نویسنده: دکتر فریدون جنیدی
برگرفته از: میراث خبر
جشن شب یلدا، جشن بزرگداشت علم است
جشن شب چله، جشن بزرگداشت علم در دوران باستان است. نیاکان ما، در ۷۰۰۰ سال پیش، به گاهشماری خورشیدی دست پیدا کردند و با تفکر و تأمل دریافتند که اولین شب زمستان بلندترین شب سال است.
دکتر «فریدون جنیدی»، بنیانگذار بنیاد فرهنگی نیشابور و متخصص اسطورهشناسی و تاریخ باستان، روز سهشنبه در سخنرانی همایش شب چله به شناخت علوم گاهشماری و جغرافیایی در دوران باستان پرداخت و گفت: «هزاران سال است که جشن شب چله در خانه ایرانیان برگزار میشود. این جشن حتا در زمان حمله مغول و ترکان بیتمدن هم برگزار میشد.
استمرار و ادامه برگزاری این جشن و جشنهای امثال آن نشانه پیوند ناگسستنی ایرانیان امروز با فرهنگ نیاکانشان است. اما آنچه باعث تعجب انسان متمدن و پیشرفته امروزی است، چگونگی دستیابی ایرانیان باستان به گاهشماری است که این چنین دقیق طلوع و غروب خورشید را بررسی کرده است.
نیاکان ما هزاران سال پیش دریافتند که گاهشماری بر پایه ماه نمیتواند گاهشماری درستی باشد. پس به تحقیق درباره حرکت خورشید پرداختند و گاهشماری خود را بر پایه آن گذاشتند. آنها حرکت خورشید را در برجهای آسمان اندازهگیری کردند و برای هر برجی نام خاصی گذاشتند. آنها دریافتند هنگامیکه برآمدن خورشید با برآمدن برج بره در یک زمان باشد، اول بهار است و روز و شب با هم برابر است. آنها مانند ما میتوانستند در شب ۶ برج را ببینند. از سر شب یکییکی برجها از جلوی چشمها عبور میکنند. برج بره سپس برج گاو و … آنها میدانستند ۶ برج دیگر که دیده نمیشوند در آن سوی زمین هستند و مردمانی در آن سوی زمین ۶ برج دیگر را نظاره میکنند. آنها دریافتند که در اول پاییز و بهار روز و شب برابر و در اول تابستان روز بلندتر از شب است. آنها گاهشماری خود را بر اساس چهل روز، چهل روز تقسیم کردند. در فرهنگ ایرانیان و نیاکان ما عدد چهل مانند عدد شش و دوازده قداست خاصی دارد. واژههای “چله نشستن”، “چل چلی” و در طبرستان واژههای “پیرا چله، گرما چله” نشانه اهمیت این عدد در میان فرهنگ ایرانی است. آنها در اصل ماه را به چهل روز تقسیم کردند و نه ماه داشتند. اما پس از مدتی این روزها به سی روز تغییر پیدا کرد و ماه سی روزه شد.
در شاهنامه آمده است:
نباشد بهار و زمستان پدید، نیارند هنگام رامش نوید
این بیت اشاره به گاهشماری سرزمینهای دیگر دارد. گاهشماری سرزمینهای دیگر برای بهار و فصلهای دیگر سرآغازی نداشتند و این نشان میدهد که گاهشماری ایرانیان همواره کاملترین گاهشماری بوده است.
گاهشماری ایرانیان تا زمان دانشمند بزرگ خیام ادامه داشت. با ورود اسلام گاهشماری قمری اعراب نیز یکی از گاهشماریهای مورد استفاده سرزمین ایران شد. وزرای ایرانی خلافت عباسی هر پیشنهادی را که برای اصلاح تقویم نیاکانشان مطرح میکردند از طرف پادشاهان عباسی رد میشد. آنها میگفتند اگر تقویم شما اصلاح شود باز به آیین و فرهنگ پیشین خود بازمیگردید. اما در زمان خیام شرایط تغییر کرد. او در سن ۲۸ سالگی هنگامیکه وارد دربار شاه خوارزم میشد، شاه از جای خود بلند میشد و او را کنار خود مینشاند. احترامیکه پادشاهان به خیام میگذاشتند باعث شد دست او در اصلاح گاهشماری ایرانیان باز شود. با اصلاح گاهشماری بار دیگر فرهنگ و آیین ایرانی زنده شد. سامانیان که دوستدار فرهنگ ایرانی بودند، دانشمندان و وزرای ایرانی را بدون ممانعت نگهبان میپذیرفتند. این نشانه فرهنگ غنی ایرانی است. ما شب چله را جشن میگیریم تا یاد بزرگانی همچون خیام و نیاکان دورتر از خیام را گرامی بداریم.»
