Dr Arani

دکتر تقی ارانی دانشمند و مجاهد شهید

 
تارنگاشت عدالت
 
 
 
برگرفته از: انتشارت حزب تودۀ ایران، آخرین دفاع دکتر تقی ارانی در دادگاه جنایی تهران، صفحات ۵ ‏تا ۱۱
 
 
سخنرانی رفیق احسان طبری در جلسه یادبود دکتر تقی ارانی به مناسبت سی‌امین سال ‏شهادت (بهمن ۱٣۴۸)
 
 

روز ۱۴ بهمن ماه ۱۳١۸، در دوران سلطنت استبدادی رضا شاه پهلوی در بیمارستان زندان مرکزی شهربانی ‏تهران، به دستور شاه و رییس شهربانی وقت سرپاس رکن‌الدین مختاری، دکتر تقی ارانی را بنا به شیوۀ ‏متداول در آن دوران، یعنی با دغلی و فرومایگی تبه‌کاران جبون نابود کردند و بدین ترتیب دانشمندترین ‏روشنفکر ایرانی را که به دفاع از عقیده و عمل مردانه ایستاده بود، به دیار نیستی فرستادند.‏

ایران آن روز به وجود چنین کسی که در علوم طبیعی و اقتصادی عصر خویش قوی‌چنگ بود و بی‌اغراق در ‏گروه معدود روشنفکران آن زمان از جهت دامنه دانش و ژرفای آن همتایی نداشت، نیاز بسیار داشت. ولی ‏استبداد خونخوار را منافع ددمنشانه خود گرامی‌تر بود تا مصالح فرهنگ و تکامل یک ملت. دژخیم دست پلید ‏خود را فرود آورد، بی آن‌که پروا کند چگونه چراغی را خاموش می‌سازد.‏

در بارۀ ارانی سخنان بسیار گفته شده و می‌توان گفت، ولی ما می‌خواهیم تنها به قوی‌ترین جهت ‏شخصیت او که ترویج پیگیر و دلیرانه فلسفه انقلابی و علمی عصر ما، ماتریالیسم دیالکتیک، در دشوارترین ‏شرایط در ایران و جهان و با قبول خطر حتمی مرگ است، بپردازیم. ارانی از ایام اقامت آلمان با مکتب ‏مارکس، انگلس و لنین آشنا شد و به تمام معنی مجذوب سرشت انقلابی، صلابت منطقی و عدالت و ‏علمیت احکام و اهمیت و فعلیت نظریات این جهان‌بینی گردید.‏

ارانی آموزش مارکس، انگلس و لنین را فرا گرفت و هضم کرد. وی یک ناقل خشک و جامد و کتابی این ‏آموزش نیست. تمام آثار او نشان می‌دهد که ارانی نه فقط در ادراک و ارایه این آموزش روشی خلاق ‏داشت، بلکه برای انطباق آن بر عرصه‌های مختلف علوم طبیعی زمان خود کوشیده و در راه انطباق آن بر ‏سیر تاریخ تفکر در کشور ما ایران نیز گام‌های نخستین را برداشت. ارانی اعتقاد راسخ داشت که تنها در ‏سایه این جهان‌بینی جامعه بشری و حیات مادی و معنوی آن قادر است به تکامل سریع و تحول کیفی ‏بزرگی نایل آید و جامعۀ ایران نیز جز این کلیدی برای گشودن معضلات خود ندارد. وی در اثر ارزنده خود ‏موسوم به «تئوری‌های علم» در این باره چنین می‌نوشت: «تنها ماتریالیسم عمیق و قوی، یعنی ‏‏«ماتریالیسم دیالکتیک» و اصول مادی و منطقی می‌تواند با تئوری متحدالشکلی تضاد علوم را مرتفع سازد ‏و بدون شک در سایه همین اصول و اسلوب، علم و اجتماع صورت جدید به خود گرفته و ترقیات سریعی که ‏از دایره ادراک متفکرین امروز خارج است، خواهد نمود.» پیش‌بینی ارانی را که از اعتقاد علمی او برخاسته ‏است سیر آتی حوادث ثابت کرده و بیش از پیش ثابت خواهد کرد.‏

