«زندگی و مرگ در دونباس»، روایتی است از آنچه ساکنان کریمه و جنوب شرقی اوکراین پس از کودتای فوریه سال ۲۰۱۴، با پوست و گوشت خود تجربه کردهاند: ضرب و جرح، به آتش کشیدن، گلولهباران و بمباران. (۱)
این فیلم مستند، بطلان مدعیات سیاستمداران و رسانههای جریان اصلی جریان غرب را در ارتباط با رویدادهای هشت سال گذشته اوکراین به اثبات میرساند.
تهیهکننده این فیلم تلاش میکند تا بهطور مستند، سانسور خبری در رسانههای جریان اصلی غرب را جبران کند.
این فیلم مستند را میتوان با اضافه کردن یک زیرنویس مشاهده کرد.
در ابتدای فیلم مستند میبینیم که آندری، یکی از اهالی لوهانسک میگوید که ما در برابر هرج و مرج و روندی که در کیف در جریان بود بپا خاستیم و میخواستیم مانع از آن شویم تا آنچه که در کیف میگذرد، به سراسر اوکراین تسری یابد.
در دقیقه ۹ ویدئو مشاهده میکنیم که در روز ۱۸ فوریه ۲۰۱۴، حدود پانصد تن از ساکنان کریمه و سایر نواحی با اتوبوس به کیف رفتهاند و در پارک مارینسکی در مرکز کیف تجمع کردهاند.
به تجمع اعتراضکنندگان حمله میشود و نُه تن از تجمعکنندگان در جریان این تهاجم به قتل میرسند.
قاتلان اما هیچگاه مورد محاکمه قرار نگرفتند و در رسانههای جریان اصلی غرب نیز این جنایت به تیتر اول تبدیل نشد.
بیش از ۴۰۰ تن از تظاهرکنندگان بهسرعت سوار ۸ اتوبوس میشوند و کیف را به قصد اودسا ترک میکنند.
اما در نزدیکی شهر خرسون مورد تهاجم قرار میگیرند. بهسمت اتوبوسها تیراندازی میشود و اتوبوسها را با بنزین به آتش میکشند. شاهدان گزارش میدهند که مهاجمان، سرنشینان اتوبوسها را بیرون کشیدهاند، به روی آنان بنزین ریختهاند و بهطرز وحشیانهای آنان را مورد ضرب و جرح قرار دادهاند.
یکی از شاهدان میگوید که آنها استخوانهای ما را شکستند، چرا که ما از ساکنان کریمه هستیم. آنها خودشان را بالاتر از دیگران میدانند. ما را به هیچ میانگارند. هیچ.
فقط به این دلیل که ما روسزبان هستیم و به زبان روسی صحبت میکنیم.
یکی دیگر از شاهدان میگوید که من ۶۴ ساله هستم. با چشمان خودم دیدم که جوانان ۱۸ تا ۲۰ ساله بهسوی مردم تیراندازی میکردند. بسیار صحنه وحشتانگیزی بود.
در جریان این تهاجم، ۲۵ تن کشته میشوند.
هیچ یک از عاملان مورد بازخواست و محاکمه قرار نگرفتند و در رسانههای غرب نیز این جنایت به تیتر اول تبدیل نشد.
در دقیقه ۱۸ فیلم میبینیم که در روز ۲۳ فوریه ۲۰۱۴ (پس از کودتا در کیف)، تجمعی در دونتسک بهمنظور حفاظت از بنای یادبود لنین برگزار میشود.
زن سخنران میگوید که ما در شهری زیبا و آرام زندگی میکنیم. ما نباید تسلیم شویم. باید از مردم و بناهای خود دفاع کنیم.
شرکتکنندگان در این گردهمایی میگویند:
ما علیه هرج و مرج و قانونشکنی مبارزه میکنیم و برای برقراری نظم در دونتسک در اینجا گرد هم آمدهایم.
ما در حال برگزاری یک تظاهرات مسالمتآمیز هستیم. آنچه که در کیف بهعنوان مسالمتآمیز معرفی میشود، بهطور آشکار، مسالمتآمیز نیست. چگونه میتوان نام مسالمتآمیز بر آن نهاد، زمانی که راستهای افراطی با کوکتل مولوتف و چوبدستی اهداف خویش را به پیش میبرند؟
ما از شهر خودمان دفاع میکنیم.
