برگرفته از: گروه «١٠ مهر»
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
در دو هفتۀ گذشته تلاش مکرر دشمنان ایران در جعل اخبار و بهراه انداختن جنگ شناختی، بار دیگر افکار داخلی را به چالش کشید. رسانههای غربی با توسل به داستان ساختگی گذرگاه زنگزور از طرفی و دروغ پراکنی حول ارسال موشکهای بالستیک از طرف ایران به روسیه از طرف دیگر، هیاهوی دیگری بهراه انداختند و در فریب افکار عمومی، بهویژه در میان روشنفکران و سیاسیون ایران، موفقیت نسبی بهدست آوردند.
علت اینگونه جنگهای تبلیغاتی و هدف آن ناروشن نیست. دنیای امپریالیستی در شرایطی که امروز در آن به سر میبرد، از این حربه بیش از گذشته استفاده میکند. اما شیوه و مضمون آن گاه ثابت و تکراری است. با این حال هر بار در بیرون و درون مرزهای ایران شنونده و مبلّغ دارد.
هدف اصلی این جنگ شناختی در غرب آسیا تضعیف جبهۀ متحد منطقهای و جهانی علیه سلطهطلبی و جنگافروزیهای آمریکا و متحدان آن است. ایران یکی از حلقههای اصلی اتحادهای منطقهای و از اعضای پیمانهای اقتصادی ـ سیاسی و نظامی ـ امنیتی نوظهور در جهان است. از این رو مورد حملات مکرر این جنگ شناختی است.
موضوع اصلی و تکراری این تبلیغات، قدرت بازدارندگی و تسلیحاتی کشور ما است. اما بسته به شرایط و موقعیت، هر بار دستاویزی را عمده میکنند. به این معنا که گاه قدرت هستهای ایران و گاه داستانهایی پیرامون فروش پهباد، و اخیراً ارسال موشکهای بالستیک به روسیه، به موضوع این جنگ شناختی بدل میشود. توسل به داستان تخیلی گذرگاه زنگزور، یا نبش قبر معاهدات یک سدهٔ پیش میان دولتهای وقت ایران و روسیه تزاری، یا رویکرد چین و روسیه بر سر جزایر سهگانۀ ایران در خلیج فارس، نیز از حربههای دیگر تبلیغاتی علیه ایران و متحدان آن بوده است.
اما چرا علیرغم تکراری بودن موضوع تبلیغاتی خود علیه منافع و امنیت ملی ایران، دستگاه رسانهای غرب دست از تکرار آنها بر نمی دارد؟ و چرا هر بار در پیشبرد جنگ شناختی و ادراکی خود با موفقیتهای نسبی در ایران دست مییابد؟
علت آن را باید در پایگاه گستردۀ اقتصادی غرب در داخل کشور جست که با توسل به قدرت مالی خود برخی رسانهها و قلمها را بهخدمت خود در آورده و با کمک آنها جعلیات آمادهشده در اتاقهای فکر و تبلیغات امپریالیستی را بهخورد افکار داخلی میدهد. با نگاهی به بسیاری از روزنامهها و رسانهها و دادههای جهان مجازی متعلق به ایرانیان در داخل و خارج کشور، میبینیم که منبع اصلی دروغپراکنی پیرامون موضوعاتی مانند راههای مواصلاتی ارمنستان و آذربایجان، یا داستان تخیلی زنگزور، یا ارسال پهباد و موشک به روسیه، همان رسانههای منتسب و یا متعلق به جناحهای سیاسی غربگرا هستند که حافظ ساختار منحط و ضدمردمی اقتصاد نئولیبرالی و سرمایهداری مافیایی در ایراناند. چاشنی کار این دسته از مبلّغان وطنی، گسلهای بهواقع موجود اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و نفاقی است که میان دولت و ملت وجود دارد. آنها با بهرهبرداری از این گسلها، بدون نیاز به ارائۀ منابع و اسناد و مدارک در هیچ زمینهای، بهراحتی به شستوشوی مغزها و انحراف در ادراک عمومی مشغولند.
اما مؤثرتر از تلاش بیگانگان و مزدوران آنها در این عرصه، همآوایی گروههای بزرگی از روشنفکران کشور با قدرتهای عامل و ناظر بر این جنگ شناختی است. این همگرایی، که فاجعهای کمنظیر در میان اهل فکر و قلم ایران است، ایرانیان را در برابر دشمنان منافع ملی و میهنی خود خلعسلاح میکند و زمینه را برای موفقیتهای ادواری دشمن در این جنگ نابرابر آماده میسازد.
کسانی که خود را اینچنین در خدمت برنامههای تبلیغاتی و دروغپردازیهای دشمنان ایران قرار میدهند، آگاهانه یا ناآگاهانه، امنیت ملی کشور بهخطر میاندازند؛ کاری که در شرایط خطرناک کنونی، چیزی جز خیانت به منافع ملی ایران نمیتواند باشد.