ارانی شیفته حقیقت و علمیت و از توسل به ضدحقیقت بیزار بود و این روحیه از آثار او همه جا می‌تراود. ‏وی در اثر خود موسوم به «بشر از نظر مادی» نفرت خویش را از مغلطه‌گران در علم و حقیقت بیان می‌دارد ‏و می‌نویسد: «گاه یک عده پیدا می‌شوند که تحت تأثیر منافع طبقاتی خود، در علم هم تقلب می‌کنند و ‏دروغ می‌گویند؛ دروغگویی در علم وقیح‌ترین اقسام کذب است». همین اندیشه را در اثر دیگر خود ‏‏«ماتریالیسم دیالکتیک» تکرار می‌کند و می‌نویسد: «منافع مادی رؤیت عده‌ای از طبقات را چنان محدود ‏می‌کند که به خودشان هم دروغ می‌گویند».‏

ولی ارانی که به منافع توده‌های زحمتکش میهن خود، به منافع وسیع بشریت زحمتکش تکیه داشت، ‏نیازی و نفعی نداشت که به خود دروغ بگوید یا در حقایق علمی تخلیط کند، حقیقتی را که او یافته بود یک ‏حقیقت مبهم مجرد و ماوراء طبقات نبود. این حقیقت مارکسیسم بود که به قول لنین نیرومند است زیرا ‏راستین است. این حقیقت آموزش ماتریالیسم دیالکتیک بود که می‌توانست سررشته سعادت بشری را به ‏دست دهد. وی در اثر خود «عرفان و اصول مادی» می‌نویسد: «اصول مادی و منطقی امروز بشر، با تمام ‏علوم، صنایع و اجتماعات و هنر ارتباط کامل دارد و او را از خرافات اعم از این‌که در قسمت طبیعی یا بیولوژی ‏یا پسیکولوژی یا سوسیولوژی باشد، خلاص کرده و به وی راه خوشبخی را نشان داده است».‏

در همین اثر جای دیگر وابستگی کامل اسلوب فکری خود را با ماتریالیسم تاریخی بیان می‌دارد و تصریح ‏می‌کند که بررسی او از عرفان به طور اعم و عرفان ایرانی به طور اخص بر اساس اسلوب تحقیقی ناشی از ‏این تئوری انجام گرفته است. ارانی می‌نویسد: «برای ما یک قضیه مجرد و مجزا در وسط تاریخ وجود ندارد. ‏ما فلسفه مادی تاریخ را به عنوان یک عصب و شریان اصلی در نظر گرفته، نمو عقاید را اعم از عرفان یا ‏غیر آن مطالعه نمودیم تا محل و موقعیت عرفان در میان تمام عقاید واضح شود».‏

ارانی طی کم‌تر از ده سال، از سال ۱٣۰۵ تا ۱٣۱۵ تعداد کثیری کتاب و رساله نگاشته است که برخی از ‏آن‌ها به صورت سلسله مقالات در مجله «دنیا» چاپ شده است. قصد ارانی آن بود که تمام به اصطلاح او ‏‏«علوم دقیقه»، یعنی فیزیک، شیمی، فیزیکوشیمی، زیست‌شناسی، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی را با ‏اسلوب دیالکتیک مورد بررسی و تنظیم قرار دهد. ارانی در این نیت خود به دنبال آن عده از دانشمندان ‏مارکسیست اروپایی می‌رفت که در آن هنگام مجامعی پدید آورده علوم را در پرتو مارکسیسم توضیح ‏می‌داده اند. او در واقع نیز به این کار عظیم دست زد و کتب فیزیک، شیمی، فیزیکوشیمی، بیولوژی و ‏پسیکلوژی را منتشر کرد. در کنار این آثار تدریسی که در آن جهان‌بینی و اسلوب منطقی مورد اعتقاد ارانی ‏منعکس است، ارانی یک سلسله آثار دیگر نیز نشر داده است. از سلسله مقالات او در مجله «دنیا» ‏می‌توان از «تکامل، تبعیت به محیط، ارث»، «ماتریالیسم دیالکتیک»، «زندگی و روح هم مادی است»، ‏‏«عرفان و اصول مادی»،  «بشر از نظر مادی»، «زن و ماتریالیسم» نام برد.‏