ما اجازه نخواهیم داد که وضعیتی مشابه با کیف در اینجا حاکم شود.
از دقیقه ۲۰ فیلم مستند، مناطق مسکونی دونباس را میبینیم که در سال ۲۰۱۴، بر اثر بمبارانهای نیروی هوایی اوکراین ویران شدهاند. اجساد قربانیان بمبارانها بر روی زمین دیده میشود.
در این فیلم، صحنههایی از گفتوگو با ساکنان این مناطق را بهطور مستند مشاهده میکنیم.
مردمی که سالیان دراز برای در آسیب ماندن از بمبارانها در زیرزمین زندگی کردهاند.
این فیلم نشان میدهد که چگونه ساکنان دونتسک و لوهانسک بهمدت هشت سال در معرض تهدید بودهاند. در این فیلم از زبان ساکنان این مناطق میشنویم که خود را در پیوند نزدیک با روسیه میبینند.
یکی از ساکنان منطقه میگوید:
ساکنان جنوب شرقی اوکراین از شخص یاناکوویج بهعنوان رئیسجمهور حمایت نمیکردند. آنها علیه بیقانونی مقاومت میکردند.
من میدیدم که چه هرج و مرجی در«میدان» (در کیف) حاکم بود، اما انتظار نداشتم که این هرج و مرج به جنگ منتهی شود و حکومت جدید فرمان دهد که مردم مسالمتجو در دونباس را به قتل برسانند.
یک زن از ساکنان مناطق بمباران شده دونباس میگوید که مطلقاً برایم غیرقابل تصور بود که چنین وضعیتی پیش بیاید. روزی بچهها را برای رفتن به مدرسه و مهد کودک آماده میکردم و خودم هم عازم محل کار بودم که صدای مهیبی را شنیدم. منطقه مسکونی ما توسط هواپیماهای ارتش اوکراین بمباران میشد.
در روز ۱۳ آوریل ۲۰۱۴، شورای امنیت ملی حکومتی که با کودتا قدرت را بهدست گرفته بود، آغاز «عملیات ضدِ ترور» را علیه مردم دونباس اعلام کرد.
در دقیقه ۳۲ فیلم مستند، سربازانی را میبینیم که روی تانکها نشستهاند و اقدام به شلیک تیر هوایی میکنند. چرا که مردم در مقابل تانکها ایستادهاند. اما تانکها به حرکت خود ادامه میدهند. صدای فریادی به گوش میرسد که خطاب به نیروهای نظامی که به دونباس اعزام شدهاند، میگوید: باندرا! فاشیست!
ساعاتی پیش از آن، الکساندر تورتشینوف (رئیسجمهور موقت)، آغاز «عملیات ضدِ ترور» را اعلام کرده بود.
در روز دوم ماه مه ۲۰۱۴ «عملیات ضدِ ترور» در Slawiansk وارد فاز عملیاتی میشود. نیروهای مسلح اوکراین، برج تلویزیون و مناطق مهم استراتژیک را اشغال میکنند. هدف نهایی آنان Kramatrosk است.
در دقیقه ۴۳ فیلم مستند میبینیم که تعداد زیادی از مردان نقابدار که برخی از آنان کلاه ایمنی نیز بر سر دارند، با تبر بر در و دیوار و وسایل نقلیه میکوبند و همه چیز را تخریب میکنند. برخی از آنان، پرچم اوکراین را بر دوش خود انداختهاند.
گوینده فیلم میگوید که بسیاری از نیروهای مهاجم، جوانانی هستند که در اوایل دهه ۹۰، و بعد از استقلال اوکراین بهدنیا آمدهاند. دختر جوانی را نیز میبینیم که دستمال گردنی به رنگ پرچم اوکراین دارد و همراه با دختران جوان دیگر سرگرم ساختن کوکتل مولوتف است. مردی از میان صفوف مهاجمان میگوید: همه را باید تا به آخر کشت. امروز در اینجا هستیم و فردا به دونتسک میرویم.
