روزنامه Rizospastis، ارگان حزب کمونیست یونان، مقاله ای “درباره جنگ امپریالیستی در اوکراین و موقعیت حزب کمونیست فدراسیون روسیه منتشر کرد. این مقاله آشکارا اقدامات حزب کمونیست فدراسیون روسیه را در رابطه با عملیات ویژه نظامی به طرفداری از دولت و هواداری از موضع امپریالیستی متهم میکند. ما قاطعانه با این ارزیابی منفعتگرایانه مخالفیم.
پاسخ به مقاله بخش بین المللی کمیته مرکزی حزب کمونیست یونان در مورد «جنگ امپریالیستی در اوکراین و موضع حزب کمونیست فدراسیون روسیه»
در ۲۳ آوریل ۲۰۲۲، روزنامه Rizospastis، ارگان حزب کمونیست یونان، مقاله ای توسط بخش بین المللی کمیته مرکزی KKE “درباره جنگ امپریالیستی در اوکراین و موقعیت حزب کمونیست فدراسیون روسیه منتشر کرد.
این مقاله آشکارا اقدامات حزب کمونیست فدراسیون روسیه را در رابطه با عملیات ویژه ای که روسیه در اوکراین انجام می دهد به طرفداری از دولت و هواداری از موضع امپریالیستی متهم میکند. ما قاطعانه با این ارزیابی منفعتگرایانه مخالفیم.
اصل مقاله این است که به گفته رفقای یونانی، آنچه در اوکراین رخ می دهد یک جنگ امپریالیستی به نفع بورژوازی روسیه است و از این رو حزب کمونیست فدراسیون روسیه با حمایت از عملیات ویژه، سیاستی را دنبال می کند که « با حزب حاکم روسیه متحد و رئیس جمهور کشور پوتین» مطابقت دارد.
رفقای یونانی در اصرار خود بر خصلت «امپریالیستی» این جنگ، از این تز معروف لنین پیروی میکنند: «مبارزه برای بازارها و آزادی غارت سرزمینهای خارجی، تلاش برای سرکوب جنبش انقلابی پرولتاریا و دموکراسی در تک تک کشورها، با هدف فریب پرولتاریای همه کشورها و ایجاد تفرقه و سلاخی آنها از طریق تحریک بردگان دست به مزد یک ملت علیه ملت دیگر به منظور سود بردن بورژوازی، اینها تنها محتوا و معنای واقعی جنگ هستند». رفقا اشاره نکردند که این گفته در اثر لنین جنگ ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ آمده است. او صریحاً به جنگ جهانی اول اشاره می کند که در واقع یک جنگ کشورگشایانه صرفا امپریالیستی بود. با این حال، فارغ از جزم اندیشی، باید بپذیریم که هر جنگی ویژگی های خاص خود را دارد.
مقاله KKE آشکارا اقدامات حزب کمونیست فدراسیون روسیه را در رابطه با عملیات ویژه ای که روسیه در اوکراین انجام می دهد به طرفداری از دولت و هواداری از موضع امپریالیستی متهم میکند. ما قاطعانه با این ارزیابی منفعتگرایانه مخالفیم.
وظیفه مارکسیستها در تعیین موضع خود در مورد جنگ، تعیین خصلت جنگ است. زیرا در کنار جنگهای امپریالیستی، جنگهای آزادیبخش ملی و جنگهای ضد فاشیستی وجود دارد که در اواسط قرن بیستم، زمانی که فاشیسم و نازیسم بهعنوان پدیدههای سیاسی ظهور کردند و مبارزات آزادیبخش ملی تحت تأثیر انقلاب اکتبر تشدید شدند، گسترده شدند.
چه چیز حزب کمونیست فدراسیون روسیه را در انتخاب موضع خود هدایت کرد.
این حزب در تعیین موضع سیاسی خود در مورد مسئله اجرای عملیات ویژه، شرایط تاریخی خاصی را که به طور عینی به بحران در اوکراین منجر شد، تجزیه و تحلیل کرد.