در سال ۱٣۱۰ ارانی کتاب مهم و عمیق خود «تئوری‌های علم» را منتشر کرد و در آن به بررسی نقادانه ‏تئوری‌های معاصر فیزیک از دیدگاه ماتریالیسم دیالکتیک پرداخت. ما دیگر از فعالیت‌های ادبی و تحقیقی ‏ارانی مانند نگارش مقدمه بر اثر «وجه دین» ناصر خسرو و تصحیح و تحشیه «شرح ما اشکل من معمادرات ‏اقلیدس» خیام سخن نمی‌گوییم که هر یک در جای خود دارای ارزش است.‏

‏***

‏در نوشته‌های فلسفی ارانی که به طور عمده بر پایه اثر مارکس «سرمایه» و آثار انگلس: «آنتی دورینگ» و ‏‏«منشاء خانواده و دولت» و اثر لنین «ماتریالیسم و امپریوکریتیسیم» نگاشته شده است و یا از کتب متداول ‏توضیحی آن ایام فیض گرفته است به طور اساسی مسایل فلسفه مارکسیستی اعم از دیالکتیک، ‏ماتریالیسم فلسفی و ماتریالیسم تاریخی توضیح می‌شود. به عنوان نمونه و برای آشنایی مشخص‌تر با ‏سبک فکر و تحقیق ارانی یکی از مهم‌ترین مقالات وی را موسوم به «ماتریالیسم دیالکتیک» مورد بررسی ‏قرار می‌دهیم.‏

بخش اول و دوم این سلسله مقالات که با امضاء مستعار «احمد قاضی» در مجله «دنیا» نشر یافته، ارانی ‏بر اساس کتاب انگلس «آنتی دورینگ و پایان فلسفه کلاسیک آلمان» و کتاب لنین «ماتریالیسم و ‏امپریوکریتیسیسم» (یا به قول ارانی «فلسفه مادی و حسی- انتقادی») تئوری شناخت مارکسیستی را ‏بررسی می‌کند، مکاتب مختلف ایده‌آلیستی، آمپیریک، پوزیتیویستی و نیز ماتریالیسم متافیزیک را مورد ‏انتقاد قرار می‌دهد و عقاید افلاطون، لایبنیتس، دکارت، برکلی، کانت، هیوم، هگل، شوپنهاور، اوگوست ‏کنت، ماخ، برگسن و دیگران را به عنوان نمایندگان مکاتب مختلف ایده‌آلیستی به اتکاء تحلیل انتقادی مردود ‏می‌شمرد. دکتر ارانی وسیعاً از علوم ریاضی و طبیعی معاصر خود برای اثبات صحت تئوری شناخت ‏ماتریالیستی، اثبات واقعیت جهان خارج از ذهن انسان و رابطه مطلقیت و نسبیت در معرفت انسانی ‏استفاده می‌کند و سوءاستفاده طرفداران ایده‌آلیسم فیزیک و دیگر مکاتب علم‌نمای فلسفی معاصر را برملا ‏می‌سازد. در بخش سوم این سلسله مقالات اصول دیالکتیک مطرح می‌شود. ارانی می‌کوشد منظره‌ای از ‏تاریخ تکامل اسلوب دیالکتیک از زمان هراکلیت تا مارکس ترسیم کند و تفاوت هر مرحله را نسبت به مرحله ‏پیشین نشان دهد. وی منطق دیالکتیک را با منطق صوری که ارانی آن را «منطق جامد» می‌نامد مورد ‏مقایسه قرار می‌دهد و اصول دیالکتیک را مانند تغییر و ارتباط، تکامل، وحدت و نبرد ضدین (یا به گفته ارانی ‏‏«نفوذ ضدین») تغییر کمیت به کیفیت، قانون نفی در نفی و پیدایش نو از کهنه و تکامل از طریق تز (یا به ‏قول ارانی حکم) و آنتی تز (یا به قول ارانی ضد حکم) و سنتز (یا به قول ارانی حکم ترکیبی) شرح ‏می‌دهد.‏

این سلسله مقالات نخستین و جامع‌ترین بیان اسلوب دیالکتیک ماتریالیستی در زبان فارسی است و طرف ‏سخن ارانی در این سلسله مقالات نسل جوانی است که به ویژه در تهران با علاقه و هیجان به مجله ‏‏«دنیا» روی آورده بود و از آن نشید تازه‌ای می‌شنیده است. بیهوده نیست که ارانی سلسله مقالات مورد ‏بحث خود را با این عبارت ختم می‌کند:‏
‏«تربیت فکر خوانندگان جوان، نظر اساسی مجله “دنیا” است.»