از دقیقه ۴۵ فیلم مستند، شهادت شاهدانی را میشنویم که از روز دوم ماه مه ۲۰۱۴ میگویند. روزی که مرکز اتحادیه کارگری اودسا با پرتاب کوکتل مولوتف از سوی نیروهای راست افراطی به آتش کشیده شد.
اجساد سوخته شده را در فیلم مستند میبینیم.
بنابه گفته شاهدان، افرادی که برای فرار از آتش، از پنجرهها به بیرون میپریدند، مورد تهاجم قرار میگرفتند. حدود پنجاه تن از نیروهای راست افراطی، افراد جوانی را که زخمی بودند و پایشان شکسته بود، دوباره مورد ضرب و جرح قرار میدادند.
یکی از شاهدان میگوید:
Wadik Papurow را که حدود ۱۸ سال داشت، از طبقه چهارم به پایین پرت کردند.
وادیک
چهار سال پیش از آن فاجعه، او در روز اول مه، بنر سازمانهای کمونیستی از منطقه اودسا را در صف اول تظاهرات حمل میکرد. وادیک، دانشجوی روانشناسی بود.
بعدها گفته شد که قربانیان آتشسوزی مرکز اتحادیه کارگری، افراد بیخانمان و معتاد بودند.
زنی که شاهد فاجعه بوده است میگوید: افرادی از اتحادیه اروپا به اینجا آمدند و با ما مصاحبه کردند و من و رفقایمان همه چیز را برای آنها بازگو کردیم. اما تا به امروز هیچ واکنشی نشان ندادهاند. جنایت دوم ماه مه، تا زمانی که این حکومت قدرت را در دست دارد، مورد بررسی قرار نخواهد گرفت و مسکوت گذاشته خواهد شد.
در فیلم مستند، ساختمان اتحادیه کارگری را میبینیم که در آتش میسوزد. اجساد سوخته شده نیز در این فیلم دیده میشود.
افراد نقابداری را میبینیم که کلاه ایمنی بر سر دارند و فریاد میزنند: ما امروز اوکراین را نجات دادیم.
ما امروز سوسکها را سوزاندیم.
در رسانههای جریان اصلی غرب، به آتش کشاندن مرکز اتحادیه کارگری اودسا اما به تیتر اول تبدیل نشد.
آمار رسمی اعلام شده حمله به مرکز اتحادیه کارگری اودسا، ۴۵ کشته است.اما رقم واقعی باید رقمی نزدیک به ۲۰۰ قربانی باشد. هیچیک از عاملین کشتار مورد محاکمه قرار نگرفتند.
در روز ۹ ماه مه ۲۰۱۴ (۹ ماه مه ۱۹۴۵،سالروز پیروزی بر فاشیسم)، هنگ فاشیستی آزوف، مقر پلیس در ماریوپل را به آتش کشید و بیش از صد تن جان باختند.
مراسم بزرگداشت سالروز پیروزی بر فاشیسم را نیز برهم زدند.
در فیلم مستند، میتوانیم تمام صحنهها را به عینه مشاهده کنیم.
از دقیقه ۵۶ فیلم مستند، شاهد سخنرانی Simonenko، نماینده فراکسیون حزب کمونیست اوکراین در پارلمان هستیم.
نماینده فراکسیون حزب کمونیست پس از کشتار در اودسا و ماریوپل، در سخنرانی خود چنین میگوید:
«ده روز نخست ماه مه ۲۰۱۴، اوکراین را تکان داد.
دهشت جنایات انجام شده نشاندهنده آن است که تلاش میشود تا به بهای خون مردم اوکراین یک رژیم ناسیونال فاشیستی در اوکراین مستقر شود.
فعالین مرکز اتحادیه کارگری در اودسا در آتش انگیزایسیون زنده زنده سوزانده شدند و زمانی که برای گریز از شعلههای آتش از پنجرهها به بیرون میپریدند با میلههای فلزی مورد ضرب و جرح قرار گرفتند.
آنها به قتل رسیدند، چرا که دیدگاه دیگری داشتند.
باید بهطور جدی به این مهم بپردازیم که چه افرادی در شرایط کنونی قدرت را بهدست گرفته اند. افرادی مانند Juri Odartschenko (فرماندار وقت منطقه خرسون)، عقل باختهای که در سالروز پیروزی بر فاشیسم (۹ ماه مه) گفته بود: هیتلر کار درستی انجام داد که به سرزمین ما آمد و مردم اوکراین را نجات داد.
