دونالد ترامپ، اندرو جکسون دوم؟

 

تارنگاشت عدالت

 

نویسنده: تیری میسان

برگرفته از: ولترنت

۱۹ نوامبر ۲۰۲۴

 

پرزیدنت دونالد ترامپ ، اگرچه توسط حزب جمهوری خواه حمایت شد، ولی  او یک جمهوری خواه نیست.  او خود را به عنوان یک فرد هوادار جکسون توصیف می کند و در موارد زیادی به رئیس جمهور سابق اندرو جکسون (۱۸۲۹-۱۸۳۷) اشاره  داشته است.  برای درک ترامپ و ارزیابی اقدامات او، باید اقدامات سلف او را بشناسیم.

 در تاریخ ایالات متحده، ژنرال جکسون برای تبدیل کشورش از یک کشور سلطنتی اشرافی به یک دموکراسی واقعی و جایگزین کردن تجارت به جای جنگ تلاش می‌کرد.

 

ترامپ در دور اول ریاست جمهوری خود، تصویر ژنرال جکسون را در دفتر بیضی‌شکل به دیوار آویخته بود.

 

تقریباً هیچ‌ یک مفسران درک نمی‌کنند،که دونالد ترامپ رئیس‌جمهور مجدد منتخب ایالات متحده، چه می‌کند، زیرا همواره اقدامات او را از دریچه دید جمهوری‌خواهان یا ایدئولوژی‌های ووک (بیدار) به غلط تفسیر می‌کنند. با این حال، ترامپ که پس از عضویت در  حزب دموکرات و تی پارتی، اکنون به حزب جمهوری خواه رفته است، ایدئولوژی چهارم یعنی جکسونیسم را مطرح می کند. او در اولین دوره ریاست جمهوری خود، دفتر بیضی شکل را با پرتره‌ای از سلف خود، اندرو جکسون تزئین کرد. اما جکسونیسم چیست؟

 سابقه اندرو جکسون

اندرو جکسون که تقریباً همه اعضای خانواده اش در نتیجه جنگ علیه بریتانیا جان خود را از دست دادند، وکیل دادگستری بود و در این نقش پیش نویس قانون اساسی تنسی (۱۷۹۶) را تهیه کرد، که به منزله اعطای اختیارات بیش از حد به قوه مقننه و اختیارات بسیار کم به قوه مجریه (استاندار) تلقی می شد و علاوه بر این، دادگاه عالی را پیش بینی نمی کرد. با این حال، توماس جفرسون، رئیس جمهور ایالات متحده، این قانون را به عنوان “کم نقص ترین و جمهوری خواه ترین قانون اساسی” ستود.

 بند ۱ ماده۳ برای همه مردان آزاد (سفیدپوست و سیاه پوست) که ۲۱ سال یا بیشتر داشتند و دارای اموال کامل بودند و یا به مدت شش ماه در ایالت نامبرده اقامت داشتند، حق رای قایل می‌شد. همچنین مقرراتی وجود داشت که برای مردانی که در میلیشیا خدمت می کردند، این حق را قایل بود که افسران خود را خود انتخاب کنند. اعلامیه حقوقی مندرج در قانون اساسی تأیید می کرد که آگنوستیک ها و ملحدان دارای حقوقی یکسان با مردم متدین هستند. این سه ماده آخر ضربه سختی به پیوریتن های ساحل شرقی وارد کرد.

 در طول جنگ فرانسه علیه بریتانیا در سال ۱۸۱۲، پاریس و لندن محاصره دریایی اعمال کردند. ناپلئون برای وادار کردن امپراتوری روسیه به گردن نهادن به سلطه آن، به روسیه حمله کرد و چون نخست وزیر کشور سلطنتی ۹۰۰ کشتی آمریکایی را که قصد تجارت با فرانسه را داشتند مصادره کرد، واشنگتن مجدداً علیه ارباب استعمارگر سابق خود وارد جنگ شد.

 در طول این “جنگ دوم استقلال”، اندرو جکسون، اکنون نه تنها ژنرال، بلکه به دلیل مهارت های نظامی و دیپلماتیک خود نیز شهرت زیادی کسب کرده بود. او موفق شد سرخپوستان “کریک” به ویژه “چروکی ها” را در برنامه های خود مورد توجه قرار دهد. جنگ بی فایده بود زیرا با معاهده ای به پایان رسید که بازگشت به شرایط قبل از جنگ را پیش بینی می کرد، اما ژنرال جکسون اولین پیروزی نظامی در تاریخ ایالات متحده را به دست آورد.