***

ارانی نه تنها ماتریالیسم دیالکتیک را با عمق تمام درک کرده و توضیح داده است، بلکه استنباط وی از ‏ماتریالیسم تاریخی نیز به همین اندازه عمیق است. در آثار مختلف ارانی مانند «تئوری‌های علم»، «عرفان ‏و اصول مادی»، «بشر از نظر مادی» استنباط ماتریالیسم تاریخی بیان شده است.‏

ارانی در اثر برجسته خود «تئوری‌های علم» قانونیت پدیده‌های تاریخی، ضرورت و منطقیت تاریخی پیدایش ‏این یا آن جریان، این یا آن دوران را مورد بحث قرار می‌دهد و با نظریه ایده‌آلیستی که تاریخ را انبوه درهم ‏تصادفات غیرقابل توضیح و نامعقول می‌شمرد مخالفت می‌کند. از جمله در این زمینه می‌نویسد: ‏‏«ایده‌آلیست عقیده دارد پیدا شدن «فئودالیسم» در قرون وسطی ناگهانی بود و اسبات بدبختی بشر شد و ‏تکامل جامعه بنی نوع بشر را به عهده تعویق انداخت. متفکر مادی منطقی از این اشتباه بری است و ‏می‌داند که وضعیت قرون قدیمه خود، ظاهر شدن اصول «فئودالیسم» را ایجاب می‌کرد. اگر این‌طور نبود ‏ظاهر نمی‌شد. از طرف دیگر خود اصول فئودالیسم قرون وسطی پایه و اساس پیدا شدن مراکز قدرت در ‏قرون جدیده و پیشرو ظهور طبقه بورژوازی است، یعنی برای آن‌که حالت بعد به ظهور برسد، باید حالت قبل ‏وجود داشته باشد.»‏

در همین اثر ارانی نظریه ایده‌آلیستی را دایر به آن‌که نسبیت و تغییرپذیری معرفت انسانی دلیل بر آنست ‏که این معرفت دارای محتوای واقعی نیست رد می‌کند و منظره تکامل تئوری‌های علمی را، به مثابه منظره ‏خروج تئوری‌های علمی صحیح‌تر از تئوری‌های علمی کم‌تر صحیح ترسیم می‌نماید و بار دیگر به ضرروت ‏توالی حالات در رشته تکامل توجه می‌کند و می‌نویسد: «تئوری‌های علمی روزبه‌روز در تغییر می‌باشند. ‏افکاری که با اصول و قوانین صحیح تفکر آشنا نیستند این موضوع را دلیل بر صحت مکتب ایده‌آلیسم ‏می‌دانند و می‌گویند چون حقیقت هر روز برای ما تغییر کرده، پس حقیقت در قضایایی که درک می‌شوند ‏وجود ندارد؛ چه، حقیقت ثابت است و آنچه که ثابت است ماییم. پس حقیقت در ماست. با اندکی تفکر ‏بطلان این شیوه استدلال واضح می‌شود. یک تئوری که جانشین تئوری دیگر می‌شود، ناگهان به ظهور ‏نمی‌رسد، بلکه تئوری منسوخ شده پایه و اساس تئوری جدید ناسخ است. اگر اولی وجود نداشت، ‏دومی به ظهور نمی‌رسید. اگر در علوم طبیعی پایه فیزیک و شیمی خود را بر روی اساس اتم لایتجزا بنا ‏نمی‌کردیم، به کشف اجسام رادیوآکتیو که قابل تجزیه بودن اتم را ثابت می‌کند، موفق نمی‌شدیم. اگر فرض ‏غلط «عناصر اربعه» در کار نبود، فیزیک اتمیک امروز به وجود نمی‌آمد.» ‏

