Ho chi Minh

در هر ماه مه هوشی مین دوباره به دنیا می‌آید

 
تارنگاشت عدالت
 
 
نویسنده: ماریا روخاس رودریگس
برگرفته از: گرانما
۱۹ مه ۲۰۲۱
 
 
داستان زندگی هوشی مین طوفان عظیمی علیه استعمار و سرمایه‌داری است: آزادی ویتنام نقطه شاخص آن بود.
 

هوشی مین در ۷۸مین سالگرد تولد خود، یعنی یک‌سال قبل از مرگش  خطاب به مردم کشورش نوشت: «من با ۷۸ سال سن زیاد پیر نیستم/بار میهنم هنوز روی شانه‌هایم قرار دارد/ مقاومت خلق ما پیروزیهای بزرگی به دنبال داشت/همراه با نسل جوان به این مارش ادامه خواهم داد».

روز ۱۹ ماه مه ۱۸۹۰ موسس خلق ویتنام به دنیا آمد که از جمله زیر نام “نگوین آی کی‌وش” در جهان شهرت یافت و در دهه ۱۹۲۰ یکی از اعضای موسس حزب کمونیست فرانسه بود.

او در دهکده “کیم لی‌ین” در ناحیه “نام‌دان” در ایالت «نه‌آن» در ویتنام که در اشغال فرانسه بود به دنیا آمد. در آن زمان استعمار مردم را به مصرف عرق برنج و تریاک تحریک می‌کرد. مالیات‌های سنگین و بردگی مردم را به ستوه آورده و آن طور که تاریخ‌شناسان تعریف می‌کنند، این بخش‌ و در واقع تمامی کشور را به جهنم تبدیل کرده بود.

شورش مردم قابل لمس بود و اقدامات میهن‌پرستانه رفته رفته شکل می‌گرفت. “نگوین آی کی‌وش” در یک خانواده دهقانی محترمی به دنیا آمد. پدرش “فو بانگ” فردی فرهیخته و استاد نویسه‌های چینی بود. تعلیم و تربیت کودکان در این خانواده از اوجب واجبات بشمار می‌رفت. او در نوجوانی دریانوردی پیشه کرد. ملوانان او را مورد استهزأ قرار می‌دادند زیرا بسیار مهربان و بسیار لاغر و ریز اندام بود و چنان‌که برخی‌ها می‌گویند در این بخش از زندگی “نگوین آی‌کی‌وش” رفته رفته به هوشی‌مین مبدل گردید.

او مانند خانواده به فرهنگ و میهن بسیار علاقه داشت و در سنین جوانی بلندپروازانه به فراگیری علم پرداخت. ملوانان از او می‌پرسیدند که او قادر به انجام چه کارهایی است. او پاسخ می‌داد: «هرکاری!» و کاپیتان کشتی او را زیر دست آشپزکشتی به کار گمارد و همین باعث شد که او با جهان وزبان‌های مختلف جهان آشنا شود. آشپزخانه کشتی باید صدها نفر را تغذیه می‌کرد. لنگرهای مسی کشتی بسیار سنگین بود و باید شاگرد آشپز هم در بالا کشیدن آنها کمک می‌کرد. برای او همه این کارها تازه بود  و پس از پایان کار وقتی خسته و کوفته به اطاق خود می‌رفت هنوز آنقدر نیرو و اراده داشت که مطالعه کند و هرچه به دستش برسید بخواند و از دیگران بیاموزد.

زندگی در کشتی اولین درس بزرگ زندگی این نوجوان بود که با خودآموزی،  علم و  دانش کسب کرده و روزی تصمیم گرفت در پاریس رحل اقامت افکند. همکاران فرانسوی وی نمی‌توانستند چیزی به او بیاموزند. او به عنوان کاریکاتوریست و روزنامه‌نگار به کار پرداخت و صاحب آن چنان توانایی شد که آثار  شکسپیر و دیکنز را به انگلیسی، ویکتور هوگو و امیل زولا را به فرانسوی، آناتول فرانس و یا لئو تولستوی را مطالعه کند زیرا به زودی بعد از این که به مسکو رفت و با انقلاب روسیه آشنا شد به زبان روسی هم مسلط گردید. او همواره در جوامع میهن‌پرستان، چه الجزیره‌ای و چه ماداگاسکاری و یا جوامع وکلای دادگستری، پزشکان و یا بازرگانان رفت و آمد داشت و از این طریق از اعضای فعال لیگ مستعمرات بود.  او اولین فرد ویتنامی بود که به عضویت حزب سوسیالیستی فرانسه درآمد.