قبل از انقلاب اکتبر در روسیه، اوکراین، که بخشی از امپراتوری روسیه بود، یک کشور معمولی کشاورزی محسوب می شد. اوکراین به منظور تقویت صنعت خود، شش منطقه صنعتی جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی در شرق و جنوب، که هرگز بخشی از اوکراین نبودند، در اوکراین ادغام شدند، که شامل مناطق دونتسک و لوگانسک بود. در سال ۱۹۳۹ گالیسیا (اوکراین غربی) که قبلا بخشی از لهستان بود به اوکراین اضافه شد. بنابراین قلمرو امروز اوکراین نتیجه الحاق به اتحاد جماهیر شوروی است و از بخشهای مختلف گالیسیا (Lviv) که تحت نفوذ شدید لهستان، اتریش و مجارستان و شرق اوکراین که به سمت روسیه متمایل شده بود، «به هم دوخته شد».
صنعت سوسیالیستی اوکراین شکوفا شد. علاوه بر تولید فلز و زغال سنگ، صنایع هوانوردی و موشک، پتروشیمی و تولید برق (۴ نیروگاه هسته ای) و بخش دفاعی نیز به آن ملحق شد. اوکراین به عنوان بخشی از اتحاد جماهیر شوروی، نه تنها بیشتر قلمرو فعلی خود را حفظ کرد، بلکه پتانسیل اقتصادی خود را برای قرار گرفتن در بین ده اقتصاد بزرگ اروپایی نیز حفظ نمود.
انحلال اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر ۱۹۹۱ به طور همزمان روابط اقتصادی چند صد ساله بین اوکراین و روسیه را از بین برد و کلیه روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را قطع کرد.
اوکراین امروز یکی از فقیرترین کشورهای اروپاست. صنعت تولید، به استثنای متالورژی، عملاً نابود شده است. اقتصاد اوکراین به لطف وام های غربی و حواله های مردمی که به اروپا و روسیه برای جستجوی کار رفته اند، سرپا مانده است. سطح زندگی به شدت کاهش یافته و مهاجرت به شدت افزایش یافته است. حدود ۱۰ میلیون نفر (از ۴۵ میلیون نفر) کشور را ترک کردند که اکثر آنها متخصصان بسیار ماهر بودند.
اوکراین یکی از کشورهایی است که دارای بالاترین نرخ فساد و بیشترین نابرابری اجتماعی است. کشور در آستانه یک فاجعه ملی قرار گرفته است.
کودتای دولتی در کیف به عنوان مبنایی برای دامن زدن به درگیری ها
در فوریه ۲۰۱۴ کودتای دولتی در اوکراین با حمایت مستقیم ایالات متحده و سایر کشورهای ناتو صورت گرفت. حکومت قانونی سرنگون شد. نئونازی ها به قدرت رسیدند. ایالات متحده سپس علناً اعتراف کرد که حدود ۵ میلیارد دلار برای فراهم کردن مقدمات تغییر رژیم در کشور و “توسعه دموکراسی” سرمایه گذاری کرده است. نیازی به گفتن نیست که هیچ کس چنین مبلغ هنگفتی را بیهوده هدر نمی دهد.
در نتیجه کودتا، مردم غرب اوکراین، از گالیسیا، جایی که احساسات افراطی ملی گرایانه، ضد یهود، ضد لهستانی، روس هراسی و ضد کمونیستی به طور سنتی قوی است، قدرت را به دست گرفتند.
همسان سازی اجباری جمعیت روسی زبان آغاز شد. ممنوعیت زبان روسی و تصمیم برای تغییر برنامه درسی مدارس از روسی به اوکراینی با مخالفت شدید در مناطق دونتسک و لوگانسک مواجه شد. مردم قیام کردند.
در همه پرسی ملی ۱۱ می ۲۰۱۴، ۸۷ درصد از شهروندان به استقلال رای دادند. جمهوریهای خلق دونتسک و لوهانسک به ابتکار تودههای مردم و نه به دستور کرملین ایجاد شدند.
پس از چندین تلاش ناموفق برای تصرف جمهوریهای لوگانسک و دونتسک، نازیهای کیف به ترور متوسل شدند. در طی هشت سال بمباران سنگین توپخانه، نزدیک به ۱۴ هزار غیرنظامی کشته و ده ها هزار نفر معلول شدند. زیرساخت ها به شدت آسیب دید.
