با گذشت چهاردهه از انقلاب عزتمند و بزرگ ما، حالا ایران اسلامی با جوانترین نسل انقلاب یعنی دهه هشتادیها روبهرو است. نسلی که نمیتوان با معیارهای یک دهه قبل با آنها برخورد کرد و انتظار روند و نتیجهای مشابه دو نسل گذشته یعنی دهه شصت و هفتاد را داشت.
دهههشتادیها فیالواقع در بطن حوادث، اتفاقات و اطلاعات گسترده از جوانح و جوانب گوناگون سیاسی قرار گرفتهاند. زیرساخت ذهنی این دهه به حال خود رها شده و نمیتوان انتظار اتفاقات مثبتی از این نظر داشت.
نسلی که در سنین پایینتری نسبت به دهه هفتادیها به تکنولوژی و گوشیهای همراه دست پیدا کردند و قبل از آنکه شناخت درستی از خود و جامعه به دست آورند، وارد جنگ نرم مجازی شدند و بهراحتی پتانسیل قربانیشدن را به دست آوردند.
فضای فکری این دهه بیش از پیش مورد حمله قرار گرفته و از آنجایی که حرکت مثبتی در راستای حل مسائل و پرسشهای ذهنی این دهه انجام نشده، شاهد گرایشهای مختلف این نسل و پراکندگی ساختاری خواهیم بود.
رابطه تنگاتنگ این نسل با وسایل ارتباط جمعی و علیالخصوص تکنولوژیهای مدرن و بهروز شده باعث میشود که در اوج شور و شوق جوانی بتوان بهراحتی با استفاده از عنصر هیجان این نسل را به سمت و سوی مورد نظر هدایت کرد.
این نسل که پرورشیافته سیستم نوظهور جهانی در قالب زندگی روزمره در جهان مجازی با شخصیتهای پرقدرت در دنیای مجازی که اصطلاحا شاخ مجازی نامیده میشوند، حالا میخواهد خودش را در جامعه به اثبات برساند.
جامعهای که با فضای ساختگی مجازی تفاوت دارد، اما این نسل، شبیه به مجازی با آن برخورد میکند.
واقعیت این است که دهههشتادیها نسل پرشوری هستند که رساتر حرف خود را میزنند و سریعتر پاسخ میدهند. این نسل تربیتیافته سیستم آموزشوپرورشی است که شدیدا نیاز به تعمیر و بازسازی دارد و اساسا پاسخگوی نسل بهروزشده با نرمافزارهای گوناگون جهانی نیست. سیستمی بهمراتب کند و با اشکالات گسترده که نتوانست آنگونه که نیاز است از سالهای طلایی این نسل برای پاسخ به سوالات اجتماعی و شبهات استفاده کند و زمین بازی را خالی گذاشت.
شاید موضوع فیلترینگ برای نسلهای گذشته تنها حذف یک گزینه برای صحبت بود اما در این دهه تمام زندگی یک نسل را تحتتاثیر قرار میدهد و طبیعی است که در این موقعیت، موضوع محوریتری نسبت به سایر موضوعات باشد و حالت تدافعی اشخاص را برانگیزد.
نسل دهه ۸۰ نسلی است که برخلاف نسلهای گذشته در رزومه خود تحریمهای سنگین، سبک زندگی غربیتر، ارتباطات اجتماعی کمتر، حضور در فضای مجازی گستردهتر و با قابلیتهای بیشتر، هیجانات فروخفته و تخلیهنشده و هجوم غیرقابل توصیف انواع فیلم و سریالهای پرخرج و قابل دسترس را دارد. نسلی کنجکاوتر و نسبت به مسائل اطراف خود حساستر که دیدگاهی قاطعانه را سرلوحه راهشان قرار میدهند.
لیبرالیسم ساختارشکنانه دهه ۸۰ را میتوان محصول سکون و یکجانشینی حاصل از تداوم بر روند تبیین و حل معضلات فکری نسبت به مسائل روز کشور دانست. سوسیالیسم یا جامعهگرایی حاکم بر دهههای پیشین که رشدیافته زیر پرچم انقلاب بود، حالا تبدیل به لیبرالیسم فکری دهه ۸۰ شده که نیاز دارد قاطعانه و صریح سوالاتش را مطرح کند و بهدنبال جوابی قانعکننده بگردد.
این نسل نیاز دارد مخاطب چهرهبهچهره باشد و نسبت به مشکلاتش دلسوزانه توجه بگیرد.