رسانههای غربی این توهم را برای مخاطبان خود پدید میآورند که گویا غرب ناف جهان است و این واقعیت را پنهان میکنند که در سطح بینالمللی روزبهروز از اهمیت غرب به رهبری آمریکا کاسته میشود. سال ۲۰۲۳ میتواند یک سال تاریخی باشد.
وقتی رسانههای غربی درباره درگیری با روسیه صحبت میکنند، دوست دارند آنرا طوری بیان کنند که گویی روسیه در سطح بینالمللی منزوی شده و دیدگاه غرب از طرف اکثریت جامعه بینالمللی پذیرفته میشود. به عنوان مثال، نشریه اشپیگل (آلمان) مقالهای در مورد سفر بئربوک وزیر امور خارجه این کشور به هند در ابتدای ماه دسامبر با عنوان «وزیر امور خارجه در دهلی نو – بئربوک از هند به عنوان شریک در مناقشه با روسیه استقبال میکند» منتشر کرد که در آن اینطور فرمولبندی شده بود:
«با شروع تهاجم روسیه به اوکراین، بسیاری از کشورهای جهان علیه کرملین به طور نمایشی موضع گرفتند و تحریمهای سختی را علیه روسیه وضع نمودند. هند یکی از معدود استثناها است: کشوری با حدود ۱.۴ میلیارد جمعیت از تحریمهای غرب حمایت نمیکند، و از حمایت قطعنامههای سازمان ملل در مورد جنگ در اوکراین خودداری کرد.»
فاکتهایی برای مقایسه:
تنها حدود ۵۰ کشور تحت سلطه آمریکا به تحریمهای غرب علیه روسیه پیوسته اند. اینها کشورهای اتحادیه اروپایی و ناتو و برخی از دست نشاندگان آمریکا در سایر نقاط جهان مانند ژاپن، استرالیا و کره جنوبی هستند. ۱۴۰ کشور به تحریمها نپیوسته اند. هیچ کشوری که بخشی از حوزه نفوذ آمریکا نباشد به سیاست ضد روسی غرب تحت سلطه آمریکا نپیوسته است. حدود سه چهارم کشورهای جهان به سیاست ضد روسی نپیوسته اند.
برعکس، اشپیگل و دیگر «رسانههای باکیفیت» غربی، به خوانندگان خود تلقین میکنند که «بسیاری از کشورهای جهان به عنوان نمایش علیه کرملین موضع گرفته اند و تحریمهای سختی را علیه روسیه اعمال کردهاند» و هند فقط «یکی از معدود کشورهای استثنایی است.» کاملاً برعکس! همانطور که اعداد نشان میدهد، غرب با سیاست ضد روسی خود نماینده اکثریت جامعه جهانی نیست.
حتی یک کشور آفریقایی به تحریمها نپیوسته است، تقریباً هیچ کشوری در آمریکای مرکزی و جنوبی نیز به این تحریمها نپیوسته است و در آسیا فقط دست نشاندگان آمریکا در تحریمها شرکت کرده اند. حتی کشورهای عربی که دههها دست نشانده وفادار ایالات متحده بوده اند، سیاست غرب را آشکارا رد کرده اند.
اکثریت کشورهای جهان دیگر از آمریکا پیروی نمیکنند و به نظر میرسد این روند در حال گسترش است. پروفسور چینی وانگ ون، یکی از دانشمندان برجسته سیاسی چین و رییس اجرایی موسسۀ مطالعات مالی چونگ یانگ در دانشگاه چینی رنمین در پکن، مقاله بسیار جالبی را منتشر کرد که من آن را ترجمه کردم.
آغاز ترجمه:
خارج از چین، سال ۲۰۲۲ به عنوان سال «غربزدایی» در تاریخ به ثبت خواهد رسید، زیرا روزبهروز کشورهای بیشتری نظم دستوری به رهبری ایالات متحده را رد میکنند.
تاکنون به اهمیت جهانی سال ۲۰۲۲ به شدت کم بها داده شده است. اهمیت این سال در تاریخ جهان از سال ۲۰۰۱، زمانیکه حملات ۱۱ سپتامبر رخ داد و ۲۰۰۸، زمانی که بحران مالی جهانی شروع شد، بسیار بیشتر است.
در عوض، سال ۲۰۲۲ شاید قابل مقایسه با سال ۱۹۹۱ باشد، زمانیکه جنگ سرد پایان یافت. اگر کلیدواژهای وجود داشته باشد، «غربزدایی» نام دارد.
این فقط در مورد تلاش رادیکال روسیه برای شکستن نظم بینالمللی تحت سلطه ایالات متحده از طریق استفاده از نیروی نظامی نیست. این امر همچنین درباره کشورهای غیرغربی نیز صادق است که به شیوههای بی نظیری علیه نظم مستقر، در جستوجوی موقعیتی مستقلتر قیام میکنند.
پس از برگزاری موفقیتآمیز بیستمین کنگره حزب کمونیست چین، و با وجود چالشهای ناشی از کووید-۱۹ و با وجود رکود اقتصادی، چین به طور پیوسته به سمت هدف خود برای تبدیل شدن به یک قدرت سوسیالیستی مدرن تا سال ۲۰۵۰ حرکت میکند.
در برزیل، انتخاب مجدد لوئیس ایناسیو لولا داسیلوا به عنوان رییسجمهور به این معنی است که ۸۰ درصد مردم آمریکای لاتین اکنون از سوی دولتهای چپ اداره میشوند – در سالهای اخیر مکزیک، آرژانتین، پرو، شیلی، هندوراس، کلمبیا و سایر کشورها نیز رهبران چپ انتخاب کردند و این رهبران طرفدار فاصله گرفتن از ایالات متحده و ترویج استقلال و یکپارچگی بیشتر آمریکای لاتین هستند.
