زیباکلام درباره بیانیه میرحسین موسوی و سیدمحمد خاتمی با موضوع «انتخابات» ۱۴۰۰، میگوید بیانیه آقای خاتمی ضربه به پیکر اصلاحطلبان بود و تفاوت آن با بیانیه مهندس موسوی در این است که باعث ایجاد دو دستگی میان اصلاحطلبان خواهد شد. از طرف دیگر رشید داوودی هم میگوید این دو بیانیه در تقابل با یکدیگر نیستند و بنوعی هردو در تایید مشارکت در «انتخابات» است.
انتخابات ۱۴۰۰ به روزهای پایانی خود نزدیک میشود و جریان اصلاحات بعد از رد صلاحیتهای گسترده کاندیداهای شاخص خود از جمله مسعود پزشکیان، مصطفی تاجزاده، اسحاق جهانگیری و … از کاندیداهای نهایی امروز مثل عبدالناصر همتی و محسن مهرعلیزاده حمایت نمیکند. اما نکته مهم در جریان اصلاحات انتشار بیانیه روز گذشته مهندس میرحسین موسوی کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات سال ۸۸ و بیانیه امروز سیدمحمد خاتمی رهبر معنوی اصلاحات بود. درمورد هردوبیانیه گمانهزنیهایی وجود دارد که آیا در آنها ترغیب به مشارکت است یا تاکید بر تحریم انتخابات.
در متن بیانیه مهندس میرحسین موسوی آمده است:
«بسمه تعالی
ولا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار وما لکم من دون الله من اولیاء ثم لا تنصرون
۱۱۳ سوره هود
در صورت تداوم بدعت نظارت استصوابی عنوان جمهوری اسلامی ایران در زمانی نه چندان دور بی معنا خواهد شد. ضمن احترام به همه هموطنان، در شرایط چنین ناپایدار و پر ابهام بنده به عنوان یک همراه کوچک، در کنار کسانی خواهم ایستاد که از انتخاباتهای تحقیرآمیز و مهندسی شده به جان آمده اند. کسانی که حاضر نیستند تسلیم تصمیمات پشت پردهای برای آینده کشور بشوند. به طور قطع یکی از مهمترین پوسترهای سیاسی کشور عزیزمان دروغ ممنوع بود ودور نیست که در آینده نزدیک محکومیت تصمیمات دزدکی وپنهانی موضوع بحثهای خانه و بازار و فضای مجازی در سراسر کشور شود.»
اما در بیانیه سیدمحمد خاتمی آمده است که:
«بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود به اعضای محترم حزب جوانان ایران اسلامی و همه شرکت کنندگان در کنگره سراسری این حزب، در این فضای سرد و فسرده در حالی که جامعه ما نیاز به نشاط و امید و اشتیاق به شرکت در عرصه سرنوشت دارد امیدوارم این حزب و همه تشکلها و احزاب و جریانهای سیاسی و مدنی بتوانند در این برهه حساس، مسئولیت خود را نسبت به میهن و مردم بدرستی بشناسند و در انجام آن مسئولیت موفق باشند.»
برای تحلیل این دو بیانیه و اینکه با این شرایط اصلاحطلبان امروز در انتخابات ۱۴۰۰ به سمت رای دادن یا رای ندادن خواهند رفت به سراغ رشید داوودی فعال سیاسی در قم و صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران رفتیم که متن گفتگو را در زیر میخوانید:
زیباکلام: بیانیه خاتمی و مهندس موسوی به دو دستگی اصلاحطلبان دامن خواهد زد
صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران دربارهی بیانیهی سیدمحمد خاتمی میگوید: «من همواره احترام و ارزش زیادی برای آقای خاتمی قائل بودهام. این احترام به دو دلیل است. نخست صداقت و شخصیت فردی ایشان است. هرگز ندیدهام ایشان به احدی توهین یا بی احترامی کند یا رفتاری مشابه آنچه بعنوان مثال در جریان مناظرهها دیدیم از خود نشان دهد. دلیل دومشان و جایگاه ایشان به عنوان رهبر کاریزماتیک اصلاحات است. علیرغم همهی اینها، موضع گیری ایشان که تلویحا مردم را تشویق به شرکت در انتخابات ۲۸خرداد مینماید برایم غیر قابل قبول است. در شرایطی که بخش وسیعی از اقشار و لایههای تحصیلکرده، دانشجویان، نویسندگان، فرهیختگان، روشنفکران، کارکنان دولت و بخش خصوصی، فعالین مدنی، اقلیتهای قومی و دینی، هنرمندان، فرهنگیان و بسیاری دیگر که بدنه اجتماعی اصلاح طلبان را تشکیل میدهند نمیخواهند در انتخابات شرکت کنند، این موضع گیری جناب خاتمی ضربه دیگری بر پیکر ضعیف و ناتوان اصلاحات است. موضع گیری ایشان را به هیچ روی نمیتوانم بفهمم. واقعا دلایل و انگیزههای ایشان را در اتخاذ این رویکرد درک نمیکنم. نمیدانم نظر شخصی خودشان است یا در مشاوره و همفکری با سایر رهبران اصلاح طلب این تصمیم را اتخاذ کردهاند. به هرحال تصمیم غیر قابل قبولی است. کمک چندانی به افزایش تعداد شرکت کنندگان نخواهد کرد. این موضع گیری جناب خاتمی متاسفانه لطمه و ضربه دیگری بر اعتبار اصلاح طلبان وارد خواهد کرد و باعث افزایش سرخوردگی و ناامیدی بیشتر اصلاحات خواهد شد و بی اعتباریشان را افزایش میدهد. فقط ای کاش تعمق بیشتری در این خصوص شده بود.
