china black

دیدگاه- در دفاع از چین: یک پاسخ

 

تارنگاشت عدالت

 

نویسنده: دونال اُ بریین
مترجم: ع. سهند
برگرفته از: صدای سوسیالیستی، نشریۀ حزب کمونیست ایرلند
۴ آوریل ۲۰۲۱
 

مقالۀ آلن فارّل در شمارۀ مارس تحت عنوان «دیدگاه- در دفاع از چین» برخی پرسش‌های بسیار مهم را مطرح می‌کند اما پاسخ‌هایی ارائه می‌نماید که ماندگار نیست.

نویسنده برای نشان دادن نگرانی‌هایی که بوسیله اشخاص بسیاری ابراز می‌شود سه پرسش را مطرح می‌کند، و در ادامه به آن‌ها پاسخ می‌دهد. اما خودِ پرسش‌ها ناکافی هستند، زیرا این نگرانی‌ها را درست بیان نمی‌کنند.
 
مقاله می‌گوید که «بطور کلی، انتقادات از چپ به چین به سه دسته تقسیم می‌شوند»، که عبارتند از:

«(۱) این‌که رشد و توسعه سریع چین به دلائل محیط زیستی موجب نگرانی است؛

«(۲) این‌که چین درگیر شبه-امپریالیسم یا «سوسیال امپریالیسم» است (انتقادی که بوسیله برخی‌ها علیه اتحاد شوروی نیز مطرح می‌شد؛ و

«(۳) این‌که چین یک حکومت توتالیتر است که حقوق انسانی شهروندان خود را نقض می‌کند.»
 
اما این اصلاً خلاصۀ درستی از انتقادات به حکومت چین و سیاست‌های آن نیست.

(۱) نگرانی‌هایی که به طور گسترده دربارۀ محیط زیست ابراز می‌شوند ممکن است قابل‌ انتساب به «رشد و توسعه سریع» چین باشد یا نباشد، اما در هر حال آن نگرانی‌ها که شواهد غیرقابل انکار آن‌ها را تأیید می‌کنند مشروع می‌باشند. اشاره به «رشد ناپایدار» مطلقاً درست است: این دقیقاً چیزی است که چین درگیر آن است. و این برای بالا بردن استاندار زندگی مردم چین نیست بلکه برای رقابت با غرب است.

 «آیا مردم چین و در واقع همه دیگر کشورهای جنوب جهانی، سزاوار برخورداری از امکانات ساده، مانند زیرساخت ترابری عمومی، جاده‌های مناسب، اتصال گسترده اینترنت باند پهن و غیره، که ما در غرب آن‌های را مُسَلَم می‌دانیم نیستند؟» جمله‌بندی آن پرسش بسیار مشکوک، و نمونه‌ای از استدلال‌های «مرعوب‌کننده» است. پاسخِ بلافاصلۀ اشخاصی که با این نوع پرسش‌ها مواجه می‌شوند این است که «حرف در دهان من نگذار». چه کسی آرزوی زندگی بهتر را از مردم چین مضایقه دارد؟ پرسش چگونگی دست یافتن به آن است، که خود امری کاملاً جداگانه است.   

این یک فاکت کاملاً اثبات شده، و مورد تأیید بسیاری در چپ جدی است که معجزۀ اقتصادی چین عمدتاً نتیجۀ پرداخت دستمزدهای برده‌وار به تودۀ کارگران صنعتی- و در برخی موارد، عملاً، قرار گرفته در برده‌داری حقیقی است که در آن حقوق و نیازهای انسانی آن‌ها رعایت نمی‎شود، و از جمله شب‌ها در کارخانه‌ها حبس می‌شوند (جیمز کانالی اگر بود در اینمورد چه فکر می‌کرد؟)

و این وسیله‌ای است که با آن باقی جهان (از جمله ایرلند) با قیمت‌های باورنکردنی پایین غرق در کالاهای مصرفی چینی می‌شوند. امروز تقریباً غیرممکن است که یک کالای مصرفی، از اسباب‎بازی‌‌های نرم گرفته تا کامپیوتر خرید که ساخت چین نباشد. در نتیجۀ این فاکت که هر دو کشور «تجارت آزاد» را پذیرفته‌اند، این کالاها بوسیله چین به قیمت‌هایی که نه فقط در ایرلند، بلکه در هیچ جای دیگر نمی‌توان تولید کرد فروخته می‌شوند. و تجارت آزاد ایجاد یا حفظ تولید صنعتی/توسعه صنعتی را برای کشورهای دیگر غیرممکن می‌کند.

در مورد بزرگ‌ترین تولیدکننده و خریدار وسایل نقلیه برقی در جهان بودن، متأسفانه این ادعا در برابر شواهد فزاینده‌ای قرار می‌گیرد که ساختگی بودن مزیت خودروهای برقی را نشان می‌دهند.

(۲) این ادعا که چین به دلیل درگیر بودن در «شبه امپریالیسم» یا «سوسیال امپریالیسم» مورد انتقاد چپ واقع می‌شود صحت ندارد. چپ جدی از اصطلاح «شبه امپریالیسم» (معنای آن هر ‌چه که باشد) یا «سوسیال-امپریالیسم» (اصطلاحی از تاریخ اولیه جنبش کمونیستی که بعداً، با هدف تحقیر اتحاد جماهیر شوروی بخشی از واژگان مائوئیستی شد) استفاده نمی‌کند؛ اما چپ جدی اصطلاح بی‌پیرایه «امپریالیسم» را به کار می‌برد، و آن‌را به معنایی که توسط لنین و پس از او توسط احزاب کمونیست استفاده شد، به کار می‌برد.