سئوال اما این است:
هیتلر، مردم اوکراین را از دست چه کسانی نجات داد؟
پاسخ روشن است. از دست کمونیستها.
فردی که چنین سخنی بر زبان براند، یا دیوانه است، یا منکر این واقعیت است که پدران ما به بهای جانشان ما را از شر فاشیسم نجات دادند.
آنها که در شرایط کنونی قدرت را بهدست دارند، در سالروز پیروزی بر فاشیسم، مجرمانی را به خرسون اعزام کردند که گلو میدرند.
آنچه در روز سالروز پیروزی بر فاشیسم در ماریوپل روی داد، تأییدی بر این واقعیت است که یک رژیم ناسیونال فاشیستی در حال استقرار است.
مردم عزیز اوکراین! من با فضای ماریوپول آشنا هستم. در آنجا کار کردهام. میدانم چه اتفاقی افتاده است. تعداد زیادی از افراد پلیس کشته شدند، تنها به این دلیل که در برابر اجرای فرمانهایی که منجر به جنایت میشد، مقاومت کردند.»
در این لحظه رئیس جلسه میگوید: میکروفون Simonenko را قطع کنید.
نمایندگان حزب کمونیست از جای خود بلند میشوند و به جلو میآیند و برخی از آنان بهمنظور جلوگیری از حمله به سخنران، در اطراف او میایستند.
سیموننکو در پارلمان
رئیس جلسه خطاب به نماینده حزب کمونیست میگوید:
«شما به مردم اطلاعات غلط میدهید و دروغهای بیشرمانه میگوئید.
تروریستها در ماریوپول، ادارات محلی را اشغال کردند. شما پروپاگاندای رسانههای روسی را تکرار میکنید.
من از وزارت دادگستری اوکراین خواهم خواست که در این مورد تحقیق کند که آیا حزب کمونیست، یک سازمان تروریستی است؟
چنانچه این امر مورد تأیید قرار گیرد، حزب کمونیست در برابر دادگاه قرار خواهد گرفت.»
در بخشهای مختلف این فیلم مستند میبینیم که رفراندوم در کریمه، دونتسک و لوهانسک با حضور گسترده مردم برگزار شده است.
دیده میشود که نیروهای راست افراطی نیز همواره به این تجمعات حمله کردهاند.
گفتوگو با ساکنان این مناطق نیز بهطور مستند در این فیلم گنجانده شده است.
حمله به زایشگاه در ماریوپل
نانسی فایزر، وزیر کشور آلمان بهتازگی بهمناسبت روز جهانی آزادی مطبوعات (سوم ماه مه) مدعی شد که شاهد یک جنگ اطلاعاتی هستیم که تا پیش ازین هرگز تجربه نکرده بودیم. (۲)
از قضا،یکی از نخستین نمونههای جنگ اطلاعاتی در ماههای اخیر،خبر مربوط به حمله هوایی ارتش روسیه به زایشگاهی در ماریوپل است.
به یاد داریم که دولت اوکراین و رسانههای جریان اصلی غرب گزارش دادند که روسیه در ۹ مارس یک زایشگاه را در ماریوپول مورد حمله هوایی قرار داده است.
روسیه با تکذیب این خبر، اعلام کرد که زایشگاه به یک پایگاه نظامی تبدیل شده است و نیروهای هنگ آزوف از غیرنظامیان در بیمارستان و خانههای اطراف بهعنوان سپر انسانی استفاده میکنند.
خبر حمله هوایی روسیه به زایشگاه، به تیتر اول رسانههای جریان اصلی غرب تبدیل شد.
تصویر زن جوانی که پتویی بر دوش انداخته بود و زخمهایی بر چهره داشت، بهکرات در رسانهها و شبکههای اجتماعی به نمایش در میآمد .
برخی از تحلیلگران ایرانی نیز چهره این زن جوان را همراه با نوشته خود به نمایش در آوردند.
ماریانا
چندی گذشت و خبر حمله هوایی به زایشگاه را دیگر در سرفصل خبرها نمیدیدیم.