 اندرو جکسون سپس به فلوریدا بازگشت و در آنجا به عنوان فرماندار انتخاب شد. او فرمان اعدام دو جاسوس بریتانیایی را  صادر کرد، اگرچه این امر در حیطه اختیارات او نبود وبه همین دلیل مخالفانش این اقدام را قتل نامیدند. او در سال ۱۸۲۴ برای ریاست جمهوری ایالات متحده نامزد شد و اکثریت آرا و اکثریت آرای “انتخاب کنندگان بزرگ” (که توسط فرمانداران منصوب شده بودند) را به دست آورد، اما پس از تقلب (به کمک توافقی که پس از انتخابات بین دو نامزد دیگر صورت گرفت) او به عنوان رئیس جمهور محسوب نشد.  مجمع الکترال (یعنی نمایندگان فرمانداران) “جان کوئینسی آدامز” را نامزد کرد (همانطور که جو بایدن را در برابر دونالد ترامپ در سال ۲۰۲۰ نامزد کرد). او از روی خشم و نارضایتی، حزبی را که اکنون حزب دموکرات نامیده می‌شود، تأسیس کرد تا هوادارانش را بسیج کند. واقعیت انتخابات، که توسط طبقه سیاسی فاسد جعل شد، موضوع مبارزات انتخاباتی اندرو جکسون (و همچنین دونالد ترامپ) شد.

پیروزی او در انتخابات سال ۱۸۲۸ قاطع بود، حتی اگر بسیاری از ایالت ها رأی مشورتی را اتخاذ کرده بودند تا به فرمانداران خود نشان دهند که  به نفع کدام انتخاب کنندگان رای دهند (جهت اطلاع: قانون اساسی ایالات متحده نمی گوید که رئیس جمهور باید با رای عمومی، مستقیم یا غیرمستقیم انتخاب شود، بلکه این انتخاب توسط نمایندگان فرمانداران صورت می‌گیرد و  به قول «پدران موسس»، مسئله برپایی و اعمال دموکراسی نیست) لذا او اولین رئیس‌جمهوری بود که نه از طریق، بلکه با حمایت رای عمومی انتخاب شد. او در سخنرانی افتتاحیه خود قول داد که سرخپوستان را به سمت غرب براند. حامیان او از بین مردم برای تشویق او به کاخ سفید آمدند، اما تعداد آنها به حدی بود که «کاخ سفید» را ویران کردند و او از پنجره مجبور به فرار شد.

 جکسون با زن جوانی به نام “راشل” ازدواج کرده بود که فکر می کرد مطلقه است، اما در واقع طلاق به ثبت نرسیده و رسمی نشده بود. مخالفان او از آن رسوایی درست کردند و او را به زندگی با یک زن متاهل متهم نمودند. علاوه بر این، راشل قبل از دوره دوم ریاست جمهوری او درگذشت. بنابراین نقش «بانوی اول» را به خواهرزاده اش “امیلی” سپرد که با پسر عمویش “اندرو جکسون دانلسون” که منشی خصوصی او بود ازدواج کرد.

 اندرو جکسون پس از تشکیل دولت خود، مقامات فاسد را اخراج کرد. اما از آنجایی که نتوانست آنها را جایگزین کند، در نهایت نزدیکان و دوستان خود را منصوب کرد. جکسون یکی از دوستان خود به نام “جان ایتون” را به عنوان وزیر جنگ منصوب کرد. به خاطر راحتی، ایتون در زمان غیبت رئیس جمهور در کاخ سفید زندگی می کرد. بعد مخالفین جکسون به این شایعات دامن زدند که  زوج ایتون دارای یک زندگی پر از ننگ و رسوایی هستند.

 این رسوایی‌های جنسی، که همگی توسط مخالفان پیوریتن خلق شده بود، باعث شد جکسون راه خود را از معاون خود  که مانند نخبگان ساحل شرقی فکر می‌کرد جدا کند.