***
کریسمس همان شب چله است
میر جلالالدین کزازی
روز سهشنبه در دانشکده داروسازی دانشگاه تهران برگزار شد. در این همایش دکتر «میر جلالالدین کزازی» استاد زبان و ادبیات فارسی، به نقش ایزد مهر در مراسم شب چله و تقلید مسیحیان از این آیین در شب کریسمس اشاره کرد. از دکتر کزازی تاکنون بیش از ۳۸ کتاب و ۸۰ مقاله به چاپ رسیده است.
متن زیر برگرفته از سخنرانی دکتر کزازی در این همایش است:
«شب یلدا، درازترین شب سال و یکی از بزرگترین جشنهای ایرانیان است. ایرانیان همواره شیفته شادی و جشن بوده اند و این جشنها را با روشنایی و نور میآراستند. آنها خورشید را نماد نیکی میدانستند و در جشنهایشان آن را ستایش میکردند. در درازترین و تیرهترین شب سال، ستایش خورشید نماد دیگری مییابد. مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، طلوع خورشید و سپیده دم را انتظار میکشند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند و آن را ستایش کنند. خوردن خوراکیها و مراسم دیگر در این شب بهانهای است برای بیدار ماندن یکی از دلایل گرفتن جشن دراین شب زاده شدن ایزد مهر است.
مهر به معنای خورشید و یکی از بغان ایرانی و هندی است و تاریخ پرستش به سالها پیش از زرتشت میرسد. پس از ظهور زرتشت، این پیامبر ایرانی خدای بزرگ را اهوارامزدا معرفی کرد. ایزدان و بغان را به دو دسته اهورایی و دیوانی تقسیم کرد. در باور زرشتی، بغان تیره اهورایی ستوده و تیره دیوانی نکوهیده شود. یکی از ایزدان اهواریی مهر ایرانی و هنی بود. مهر ایزدی نیک است و قسمتی از اوستا به نام او، نامگذاری شده است. در مهریشت اوستا آمده است: «مهر از آسمان با هزاران چشم بر ایرانی مینگرد تا دروغی نگوید.»
ایزد مهر در یکی از شهرهای خاوری ایران از دوشیزهای به نام ناهید زاده شد. پس از مدت اندکی کشور به کیش مهرپرستی گروید. مهرپرستی از مرزهای ایران فراتر و به رم رفت. پادشاهان رم به آن گرویدند و دین رسمی رم شد. «یولیانوس» یا «ژولیان» یکی از پادشاهان رومی گروه گروه مردم ترسا را به دین مهر میکشاند و دعوت میکرد. هنوز هم نیایشهای این شاه رومی با مهر برجاست. «ای پدر در آسمان نیایش مرا بشنو» «یولیانوس» در این نیایش خدا را پدر مینامد. این اسمی بود که ترسایان به تقلید از مهرپرستان بر خدای خود گذاشتند.
رومیان سالهای بسیار تولد مهر و شب چله را جشن میگرفتند و آن را آغاز سال میدانستند. حتا پس از گسترش دین مسیحیت، باز کشیشان نتوانستند از گرفتن این جشنها جلوگیری کنند و به ناچار مجبور شدند به دروغ این شب را زادروز تولد عیسا معرفی کنند تا روز ۲۵ دسامبر را به بهانه تولد عیسا جشن بگیرند نه تولد ایزد مهر، هنگامیکه به آیین و مراسم مسیحیان در کریسمس نگاه میکنیم بسیاری از نشانههای ایرانی این مراسم را درمییابیم. ایرانیان قدیم در شب چله درخت سروی را با دو رشته نوار نقرهای و طلایی میآراستند. بعدها مسیحیان درخت کاج را به تقلید از مهرپرستان و ایرانیان تزیین کردند. مهر از دوشیزه باکِرهای به نام آناهیتا در درون غاری زاده شد که بعدها مسیحیان عیسا را جایگزین مهر و مریم را جایگزین آناهیتا قرار دادند. یکی دیگر از وامگیریهای مسیحیان از مهرپرستان، روز مقدس مسیحی یعنی یکشنبه است.