در اوایل ماه مه ویدئویی منتشر شد که به ما این امکان را میداد تا از زبان یکی از شاهدان اصلی به اطلاعات بیشتری دست پیدا کنیم. (۳)
ماریانا
زن جوانی بهنام Marianna Vishemirskaya که پیش از این با تصویر او از طریق رسانهها آشنا شده بودیم، از تجربه خود در روز ۹ مارس در زایشگاه میگوید.
در روز ۹ مارس بنابه گفته ماریانا، ۲ بار صدای انفجار در زایشگاه شنیده میشود.
بعد از انفجار دوم، زنان را به زیرزمین منتقل میکنند.
گفتگوکننده در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که آیا انفجار در زایشگاه، ناشی از حمله هوایی روسیه بوده است یا انفجار از طریق دیگری ایجاد شده است؟
ماریانا میگوید که من تخصصی در امور نظامی ندارم، اما کاملاً اطمینان دارم که صدای حرکت هواپیمایی را نشنیدم.
گفتنی است که ماریانا از اهالی دونتسک است و ساکنان دونتسک در سالهای گذشته حملات هوایی نیروهای اوکراین را بهکرات تجربه کردهاند.
بر اثر انفجار در زایشگاه، شیشهها شکسته میشود و برخی بر اثر ترکشهای شیشه مجروح میشوند. یک زن جوان باردار نیز جان میبازد.
ماریانا میگوید که بعد از شنیدن صدای نخستین انفجار، بلافاصله پتویم را روی دوشم انداختم و همان زمان بود که صدای انفجار دوم را شنیدم. چند ترکش به بینی، لب و پیشانیام برخورد کرد. اما زخم عمیقی ایجاد نکرد و نیازی به زدن بخیه نبود.
ماریانا گزارش میدهد که در زایشگاهی که او بستری بود، نیروهای نظامی اوکراینی نیز حضور داشتند.
بنابه گفته ماریانا، زنان بستری در بخش شماره یک زایشگاه را به بخشهای دیگر منتقل کرده بودند و مدیر زایشگاه، کلید بخش شماره یک زایشگاه را به نیروهای نظامی تحویل داده بود.
بهیاد داریم که روسیه نیز از همان ابتدا اعلام کرده بود که نیروهای نظامی اوکراین از غیرنظامیان بهعنوان سپر انسانی استفاده میکنند.
استانداردهای دوگانه رسانههای جریان اصلی غرب
پیش ازین اشاره شد که رسانههای جریان اصلی در غرب، سیاست سکوت را در برابر جنایات انجام شده در شرق اوکراین در پیش گرفته بودند.
با پیروی از این سیاست، هرگاه یک روزنامهنگار منتقد در اوکراین، مورد حمله قرار میگرفت یا کشته میشد، رسانههای جریان اصلی در آلمان سکوت میکردند.
اما در ۳۰ ماه مه ۲۰۱۸ به یکباره غلغلهای در رسانههای آلمان برپا شد.
تیترهای درشت حاکی از آن بود که یک روزنامهنگار بهنام آرکادی بابچنکو، که منتقد سرسخت پوتین بوده است، مورد سوءقصد واقع شده است.
ساعاتی بعد معلوم شد که بابچنکو زنده است و «قتل»، یک صحنهسازی توسط سرویس مخفی اوکراین بوده است. روزنامهنگار مورد اشاره هم با این صحنهسازی همراهی کرده بود. (۴)
اولریش هایدن، خبرنگار آلمانی که از سال ۱۹۹۲، گزارشگر رسانههای آلمانی در روسیه بوده است، در همین ارتباط سئوال میکند:
اما کجا بودند رسانههای جریان اصلی آلمان، زمانی که در آوریل ۲۰۱۵ روزنامهنگاری بهنام Oles Busina را جلوی خانهاش به ضرب گلوله از پای درآوردند؟
کجا بودند رسانههای جریان اصلی آلمان، زمانی که در ژوئیه ۲۰۱۶، روزنامهنگاری بهنام Pawel Scheremet با یک ماشین بمبگذاری شده کشته شد؟
این روزنامهنگار، یک مبارز سرسخت علیه فساد در اوکراین بود. تنها سه روز قبل از مرگش، بهطور علنی در یک وبلاگ نوشته بود که نیروهای افراطی راست از به جریان انداختن پروندههای قضایی علیه بازرگانان متهم به فساد در منطقه اودسا جلوگیری میکنند.