هشت سال طولانی، کشورهای اروپایی و ایالات متحده با نهایت بی تفاوتی به نسل کشی مردم روس در دونباس می نگرند و عملاً اقدامات رژیم کی یف را توجیه می کنند.
امروز، اتحادیه اروپا و ایالات متحده با توصیف رنج مردم در جریان نبرد، ریاکاری ظالمانه ای را به نمایش می گذارند، در حالی که این واقعیت را نادیده می گیرند که از طرف کسانی که آنها را “جنگجویان آزادی” می نامند، غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی استفاده می شود.
توسعه نئونازیسم در اوکراین
رفقای ما با توجه به وضعیت اوکراین، از ذکر خطر فاشیسم در کشور خودداری می کنند. و با این حال یکی از اهداف اصلی عملیات نظامی روسیه در این کشور، نازی زدایی کشور است. حتی اعضای کنگره آمریکا و سرویس های ویژه اعتراف می کنند که اوکراین به مرکز نئونازیسم بین المللی تبدیل شده است.
در اینجا فقط چند واقعیت به عنوان نمونه یاد می شود. همانطور که قبلاً ذکر شد، پس از حمله هیتلر به اتحاد جماهیر شوروی، احساسات شدید ناسیونالیستی، یهودستیزی، روس هراسی و ضد کمونیستی در غرب اوکراین غالب شد. لشکرهای اس اس که در آنجا تشکیل شده بودند با ارتش سرخ جنگیدند. ملی گرایان محلی به رهبری سمیون باندرا، یکی از حامیان سرسخت هیتلر، شروع به نابودی یهودیان کردند. در اوکراین، پیروان باندرا حدود ۱،۵ میلیون یهودی، یک چهارم قربانیان هولوکاست را به قتل رساندند. حدود ۱۰۰ هزار لهستانی در جریان “قتل عام ولین” در سال ۱۹۴۴ در غرب اوکراین سلاخی شدند. باندرایست ها پارتیزان ها را کشتند و غیرنظامیان را در صدها روستای بلاروس زنده زنده سوزاندند.
پس از جنگ، بین سالهای ۱۹۴۵ و ۱۹۵۳، شورشیان ضد کمونیست و ضد شوروی در غرب اوکراین با حمایت ایالات متحده و بریتانیا، به ترور علیه مردم غیرنظامی دست زدند. در طی آن سال ها، باندرایست ها حدود ۵۰ هزار شهروند را کشتند. نوادگان و جانشینان این جنایتکاران پس از کودتای ۲۰۱۴ به قدرت رسیدند. سنت ترور ضد لهستانی، ضد یهود و ضد روسی در میان نئونازیهایی که عملاً امروز بر اوکراین حکومت میکنند بسیار قوی است.
ایدئولوژی نازی در اوکراین تلقیح می شود. فاشیست های اوکراینی که در جنگ جهانی دوم سازماندهی و مرتکب جنایات شدند، رسما قهرمانان ملی اعلام شدند. نمادهای آنها توسط دولت پذیرفته شده است. هر ساله راهپیمایی هایی به افتخار جنایتکاران فاشیست برگزار می شود. خیابان ها و میدان ها به نام آنها نامگذاری شده است. حزب کمونیست اوکراین غیرقانونی شده است. ارعاب و ترور سیاستمداران و روزنامه نگاران به امری عادی تبدیل شده است. بناهای یادبود لنین و هر چیزی که یادآور زندگی در اتحاد جماهیر شوروی است نابود می شود.
امروزه باندرایست ها، مانند سربازان اس آ در آلمان، سربازان ضربتی تجارت بزرگ هستند. آنها هر حرکت دولت را کنترل می کنند و مدام با تهدید به کودتا از آن اخاذی می کنند.
ذات دولت امروز اوکراین اتحاد تجارت بزرگ و بوروکراسی دولتی است که توسط عناصر فاشیست تحت کنترل کامل سیاسی و مالی ایالات متحده حمایت می شود.