“نگوین آی کی‌وش” در ابتدا کماکان به حرفه خود یعنی عکاسی و روزنامه‌نگاری ادامه داد. نوجوان شاگرد آشپز سابق کشتی فرانسوی  اکنون به یک فرد انقلابی برجسته و فردی با فرهنگ جامع مبدل شده بود. او به چین سفرکرد و برای سدجوء به فروش سیگار و روزنامه پرداخت. او می‌خواست به میهن خود ویتنام نزدیک‌تر باشد. او در سال ۱۹۳۰ به عضویت حزب کمونیست هندوچین درآمد که حزب کمونیست ویتنام از آن برخاست.

زندگی او طوفان عظیمی علیه کلنیالیسم و سرمایه‌داری است: آزادی ویتنام هدف نهایی او بود. هوشی‌مین جنبش پارتیزانی را سازمان داد. قهرمانان بزرگ میهنی چون “جیاپ”، “فام‌وان‌دونگ” و دیگران او را در این راه حمایت کردند. در “دین‌بین‌فو” انقلاب زیر رهبری او بر ارتش فرانسه پیروز شد و او چندی بعد در میدان هانوی جمهوری دمکراتیک ویتنام را اعلام نمود. ولی جنگ پایان نگرفته بود و حرص و آز ظاهراً هنوز ادامه داشت. ایالات متحده آمریکا ویتنام جنوبی را اشغال کرد.

عصرجدیدی آغاز شده بود و او اکنون به عمو “هو” افسانه‌ای تبدیل شده بود. در سخت‌ترین سال‌ها، او سرمشقی برای تمام خلق بود. او برای خلق می‌نوشت و قهرمانی‌های خلق را برجسته می‌کرد. او می‌دانست که عمر کوتاه است و نهایتاً روز ۳ سپتامبر ۱۹۶۹ پس از این‌که وصیت‌نامه سیاسی خود را که در آن شکست امپریالیسم یانکی محرز شمرده شده بود، منتشر کرد، چشم بر جهان فروبست. او با اطمینان خاطر از پیروزی و این‌که «ویتنام ده بار زیباتر خواهد شد» دنیا را وداع گفت. پیروزی عظیم کشور او  به عنوان نمونه‌ای در بین وقایع بسیار بزرگ در تاریخ بشریت به ثبت رسید.

روز ۲ ژانویه ۱۹۶۶ فیدل به مناسبت پیروزی انقلاب گفت: «چون ما آماده‌ایم نه تنها نیشکر خود بلکه خون خود را که به مراتب ارزشمندتر از نیشکر است به ویتنام اهدأ کنیم  !» او به این صوت به نام خلق کوبا همبستگی خود را با نقشی که ویتنام در مبارزه علیه تجاوز  ایفا می‌کرد بیان نمود.

هوشی مین گفت: «مایلم تنها به این نکته اشاره کنم که فاصله بین کوبا و ویتنام  آن‌ قدر است، که وقتی یکی می‌خوابد، دیگری بیدار است. در گذشته گفته می‌شد در امپراتوری انگلیس آفتاب برای پرچم انگلیس هرگز غروب نمی‌کند ولی اکنون باید گفت که آفتاب برای پرچم انقلاب هرگز غروب نمی‌کند، یعنی این‌که دوکشور ما از نظر جغرافیایی در دوقطب مختلف قرار دارند ولی دارای هویت اخلاقی مشابهی هستند.»

ho chi minh

دیدار  رائول کاسترو با هوشی‌ مین در اکتبر سال ۱۹۶۶