Sunday به معنی روز خورشید یا مهر است که روز مقدس مهرپرستان بود. ارنست رنان درباره آیین مهرپرستی گفته است: «اگر عیسویت به هنگام گسترش خود بر اثر بیماری مرگ ماری باز میایستاد، سراسر جهان به آیین مهر میگروید.»
***
یلدای ایرانی، شبی که خورشید از نو زاده میشود
یلدا در افسانهها و اسطورههای ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر میشود
کیان مهر احمدی
«ماه دلداده مهر است و این هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه شب است و مهر روزها برمیآید. ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او درآمیزد، اما همیشه در خواب میماند و روز فرا میرسد که ماه را در آن راهی نیست. سرانجام ماه تدبیری میاندیشد و ستارهای را اجیر میکند، ستارهای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمهشبی ستاره، ماه را بیدار میکند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او میدهد. ماه به استقبال مهر میرود و راز دل میگوید و دلبری میکند و مهر را از رفتن باز میدارد. در چنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش میکنند و عاشقی پیشه میکنند و مهر دیر برمیآید و این شب، «یلدا» نام میگیرد. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر میرسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه و طولانی است، که همانا شب یلداست.»
یلدا در افسانهها و اسطورههای ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر میشود.
در زمان ابوریحان بیرونی به دیماه، «خور ماه» (خورشید ماه) نیز میگفتند که نخستین روز آن خرم روز نام داشت و ماهی بود که آیینهای بسیاری در آن برگزار میشد. از آنجا که خرم روز، نخستین روز دی ماه، بلندترین شب سال را پشت سر دارد پیوند آن با خورشید معنایی ژرف مییابد. از پس بلندترین شب سال که یلدا نامیده میشود خورشید از نو زاده میشود و طبیعت دوباره آهنگ زندگی ساز میکند و خرمی جهان را فرا میگیرد.
پیوند یلدا با میتراییسم
از آنچه که از منابع و متون کهن برمیآید، یلدا زادروز ایزد مهر یا میترا است. ایزدی که در کیش میتراییسم پرستش میشد و این دین، یکی از تأثیرگذارترین مذاهبی بود که نخست در شرق و بعدها در غرب و در دین مسیحیت رد پای بسیاری از خود به جای گذاشت.
ریشه کلمه یلدا متعلق به زبان سریانی است و به معنای تولد یا میلاد است. در برخی منابع آمده است که پس از مسیحی شدن رومیان، سیصد سال پس از تولد عیسا مسیح، کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زادروز عیسا پذیرفت، زیرا زمان دقیق تولد وی معلوم نبود. در واقع یلدا یک جشن آریایی است و پیروان میتراییسم آنرا از هزاران سال پیش در ایران برگزار میکرده اند. وقتی میتراییسم از تمدن ایران باستان به سایر جهان منتقل شد در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی روز ۲۱ دسامبر به عنوان تولد میترا جشن گرفته میشد ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباه محاسباتی، این روز به ۲۵ دسامبر انتقال یافت و از سوی مسیحیان به عنوان روز کریسمس جشن گرفته شد. از این روست که تا امروز بابا نوئل با لباس و کلاه موبدان ظاهر میشود و درخت سرو و ستاره بالای آن هم یادگاری از کیش مهر است.
تنوع برگزاری یلدا
یکی از آیینهای شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسانالغیب را با نیت بهروزی و شادکامی میگشایند و فال دل خویش را از او طلب میکنند. در برخی دیگر از نقاط ایران نیز شاهنامهخوانی رواج دارد. نقل خاطرات و قصهگویی پدربزرگها و مادربزرگها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر میکند. اما همه اینها ترفندهایی است تا خانوادهها گرد یکدیگر جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی و صفا سحر کنند.
