غرب آسیا همچنان یکی از مهمترین مناطق راهبردی جهان است و همچنان به خاطر اهمیت جغرافیایی و شماری از تناقضات درونیاش، توجه قدرتهای بزرگ جهان را به خود جلب کرده است. البته، اگرچه همه کشورهای منطقه به اندازۀ کافی از این منابع استراتژیک مواد خام برخوردار نیستند، اصطلاحات «غرب آسیا» و «غنی در نفت و گاز» گاهی به جای یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند.
اکثر ذخایر نفتی جهان، یا نزدیک به ۶۶.۵ ٪ آن در کشورهای غرب آسیا مانند عربستان سعودی، ایران، عراق و کویت که ذخایر نفتی اثبات شدۀ هر یک بیش از ۱۰۰ میلیارد بشکه میرسد، قرار دارد. به عبارت دیگر ذخایر نفت خام اثبات شده – مخازنی با دادههای زمینشناسی و مهندسی – و با درجه اطمینان بالایی از قابلیت بازیابی تجاری در کشورهای یاد شده، ارزیابی میشود.
به همین نحو، کشورهای غرب آسیا تقریباً ۴۱ ٪ از ذخایر گاز طبیعی جهان را دارند، ذخایر تثبیت شده در ایران ۱۷ ٪، در قطر ۱۳ ٪، و بقیه کشورهای منطقه ۱۱ ٪ (عربستان سعودی، امارات متحده عربی، عراق، کویت، مصر، عمان و غیره).
بازار جهانی انرژی به شدت به این منطقه که بیش از نیمی از معاملات و قراردادهای نفت و گاز جهان در آن بسته میشود، به آن وابسته است. با توجه به این گزاره، ایران همواره یک شریک مهم جهانی است و دارای پتانسیل صادرات قابل توجهی برای منابع نفت و گاز خود است.. علیرغم سیاست تحریمها، این یک واقعیت است.
غرب آسیا، با توجه به جغرافیای آن، به مثابه منطقۀ اتصال میان آسیای میانه (جنوب شرقی آسیا) و اروپا با آفریقا، بین شمال و جنوب و برعکس، عمل میکند. مهمترین ارتباطات تجاری زمینی دریایی و هوایی از اینجا میگذرد. از این منظر، کشورهای خلیج فارس از جمله ایران مورد توجه فزاینده اقتصاد و تجارت جهانی هستند.
در طول تاریخ در این منطقه یک امپراتوری جایگزین امپراتوری دیگری شده است، و اغلب درگیریهای خشونتباری میان آنها رخ داده است. این جنگها تا همین امروز به شکل تضادهای ژئوپلیتیکی، ژئواقتصادی و تمدنی (قومی-مذهبی) مانند تضاد ایران و اعراب، ایران و ترکیه، اعراب و ترکیه، اعراب و اسرائیل و غیره ادامه یافته است. تضادهای درونی که غرب آسیا را از توسعه مترقی و صلحآمیز منحرف میسازد، به شکل دورهای با تضادهای پیچیدۀ خارجی همراه شده است، به این معنا که منافع کشورهای منطقه با سیاست غرب آسیای بازیگران مطرح جهان در تضاد بوده است. توسعۀ کل غرب آسیا شدیداً به موضع ایران همراه با عربستان سعودی و ترکیه وابسته است.
توجه به این نکته که روابط روسیه-ایران از بوتۀ آزمون گذشته است، حایز اهمیت است، جایی که در قرون ۱۸ و ۱۹ منافع عینی ژئوپلیتیک کشورها و مردم ما باعث شد در قفقاز و آسیای مرکزی باهم برخورد کنند. اما از نیمه دوم قرن ۱۹ تا مارس ۱۹۳۵ روسیه و ایران شرکای قابل اعتمادی بوده اند. البته در دورههایی از تاریخ ما این همکاریها پر رنگتر یا کم رنگتر بوده اند.
از اینرو، یکی از راههای اصلی حملونقل برای محمولههای نظامی و بشردوستانه از کشورهای متحد تحت برنامه اجاره زمین بین سالهای ۱۹۴۱-۱۹۴۵ پس از اینکه واحدهای ارتش سرخ شمال ایران را اشغال کرد، در اینجا قرار داشت. طی دوران جنگ سرد، متأسفانه، رژیم پهلوی مسیر مشارکت استراژیک با ایالات متحده و بریتانیا را انتخاب کرد و توسعه مترقی مناسبات ایران-شوروی را محدود ساخت. از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۹ ایران عضو منطقهای طرفدار بلوک ناتو معروف به سازمان پیمان مرکزی (سنتو) یا پیمان بغداد بود، تنها پس از انقلاب اسلامی فوریه ۱۹۷۹ تهران سیاست خارجی خود را تغییر داد و سیاست دوری از غرب را به نفع توسعه استقلال ملی برگزید.