کجا بودند رسانههای جریان اصلی آلمان، زمانی که کانالهای تلویزیونی منتقد اوکراین مانند NewsOne و Inter در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ برای روزها توسط ملیگرایان افراطی اوکراینی محاصره شدند؟
ملیگرایان افراطی در تاریخ ۴ سپتامبر ۲۰۱۶، محوطه تحریریه کانال تلویزیونی Inter را با کوکتل مولوتف بهطور کامل به آتش کشیدند.
اگر تهاجم مشابهی در روسیه انجام میشد، به یقین رسانههای جریان اصلی آلمان گزارش مبسوطی منتشر میکردند.
کدام رسانه جریان اصلی آلمانی گزارش داد که تیراندازی به تظاهرکنندگان «میدان» در کیف در تاریخ ۲۰ فوریه ۲۰۱۴، و قتلعام فعالین کارگری در اودسا در دوم ماه مه ۲۰۱۴، هنوز مورد رسیدگی قرار نگرفته و کسی محکوم نشده است؟
کدام رسانه جریان اصلی آلمان به فیلم من، «Lauffeuer» در مورد به آتش کشاندن ساختمان اتحادیه کارگری در اودسا اشارهای داشت؟
هیچکدام.
فیلمی که آتش زدن مرکز اتحادیه کارگری و ضرب و جرح فعالین کارگری را به طور مستند نمایش میدهد. (۵)
اگر رسانههای جریان اصلی آلمان استانداردهای روزنامهنگاری را رعایت میکردند، به منتقدان دولت اوکراین و روزنامهنگاران منتقد اوکراینی نیز اجازه میدادند تا نظر خود را بیان کنند.
اگر چنین بود، رسانههای جریان اصلی آلمان میبایستی گزارش میدادند که ملیگرایان افراطی اوکراین، زمانی که حکم دادگاه مطابق میلشان نیست، دادگاه را به اشغال خود در میآورند. همانگونه که در نوامبر ۲۰۱۵ در اودسا و در ژانویه ۲۰۱۸ در Tscherkassk چنین کردند. (۶)
عکس افراد نقابدار جلوی قاضیها
در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۵، صد تن از اعضای یک گروه راست افراطی به سالن دادگاه مالینوفسکی در اودسا یورش بردند.
افراد نقابدار در برابر ۳ قاضی صفآرایی کردند.
این ۳ قاضی، حکم آزادی ۵ نفر از مخالفان تظاهرات «میدان» رابه قید وثیقه صادر کرده بودند.
افراد نقابدار این ۳ قاضی را مورد تهدید قرار دادند. قضات دچار وحشت شدند و حکم استعفای خود را امضا کردند.
دادستانی نیز حکم افراد آزاد شده به قید وثیقه را به حکم بازداشت مجدد تغییر داد.
هنگامی که پنج روزنامهنگار خارجی در ژوئیه و اوت ۲۰۱۷ از اوکراین اخراج شدند، هارلم دزیر، نماینده سازمان امنیت و همکاری اروپا OSZE برای آزادی مطبوعات، به مقامات اوکراین هشدار داد که از اعمال «محدودیتهای غیرضروری» در فعالیت روزنامهنگاران خارجی خودداری کنند.
یک خبرنگار اسپانیایی بهنام Antonio Pampliega نیز در میان اخراجشدگان بود.
جرم این خبرنگار اسپانیایی، تهیه گزارش پیرامون جمهوریهای خلق دونباس بود.
Antonio Pampliega در ماه مه ۲۰۱۵، جایزهای را از روزنامه اسپانیایی «ال موندو» به پاس گزارشهایش از حلب دریافت کرده بود.
وی در سوریه به مدت یک سال در اسارت نیروهای شبهنظامی بود. (۷)
رسانههای جریان اصلی غرب، نفوذ راستهای افراطی در اوکراین را نیز مسکوت میگذارند.
حزب نئونازی که در سال ۱۹۹۱ در اوکراین تاسیس شد، در سال ۲۰۰۴ به دلایل تاکتیکی نام خود را به سوابودا «آزادی» تغییر داد.