در سراسر ایرانزمین، جایی را نمییابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و رسوم آن نباشد. در نقاط مختلف ایران، انواع تنقلات و خوراکیها به تبع محیط و سبک زندگی مردم منطقه مصرف میشود اما هندوانه میوهای است که هیچگاه از قلم نمیافتد، زیرا عده زیادی اعتقاد دارند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
مردم شیراز در شب یلدا به شب زندهداری میپردازند و بعضی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت میکنند. آنها در این شب سفرهای میگسترانند که بیشباهت به سفره هفتسین نوروز نیست و در آن آینه و قاب عکس حضرت علی (ع) را جای میدهند. انواع و اقسام آجیل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلوا شکری، رنگینک و خرما و میوههایی چون انار و به و بهخصوص هندوانه خوراکیهای این شب را تشکیل میدهند.
در آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله قارپوزی) میخورند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تأثیری ندارد.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم میدهند که زیاد سخت نگیرد و معمولا گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش میخورند.
در گیلان هندوانه را حتما فراهم میکنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از میوههایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمینمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اتاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس ازگیل در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینهکش آفتاب میخورند.
دکتر محمود روحالامینی روایت جالبی از یلدای مردم کرمان ذکر میکند. بنا به روایت او مردم کرمان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانهای استقبال کنند. قارون در لباس هیزمشکن برای خانوادههای فقیر تکههای چوب میآورد. این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه میآورند.
«جمشید کیومرثی» مردمشناس زرتشتی درباره یلدا میگوید: «نزد ایرانیان، زمستان به دو چله کوچک و بزرگ تقسیم میشود. چله بزرگ از اول دیماه تا ۱۰ بهمن ماه را در بر میگیرد و از ۱۰ بهمن به بعد را چله کوچک میگویند. یلدا، شب نخست چله بزرگ است.»
بنا به روایت او زرتشتیان در این شب جشن میگیرند و فدیه میدهند: «فدیه، سفرهای است که در هر خانه گسترده میشود و در آن خوراکیهای مرسوم شب یلدا چیده میشود. زرتشتیان در این شب دعایی به نام «نی ید» را میخوانند که دعای شکرانه نعمت است. خوراکیهایی که در این جشن مورد استفاده قرار میگیرند، گوشت و ۷ میوه خشک شده خام (لورک) را شامل میشوند.»
آشوریان ایران نیز در جشن یلدا با سایر اقوام ایرانی شریک هستند. «آلبرت کوچویی» رییس سابق انجمن آشوریان تهران ضمن تأیید این نکته میگوید: «ما معتقدیم یلدا، سنت دیرینه آشوری است. یلدا یعنی تولد و آشوریها معتقدند به دلیل نزدیکی عید میلاد مسیح و شب یلدا، آشوریها بعد از مسیحیت، یلدا را به عنوان شب تولد مسیح جشن میگرفتند ولی بعدها به علت تغییراتی که در گاهشماریها پیش آمد و سالهای کبیسه را هم محسوب کردند، این تاریخ تغییر کرد و شب یلدا سه روز عقبتر آمد و ما این سالها در ۴ دی ماه میلاد مسیح را جشن میگیریم.»
وی در ادامه میافزاید: «آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکلگشا میخرند و تا پاسی از شب را به شبنشینی و بگو بخند میگذرانند و در خانوادههای تحصیلکرده آشوری تفال با دیوان حافظ نیز رواج دارد.»
یلدا در روسیه
یلدا که جشنی ایرانی است در کشور روسیه همسایه شمالی ما نیز رواج دارد. دکتر «داریوش کیانی هفتلنگ» مدیر سازمان اسناد ملی ایران درباره برگزاری یلدا در روسیه چنین روایت میکند: «این جشن در روسیه نیز از دیرباز، از روزگاری که هنوز مسیحیت به آنجا راه نیافته بود، به مدت ۱۲ روز پر سرور و پر آیین با آداب ویژهای برگزار میشده است و گویا هنوز هم در میان دهقاناان و روستاییان معمول است. در روسیه جشن یلدا، عید سالانه دهقانان و روستاییان بود. پختن نان شیرینی محلی به صورت موجودات زنده، بازیهای محلی گوناگون، کشت و بذرپاشی به صورت تمثیلی و بازسازی مراسم کشت، پوشانیدن سطح کلبه با چربی، گذاشتن پوستین روی هره پنجرهها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به محوطه حیاط، ترانهخوانی و رقص و آواز و مهمتر از همه قربانی کردن جانوران از آیینهای ویژه این جشن بوده و هست… یکی دیگر از آیینهای شبهای جشن، فالگیری بود و پیشگویی رویدادهای احتمالی سال آینده. همین آیینها در روستاهای ایران نیز کم و بیش به چشم میخورند که نشان از همانندی جشن یلدا در ایران و روسیه دارند.»