ارانی در آثار خود نشان می‌دهد که تاریخ بشر در یک سیر تکامل است که به طرف آزادی کار از قید استثمار ‏می‌رود. وی می‌خواهد مردم ایران را به داشتن نظر نقادانه به سوی نظام موجود جامعه جلب نماید و همان ‏سخن برحسته‌ای را می‌گوید که ما آن را در این تالار به صورت شعاری نصب کرده ایم: «متوجه شدن به ‏عیب اجتماع قدم اول رفع آنست» («بشر از نظر مادی») و نیز می‌نویسد: «سیر جبری تاریخ قابل انسداد ‏نیست» («ماتریالیسم دیالکتیک»). وی افسانه وحدت ملی را که برای خواب کردن طبقات ستمدیده به ‏سود طبقات ستمگر ساز می‌شده است افشاء می‌نماید و می‌نویسد: «یک ملت، یک دستگاه متحد و ‏یکنواخت نیست. در داخل ملت، طبقات و منافع متضاد، نسبت اکثریت و اقلیت آن‌ها را باید در نظر گرفت.» ‏‏(«بشر از نظر مادی»)‏

ارانی رابطه فرد و جمع را در جامعه به عنوان رابطه جزء با کل مورد مطالعه قرار داده می‌نویسد: «اجزاء پس ‏از جمع شدن، حاصل جمع مستقل دارند که خواص آن، نه فقط با خواص اجسام مرکب کننده فرق دارد، ‏بلکه بستگی تامی به طرز ارتباط زمانی و مکانی آن اجزاء دارد.» (بشر از نظر مادی»)‏

در چارچوب این ارتباط دیالکتیکی بین جزء و کل، بین فرد و جمع، ارانی فرد را متوجه وظایف خود می‌سازد و ‏می‌نویسد: «فرد را نمی‌توان مجزا و خارج از جامعه و مستقل فرض کرد. خاصیت فرد وقتی مشخص ‏می‌شود که مقام آن در دستگاه جامعه معین باشد.» («بشر از نظر مادی»)

توجه داشته باشید که ارانی با زبان مستور، با «زبان ازوپ» سخن می‌گفت زیرا مجله «دنیا» علنی بود و او ‏می‌خواست در این ارگان علنی اندیشه‌های انقلابی خود را بیان دارد. او همه جا با عقاید متداول در میان ‏روشنفکران عصر، با عرفان‌مآبی توخالی که به ویژه مبلغ آن محمد علی فروغی و برادرش ابوالحسن فروغی ‏بودند، با نظریات نادرست بازگشت به دوران قبل از ماشین که در آن موقع سخت تحت تأثیر تعالیم گاندیسم ‏از طرف شادروان کسروی پخش می‌شد، مبارزه می‌کرد. اثر جالب «عرفان و اصول مادی» به همین جهت ‏نوشته شد. به همین دلیل است که در همین اثر ارانی می‌نوشت: «برای خوشبختی بشر در هم ‏شکستن ماشین، انحطاط و عقب رفتن است، یک قدم باید جلوتر رفته و موقعیت غلط ماشین را باید در هم ‏شکست.» («عرفان و اصول مادی»)

ارانی به ویژه تیزی خامۀ انتقاد را متوجه فاشیسم می‌ساخت که بلیه تاریک روز بود. وی تئوری نژادی ‏روزنبرگ ایدئولوگ فاشیست آلمان را همه جا می‌کوبید و افسانه تهی نژاد برتر و فروتر را افشا می‌کرد. در ‏آن هنگام که ارانی فاشیسم را با قدرت و صلابت می‌کوبید، ایران یکی از کانون‌های تبلیغات فاشیستی بود ‏و رژیم موجود به این امر میدان می‌داد. روزنامه مصور «ایران باستان» به مدیریت سیف آزاد و باشگاه علنی ‏به همین نام نسخه بدل ایرانی فاشیسم را عرضه می‌داشت و نقش «صلیب شکسته» را در ‏کاشی‌کاری‌های «دروازه دولت» جست‌وجو می‌کرد و می‌خواست برای فاشیسم ریشه ایرانی بیابد و ‏افسانۀ پوچ نژاد خالص آریایی پخش می‌شد. عمال ستون پنجم هیتلری در ایران متشکل می‌شدند و دولت ‏وقت که هر گونه تجمعی را جرم لایغفر می‌شمرد، با نظر اغماض و هواداری به این جریان می‌نگریست.‏