امید سیاستمداران شوروی این بود که با تغییر رژیم شاه، ایران میتوانست مسیر مشارکت استراتژیک با اتحاد شوروی را اتخاذ کند، که متأسفانه محقق نشد. در ۵ نوامبر ۱۹۷۰ حکومت دینی ایران، به رهبری آیتالله خمینی، ایالات متحده را «شیطان بزرگ» خواند و آنرا به عنوان منبع انتشار فساد و امپریالیسم متهم کرد. وی همچنین شوروی را به خاطر دکترین آتئیستی و کمونیستی «شیطان کوچک» نامید. (آیتالله) خمینی از مردم ایران خواست از هیچیک از طرفهای جنگ سرد حمایت نکنند. به همین منوال رهبر عالیمقام ایران اسرائیل را نیز به خاطر ارتباطش با آمریکا و مناقشه اسرائیل-فلسطین «شیطان کوچک» خواند.
اما، ایران عملاً تلاش خصمانهای علیه روسیه نکرد و روابط حسن همجواری بین دو کشور را حفظ نمود. تهران بر مبنای قرارداد ترکمانچای در ۱۸۲۹ میلادی، توافق تاریخی با روسیه را، علیرغم تغییر رژیم در سالهای ۱۹۱۷ و ۱۹۹۱ در روسیه، نقض نکرد و از خط مرزی در امتداد رود ارس عبور نکرد.
طی سالهای جنگ ایران-عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸)، روابط میان ایران و شوروی به شیوههای مختلف به بوتۀ آزمایش گذاشته شد. اتحاد شوروی در اثر این جنگ در وضعیت نامساعدی قرار گرفت. مسکو در موضع «بیطرفی شدید» اولیه خود تجدیدنظر کرد و از عراق در مراحل پایانی جنگ به طور گسترده حمایت نظامی به عمل آورد. در آن زمان عراق متحد ما بود، اما ایران هم در دوران شاه و هم پس از ظهور آیتالله خمینی، ارتباط با اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را رَد کرد.
مسکو نگران احتمال پناهندگی صدام حسین به آمریکا و از دست دادن یک متحد مهم در منطقه بود. کمکهای نظامی شوروی به بغداد در سال ۱۹۸۶ موجب ضدحمله عراق شد و جنگ در سال ۱۹۸۸ پایان یافت.
اتحاد شوروی، علیرغم واقعیت همکاری ایران و آمریکا، در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی کمکهای اقتصادی قابل توجهی به ایران عرضه کرد. اتحاد شوروی بود که کارخانه بزرگ ذوبآهن اصفهان، تراکتورسازی تبریز، ماشینسازی اراک، خط لوله گاز ایران و سدّ ارس در مرز با آذربیجان شوروی را احداث کرد.
در آستانه قرن بیستم و بیستویکم دوران نوین مشارکت در روابط ایران و روسیه آغاز شد. همانطور که همه میدانند، اولین نیروگاه هستهای ایران در بوشهر در سال ۱۹۷۵ به وسیلۀ «شرکت سهامی کرافتورک یونیون» (Kraftwerk Union AG)، شعبهای از شرکت سهامی زیمنس شروع به ساخت کرد. اما در سال ۱۹۸۰ دولت آلمان تسلیم تحریمهای ضد ایرانی آمریکا شد و ساخت نیروگاه هستهای بوشهر را متوقف کرد. در اوت ۱۹۹۲ روسیه و ایران توافقنامهای در زمینه انرژی صلحآمیز هستهای و ادامه ساخت نیروگاه هستهای بوشهر امضاء کردند. در سال ۲۰۱۰ نیروگاه هستهای شروع به کار کرد و در سپتامبر ۲۰۱۱ به سیستم برق سراسری ایران متصل شد. و به این ترتیب، ایران صاحب نیروگاه هستهای میشود.
با توجه به قابل اعتماد بودن طرف روسی، تهران توافقنامه جدیدی برای ساخت یک واحد نیروگاه – از طراحی تا تحویل – با مسکو به امضاء میرساند. انتظار میرود دومین واحد ۱۰ میلیارد دلاری، واحد ۲ بوشهر در سال ۲۰۲۴ افتتاح شود و در ادامه واحد ۳ بوشهر در سال ۲۰۲۶ تحویل داده شود.