***
شب چله: شب زایش خورشید و آغاز سال نو میترایی
رضا مرادی غیاث آبادی
دیرزمانی است که مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی را برپا میدارند که در میان اقوام گوناگون، نامها و انگیزههای متفاوتی دارد. در ایران و سرزمینهای همفرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام میبرند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق کامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سالها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سیام آذرماه و بامداد یکم دیماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار میشود؛ اما میدانیم که در باورهای کهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمیشده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیینهای ایرانی، ریشه در رویدادی کیهانی دارد.
خورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایینترین نقطه افق جنوب شرقی میرسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی شب میشود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره به سوی شمال شرقی بازمیگردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است. به عبارت دیگر، در شش ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانروز خورشید اندکی پایینتر از محل پیشین خود در افق طلوع میکند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایینترین حد جنوبی خود با فاصله ۲۳٫۵ درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجاییهای طلوع خورشید معکوس شده و مجدداً به سوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی بازمیگردد. آغاز بازگردیدن خورشید به سوی شمال شرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته میشد و آنرا گرامی و فرخنده میداشتند.
در گذشته، آیینهایی در این هنگام برگزار میشده است که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمههای آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراکیهای فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.
بسیاری از ادیان نیز به شب چله مفهومی دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام کیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو به شمار میآمده است و امروزه کارکرد خود را در تقویم میلادی که ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه میدهد. فرقههای گوناگون عیسوی، با تفاوتهایی، زادروز مسیح را در یکی از روزهای نزدیک به انقلاب زمستانی میدانند و همچنین جشن سال نو و کریسمس را همچون تقویم کهن سیستانی در همین هنگام برگزار میکنند. به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینکه نام نخستین ماه سال آنان نیز «کریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر بازمیگردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه میگیرد.
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک، قهرمان بزرگ ملی ایران بوده اند (که هنوز هم حامیان سرمایهداری لجامگسیخته اندیشههای عدالتجویانه او را سد راه منافع طبقاتی خود میدانند) سخت گرامی و بزرگ دانسته میشد و از آن با نام «خرم روز» یاد میکرده و آیینهایی ویژه داشته اند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده میشود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است. همچنین در تقویم کهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام «ناواسارد» یاد شده است که با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» در پیوند است.
هر چند برگزاری مراسم شب چله و میلاد خورشید در سنت دینی زرتشتیان پذیرفته نشده است؛ اما خوشبختانه اخیراً آنان نیز میکوشند تا این مراسم را همچون دیگر ایرانیان برگزار کنند. متأسفانه در گاهشماری نوظهوری که برخی زرتشتیان از آن استفاده میکنند و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست، زمان شب چله با ۲۴ آذرماه مصادف میشود که نه با تقویم طبیعی انطباق دارد و نه با گاهشماری دقیق ایرانی و نه با گفتار ابوریحان بیرونی که از شب چله با نام «عید نود روز» یاد میکند. از آنرو که فاصله شب چله با نوروز، نود روز است.
امروزه میتوان تولد خورشید را آنگونه که پیشینیان ما به نظاره مینشسته اند، تماشا کرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته میشده که یکی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر کاشان است که فعلاً تنها بنای سالم باقیمانده در این زمینه در ایران است. پژوهشهای نگارنده که در سال ۱۳۸۰ منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقیهای ایران)، نشان میدهد که این بنا به گونهای طراحی و ساخته شده است که میتوان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد. چارتاقی نیاسر بنایی است که تولد خورشید به گونهای ملموس و قابل تماشا در آن دیده میشود. این ویژگی را چارتاقی «بازه هور» در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیکی روستای رباط سفید، نیز دارا است که البته فعلاً دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدار پرتوهای خورشید میشود.
امسال (۱۳۸۴) نیز همچو چند سال اخیر، مراسم دیدار طلوع و تولد خورشید در چارتاقی نیاسر، و بررسی نظریه نگارنده، با حضور دوستداران باستانستارهشناسی ایرانی و دیگر علاقهمندان، با یاری شهرداری و پایگاه میراث فرهنگی نیاسر در شهر نیاسر کاشان برگزار شد.
– مقالات برگرفته از: