسد، ایران استفاده از تاکتیکهای مشابه را منتفی نمیداند.
میگویند در انتظار مرگ بودن از خود مرگ بدتر است. در انتظار ضربه تلافی جویانه بودن نیز از خود ضربه بدتر است. ایران همیشه حق تلافیجویی را برای خود محفوظ نگه میدارد و حرفهایش باد هوا نیست، بلکه احتیاط، محاسبه دقیق پیآمدهای اقدامات از ویژگی آنهاست، منتظر قربانی میمانند و ناگهان حمله میکنند. همه، نمونه نسبتاً اخیر مرگ ژنرال سلیمانی و پاسخ ایرانیان به آنرا به یاد میآورند. این که کِی، کجا و چگونه علیه مهمترین دشمن ثابت و احتمالی خود دست به انتقامجویی بزند چیزیست که کارشناسان و آژانسهای اطلاعاتی ائتلاف ضد ایرانی درباره آن «حدس» میزنند.
با توجه به تجریه رودررویی ایران با اسرائیل، روشن است که ایران مستقیماً با موشکهای بالستیک به اسرائیل حمله نخواهد کرد. آنطور که بعضی کارشناسان اسرائیلی مدام تکرار میکنند، ایران به هیچوجه قصد حمله اتمی به اسرائیل ندارد، زیرا ایرانیان قدس (اورشلیم) و مسجد الاقصی را عزیز میدارند. برای مسلمانان مؤمن این فقط یک تاریخ و حرف نیست، بلکه یک شیوه زندگیست.
هرچند ایران توانایی آنرا دارد، که به دشمن یاد شده با زبان خشونتآمیز او پاسخ دهد، و احتمالاً این کار را خواهد کرد. به این دلیل نه تنها اسرائیل، بلکه نیروهای قدرتمندتر از آن نیز که از رژیم کییف از نظر نظامی، تکنیکی، و دیپلماتیک دفاع میکنند، اکنون نگران فرودگاه رژسروف (در لهستان) هستند، جایی که هواپیماهای باربری ناتو محمولههای نظامی را به اوکراین میرسانند و اکنون موقتاً تعلیق شده است. در واقع «مورد اوکراینی» زیر آتش نیروهای رزمنده نیابتی ایران هستند. بنا بر این، ظاهراً آمریکا از پذیرش مسؤولیت حمله شبانه علیه تأسیسات نظامی ایران سر باز زده است.
خود اسرائیل به طور اظطراری ۵۰۰ تن از آموزش دهندگان نظامی در جنگ الکترونیکی و ضد توپخانهاش را از اوکراین بیرون میکشد. نیروی هوایی آمریکا دایماً در حال انتقال موشکهای ضد هوایی به درگاههای ورودی فرودگاههای اسرائیل است. به علاوه، بنیامین نتانیاهو از یک سو مشغول مذاکره با شرکای آمریکایی خود درباره حمایت تکنیکی از رژیم کییف علیه روسیه است؛ و از سوی دیگر، به نظر میرسد که وی مایل است به عنوان یک میانجی مؤثر با کییف به روسیه خدمت کند. این نشان میدهد که ایالات متحده، بریتانیا و اسرائیل به طور جدی نگران پاسخ احتمالی خود ایران، یا اقدامهای گوناگون از سوی شرکای ایران هستند (از جمله روسیه، هند و چین).
دوران پشت گرمی به مصونیت مداوم اسرائیل از سوی جامعه بینالمللی و تداوم اقدامات مشابه علیه کشورهای منطقه به طرز نا امید کنندهای به سر آمده است، چنانکه رویکرد به جنگی بزرگ مطمئناً منجر به صدمه شدیدی به نیروهای مخالف میشود. دقیقاً همین چشمانداز است که نمیتواند ایالات متحده را خوشنود سازد، زیرا آمریکا را در جنگ با روسیه در اوکراین و به همین نحو و به موازات آن، اگر جنگی در چین و تایوان رخ دهد، تضعبف میکند. در عین حال، از آنجا که مسکو اعتماد و اعتبار زیادی بین تهران و تل آویو حفظ کرده است و مهمتر اینکه روسها هیچ سودی در تنش جدید در منطقه ندارند، این روسیه است که میتواند به عنوان یک میانجی قابل اعتماد در کاهش تنش میان ایران و اسرائیلی عمل کند.