افشاگری ارانی برای او سرانجام به بهای جان تمام شد، ولی تاریخ نشان داد که چقدر ارانی در این ‏افشاگری خود ذیحق بود. تاریخ پیروزی معنوی را به نام ارانی نوشت و فاشیسم را در ننگ ابد مدفون ‏ساخت. افشاگری‌های ارانی امروز که نئوفاشیسم از طرف امپریالیسم و محافل ارتجاعی ایران با اشکال ‏دیگری به میان آورده می‌شود، اهمیت و فعلیت خود را حفظ می‌کند. نباید فراموش کرد که هیأت حاکمه ‏کنونی ایران پان ایرانیسم را که شکل نئوفاشیسم ایرانی است به رتبه یک ایدئولوزی رسمی مورد حمایت ‏رژیم اوج داده است.‏

در دفاعیه قهرمانانه ارانی در دادگاه جنایی تهران جهت علمی و انقلابی ارانی، دو جهت پیگیر و ‏جدایی‌ناپذیر شخصییت وی به اوج تلألو رسید. این دانشمند مجاهد در این دادگاه ستم با همان عظمتی ‏رفتار کرد که شهیدان بزرگ علم مانند جیوردانو برونو و تمازو کامپانلا رفتار کردند. وی ثابت کرد که نه فقط از ‏جهت شخصیت عقلی خود، بلکه از جهت سجیۀ انسانی خویش انسان بزرگی است و از آنجا که اجتماع ‏این دو مبدأ در تاریخ نادر است، بدون تردید می‌توان گفت که ارانی از بزرگان تاریخ ما و تاریخ معاصر است.‏

دفاعیه ارانی در دادگاه عزم شوم جلادانش را برای نابود کردن وی جزم کرد. آن‌ها دانستند که در وجود ‏ارانی جنبش رهایی‌بخش مردم ما رجل نیرومندی پدید آورده است که نباید او را در عرصه زندگی باقی ‏گذاشت.‏

با آن‌که ترویج مارکسیسم- لنینیسم پیش از ارانی به وسیله نشریات مارکسیستی در ایران و خارج از ‏کشور کمابیش انجام گرفته و برخی آثار کلاسیک‌های مارکسیستی ترجمه شده بود، با این حال باید گفت ‏ارانی این کار را با کیفیت و عمق اسلوبی ویژه و نافذ انجام داد و می‌توان او را در این زمینه طلایه‌داری ‏بی‌رقیب دانست.‏

ارانی از آن کسانی بود که به حقیقت و عدالت اجتماعی عشق می‌ورزید و در سر این سودای عالی از ‏همه نعمات عادی زندگی گذشت و به جاویدانان تاریخ پیوست و وارد بارگاه افتخار ابدی شد. به همین ‏سبب روز شهادت او روز شهیدان است، ما نام شهید را به کسی اطلاق می‌کنیم که در راه آرمان خلق ‏آگاهانه جانبازی کند. در تاریخ کشور ما کارنامه شهیدان با نام مزدک‌ها و بابک‌ها آغاز می‌شود و در دوران ما ‏به ارانی‌ها و روزبه‌ها و دیگر شهیدان ارجمند حزب و نهضت می‌رسد. شاید همه کسانی که در این جاده ‏مقدس پای گذاشته اند دارای عظمت و شخصیتی یکسان نباشند، ولی همه از محبت و عشق و سپاس ‏مردم برخوردارند و منبع الهام بهترین و روشن‌ترین احساسات انسانی، دلیرانه‌ترین و والاترین اعمال حیاتی ‏هستند. به همین سب در پایان این سخن بجاست بگوییم:‏

درود پر شور و افتخار جاوید به همۀ شهیدان حزب و نهضت رهایی‌بخش ایران که در راه عدالت ‏و حقیقت اجتماعی، زندگی، این گرانبهاترین سرمایه را نثار کردند!‏