ایران برخلاف ترکیه و عربستان سعودی، نه رسماً و نه پنهانی از مبارزات مسلحانه جداییطلبان چچنی در سالهای ۱۹۹۰ حمایت نکرد. تهران از ابتدا آگاه بود که منافع ناتو، بریتانیا، ایالات متحده و ترکیه در پشت این مبارزه ضدروسی، که چچن را کانون سؤاستفاده از مذهب قرار داده است، پنهان است. قضیه بر سر دور زدن روسیه و رسیدن به ثروت انرژی حوزه خزر در آذربایجان است. در عین حال، جریان اسلام سنی عمدتاً از سوی ترکیه و عربستان سعودی، از جمله وهابیگری رادیکال پادشاهی عربستان سعودی، و با توجه به خلاء ایدئولوژیک ناشی از فروپاشی در اتحاد شوروی، کوشید جای پایی در قفقاز و دیگر مناطق پساشوروی با جمعیت غالب مسلمان باز کند. طبعاً تهران این استراتژی منطقهای ناتو را در جنوب و شمال قفقاز چالشی برای شیعیگری و منافع ژئوپلیتیک و اقتصادی روسیه و ایران تلقی کرد.
وضعیت سوریه، عصر جدیدی در مشارکت سازنده میان ایران و روسیه را رقم زد، عصری که تهران و مسکو موضع مشترکی در حمایت از رژیم بشار اسد و دفع تهدید «دولت اسلامی» (یک سازمان بینالمللی تروریستی ممنوع در روسیه) اتخاذ کردند، مانع شکاف در تمامیت سرزمینی سوریه شدند، و با فعالیتهای تهاجمی آمریکا مقابله کردند. تلاشهای روسیه و ایران برای حلوفصل همه جانبه مسایل سوریه زمینه را برای تشکیل پلاتفرم صلح آستانه با حضور ترکیه و موضع نمایندگان سوریه، فراهم آورد.
در زمینه مناقشات ارمنستان و آذربایحان و تقویت صلح در منطقه قفقاز، ایران از طرح ترکیه-آذربایجان و پلاتفرم صلح گسترده منطقهای بر مبنای قالب ۳+۳ (ترکیه، روسیه، ایران + ارمنستان، آذربایجان، گرجستان) حمایت کرد.
همزمان، تهران بدون هیچ ابهامی موافق حفظ تمامیت سرزمینی و استقلال سه جمهوری ماوراء قفقاز است، اما تحمیل هر گونه فشار بر ایروان در مورد رفع انسداد کریدور زنگزور در منطقه مغری به قیمت تضعیف منافع ارمنستان و ایران را رد میکند. تهران شدیداً مخالف تشکیل یک «پل پان ترکیستی» از طریق ارمنستان جهت ارتباط ترکیه با بقیه کشورهای دنیای ترک و پیشروی ناتو به ماوراء قفقاز و آسیای مرکزی است، پلی که به همان اندازه برای منافع منطقهای روسیه مضر است.
به علاوه، روسیه و ایران مشغول ساخت راه حملونقل شمال-جنوب از طریق آذربایجان هستند. در واقع این مسیر ترانزیت ارتباطی پس از اتمام ساخت پلی که رشت در ایران را به آستارا در آذربایجان وصل میکند، انگیزه جدیدی ایجاد خواهد کرد. و علیرغم این واقعیت که همه قراردادها امضاء شده اند و مسکو و باکو مایلند پروژه را به پایان برسانند، طرف ایرانی، با وجود ظاهراً موافقت با آن، تکمیل ساخت آنرا به دلایل مختلف، به تأخیر میاندازد. شاید، علت این رویکرد تهران بدتر شدن روابط ایران-آذربایجان با در نظر گرفتن ارتباط بین دولتی (شامل نظامی-تکنیکی) بین باکو و تل آویو باشد.
پس از بالا گرفتن بحران روسیه-اوکراین و آغاز «عملیات نظامی ویژه»، تهران از موضع روسیه علیه ناتو و ایالات متحده حمایت کرد. افزون بر آن، تحریمهای شدید غرب جمعی علیه روسیه به تسریع نزدیکی مشارکت منطقهای ایران و روسیه کمک کرد. مسکو علاقمند به مطالعه و استفاده از تجارب غنی ایران تحت تحریمهای بسیار سخت غرب است. ایران خروجی مطمئن روسیه به منطقه خلیج فارس – کشورهای آسیا و غرب آسیا است. ارتباطات حملونقل، انرژی، کشاورزی، تبادل تکنولوژیهای پیشرفته، نظامی و همکاری فنی-نظامی عرصههای مهم مشارکت ایران و روسیه در عصر مدرن هستند.
در ژوئیه ۲۰۲۳، جایگاه ایران در سازمان همکاری شانگهای از عضو ناظر به عضو دایم تغییر کرد، سازمان بینالمللی معتبری که روسیه چین و هندوستان شرکای اصلی آن هستند. در چارچوب همکاریهای چندجانبه، ایران کاملاً علاقمند به حضور در چنین سازمانهایی مانند بریکس است؛ تهران در ماه ژوئن ۲۰۲۲ مشخصاً تقاضای عضویت خود را به این سازمان ارایه داد.