وی درباره بیانیه مهندس موسوی هم میگوید: در حقیقت میشود گفت مواضع متفاوت آقایان خاتمی و میرحسین موسوی در خصوص شرکت یا عدم شرکت در انتخابات صرفا به ایجاد دو دستگی و بوجود آمدن اختلاف بین اصلاح طلبان دامن خواهد زد.
او همچین دربارهی اینکه آیا بیانیه آقای خاتمی پیامد مثبت خواهد داشت هم میگوید: «فکر نمیکنم پیامد مثبتی داشته باشد. چون دوراهی وجود نداشت. یعنی اصلاح طلبان شناسنامهدار و جریان واقعی ۲ خرداد از مدتها قبل به خصوص بعد از اعلام رد صلاحیتها عزم خود را جزم کرده بودند تا در این انتخابات شرکت نکنند؛ بنابراین موضع گیری جناب خاتمی چیزی را عوض نمیکند.
داوودی: بیانیه مهندس موسوی در تعارض با بیانیه خاتمی نیست
رشید داودی فعال سیاسی درباره بیانیه میرحسین موسوی و بیانیهی سیدمحمد خاتمی و تناقضهای موجود در این دو بیانیه در گفتگو با انصاف نیوز میگوید: «اینکه میگویید تناقض دارند براساس یک برداشت است، اما با تبیینی که خواهم گفت، امکان تصویر تطابق این دو بیانیه نیز وجود دارد. اگر کمی بیشتر به الفاظ دو بیانیه توجه کنیم به نظرم این موضوع درست میشود. همچنین، اگر پیش از بررسی این دو بیانیه، شرایط موجود کشور که منجر به صدور این دو بیانیه شد، را مورد توجه بیشتر قرار دهیم، برای فهم دو بیانیه کمک بیشتری میکند
در بیانیه آقای مهندس موسوی ۵ نکته مهم وجود دارد. شروع بیانیه با آیهای است که اشاره دارد به اینکه وقتی به شما ظلم میشود شما نباید تن به ظلم بدهید. این نکته را میشود تعبیر دیگری از صحبتهایی که رهبری هم داشتند و گفتند در این جریان بررسی صلاحیتهای انتخاباتی ظلم شده است، قرار داد. حالا ممکن است ایشان صحبتشان ناظر به یک کاندیدا یا کاندیداهای خاص باشد، اما روی سخن مهندس موسوی به کلیت روند موجود در انتخابات باشد. اما مهم این است که در اینکه ظلمی صورت گرفته تقریبا اجماعی بین همه شخصیتها و گروههای سیاسی کشور وجود دارد.
نکته دوم، مهندس موسوی نقدی به نظارت استصوابی دارند که این را هم معتقدم در شرایط فعلی کشور، تقریبا همه جریانها به نظارت استصوابی، نقد دارند؛ حال، یا به اصل آن نقد دارند و یا به قرائت خاصی که امروز توسط آقای جنتی و یا اکثریت اعضای فعلی شورای نگهبان از نظارت استصوابی دارند. مهندس موسوی هم مانند دیگر شخصیتهای کشور در جریانهای مختلف، این موضوع را مورد نقد قرار داده و گفته است که این چنین نظارت استصوابی، خطری است که در آینده میتواند جمهوری اسلامی را با چالش جدی مواجه کند؛ و دیدیم که در روزهای اخیر همهی شخصیتهای چپ، راست، اصلاح طلب و اصولگرا به این خطر که پیشروی جمهوری اسلامی است، اذعان کردهاند. پس نکته هم، نکته جدید نیست.