علل و ماهیت عملیات ویژه نظامی
از نظر تئوری مارکسیستی، آنطور که رفقای ما استدلال می کنند، درگیری نظامی در اوکراین را نمی توان یک جنگ امپریالیستی نامید. این در اصل یک جنگ آزادیبخش ملی مردم دونباس است. از دیدگاه روسیه، این یک مبارزه علیه تهدید خارجی برای امنیت ملی و علیه فاشیسم است.
بر کسی پوشیده نیست که شبه نظامیان در دونباس نتوانسته اند در برابر هزاران نیروی مسلح اوکراینی از خارج مقاومت کنند. شکست شبه نظامیان منجر به نابودی جمعیت روسی زبان می شد که بخش بزرگی از آنها شهروندان روسیه هستند. بر اساس قانون اساسی فدراسیون روسیه، روسیه اقدامات مشروعی را برای محافظت از شهروندان خود و تضمین امنیت ملی خود انجام داده است که به هیچ وسیله دیگری ممکن نبود.
با حمایت ایالات متحده و اتحادیه اروپا، کییف عمدا در حال خرابکاری در روند مذاکرات تحت توافقات مینسک است. در آن زمان اوکراین ۱۵۰ هزار سرباز و گردان های نازی را در دونباس متمرکز کرده بود. با حمایت ایالات متحده، کییف تصمیم گرفت تا کنترل دونباس را با ابزارهای نظامی دوباره به دست گیرد. در اوایل ماه مارس سال جاری، اوکراین با تایید اربابان آمریکایی خود، عملیات نظامی برای تصرف دونباس و سپس کریمه را آماده کرد. شواهد محکمی وجود دارد که این طرح ها وجود داشت.
رژیم باندرا هشت سال خود را برای این جنگ آماده کرده بود. سربازان در معرض یک شستشوی مغزی بی امان ایدئولوژیک و تشدید روس هراسی عمیق قرار گرفتند. قلعه های قدرتمندی ایجاد شد و ارتش به جدیدترین سلاح ها مجهز گردید.
ایالات متحده در راستای اهداف ژئوپلیتیک امپریالیستی خود، به تدریج اوکراین را به حوزه منافع نظامی خود کشاند و این کشور را به سر نیزه ناتو تبدیل کرد که مصمم بود «تا آخرین سرباز اوکراینی» با روسیه بجنگد.
در اوایل دسامبر ۲۰۲۱، روسیه پیشنهادی را به ایالات متحده ارائه کرد تا درباره عدم گسترش ناتو به شرق مذاکره کند. آمریکایی ها از پاسخ مستقیم طفره رفتند. در ژانویه ۲۰۲۲، روسیه هشدار داد که در این شرایط باید اقدامات بیشتری را برای محافظت از امنیت ملی خود انجام دهد.
همزمان صحبت از استقرار تسلیحات هسته ای تاکتیکی آمریکا در اوکراین شد. اوکراین که دارای چهار نیروگاه هسته ای و پتانسیل علمی و فنی قابل توجهی است، مقدمات ساخت سلاح هسته ای خود را آغاز کرد.
تحت نظارت پنتاگون، اوکراین بیش از ۳۰ آزمایشگاه برای توسعه سلاح های باکتریولوژیکی ایجاد کرد. اسنادی وجود دارد که نشان میدهد این آزمایشگاهها با باکتریهای خطرناک مخصوصاً برای بیماریهای کشنده کار میکردند و روشهای گسترش آنها را برای حمله به افراد نژادهای مختلف تحقیق میکردند.
همه اینها نه تنها برای روسیه، بلکه برای کل بشریت تهدید بود.
ادعا می شود که اینها تضادهای بین امپریالیستی یا مبارزه برای بازارها و منابع طبیعی است. ناتوانی در رؤیت مؤلفه ملی در مسائل طبقاتی و مؤلفه طبقاتی در مسائل ملی به دگماتیسم منتهی می شود.
علاقه الیگارشی روسیه به اوکراین یا عدم وجود چنین علاقه ای؟
رفقای ما برای اینکه ثابت کنند جنگ به خاطر منافع بورژوازی روسیه به راه افتاده است، برای تصاحب منابع طبیعی و پتانسیل صنعتی اوکراین، سخنان لنین در مورد ماهیت جنگ ها را از بافت تاریخی خود خارج می کنند.