در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۲، این حزب توانست ۱۰/۴۴ درصد از آراء را از آن خود کند.
در برخی مناطق مانند Lviv، Ternopil و Ivano-Frankivsk این حزب راستگرای افراطی توانست حتی بین ۳۱ تا ۳۸ درصد از آراء را بهدست بیاورد.
Andrej Parubi یکی از بنیانگذاران این حزب بود.
وی در زمستان ۲۰۱۳/۲۰۱۴، فرماندهی « میدان» در کیف را برعهده داشت.
در ۲۰ فوریه ۲۰۱۴ به تظاهرکنندگان تیراندازی شد.
پاروبی را مغز متفکر قتلعام فعالین کارگری اودسا در ۲ مه ۲۰۱۴ نیز میدانند.
با چنین سوابقی، وی در ۱۴ آوریل ۲۰۱۶، بهعنوان رئیس پارلمان اوکراین انتخاب شد.
عکس پاروبی
از سوی دیگر افرادی مانند Vadim Trojan از رهبران هنگ فاشیستی آزوف نیز در جایگاه معاونت وزیر کشور قرار گرفت. (۸)
عکس تروجان
گفتنی است که پس از کودتا در اوکراین در سال ۲۰۱۴، روز ۱۴ اکتبر را بهعنوان روز تعطیل رسمی اعلام کردند. چرا که این روز مصادف است با سالروز تأسیس (UPA) شاخه نظامی سازمانی که بانی آن، استپان باندرا بود.
استپان باندرا از سال ۱۹۳۳ رئیس «سازمان ملیگرایان اوکراین» (OUN) بود و در زمان یورش نازیها به اوکراین با آنها همکاری کرده بود. (۹)
سانسور خبری در شرایط کنونی با شدت و حدت اعمال میشود.
برای نمونه، ازجمله اخباری که در رسانههای جریان اصلی بازتابی نیافت، خبری بود مربوط به عقیم سازی اسرای روسی.
روزنامه آلمانی «یونگه ولت» (دنیای جوان) بهتازگی مطلبی انتشار داده است که خبر از عقیم کردن اسرای روس میدهد. (۱۰)
این روزنامه اشاره میکند که منبع خبر، یک زن پزشک است که در دونتسک کار میکند و نام او نزد هیأت تحریریه نشریه محفوظ است. پیام این زن پزشک هم توسط شخص معتبری بهدست ما رسیده است که در آلمان زندگی میکند.
این زن پزشک از شنیدن خبری کاملاً شوکه شده است.
وی نوشته است که همواره اخبار مربوط به عقیم کردن سربازان روس را یک پروپاگاندای بیرحمانه تصور میکرده است. اما اکنون پسر یکی از همکاران وی، پس از مبادله اسرا به دونتسک بازگشته است. بیضههای او را در دوران اسارت قطع کردهاند.
در مطلب منتشر شده در یونگه ولت به موارد دیگری نیز اشاره میشود، ازجمله به ویدئوهایی که در ماه مارس منتشر شد. در این ویدئوها میدیدیم که نیروهای ویژه اوکراینی بهطور عمده به پاهای اسرای روسی شلیک میکنند. همچنین ویدئوهایی منتشر شد که تیراندازی به سربازان مجروح روسی را نشان میداد.
بنابه گفته نویسنده مطلب مورد اشاره در روزنامه « یونگه ولت»، تا جایی که طرف اوکراینی بتواند روی «همبستگی بیقید و شرط» حامیان غربی خود حساب کند، این احساس بیشتر تقویت خواهد شد که اگر قوانین جنگی را نیز نقض کند، از مجازات معاف خواهد بود.
۱ــ https://www.youtube.com/watch?v=jx2O4SZnNIU
۳ــ https://www.youtube.com/watch?v=uzKEUYSZoLk&t=3s
۴ــ https://www.heise.de/tp/features/Medien-in-der-Ukraine-Die-Schock-Strategie-4062116.html
۵ــ https://www.youtube.com/watch?v=LXRIuVNGmds
۸ــ https://de.connection-ev.org/article-2283
۹ــ https://www.nachdenkseiten.de/?p=83660
۱۰ــ https://www.jungewelt.de/artikel/426378.krieg-in-der-ukraine-gefangene-offenbar-kastriert.html