روز ۲۴ فوریه ژنرال “تود د. ولترز” رئیس فرماندهی اروپایی آمریکا سخنانی ایراد کرد که قاعدتاً باید هرانسانی را در جهان نگران سازد.
دلایلی مکفی برای این که چرا باید نگران بود، وجود دارد. ژنرال “ولترز” مدعی است که وظیفه نیروهای نظامی آمریکا در خارج از کشور «ایجاد صلح» است و برای رسیدن به صلح جهانی باید آمریکا به مصاف روسیه برود. به نظر او ما گرفتار مبارزه با مسکو هستیم و مسکو نمیخواهد به سرکردگی ایالات متحده آمریکا گردن بنهد. ژنرال ولترز میگوید ما «عمدتاً توسط ناتو» برای دادن پاسخ آمادهایم. و ژنرال ولترز روسیه را مسئول این اقدامات بیثبات سازنده در سطح جهان میداند: «باوجود محکوم کردنهای گسترده بینالمللی و باوجود تحریمهای اقتصادی متعدد، روسیه در فعالیتهای بیثبات کننده و خبیث خود در سطح جهان سهیم است، در حالیکه بسیاری از این فعالیتها در نزدیکی مرزهای خود این کشور انجام میشود». او توضیح میدهد: «روسیه یک تهدید حیاتی ایستا برای ایالات متحده آمریکا و همپیمانان اروپایی ما است.»
البته میتوان سخنرانی ژنرال نامبرده را اقدامات تبلیغاتی نامید ولی متاسفانه خیلی خطرناکتر از آن است. این سخنان منعکس کننده موضعگیری خودخواهانه و خودپسندانه و از این رو کورسیاست خارجی آمریکاست و این موضعگیری به احتمال زیاد به جنگ خواهد انجامید.
ژنرال ولترز مدعی است که «هرآنچه که میکنیم، برای ایجاد صلح است.» بازیهای جنگی آمریکا و ناتو و مانورهای نظامی در نزدیکی مرزهای روسیه همه برای ایجاد «صلح و امنیت» است و نه برای نگرانی و ترس روسیه. ادغام اروپای شرقی در ناتو که به دستور آمریکا صورت گرفت و تسلیم بخشهای سابق اتحاد شوروی مانند اوکرائین ، هیچیک اقدام تجاوزکارانه محسوب نمیشود. دو دهه جنگهای واشنگتن در خاورمیانه و شمال افریقا همانطور به ایجاد صلح کمک کرده که تهدیدات دایمی علیه ایران و چین به برقراری صلح جهانی کمک میکند. حمله جمهوری سابق اتحاد شوروی، گرجستان که زیر رهبری ایالات متحده آمریکا علیه شهروندان روستبار اوستیای جنوبی صورت گرفت هم تهاجم و تجاوز برای ایجاد صلح جهانی بود. سرنگونی دولتهایی در آمریکای جنوبی که مطلوب ایالات متحده آمریکا نیستند نیز بخش دیگری از فعالیتهای تامین صلحجهانی ایالات متحده آمریکاست. اتهامات بیپایه مکرر و تحریمهای غیرقانونی علیه روسیه نیز مانند روسیهگیت به همین صورت در جهت تامین صلح جهانی است.
این همان چشماندازی است که ژنرال ولترز و به همین صورت استابلیشمنت سیاست خارجی آمریکا برای خود مجسم میکند. البته از نظر روسیه اینچشمانداز به کلی متفاوت است. روسیه در محاصره پایگاههای نظامی قدرتی قرار دارد که مدام خصومت و بداندیشی خود را از طریق مانورهای نظامی ، اتهامات بیپایه و اجرای تحریمها به نمایش میگذارد. روسیه شاهد بود که چگونه ترامپ از صحنه بیرون افکنده شد زیرا گفته بود که میخواهد «رابطه با روسیه را عادی سازد». هرسیاستمدار آمریکایی که بخواهد با روسیه قرارداد کنترل تسلیحاتی ببندد و یا خواستار تنشزدایی با این کشور شود، که مغایر با منافع مجتمع صنایع نظامی آمریکاست، فوراً با این خطر مواجه خواهد بود که به انگ «جاسوس روسیه» مزین گردد. حتی افرادی چون من که وضعیت خطرناک را تعریف میکنند «جاسوس روس» نامیده میشوند.
کرملین همواره تاکید کرده که روسیه تهدیدی برای ایالات متحده آمریکا و اروپا نیست و خواستار روابط عادی و تجارتی است. کرملین تاکنون درمقابل تحریکات بیپایان غرب، آرام رفتار کرده ولی علایم تغییر این برخورد و سختشدن آن به چشم میخورد. پوتین و لاورف اگر نخواهند در کشور خود زمانی به عنوان جاسوس آمریکا شهرت یابند، نمیتوانند تا ابد در مقابل رفتار خصمانه واشنگتن و اروپا سکوت اختیار کنند.
پوتین و لاروف شخصیتهای و برجسته ایدهآلی هستند که غرب میتواند از طریق آنها روابط سیاسی و اقتصادی سودمندی و دوستانهای را با روسیه برقرار کندکه شبح وحشتناک یک جنگ اتمی و هزینه غیرضروری نظامی را از بین خواهد برد. همین مسئله در مورد چین و ایران نیز صادق است ولی ژنرال ولترز میگوید:«ما رقابت میکنیم برای این که میخواهیم پیروز شویم.»