با این حال، این ادعا که رهبری روسیه از قبل برای تصرف اوکراین آماده شده بود، با واقعیت ها در تناقض است.
رهبری روسیه از همان ابتدا از ایده همه پرسی در مورد تشکیل جمهوری های مردمی در دونباس حمایت نکرد.
پس از توافقات مینسک-۲، روسیه پیشاپیش از این فرض حرکت کرد که دونباس بخشی از اوکراین باقی خواهد ماند، البته با درجه ای از خودمختاری.
تا قبل از شروع عملیات نظامی، رهبری روسیه بر پایبندی به مینسک-۲ اصرار داشت که به دونباس اجازه می داد بخشی از اوکراین باقی بماند.
پس مقدمات تسلط امپریالیستی کجاست؟
از سال ۱۹۹۱، اوکراین، صنعت و منابع آن توسط انحصارات ایالات متحده و اتحادیه اروپا مورد بهره برداری فوق العاده قرار گرفته است. الیگارشی روسیه در “تقسیم کیک” که در حوزه منافع غرب بود، شرکت نکرد.
علاوه بر این، الیگارشی روسیه مخالف عملیات نظامی در اوکراین بود و آرزوی ادغام در الیگارشی جهانی را داشت و تحت فشار گسترده غرب بود که از آن میخواست دولت را تحت فشار قرار دهد تا جهتگیری غربگرایانه روسیه را حفظ کند.
علاوه بر این، الیگارش های روسی به طور قابل توجهی از عملیات نظامی روسیه در اوکراین آسیب دیدند. آنها تحریم شدند، کاخ ها و قایق های تفریحی شان مصادره شد و حساب های بانکی شان مسدود گردید.
ما با کسانی که سه دهه روسیه را غارت کردند و اکنون غنایم خود را از دست می دهند کوچکترین همدردی نداریم. ما فقط می خواهیم تأکید کنیم که الیگارشی روسیه نه تنها هیچ علاقه ای به عملیات نظامی نداشت، بلکه از آن متضرر شد. با امتناع از حمایت از این عملیات، تجارت بزرگ نه تنها دارایی و پول خود را از دست داده است، بلکه نفوذ خود را در نخبگان حاکم روسیه نیز از دست داده است.
توجه داشته باشید که کدام نیروهای طبقاتی سرسخت ترین مخالفان عملیات نظامی روسیه در اوکراین بودند. اینها بیش از همه سرمایه انحصاری بزرگ، نمایندگان سیاسی آن در محیط لیبرال و نوکرهای «خلاق» آنها در میان به اصطلاح روشنفکران بودند.
البته می دانیم که تضادهای بین امپریالیستی وجود دارد. میل صییادان امپریالیست به تصاحب منابع طبیعی و انرژی کشورهای دیگر. روسیه قربانی برنامه های غرب برای تبدیل کشور ما به منبع مواد اولیه ارزان قیمت است. ما ده ها سال است که با این طرح ها مبارزه کرده ایم. اما علیرغم تمام کاستی های سیستم سیاسی فعلی خود که مبتنی بر قدرت تجارت بزرگ است ما معتقد نیستیم که روسیه یک شبه تبدیل به چنین درنده ای شد. مبارزه در اوکراین ماهیت اساسی متفاوتی دارد که با تعصبات مخالفت می کند.
موقعیت حزب کمونیست فدراسیون روسیه
حزب کمونیست فدراسیون روسیه اولین کسی بود که ماهیت رژیمی را که در اعتراضات مایدان ۲۰۱۴ در اوکراین قدرت را به دست گرفت، تعریف کرد. از آن زمان، تمام فعالیت های حزب بر اساس ویژگی طبقاتی فرآیندهای سیاسی جاری است.
ما همیشه از سیاست خارجی رهبری روسیه انتقاد کردهایم که عملاً منافع خلق ها را که تا همین اواخر بخشی از کشور واحد شوروی بودند نادیده میگرفت.