در آسیای جنوب شرقی، جایی که اجلاسهای آسهآن، جی ۲۰ و اپک به تازگی برگزار شد، انجمن کشورهای جنوب شرقی آسیا فاصله خود را از ایالات متحده آمریکا با دقت حفظ کرده و موضع بیطرفانه خود را از طریق همبستگی منطقهای و تحرک اقتصادی تقویت کرد.
در آسیای مرکزی، رهبران قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان مکانیسم مشورتی سران کشورها را بیشتر تقویت کردند و اسناد کلیدی از جمله معاهده «دوستی، حسن همجواری و همکاری برای توسعه آسیای مرکزی در قرن بیستویکم» را امضاء کردند. آسیای مرکزی با حفظ فاصله مساوی از روسیه، آمریکا، اروپا و دیگر قدرتها، وارد مرحله جدیدی از تحکیم ملی و یکپارچگی منطقهای میشود.
در خاورمیانه که بهار عربی و جنگهای ضد تروریستی آمریکا را تجربه کرد، ۲۲ کشور جهان عرب به طور فزایندهای بر توسعه استراتژیک و مستقل خود تمرکز میکنند. چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی، چشمانداز ملی ۲۰۳۰ قطر، چشمانداز جدید ۲۰۳۵ کویت، چشمانداز ۲۰۴۰ عمان و چشمانداز ۲۰۵۰ امارات متحده عربی برنامههای توسعه بلندمدتی است که انتظارات جهان را افزایش داده است.
میزبانی اخیر جام جهانی در قطر، اجلاس سران کشورهای عربی و چین و شورای همکاری خلیج فارس (GCC) نیز جایگاه و نفوذ جهانی منطقه را تقویت کرده است.
قدرتهای منطقهای که رؤیای عظمت را در سر میپرورانند نیز فاصله خاصی با غرب دارند. هند در برابر فشار غرب برای پیوستن به تحریمها علیه روسیه مقاومت کرده و سیاست همکاری خود با چین و روسیه را حفظ نموده است. هند به عنوان رییس گروه جی-۲۰ در سال ۲۰۲۳ فرصت بسیار خوبی برای افزایش نفوذ خود دارد.
رسانههای غربی تمایل دارند بر سناریوی G2 رقابت ایالات متحده و چین تمرکز کنند، در حالیکه جهان سناریوی دو وجهی، هژمونی غرب در مقابل رشد و توسعه مستقلتر و غربزدایی را ارایه میدهد.
غرب نمیتواند جلوی این روند را بگیرد. ایالات متحده جهان را در بحرانهای بزرگ قرن گذشته رهبری کرده بود، اما رهبری آن به دنبال همهگیری کووید-۱۹ و جنگ در اوکراین اعتبار خود را از دست داده است. این در زمانی اتفاق افتاد که ایالات متحده با چالشهای داخلی بیسابقهای در مدیریت اپیدمی کووید-۱۹، تنش نژادی، بهبود اقتصادی و نظم سیاسی مواجه بود.
در همین حال، سهم اروپا از اقتصاد جهانی همچنان رو به کاهش است. و اقتصاد هند در سالی که یک مرد هندیتبار به نخستوزیری بریتانیا رسید، از اقتصاد حاکم استعماری سابقش بریتانیا پیشی گرفت.
بر اساس آمار رسمی چین، سرمایهگذاری مستقیم خارجی این کشور در سال ۲۰۲۰ برای نخستین بار دارای رتبه اول در جهان شد. در حال حاضر چین از نظر تولید و تجارت کالا، کشور رتبه اول است.
چین در سالهای اخیر در جذب سرمایه خارجی از بسیاری از کشورهای غربی نیز پیشی گرفته و نشان میدهد که سرمایه همیشه با غرب گره نخورده است. در سال ۲۰۲۲، بزرگترین توافقنامه تجارت آزاد جهان، مشارکت اقتصادی جامع منطقه ای (RCEP)به اجراء درآمد. این نشان دهنده از بین رفتن انحصار غرب در تجارت آزاد است.
این غربزدایی همچنین به دلار-زدایی فزاینده تجارت جهانی با دور شدن کشورها از دلار آمریکا و «آمریکاییزدایی» فنآوری گسترش مییابد.
بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول، در ۲۰ سال گذشته، سهم دلار آمریکا از ذخایر ارزی بینالمللی به طور پیوسته از بیش از ۷۰ درصد به زیر ۶۰ درصد کاهش یافته است و در حال حاضر به پایینترین حد در ۲۵ سال اخیر رسیده است. با انقلاب صنعتی چهارم، کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز برتری تکنولوژیکی خود را در فنآوری هوشمند، محاسبات کوانتومی، کلان دادهها، ۵G و غیره از دست دادند.
به طور کلی، اکنون جهان غیرغربی تصویری را ارایه میدهد که تاکنون دیده نشده بود. پاسخ آنها به هژمونی غرب لزوماً رویارویی، درگیری یا اصرار بر کنترل و تعادل نیست.
در عوض، آنها با قرار دادن فزاینده منافع ملی خود در خط مقدم استراتژی، به سادگی کنترل غرب را از بین میبرند. شکل دمکراتیکتر سیاست بینالملل و احترام متقابل، خواستههای اصلی آنهاست.
یک رابطه سیاسی برابرتر بین غرب و بقیه در حال ظهور است و یکی از ویژگیهای مهم سیاست جهانی در این دهه سوم قرن بیستویکم خواهد بود. در سال ۲۰۲۳ جهان نرمتر و آرامتر نخواهد بود، اما جنبش غربزدایی برگشتناپذیر است و همچنان رشد و تکامل خواهد یافت.
پایان ترجمه