 در سال ۱۸۳۰، اندرو جکسون قانون کوچ‌دادن سرخپوستان را تصویب کرد. در واقع با اسکان سرخپوستان در غرب می سی سی پی قلمرو آمریکای شمالی تقسیم می‌شد. ۷۰ قرارداد در مورد پرداخت غرامت ۶۸ میلیون دلاری منعقد شد. سپس جکسون به رقابت با دیوید کروکت افسانه ای (نماینده تنسی) پرداخت. حدود پنجاه قبیله، از جمله چروکی ها، که پیمان صلحی را نیز امضا کردند، جابه جا شدند. این قبیله دو بار به دادگاه عالی مراجعه کرد تا معنای آن را روشن کند: اخراج چروکی‌ها (دوره “دره اشک”) بسیار سخت بود و یک چهارم آنها در طول جابه‌جایی جان خود را از دست دادند.  البته این نسل کشی در زمان جکسون اتفاق نیفتاد، بلکه در دوران ریاست جمهوری جانشین او بود. امروز چروکی ها، که بر خلاف سایر سرخپوستان، این معاهدات را زیر سوال نبرده اند، تنها قبیله ای هستند که از سطح معینی از رفاه برخوردارند.

اندرو جکسون، مانند جورج واشنگتن و بسیاری دیگر از روسای جمهور، برده‌دار بود. اکنون پس از گذشت دو قرن، جنبش “ووک” او را به عنوان برده‌دار و قاتل  سرخپوستان و مخالف اقلیت‌ها، معرفی می‌کند. در واقع، او یک کودک سرخ‌پوست را که در اثر جنگ یتیم شده بود، که او را “لینکویا” نامید به فرزندی پذیرفت. از این رو، او توسط هم عصرانش به جرم نصب یک سرخپوست در فرمانداری فلوریدا و سپس دعوت او به کاخ سفید به فاسد کردن تمدن متهم شد.

 جکسون از “دکترین مونرو” دفاع می کرد، که در آن زمان به این معنی بود که قدرت های اروپایی از استعمار قاره آمریکا خودداری کنند و در عوض ایالات متحده از مداخله در اروپا خودداری خواهد کرد. این اصل نیم قرن بعد وارونه شد تا به ایالات متحده اجازه دهد بدون رقابت اروپایی آمریکای لاتین را مستعمره کند.

 در سال ۱۸۳۲، او لایحه ای را وتو کرد که وجود یک بانک مرکزی خصوصی/دولتی ایالات متحده (که در ابتدا توسط الکساندر همیلتون تأسیس شد) را تمدید می‌کرد. به همین صورت او ایجاد فدرال رزرو (بانک مرکزی فعلی) را در سال ۱۸۳۶ وتو کرد. در این بین، او ممکن ساخت که تمام بدهی های دولتی کشور بازپرداخت شود. این تنها بار در تاریخ ایالات متحده آمریکا بود که کشور بدهکاری نداشت (بدهی ملی ایالات متحده امروز ۳۴۵۰۰ میلیارد دلار یا ۱۲۲،۳ درصد تولید ناخالص داخلی است).

 

 

اندرو جکسون، که در تصور عمومی نماد مقاومت در برابر قدرت سرمایه‌داران است، روی اسکناس ۲۰ دلاری ظاهر می‌شود. دموکرات‌ها می‌خواستند تصویر او را حذف کنند و تصویر یک زن سیاه‌پوست را که نمادی از کرامت اقلیت‌ها بود، جایگزین کنند.

 مخالفت او با بانک مرکزی تضاد بین نخبگان و دهقانان را تشدید کرد. او معتقد بود که بانک دارای قدرت انحصاری است و در زندگی سیاسی نقش ایفاء می‌کند، به این معنی که با رشوه دادن به نمایندگان مجلس رأی آنان را بر خلاف منافع مردم منحرف می‌سازد. اندرو جکسون موفق شد پایگاه رای دهندگان را در بسیاری از ایالت ها گسترش دهد به طوری که در پایان دوره ریاست جمهوری خود، هفت برابر بیشتر از شهروندان توانستند در انتخابات شرکت کنند. انتخاب مجدد او در سال ۱۸۳۳ پیروزمندانه بود: ۵۵ درصد آرا در برابر ۳۷ درصد و ۲۱۹ «انتخاب کنندگان اصلی» در مقابل ۴۹ رای برای رقیبش (به عنوان یادآوری: در ایالات متحده، رئیس جمهور توسط انتخاب کنندگان اصلی انتخاب نمی شود. رای مردم به فرمانداران رنگ انتخاب کنندگانی که آنها باید انتخاب کنند را نشان می دهد، تنها این انتخاب کنندگان هستند که رئیس جمهور را منصوب می کنند.) مخالفانش او را به پوپولیسم متهم کردند.

سپس مناقشه گمرکی پیش آمد که ۲۵ سال بعد منجر به جنگ داخلی شد (که برخلاف تاریخ رسمی هیچ ربطی به لغو برده‌داری توسط دوطرف نداشت). کارولینای جنوبی تصمیم گرفت تعرفه های فدرال (بخش گرایی) را اعمال نکند. اندرو جکسون به خطر جنگ داخلی اشاره کرد و این اقدامات و ایده جدایی را محکوم کرد. او کسانی را که در این راه قدم بردارند تهدید به مرگ کرد. رئیس جمهور توانست با اتخاذ موضعی میانه، پیشنهاد موفقیت آمیزی ارایه کند و بین جنوبی ها (تجار آزاد) و شمالی ها (حمایت‌گرایان) آرامش را بازگرداند و وحدت ملت را حفظ کند.

 

 اندرو جکسون اولین رئیس جمهور ایالات متحده بود که مورد سوءقصد قرار گرفت. در آن زمان تدابیر حفاظت شخصی روسای جمهور وجود نداشت.

 

اندرو جکسون همیشه در برابر فرمانداران، نه به دلیل اصل تمرکز، بلکه به دلیل بی اعتمادی به نخبگان محلی از قدرت مرکزی دفاع می کرد. او برای جلوگیری از جنگ داخلی به مردم روی می‌آورد. از دیدگاه او، منافع دهقانان و اولین کارگران با هم مطابقت داشت، در حالی که منافع مالکان بزرگ و مدیران صنعت را در مقابل آنها می‌دید. در این درگیری، بانک مرکزی با سفته بازی در سطح بین المللی و وابسته ساختن اقتصاد آمریکا به نوسانات بازارهای خارجی، نقش اصلی را ایفا می‌کرد. بنابراین این جکسون بود که معاهدات گمرکی را با بریتانیا، روسیه و امپراتوری عثمانی امضا کرد. او شبکه گسترده ای از ارتباطات را در سرتاسر آمریکای لاتین برای صادرات محصولات آمریکایی به خاور دور طراحی کرد. او با قدرت های اروپایی در مورد غرامت جنگ های ناپلئونی مذاکره کرد. او نسبت به پادشاه فرانسه، لویی فیلیپ، سرسخت بود. با این حال، او نتوانست تگزاس را از مکزیک خریداری کند، احتمالاً به این دلیل که دیپلمات های بدی را گرد خود جمع کرده بود. اگرچه این عبارت بعدها بیان شد، ولی اندرو جکسون به تأمل در مورد «سرنوشت محتوم ایالات متحده» پرداخت (گسترش در سراسر قاره ای که پیشگویی به ما اختصاص داده است، برای توسعه آزادانه میلیون ها شهروند ، که هر سال چند برابر می شوند.)با این حال، تازه پس از او این طرح گسترش «شکل کامل حکومت» را به کل جهان توجیه کرد.

 مخالفان پیوریتن جکسون او را به عنوان یک ملحد که علیه کلیساها مبارزه می کرد، و فردی که مردم را علیه نخبگان فرهیخته بسیج می‌نمود،به تصویر می کشند.

 

 

در ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۴، یک فرد مرتبط با سرویس اطلاعاتی ایالات متحده در اوکراین اقدام به ترور نامزد ریاست جمهوری، دونالد ترامپ کرد. سرویس جاسوسی که مسئول امنیت وی بود، اشتباه خود را پذیرفت، اما هیچ یک از اعضای آن مورد مواخذه قرار نگرفت.

 جکسون و ترامپ

نمونه ژنرال جکسون زیر فشار اندرو جکسون دونلسون، منشی خصوصی رئیس جمهور، به دکترین تبدیل شد.این دکترین حول دو ایده قدرتمند سازماندهی شده است:

  • یک از نقطه نظر تاکتیکی: جابه جایی درگیری بین ایالات فدرال و قدرت فدرال، به سوی شکاف مردم و نخبگان پیوریتن در سواحل شرقی.
  • دوم از دیدگاه استراتژیک: جایگزینی جنگ با تجارت.

 

از نظر  تاکتیکی

پرزیدنت ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود از دادگاه عالی خواست تا موضوع سقط جنین را مجدداً به صلاحیت هر ایالت بازگرداند. ولی مخالفان ووک او، از جمله کامالا هریس، به دروغ او را به دفاع از ممنوعیت سقط جنین متهم کردند، با این که در ۳۸ ایالت سقط جنین قانونی است.

 اندرو جکسون تلاش کرد تا سیستم انتخاباتی را اصلاح کند تا به همه مردان بدون توجه به رنگ پوستشان حق رای بدهد. او فقط توانست حق رای عمومی را برای انتخاب سناتورها اعمال کند. دونالد ترامپ قصد دارد حق رای عمومی برای انتخاب رئیس جمهور را با لغو مجمع الکترال منصوب شده توسط فرمانداران گسترش دهد. به یاد داشته باشیم که قانون اساسی توسط مالکان بزرگ تهیه شده بود که می خواستند یک حکومت سلطنتی بدون اشراف و نه مهمتر از آن یک دموکراسی ایجاد کنند. در ذهن آنها و در متنی که نوشتند، نباید حق رأی عمومی وجود می‌داشت. برخلاف آنچه ما فکر می کنیم، بحث در مورد انتخابات ۲۰۲۰ در درجه اول به ابهام متن این قانون اساسی مربوط می شد و نه شمارش آراء صادر شده. انتخاب مجدد گسترده دونالد ترامپ ثابت کرد که واقعیت آرای مردمی با ایده های طبقه حاکمه نامتناسب است.

ترامپ، مانند جکسون، هرگز از تکیه بر رای مردم دست برنداشت. هر دو کمپین‌های انتخاباتی «پوپولیستی» طراحی کردند، یعنی در موارد خود، به انتظارات مردم پاسخ دادند و از راه‌حل‌هایی که خود در پندار داشتند، حمایت نکردند. ترامپ به روش‌های “استیو بنون” در تحلیل کمبریج تکیه کرد: مطالعه گسترده رسانه‌های اجتماعی برای تجزیه و تحلیل افکار مردم و سپس هدف قرار دادن پروفایل‌های خاص با پیام‌هایی که برای آنها جالب توجه بود. اما مخالفان او بر تکنیک های رفتاری و شناختی تکیه کردند.

 یک یادآوری کوتاه در مورد واکنش توده مردم. حامیان اندرو جکسون که برای تشویق او آمده بودند، کاخ سفید را ویران کردند، نه به این دلیل که می خواستند آن را تخریب کنند، بلکه به این دلیل که تعداد آنها بسیار زیاد بود. به همین ترتیب، حامیان دونالد ترامپ به ساختمان های کنگره آسیب زدند نه به این دلیل که می خواستند آنها را تخریب کنند، بلکه به این دلیل که تعداد آنها بسیار زیاد بود. برخلاف آن‌چه که مخالفان آنها ادعا می کنند هرگز تلاشی برای کودتا  صورت نگرفت، اما همانطور که “جاشوا فیلیپ” (داستان واقعی ۶ ژانویه) نشان داد، پلیس درمقابل جمعیت سوءمدیریت نشان داد.

استراتژی

اندرو جکسون می‌خواست با جبران خسارت و کوچانیدن قبایل، با موفقیت متفاوتی که شاهد بودیم، به جنگ‌های سرخپوستی پایان دهد. بیم آن می رود که دونالد ترامپ به شکل مشابهی رفتار کند و بخواهد معضل اسرائیل و فلسطین را نیز با پرداخت غرامت به فلسطینی ها و کوچانیدن اجباری آنها به صحرای سینا در دستور کار قرار دهد. ولی این بدان معنی خواهد بود، که «سرنوشت محتوم ایالات متحده» با توسعه طلبی «صهیونیست های مذهبی» یکسان قرار داده شود. این خطر وجود دارد، اما در حال حاضر هیچ مدرکی دال بر قطعیت این موضوع وجود ندارد. اندرو جکسون تجارت ایالات متحده را در سراسر جهان توسعه داد و در مورد توافقنامه های دوجانبه (نه چند جانبه) مذاکره کرد. دونالد ترامپِ تاجر از توافقات تجاری چندجانبه مانند شراکت ترانس پاسیفیک (TPP) خارج شد در حالی که پیشینیان او می خواستند استانداردهایی را با شرکای اقتصادی خود تعیین کنند و سپس آنها را به چین تحمیل نمایند. ترامپ تا زمانی که ایالات متحده می تواند در بازارها نفوذ کند، به استانداردهای بین المللی اهمیت نمی دهد.