کسانی که اقدامات ما را از نزدیک دنبال می کنند (و ما فرض می کنیم که رفقای یونانی به خوبی با اسناد ما آشنا هستند) می دانند که از سال ۲۰۱۴ این حزب کمونیست فدراسیون روسیه بوده است که به طور مداوم خواستار به رسمیت شناختن جمهوری های خلق دونتسک و لوگانسک شده است. هیچ حزب سیاسی دیگری در روسیه تا این حد برای مردم دونباس فعالیت نکرده است. از ابتدا، ما از بازگشت دونباس به روسیه حمایت کرده ایم. حزب کمونیست فدراسیون روسیه “از خط حزب حاکم روسیه متحد و رئیس جمهور پوتین پیروی نمی کند”، بلکه تحت فشار محدودیت های تاریخی، باید راهی را که حزب کمونیست فدراسیون روسیه طی سه دهه دنبال می کند، دنبال کند.
در این شرایط آیا می توان گفت که ما تقریباً کورکورانه از سیاست پوتین در اوکراین حمایت می کنیم؟
کمونیست های روسیه فعالانه در حفاظت از جمهوری های لوگامسک و دونتسکمبارزه می کنند. صدها تن از اعضای حزب کمونیس ت به عنوان اعضای نیروهای مسلح این جمهوری ها علیه نازی ها جنگیدند. در این مبارزه ده ها کمونیست جان خود را از دست دادند. حزب کمونیست فدراسیون روسیه در هشت سال گذشته ۹۳ کاروان حامل ۱۳۰۰۰ تن کمک های بشردوستانه را به این جمهوری ها ارسال نموده است و هزاران کودک را که برای بهبودی و درمان به روسیه آمده اند، به آنجا برده است.
در چند سال گذشته، حزب کمونیست فدراسیون روسیه از رهبری روسیه خواسته است که استقلال دونباس را به رسمیت بشناسد.
صادقانه بگویم، وقتی رفقای یونانی ما با نوعی تحقیر در مورد به اصطلاح “جمهوری های مردمی” دونباس صحبت می کنند، خوشحال نمی شویم، زیرا آنها جمهوری های مردمی هستند که با اراده صریح مردم ایجاد شده اند.
هزاران شهروند غیرنظامی و نظامی جمهوری های لوگانسک و دونتسک با به خطرافکندن جان خود در طول هشت سال مقاومت ظالمانه در برابر تهاجم خزنده نازیهای باندرایست از آن دفاع کرده اند.
بسیار مهم است که تنها ارتش روسیه علیه باندرایست ها نمی جنگد، بلکه واحدهای شبه نظامی خود دونباس نیز که در میان آنها کمونیست ها و معدنچیان یک لایه بزرگ را تشکیل می دهند، در این مصاف شرکت دارند.
«حفاظت از منافع الیگارشی» در کجا است؟ آیا رفقای ما که هر روز جان خود را به خطر می اندازند نیز از منافع الیگارش های روسیه دفاع می کنند؟ یا از منافع مردم عادی که قربانی نئونازی هایی شده اند که قدرت را در اوکراین به دست گرفته اند دفاع می کنند ؟
برای ادعای اینکه حزب کمونیست فدراسیون روسیه در هماهنگی با گروه حاکم عمل می کند، باید بسیار محتاط بود.
شدت مبارزه طبقاتی سیاسی در روسیه مثل همیشه بالاست. آزار و اذیت کمونیست ها و حامیان حزب، حتی پس از شروع عملیات نظامی در اوکراین، نشان می دهد که هیچ هماهنگی طبقاتی بین حزب کمونیست فدراسیون روسیه و نخبگان حاکم فعلی وجود ندارد. نمونه های زیادی وجود دارد که رفقای ما در معرض سرکوب قرار گرفته اند. پاسخ ما به آزار و اذیت رفقایمان قاطعانه است.
ما همچنین منتقد شدید سیاست های اقتصادی-اجتماعی دولت هستیم. هیچ حزب دیگری در روسیه نمیتواند ادعا کند که منتقد فعالتر مقامات بوده است. در بیش از سی سال پس از کودتای ضد کمونیستی ۱۹۹۱، ما به اندازه کافی مبارزه مصمم خود را علیه نخبگان حاکم نشان داده ایم. به همین دلیل است که حزب ما از چنین حمایت گسترده توده ای برخوردار است.
