ایالات متحده از افغانستان فرار کرد، اما میخواهد به وضع قوانین در آنجا ادامه دهد و اجازه دهد مردم در این کشور از گرسنگی بمیرند. ایالات متحده مانند یک دزد مدرن رفتار میکند که هر آنچه را که میخواهد، میگیرد. صرفاً به این دلیل که او قدرت دارد و قویتر از قربانیان خود است. و این رفتار از سوی «رسانههای باکیفیت» به عنوان «دفاع ارزشهای غربی» ستایش میشود. نمیدانم شما چگونه آن را میبینید، اما اینها ارزشهای من نیستند …
ایالات متحده تازه شش ماه پیش از افغانستان گریخت. افغانستان زیر سلطۀ ایالات متحدۀ آمریکا و ناتو، به کشوری مرفه تبدیل نشده است، آنها صلح را برای این کشور به ارمغان نیاورده اند و حقوق زنان که به عنوان یکی از دلایل جنگ در زمان حمله به افغانستان تبلیغ میشد، هرگز اجرا نشده است. از سوی دیگر، تحت حاکمیت ایالات متحده، افغانستان به بزرگترین تولیدکنندۀ هروئین در جهان تبدیل شد و غیرنظامیان بیشتر از دهه ۱۹۹۰ در زمان طالبان کشته شدند.
اکنون طالبان دوباره قدرت را در افغانستان به دست گرفته اند، و از دیدگاه غربی میتوان رژیم آنها را به خاطر وضع قوانین شریعت و مجازات «جرایمی» چون همجنسگرایی با اعدام، و به دلیل نادیده گرفتن حقوق زنان، مورد انتقاد قرار داد. و چون آنها جرایمی چون دزدی را با روشهای قرون وسطایی مانند بریدن دست مجازات میکنند. همه اینها از دیدگاه ما وحشیانه است. اما این انتقاد تا زمانی کذب است که غرب با عربستان سعودی دوست است، عربستان سعودی همان مجازاتها را برای جرایم مشابه اعمال میکند.
حقوق بینالملل
حقوق بینالملل در منشور سازمان ملل متحد تصریح میکند که هر کشوری میتواند راه خود را چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی انتخاب کند. در حقوق بینالملل هیچ شرطی مبنی بر اینکه یک دولت چگونه باید دمکراسی را پیاده کند وجود ندارد، و بیشک در حقوق بینالملل هیچ عبارتی نیز وجود ندارد که غرب (یا ایالات متحده آمریکا) را به داوری تبدیل سازد که تصمیم میگیرد کدام کشور یک دمکراسی «خوب» را پیاده کرده است. افزون بر این، منشور سازمان ملل متحد مقرر میدارد که هیچ دولتی نمیتواند در امور داخلی کشور دیگری مداخله کند و آن را مجبور به اتخاذ یا پیروی برخی «ارزشها» یا حتی تحمیل آنها به کشور دیگر کند.
برای ما که دمکراسی را شکل ایدهآل حکومت میدانیم، ممکن است غیرقابل درک باشد که برخی از مردم چیزها را متفاوت ببینند و مثلاً بخواهند از طرف یک «رهبر قوی» اداره شوند یا حتی در یک دولت مذهبی زندگی کنند. با این حال، مورد دوم در مورد افغانستان صدق میکند، جایی که تقریباً ۱۰۰ درصد مردم، احتمالاً به دلیل تجارب بدشان با اشغالگران غربی، میخواهند تحت شریعت زندگی کنند، همانطور که بررسیهای غربی نیز نشان داده است. به ویژه غرب که ظاهراً دغدغه دمکراسی دارد، باید به خواست افغانها احترام بگذارد، اگر اکثریت آنها میخواهند اینگونه زندگی کنند.
اتفاقاً حقوق بشر آنطور که ما میفهمیم به هیچوجه در قوانین بینالمللی گنجانده نشده است. اعلامیه جهانی حقوق بشر که از سوی سازمان ملل متحد به تصویب رسیده است به گونهای کلی تدوین شده است، تا حدّی که عربستان سعودی و افغانستان نیز میتوانند ادعا کنند که به حقوق بشر احترام میگذارند. این نباید حتماً مورد پسند ما باشد، اما اگر در مورد قوانین بینالمللی و رعایت آن جدّی باشیم، باید آن را بپذیریم.