نکته سوم، ایشان به شرایط امروز کشور اشاره میکنند و میگویند یک شرایط ابهام آمیز و ناپایدار رخ داده و پیدا شده است؛ و در ادامه میگوید در چنین شرایط ابهام آمیزی، من در کنار کسانی قرار میگیرم که نسبت به انتخابات تحقیرآمیز و مهندسی شدهی فعلی ناراضی هستند. تعبیر ایشان این است که این شرایط، جان مردم را به لب رسانده است.
این نکته را هم شاید نه با این تعابیر، اما با همین مضمون در روزهای اخیر، توسط قشر الیت و نخبه جامعه حداقل، بارها شنیدهایم؛ (اگر نگوییم حرف توده مردم نیز همین است؛ که باید از طریق افکار سنجی دقیق تری نظرشان را بدست بیاوریم تا بتواند قابل استناد باشد)، اما اکثریت نخبگان جامعه را دیدیم که در روزهای اخیر شرایط فعلی را مورد نقد جدی قرار دادند، و از انتخابات پیشرو با اوصافی مثل مهندسی شده، تشریفاتی، تزیینی و… یاد کردهاند. پس این مسئله هم نکته جدیدی نیست.
آقای موسوی، همچنین، اشاره کردند که تسلیم تصمیمات پشت پرده برای آینده، مثل کسانی که در مقابل تصمیمات پشتپرده و یواشکی، تسلیم نمیشوند، من هم تسلیم این شرایط نمیشوم. واقعاً چه کسی است که تسلیم این شرایط شود؟
اما نکته مهم همین جا است که تسلیم این شرایط شدن یا نشدن به چیست؟ به این که ما انتخابات را کنار بگذاریم، تحریم کنیم و دستهایمان را بالا بگیریم، این میشود تسلیم نشدن؟! یا اینکه مردم بیایند در انتخابات مشارکت کنند و نتیجهای را رقم بزنند که این صحنه آرایی صورت گرفته را درهم بشکند؟!
من معتقدم با توجه به همین نکته اخیر، بیانیه مهندس موسوی، میتواند به این معنا باشد که نباید تسلیم این تصمیمات شد؛ و تسلیم نشدن در برابر این تصمیمات پشتپرده، به معنای کنار کشیدن از انتخابات و پذیرش تحمیل صورت گرفته نیست. اگرچه برخی آنرا به معنای تحریم انتخابات تعبیر کردهاند و لذا آن را در تقابل با بیانیهی آقای خاتمی دانستهاند. اما معتقدم اگر تسلیم شدن را عدم مشارکت در انتخابات ببینیم این نکتهای همانند آنچیزی است که آقای خاتمی هم در بیانیهشان به آن اذعان داشتند. پس تقابلی وجود ندارد.
نکته چهارم در بیانیه مهندس موسوی این است که باید مسئله «دروغ ممنوع» را باز هم بگوییم. دروغ ممنوع در شرایط فعلی نسبت به چیست؟ این است که یک عدهای تا به حال میگفتند انتخابات ما کاملاً آزاد بوده، هست و خواهد بود! و مدعی بودند که همهی جریانات سیاسی کاندیداهایی در انتخابات دارند و میتوانند انتخابگر باشند. در حالی که ما دیدیم در این انتخابات، به بدترین وجه ممکن، با یک قرائت بسیار بسته توسط شورای نگهبان، بسیاری از افراد صاحب صلاحیت از دایرهی انتخاب مردم خارج شدند و افرادی که به مراتب صلاحیت کمتری دارند، در انتخابات حاضر شدند و نمیشود این انتخابات را یک انتخابات کاملا آزاد شمرد؛ لذا اگر کسی ادعا کند که این انتخابات کاملا آزاد است، دروغ گفته است. اگر تا دیروز کسی میگفت شورای نگهبان خطایی کرده و به عملکردش نقدی وارد است، عدهای با استناد به یک جمله از امام خمینی، فریاد میزدند این در حکم افساد فی الارض است! اما دهها جمله از امام، که در نقد عملکرد شورای نگهبان و اعضای آن بود را تعمدا نادیده میگرفتند و تنها به همین یک گزاره بسنده میکردند.