در انتخابات دومای ایالتی در سپتامبر ۲۰۲۱ ، حزب کمونیست فدراسیون روسیه تقریبا ۱۹ درصد آرا را به دست آورد. و این با وجود شیوههای جاافتاده قدیمی تقلب در انتخابات. ما مطمئن هستیم که پشتیبانی واقعی مردمی بسیار بالاتر است. زیرا با اتکأ به روحیه مارکسیسم-لنینیسم سعی در مطالعه علایق و خلق و خوی مردم داریم. اتفاقاً، حزب کمونیست فدراسیون روسیه با حمایت از عملیات ویژه روسیه در اوکراین، اراده اکثریت قاطع شهروندان روسیه را ابراز کرده است.
در مورد این ادعا که حزب «با رویکردهای ناسیونالیستی و نیروهای ناسیونالیستی لاس می زند ، باید با افتخار اعلام کنیم که حزب کمونیست فدراسیون روسیه نیروی چپ میهن پرست پیشرو در روسیه است.
ما وظیفه انترناسیونالیستی خود می دانیم که از منافع مردم روسیه و سایر مردمانی که قرن ها با روس ها زندگی کرده اند، به ویژه اوکراینی ها و بلاروس ها، محافظت کنیم. انکار اهمیت تاریخی «جهان روسیه» یا تمدن روسیه، به نظر ما، به همان اندازه پوچ است که انکار اهمیت تمدن یونان باستان. هنگامی که مانولیس گلزوس پرچم نازی ها را در آکروپولیس پاره کرد، نه تنها توسط منافع طبقاتی، بلکه توسط غرور ملی یونانیان که مبارزه ای مصمم علیه اشغال آلمان به راه انداخته بودند، هدایت شد.
نگرش جامعه جهانی به رویدادهای اوکراین
در حالی که سیاستمداران و رسانههای غربی، که متکبرانه ادعا میکنند «جامعه جهانی» را نمایندگی میکنند، آشکارا در کنار نئونازیها قرار گرفته اند، کشورهای عمده آسیا، آفریقا، خاورمیانه و آمریکای لاتین که شاهد تجربهی مستقیم نواستعمار اروپا و آمریکا بوده اند، به درستی وقایع اوکراین را مبارزه روسیه علیه جهان تک قطبی به رهبری ایالات متحده آمریکا. برآورد می کنند.
کشورهایی که ۶۰ درصد جمعیت جهان را در خود جای داده اند، یا از عملیات روسیه حمایت کرده و یا موضع بی طرفی اتخاذ می کنند.
تنها کسانی که به عنوان اعضای ائتلاف هیتلر در سال ۱۹۴۱ جنگ را به کشور ما آوردند موضع تهاجمی اتخاذ می کنند. اینها کشورهای اروپایی و همچنین ایالات متحده آمریکا و بریتانیا هستند که سهم عمده ای در احیای ماشین نظامی نازی پس از شکست در جنگ جهانی اول داشتند. امروز روسیه بار دیگر علیه فاشیسم و کسانی که از آن در اروپا و ایالات متحده حمایت می کنند می جنگد.
با یادآوری اقدامات قهرمانانه حزب کمونیست یونان در مبارزه با نازیسم و علیه دیکتاتوری نظامی، ما قاطعانه این ایده را رد می کنیم که رفقای ما آگاهانه به اردوگاه کسانی پیوسته اند که امروز تلاش می کنند روسیه را با دستان اوکراین درهم بشکنند. ما مجدداً احترام عمیق خود را برای KKE به عنوان حزبی که در احیای جنبش بینالمللی کمونیستی و کارگری پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ کمک بزرگی کرد، تکرار میکنیم. با این حال، سخنان رفقای ما گاهی مانند بیان حقیقت نهایی و مطلق به نظر می رسد. ما طرفدار گفتگوی رفیقانه هستیم، که همیشه به کمونیستهای سراسر جهان کمک کرده است تا ماهیت رویدادها را درک کنند و رویکرد درست و واقعی مارکسیستی خود را برای ارزیابی آنها به کار گیرند.
بخش بین المللی CC حزب کمونیست فدراسیون روسیه