پیشفرضهای ایالات متحدۀ آمریکا
علیرغم این موضع بسیار روشن تحت قوانین بینالمللی، ایالات متحده این حق را به خود میدهد که تصمیم بگیرد چه کسی دمکراتیک است و چه ارزشهایی باید در همه جای جهان اعمال شوند. یک مثال ساده نشان میدهد که این چقدر پوچ است.
در پایان ماه دسامبر، ایالات متحده یک نماینده ویژه برای حقوق زنان در افغانستان تعیین کرد. این ممکن است برای خوانندگان عادی رسانههای غربی ستودنی به نظر برسد، اما نشان دهندۀ گستاخی کامل ایالات متحده است، چون اولاً این اقدامی است که قوانین بینالمللی را نقض میکند، زیرا آشکارا دخالت در امور داخلی افغانستان است. اینکه این هم یک حقهبازی است، از این واقعیت روشن میگردد که ایالات متحده هیچ نماینده ویژهای برای عربستان سعودی، دبی یا سایر کشورهایی که در آنها نیز همان «حقوق زنان» به مانند افغانستان معتبر است، تعیین نکرده است.
فقط تصور کنید، چین برای دفاع از حقوق سرخپوستان در ایالات متحده، که تقریباً در قرن نوزدهم در یک نسلکشی عظیم نابود شدند و بازماندگان آنها هنوز در مناطق بیثمر تحت ستم قرار دارند، و اما هیچگاه برای نسلکشی و سرقت سرزمینشان از سوی ایالات متحده غرامت دریافت نکرده اند، اقدام کند. آیا ایالات متحده در برابر آن تعظیم خواهد کرد؟ آیا ایالات متحده با دادن حقوق و غرامت بیشتر به سرخپوستان موافقت میکند؟ یا آیا ایالات متحده از چنین مداخلهای در امور داخلی خود خشنود خواهد بود؟
چین دقیقاً این کار را زمانی انجام میدهد که ایالات متحده فکر میکند باید به وضعیت ظاهراً وخیم اقلیتهای چینی اشاره کند و حتی تحریمهایی را اعمال کند. چین خاطرنشان میکند که ایالات متحده مثلاً به دلیل تاریخچه و برخوردش با سرخپوستان، از حق کمی برای انگشتنما کردن دیگران برخوردارند. اما رسانههای غربی اینرا به مثابۀ تاکتیک انحرافی چینیها مطرح میکنند و حتی به خود زحمت انتقاد از ایالات متحده را به خاطر برخورد با سرخپوستان نمیدهند.
برای ایالات متحده، دستنشاندگان آن در سراسر جهان و رسانههای آنها، کاملاً طبیعی است که ایالات متحده بخواهد به همه کشورهای جهان دیکته کند که چگونه باید رفتار کنند. اما نسلکشی ایالات متحده بدون مجازات ماند و نوادگان قربانیان تا به امروز در مناطق فقیرانه و بیحاصل و بدون غرامت زندگی میکنند. ایالات متحده نمیتواند به عنوان یک الگوی اخلاقی مناسب برای جهان مطرح باشد.
گرسنگی دادن برای حقوق بشر
ایالات متحده هیچ قصدی برای به رسمیت شناختن طالبان به عنوان دولت جدید افغانستان ندارد. زمانیکه دولت دستنشاندۀ ایالات متحده در افغانستان قدرت داشت، ایالات متحده همان کاری را کرد که با اکثر دولتهای دستنشاندۀ خود انجام داد: آنها را مجبور کردند که ذخایر ارزی خود را در ایالات متحده انباشته کنند. ایالات متحده آمریکا پس از جنگ با آلمان نیز همین کار را کرد و تا به امروز بخش بسیار زیادی از ذخایر طلای آلمان به طور رسمی در ایالات متحده آمریکا است.
اما اکنون که طالبان به قدرت رسیده اند، ایالات متحده تصمیم گرفته است تا ذخایر افغانستان را که به راحتی در ایالات متحده واقع شده اند، مسدود کند. مسأله بر سر حدود ۷ میلیارد دلار است که ایالات متحده از دولت جدید افغانستان دریغ میکند، آنهم در زمانیکه در افغانستان قحطی حاکم است. تحریمهای ایالات متحده همچنین ارسال وجوه به افغانستان و از افغانستان، و ارسال دارو را با مشکل مواجه میکند. حتی پزشکان بدون مرز نیز از این موضوع انتقاد کردند، زیرا در نتیجه مراقبتهای پزشکی برای جمعیت غیرنظامی به شدت با مشکل مواجه شده است.