چپ (بطور کلی) از چین دقیقاً به دلیل کنار نهادن اصول سوسیالیستی و در پیش گرفتن «راه سرمایه‌داری» انتقاد می‌کند. این به معنای راه سرمایه‌داری به سوسیالیسم، که از محالات است، نیست بلکه بطور ساده راه به سرمایه‌داری است. این راهی است که چین در آن قرار دارد، و برای سال‌های بسیار در آن قرار داشته است. هیچ مقدار خواست‌اندیشی نمی‌تواند این فاکت را پنهان کند.

(۳) یک بار دیگر، در چپ جدی اشخاص زیادی در اشاره به چین از اصطلاح غیرطبقاتی «توتالیتر» استفاده نمی‌کنند؛ اما ما باید با این فاکت رو‌به‌رو شویم که فقدان حقوق بشر (و حقوق مدنی) در چین یک واقعیت است.

در مورد پاسخ‌های ارائه شده توسط نویسنده به پرسش‌های خود، این‌ها دامنه بحث را حتا بیش‌تر محدود می‌کنند، و موضوعات جداگانه‌ای را که ابداً نماینده بحث نیستند به میان می‌کشند. برای این ادعا که انتقاد از کاستی‌ها در برخورد با خلق اویغور اساس انتقاد از وضعیت حقوق بشر در چین است هیچ دلیلی وجود ندارد. اکثر انتقادات منتشر شده در این زمینه در واقع از اطلاعات و تبلیعات غربی می‌آیند، اما چه کسی در چپ خلاف آن ‌را گفته است؟ طرح یک پرسش جامع و سپس ارائۀ پاسخ به یک جنبۀ برگزیدۀ آن فاقد اعتبار است.

نگران کننده‌ترین بخش مقاله برخورد هم آشکار و هم ضمنی مثبت به مائوئیسم و تأثیر آن است. خوانندگان مسن‌تر به یادآوری ویرانی که چین در دورۀ مائو در کشورهای بسیاری (جدای از خود چین)، و به ویژه علیه احزاب کمونیست مرتکب شد نیاز ندارند. ذکر همه آن‌ها طاقت‌فرسا خواهد بود، اما در میان مهم‌ترین آن‌ها تلاشِ- در چندین مورد موفقیت‌آمیز- برای تجزیه و نابود کردن احزاب کمونیست از طریق حمایت از احزاب کمونیست «بدیل» بود، که برخی از آن‌ها به ماجراجویی غیرمسئولانه‌ای در غلطید که اغلب به سرکوب خشونت‌بار ‌انجامید- و در حداقل یک مورد چین تغییر سمت داد و اسلحه در اختیار حکومتی قرار داد که کمونیست‌ها را قتل‌عام می‌کرد.

چین، در زمان مائوئیسم و بعد از آن، مخفیانه از رودزیا و آفریقای جنوبی سفید حمایت کرد. چین در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ «کنگره پان-آفریقا» جعلی را که در مقابل «کنگره ملی آفریقا» تشکیل شده بود ارتقأء می‌داد. چین شبیه این در جاهای دیگر به «جنبش‌های رهایی‌بخش» رقیب، که تنها هدفشان نابودکردن جنبش‌های رهایی‌بخش اصیلی بود که در مبارزه مرگ یا زندگی علیه استعمار و حکومت‌های ابر-نژادپرست سفید درگیر بودند، به این دلیل ساده که تصور می‌رفت تحت رهبری کمونیست‌ها قرار دارند، حمایت و کمک مالی می‌داد. در آفریقای جنوبی و نامیبیا فقط مداخله انترناسیونالیستی کوبا بود که این نیروهای را در مسیرشان متوقف کرد.
 
و چین امروز پنجمین تأمین‌کننده اسلحه در جهان، و بزرگ‌ترین تأمین‌کننده اسلحه در آفریقا است.

این ادعا که «اصل ساختاری اساسی که کشور بر آن قرار دارد، اصول راه‌نمای مارکسیسم- لنینیسم» است، از واقعیت بسیار دور است. اصل موضوع چیز دیگری است. این که سیاست‌های چین بر مارکسیسم-لنینیسم قرار دارد اصلاً درست نیست؛ و استفاده از «اندیشه مائو تسه‌تونگ» (تلاش برای بالا بردن آپورتونیسم مائوئیستی به جایگاهی برابر با مارکسیسم-لنینیسم) باید برای آن اعضای [حزب]  که واقعیت را به یاد می‎آورند موجب نگرانی شود.

حزب کمونیست یونان، که به صلاحیت و دقت تحلیل مارکسیستی خود مشهور است، یک بررسی جامع، نه بیش از سخت‌گیرانه یا خوش‌بینانه، از وضعیت در چین انجام داده است.* به مارکسیست‌های جوان توصیه می‌شود آن تحلیل را بخوانند، و استنتاجات آن را در نظر بگیرند.
 
https://inter.kke.gr/en/articles/The-International-role-of-China/

——————————————————————
https://socialistvoice.ie/2021/04/opinion-in-defence-of-china-a-response/

برای برگردان فارسی تحلیل حزب کمونیست یونان از وضعیت در چین به کتابخانه «عدالت» در نشانی زیر مراجعه نمایید:
https://www.edalat.org/node/136