در ژوئیه ۲۰۲۲ شرکت ملی نفت ایران و شرکت گازپروم روسیه یک یادداشت همکاری در حوزه انرژی به ارزش ۴۰ میلیارد دلار امضاء کردند. در این تفاهمنامه توسعه میادین گازی کیش و پارس شمالی، افزایش فشار در میدان پارس جنوبی، توسعۀ شش میدان گازی، تبادل گاز و کالاهای پتروشیمی، تکمیل پروژههای گاز مایع طبیعی (ال ان جی)، احداث کارخانه تولید لولههای گاز صادراتی و سایر همکاریهای علمی و فن در نظر گرفته شده است.
در زمینه مشابهی، وزیر نفت ایران جواد اوجی پیشنهاد کرد روسیه همراه با ترکمنستان و قطر در منطقه صنعتی عسلویه در استان بوشهر در جنوب کشور، در خط ساحلی خلیج فارس، یک قطب گازی ایجاد نمایند. نظر به اینکه ایران پس از روسیه دومین دارندۀ ذخایر گازی است و لذا رقیبی در بازار صدور گاز محسوب میشود، پیشنهاد تهران دورنمای رقبای بزرگ برای هدفی بزرگتر را نشان میدهد. یک قطب گازی ایرانی که ۶۰ درصد ذخایر گاز جهان را کنترل کند به روشنی چالشی برای غرب و بازار جهانی خواهد بود.
یک عرصه مهم همکاری ایران و روسیه در عصر واقعیت نوین، عرصۀ نظامی صنعتی و مبادله تکنولوژی پیشرفته برای تولید سلاحهای دقیق است. روسیه، ایران و چین رزمایشهای مشترک نظامی و دریایی در سرزمین ایران و در منطقه خلیج فارس را آغاز کرده اند، این امر به شرایط امنیت عمومی این منطقه مهم و استراتژیک، از جمله در به چالش کشیدن ناوگان پنجم ایالات متحده، مستقر در بحرین، کمک میکند. غرب حمایت از اطلاعات مصنوعی را بهانه اتهام دیگری برای همکاری نظامی-تکنیکی، به ویژه در باره به اصطلاح تحویل پهباد شاهد برای منطقه «عملیات ویژه روسیه»، قرار داده است.
رشد پر تحرک حجم معاملات بازرگانی روسیه و ایران در سال ۲۰۲۲ به ۵ میلیارد دلار میرسد که ۱۵ ٪ از سال ۲۰۲۱ بیشتر است و عمدتاً به روابط روسیه با اتحادیه اروپایی-آمریکا مربوط میشود. همزمان، نرخ توسعۀ مبادلات بازرگانی روسیه با ایران در سالهای اخیر حاکی از رشدی مداوم است.
در این زمینه، لازم به یادآوری است که گردش کالا در بنادر استرخان ۶۸ ٪ افزایش یافته است، که این بخش کوچکی در گسترش تجارت روسیه و ایران نیست. افزون بر این، طبق نتایج اخیر ملاقات میان سران منطقه، ایگور بابوشکین، استاندار آستراخان، و سید محمود حسینیپور، استاندار کل منطقه مازندران، تصمیم بر این شد که یک خط کشتیرانی مستقیم برای اتصال بندر آستراخان علیا در مصب رودخانه اولگا به بندر امیرآباد ایران در جنوب دریای کاسپین افتتاح شود. در عین حال، منطقه آستراخان و مازندران ایران حلقههای ارتباطی مهمی در کریدور شمال-جنوب هستند، کریدوری که کالاها را از هندوستان، چین و کشورهای عربی خلیج فارس از طریق ایران به مقصد میرساند. در نتیجه، روسیه علاقمند به گسترش ناوگانهای تجاری، به خصوص کشتیهای باری خشک (خاص حمل کالاهای بستهبندی نشده) و تانکرهای خود است.
به طور خلاصه، روسیه و ایران در حال تهیه پیشنویس پیمان همکاریهای اساسی هستند که امضای آن در آینده نزدیک راه را برای افزایش همکاریهای چند وجهی خواهد گشود.
بنابر این، ارتقاء روابط روسیه-ایران ضمن تقویت تعادل نیرو در منطقه و پیرامون آن، از جمله در جنوب قفقار و آسیای مرکزی، به سود مسکو و تهران است. در کناز دیپلماسی سازندۀ ایران با چین، هندوستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس، مشارکت ایران و روسیه تکمیل کنندۀ مسیر حرکت نوین غرب آسیا است، جایی که کشورهای ناتو و اسراییل باید به منافع مخالفان خود احترام بگذارند.