این اما همه ماجرا نیست؛ ایالات متحده حتی تصمیم گرفته است که ذخایر افغانستان چگونه خرج شود. ایالات متحده میخواهد نیمی از این پول را برای کمکهای بشردوستانه به افغانستان مصرف کند. این گستاخانه است: شما پول کسی را میدزدید و سپس با دادن سخاوتمندانه نیمی از پول به عنوان «کمک» خود را به عنوان یک خیّر معرفی میکنید. علاوه بر این، اگر ایالات متحده هیچ رابطهای با دولت افغانستان نداشته باشد، هیچکس نمیداند که این «کمکهای بشردوستانه» از چه چیزی تشکیل شده است و چه کسی قرار است آن را ارایه دهد.
ایالات متحده هرگز نمیخواهد نیمی دیگر از ذخایر افغانستان را پس بدهد، زیرا ۳٫۵ میلیارد باید برای سامان بخشیدن به شکایات قربانیان ۱۱ سپتامبر نگه داشته شود. بنابراین ایالات متحده میخواهد این پول را برای خود نگه دارد، اگرچه هرگز ثابت نشد که طالبان (و در نتیجه دولت افغانستان) در وقایع ۱۱ سپتامبر دخیل بوده اند. حتی اگر نسخه رسمی ۱۱ سپتامبر را دنبال کنیم (که تردیدهای زیادی در آن وجود دارد)، این اسامه بن لادن بود که این حملات را سازماندهی کرد، نه طالبان.
اما همین واقعیت که بن لادن در افغانستان بود برای آمریکا کافی است تا افغانستان را مقصر بداند. اگر در نظر بگیرید که برخی از عاملان انتحاری ادعایی از آلمان وارد ایالات متحده شده اند، جای تعجب است که ایالات متحده چرا ذخایر آلمان را (تا حدی) به منظور جبران غرامت به قربانیان، مسدود نمیکند. اما خودسری ایالات متحده اینگونه عمل میکند: آنها وجوه کسانی را مصادره میکنند که آنها را دوست ندارند، دستنشاندگان ایالات متحده میتوانند نسبتاً احساس امنیت کنند.
آمریکای راهزن
این در ایالات متحده سیستم خود را دارد، ایالات متحده از ربودن نفتکشهای ایرانی در دریای آزاد هم نمیگذرد، زیرا ایالات متحده راضی نیست که ایران نفت خود را میفروشد. این دزدی دریایی است، زیرا هیچ مبنایی در حقوق بینالملل برای این رویه وجود ندارد، و این کار مستلزم قطعنامهای از سوی شورای امنیت سازمان ملل است، که آنهم اصلاً وجود ندارد.
با وجود این، ایالات متحده همچنان به ربودن نفتکشهای ایرانی، هدایت آنها به سمت ایالات متحده، مصادره نفت ایران و فروش آن به حساب خود ادامه میدهد. دلیل آنها این است که میخواهند از این پول برای جبران غرامت سربازان آمریکایی که در جنگهای تجاوزکارانه آمریکا در افغانستان، عراق و غیره زخمی شده اند، استفاده کنند. به زبان ساده: ایران باید خساراتی را که سربازان آمریکایی در جنگهای آمریکا متحمل شده اند، بپردازد.
همین بازی در سوریه در حال اجراست. سربازان آمریکایی با نقض کامل قوانین بینالمللی، بخشهایی از سوریه را اشغال کرده و از چاههای نفت آنجا بهرهبرداری میکنند. سپس نفت با کامیون به عراق فرستاده میشود و در آنجا فروخته میشود. دولت سوریه برای بازسازی کشور خود پس از جنگ در سوریه که ایالات متحده آغاز کرد، به پول حاصل از فروش نفت نیاز فوری دارد.
ایالات متحده مانند یک دزد مدرن رفتار میکند که هر آنچه را که میخواهد، میگیرد. صرفاً به این دلیل که او قدرت دارد و قویتر از قربانیان خود است. و این رفتار از سوی «رسانههای باکیفیت» به عنوان «دفاع ارزشهای غربی» ستایش میشود. نمیدانم شما چگونه آن را میبینید، اما اینها ارزشهای من نیستند …