در حالی که امروزه این تقدس مآبی که برای شورای نگهبان و عملکردش وجود داشت شکسته شده است و لذا اگر کسی در این شرایط باز هم بگوید عملکرد شورای نگهبان غیرقابل نقد است و هر نقدی را حمل بر تخریب شورای نگهبان کند، این ادعای دروغی است که باید بگوییم دروغ مممنوع و اگر تا دیروز کسانی میگفتند انتخابات همبشه حق الناس بوده است و لذا باید به حقوق مردم احترام گذاشت و در انتخابات باید مردم دخیل باشند و سرنوشت خودشان را رقم بزنند، اما شرایط این انتخابات به گونهای پیش میرود و صحنه آرایی شده که نه تنها حق توده مردم گرفته شد، بلکه به تعبیر صریح مقام معظم رهبری، به بعضی از کاندیداها ظلم شد. یعنی به افرادی که میخواستند خودشان را در معرض رای مردم قرار دهند هم ظلم شد.
این ظلم و نادیده گرفتن حق مردم، چه حق توده مردم و چه حق داوطلبین انتخابات باشد و چه حتی حق نظام؛ حقیقتاً ظلم بزرگی به نظام صورت گرفته، و این غیرقابل جبران است!
بنابراین، اگر کسی ادعا کند که حقوق مردم، در این انتخابات، استیفا شده، این دروغ است.
اما نکته آخری که در بیانیه ایشان وجود داشت، اشاره به یک پیش بینی است. پیشبینی در مورد این که تصمیماتی که به صورت پنهانی گرفته میشود بزودی برملا و محکوم میشوند؛ و همه مردم از این تصمیمات و پشت پردهها باخبر میشوند و میفهمند چه کسانی این تصمیمات را گرفتهاند.
این ۵ محور صحبتهای مهندس موسوی هستند و به نظرم این ۵ محور نمیتواند در تقابل با بیانیهی آقای خاتمی باشد. چرا؟ چون در بیانیه آقای خاتمی ۳ نکته کلیدی وجود دارد:
اول اینکه ایشان به فضای جامعه که یک فضای سرد و افسرده است اشاره کردند، و دیدیم که مهندس موسوی هم اشاره داشت که این فضای کشور، یک فضای بسیار ناپایدار و پرابهامی است. پس نقد ایشان، نقد شرایط فعلی است.
دوم اینکه ایشان به صراحت گفتند نیاز فعلی ما در چنین شرایطی این است که در عرصه سرنوشت خودمان، بانشاط، امید و اشتیاق مشارکت کنیم و بتوانیم در سرنوشتمان تاثیرگذار باشیم؛ و آخرین نکته هم بحث مسئولیت پذیری و مسئولیت شناسی و ایفای مسئولیت است.
ایفای مسئولیت جریانات سیاسی، چه مسئولیتی در سطح سران جریانات هستند، و چه در سطوح میانی و پائینی جریانات باشند.
گفتهاند در شرایط خاص فعلی عدهای به مصاف و تقابل با جمهوریت نظام آمدهاند، باید مسئولیت شناسی کنیم و بتوانیم بهترین تصمیم را در شرایط فعلی بگیریم. حال، سؤال این است که بهترین تصمیم و کنشگری در این شرایط چیست؟!
اگرچه با توجه به عملکرد غیر قابل دفاع شورای نگهبان (به تعبیر عضو شورای نگهبان) جفت بیانیهها صراحتا به مشارکت در انتخابات دعوت نکردهاند. البته ممکن است اساساً این دو بیانیه در مقام بیان مشارکت یا عدم مشارکت نبوده باشند!
بلکه گویی در صدد بیان و تبیین شرایط فعلی کشور هستند نه تعیین تکلیف سیاسی و جریانی!
و مثل اینکه هر دو بزرگوار نیز منتظر هستند و تعیین تکلیف را به یک خرد جمعی و به یک تصمیم واحدی موکول کردهاند؛ و لذا جامعه را با این بیانیهها در حالت انتظار و آماده باش قرار دادهاند تا وقتی آن تصمیم گرفته شد و اعلام شد، همه بر علیه صحنه آرایی صورت گرفته متحد شوند. شرایط کشور شرایط بسیار پیچیده و حساسی است. خطر گذر از «جمهوری اسلامی» به «حکومت اسلامی»!
اگر بسیاری از بزرگان و دلسوزان کشور، در دو سه هفتهی گذشته خطر حذف جمهوریت را بارها فریاد زدند، پس نباید در این انتخابات و صحنهآرایی صورت گرفته، تسلیم شده و کنار کشید!
معتقدم آن چیزی که مهندس موسوی تحت عنوان تسلیم نشدن در مقابل این شرایط، گفتند، به معنی کنار کشیدن از انتخابات نیست و نباید چنین تفسیری را از بیانیهی ایشان داشت.
باید جامعه را فعالانه براساس جفت این بیانیهها تا وقتی خرد جمعی شکل گرفت و اعلام شد، آماده نگه داشت. البته بگویم حتما این خرد جمعی به مشارکت ختم میشود.
در مجموع، در شرایطی که به صحنه آرایی صورت گرفته انتقاد داریم، یا باید همه تصمیم به مشارکت و حضور در پای صندوقها بگیرند تا در هم شکستن صحنه آرایی صورت گرفته رقم بخورد؛ یا همهی منتقدین، مشارکت را در عدم حضور در انتخابات تفسیر کنند؛ و اگر یک عدهی جزئی بخواهند وارد انتخابات شده و زینت المجالس گردند، طبیعی است که در صحنه آرایی صورت گرفته مغلوب بوده و شکستشان قابل پیش بینی است؛ و در این شرایط، چنین مشارکتی نادرست بوده و به معنای تسلیم شدن است؛ لذا این دو بیانیه میتوانند جامعه را در حالت نیمه فعال و آماده قرار دهند تا خرد جمعی مورد نظر در آینده به وقوع بپیوندد و جامعهای هدف را رهنمون و هدایتگر باشد.
داودی درباره اینکه بزرگان اصلاحات به کدام یک از بیانیهها اکتفا خواهند کرد میگوید: «به نظرم چنانکه بیان شد، هیچکدام از این دوبیانیه به عدم مشارکت ناظر نیست؛ و با تفسیری که من کردم تسلیم صحنه آرایی صورت گرفته میتواند تحریم انتخابات و کنار کشیدن باشد؛ لذا عدم تسلیم به معنای مشارکت کردن میشود. معتقدم اگر کاندیداهای موجود که کاندیداهای اقلیتی هستند، هرکدام که بتوانند اشتراکات بیشتری با جریانات حاوی اکثریت جامعه که جریانات فاقد کاندیدای مطلوب و مورد نظرشان هستند، برقرار کنند و بتوانند افکار و ایدههای خود را به این جامعه نزدیکتر کند، سران و بزرگان اصلاحات و اعتدالی از روزهای آینده و به ویژه از دوشنبه به بعد کم کم وارد عرصه خواهند شد و از آنها حمایت خواهند کرد، به شرط اینکه نظرسنجیها و شرایط جامعه به سمتی پیش رود که امکان تاثیرگذاری در مقابل صحنه آرایی صورت گرفته وجود داشته باشد و بتوان کار مثبتی را انجام داد.»
رشید داودی درباره پیامدهای مثبت و منفی این دو بیانیه هم میگوید: «بیانیه مهندس موسوی در شرایط خوبی منتشر نشد. شاید اگر در هفته گذشته که موج اعتراض به حذف جمهوریت شکل گرفته بود منتشر میشد، اثر بیشتری داشت. به هر حال، پس از مناظره سوم، زمان مناسبی برای انتشار نبود.
معتقدم فضای رسانهای کشور و کنشگران میانی جریانات سیاسی، منتظر هستند یک پیام مثبتی مبنی بر مشارکت در انتخابات ایجاد شود که بتوانند حضور فعال داشته باشند و صحنه آرایی را مظلومانه و با دست بسته برهم بزنند.»
این فعال سیاسی در صحبت پایانی خود افزود: «نکته آخر اینکه فارغ از اینکه ما سبقه سیاسی آقای خاتمی و مهندس موسوی را ارزشگذاری کنیم، اما خوب است کسانی که سالهاست اتهامها و انتسابهای نادرستی را به این قبیل بزرگان (که عملکرد هر کدام از آنها همچون دیگر بزرگان و سران نظام، قابل نقد است و نکات مثبت و منفی را میشود پیدا کرد.) میدادند و از طرف مقابل، عملکرد کسانی که مورد نقد این بزرگان بودند مثل آقای احمدی نژاد که امروز به صورت صریح صحبت از تحریم انتخابات میکند و میگوید من مشارکت نمیکنم و خود را معیار حقانیت و درست بودن انتخابات میداند که اگر من باشم انتخابات درست است و اگر نباشم انتخابات نادرست است، را ببینند و با خود تأمل نمایند که این آقایان علیرغم همهی نامهربانیهایی که با آنها شده است و در انزوا قرار گرفتهاند، باز هم نمیگذارند کورسوی امید در جامعه خاموش شود و سعی میکنند با همهی محدودیتها و با دستان بسته، احیاگر امید باشند و جامعه را به سمت اشتیاق و نشاط ببرند. شاید متنبه شوند و در تصمیمات خود تجدید نظر نمایند.»