س: رفیق! برای حزب تودۀ ایران تضاد با امپریالیسم عمده است یا هم مبارزات ملی و هم مبارزات دمکراتیک؟ آیا میتوان این دو بخش را از یکدیگر جدا ساخت و یکی را عمده و دیگری را غیرعمده تلقی کرد؟
ج: ببینید، رفقا! ما گفتیم که مبارزه برای دمکراسی مردمی، مبارزه علیه امپریالیسم و مبارزه برای بهبود بنیادی شرایط اقتصادی و اجتماعی به سود تودههای زحمتکش، همه از مسایل عمدۀ انقلاب ایران هستند. اما در این یا آن لحظه از انقلاب، به تناسب مسایلی که مطرح است، این یا آن عنصر از مجموعۀ هدفهای جنبش انقلابی ایران میتواند اهمیت درجه اول پیدا کند. به عنوان مثال، مبارزه برای خنثا کردن فشار امپریالیسم آمریکا، در لحظۀ کنونی اهمیت درجه اول دارد، اما این مبارزه بدون دمکراسی خلقی امکانپذیر نیست. زیرا اگر خلق نتواند در این مبارزه شرکت کند، قادر نیست تمام نیروی خود را به کار گیرد.
به این دلیل است که ما میگوییم با وجود اینکه در مرحلۀ کنونی انقلاب ما، جهت عمدۀ مبارزه، مسألۀ مبارزه با امپریالیسم است، مبارزه برای دستیابی به دمکراسی خلقی، برای حق شرکت آزادانۀ نیروهای خلقی در مبارزه، جزء لایتجزا و تفکیکناپذیر آن است و ما در این زمینه نیز مبارزه میکنیم. اما اگر در لحظۀ معینی، این دو با یکدیگر تضاد پیدا کنند، مسلماً ما نیروی خود را در جهت عمده، یعنی در جهت مبارزه با امپریالیسم قرار خواهیم داد. در این روند، شرایط گوناگونی ممکن است پیش آید. البته در این زمینه فرضیات بسیاری میتوان داشت. اما از آنجا که ما با فرضیات سر و کاری نداریم، بیهوده وارد این بحثها نمیشویم.
یک مثال تاریخی، میتواند به روشنی پاسخی برای این پرسش باشد: در دوران آخر دولت دکتر مصدق، حزب ما هنوز غیرقانونی بود، اما چون مبارزۀ ضدامپریالیستی جریان داشت و به اوج خود رسیده بود، ما با تمام قوا از سیاست دکتر مصدق پشتیبانی میکردیم. در عین حال، در نشریات خود مینوشتیم که حزب ما را علنی کنید، بگذارید ما نیز علناً مبارزه کنیم، اما نمیگذاشتند. ما حتی برای آزادی فعالیت حزب، دمونستراسیون و تظاهرات به راه نمیانداختیم، ولی همواره گوشزد میکردیم که محدود کردن فعالیت حزب ما، به زیان انقلاب ایران و مبارزات ضدامپریالیستی خلق ما است. به این ترتیب، ما هرگز این مسأله را در گرو مبارزۀ عمده و اصلی نمیگذاشتیم. زیرا در آن لحظه، جهت عمده و تعیین کنندۀ مبارزه، مبارزه با امپریالیسم بود. ما اکنون نیز در چنین مرحلهای هستیم.