شکست اسرائیل، تقویت جبهه مقاومت

 

تارنگاشت عدالت

نویسنده: آیدان ج. سیماردون
برگرفته از: روزنامه چپ
۳۱ مه ۲۰۲۵

اریتره حلقه فشار غرب در دریای سرخ را می‌گسلد و به ایران، روسیه و چین روی می‌آورد.

تل آویو یک هم پیمان خود در دریای سرخ را از دست می دهد: اریتره یک کانون حیاتی در پیوند چندقطبی نوظهور اورآسیا و مخالف برنامه های اسرائیل و آمریکا در منطقه از آب درآمد.

اریتره یک کشور کوچک آفریقایی در کنار دریای سرخ باز مرکز توجه غرب قرار گرفت. در ماه ژانویه مایکل روبین از American Enterprise Institute (AEI) خواستار تغییر رژیم در این کشور که آن را «کره شمالی افریقا» می نامد، شد. در مقاله مشابهی در هاآرتص، اریتره به عنوان نماینده ایران و تهدیدی برای ایالات متحده معرفی شد. در روزنامه اسرائیلی «وای نت» این کشور متهم شد که نیروهای متحد انصارﷲ را به کشور راه می دهد.

این هشدارهای ناگهانی هیچ ارتباطی با حقوق بشر ندارد، چون حداقل عربستان سعودی که در سواحل آن سوی دریای سرخ قرار دارد، در این زمینه مورد انتقاد قرار نمی گیرد. این دست پاچگی بیشتر ناشی از هراس تزلزل کنترل غرب بر دریای سرخ است.

اریتره که در گذشته شریک نزدیک اسرائیل بود، از سال ۲۰۲۰ به چین، روسیه و ایران متمایل شد. و این کشور تنها نیست. طبق گزارش‌های واصله، سودان به روسیه و ایران دسترسی نظامی به بندر سودان را می‌دهد، در حالی که جیبوتی با چین همکاری می‌کند. بنابراین، هرگونه تلاشی برای بی‌ثبات کردن اسمره می‌تواند در سراسر شاخ آفریقا طنین‌انداز شود و نفوذ رو به کاهش واشنگتن را تهدید کند.

اریتره و ایالات متحده آمریکا
اریتره از زمان استقلال خود در سال ۱۹۹۳ دارای روابط تنش زایی با ایالات متحده آمریکا بوده است. در آغاز همکاری هایی از جمله مشارکت در ابتکار کشورهای خط مقدم به رهبری ایالات متحده علیه سودان که اسمره آن را متهم به تسلیح جهاد اسلامی در اریتره می کرد، صورت می گرفت ولی پس از این که رئیس جمهور اریتره، ایسایاس آفورکی روابط نزدیکتری را پیشنهاد کرد و مورد قبول واقع نشد، این روابط رفته‌رفته کاهش یافت.

در این زمان آمریکا که با جیبوتی و یمن هم پیمان بود، لزوم استراتژیکی برای یک شریک دیگر در دریای سرخ نمی دید و از این رو تصمیم گرفت از رقیب اریتره، یعنی اتیوپی حمایت کند.

یک جنگ کوتاه با یمن در سال ۱۹۹۵ به خاطر جزایر حنیش این انتقاد را به همراه داشت که اسرائیل از اریتره حمایت می کند. در حالی که روابط با تل آویو شکوفا می شد، روابط با واشینگتن رو به سردی می گروید. در واکنش به حمایت های فزاینده آمریکا از اتیوپی در جنگ به اصطلاح علیه تروریسم و عدم رعایت قرارداد صلح الجزیره، اسمره در سال ۲۰۰۵ USAID را از کشور اخراج کرد. با این حال اریتره پیشنهاد کرد یک پایگاه نظامی در اختیار آمریکا قرار دهد و در جنگ عراق نیز نیرو به آنجا اعزام نمود.

اسمره در انزوای خود، به تهران روی آورد، از برنامه هسته‌ای غیرنظامی ایران حمایت کرد و به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) دسترسی به بندر عصب، نقطه ای استراتژیک در نزدیکی یمن، را مقدور ساخت. این امر به ایران اجازه داد تا تحرکات دریایی غرب را زیر نظر داشته باشد و طبق گزارش‌های واصله، به حمایت مالی از اریتره پرداخت.

با این وجود، اریتره بی‌سروصدا به جلب نظر اسرائیل ادامه داد. در سال ۲۰۱۲، بانک اطلاعات تحلیل ریسک ایالات متحده، استراتفور، تأیید کرد که تل آویو دارای تأسیسات کنترل و نظارت در اریتره است. در سال ۲۰۱۶، پایگاه دومی برای نظارت بر جنبش انصارالله در یمن به آن اضافه شد. در چارچوب جنگ ۲۰۱۵ به رهبری عربستان و امارات علیه یمن، اریتره روابط خود را با ایران قطع کرد و در عوض با امارات متحده عربی علیه دولت مقاومت در صنعا متحد شد. عصب به یک قطب لجستیکی تبدیل شد و اریتره حتی ۴۰۰ سرباز را در آنجا مستقر کرد – که به طور قابل توجهی به دستاوردهای میدانی امارات کمک نمود.

قطع روابط با غرب
پس از امضای قرارداد صلح با اتیوپی، تحریم های سال ۲۰۱۸ رفع شد ولی آشتی با غرب زیاد به طول نیانجامید. در سال ۲۰۲۰ اسمره سفیر جدید سرائیل را بدون ارایه دلیل رد کرد. در همان سال دولت دونالد ترامپ اریتره را در Muslim-Bann قرار داد و امارات متحده عربی جوانب رسمی سازکار نظامی علیه یمن را تعطیل کرده و در سال ۲۰۲۱ اریتره را ترک کرد.

در این بین چین وارد میدان شد. پکن به عنوان حامی درازمدت استقلال اریتره سرمایه گذاری های خود را در اریتره، حتی در زمانی که کووید- ۱۹ روابط تجاری جهانی را مختل کرده بود، افزایش داد. روابط تجاری به سطح رکورد رسید و اریتره رفته‌رفته به سوی قدرت های اورآسیایی روی آورد.

هنگامی که تهاجم غرب در منطقه دوام پیدا کرد این جابه جایی شتاب یافت. در سال ۲۰۲۱ اسرائیل با حمله به کشتی ایرانی در حریم آبی اریتره حاکمیت اریتره را نقض کرد. واشینگتن باز اعمال تحریم کرد- این بار به بهانه نقش اریتره در جنگ تیگرای.

در سال ۲۰۲۲ اسرائیل سفارت خانه خود را در اسمره تعطیل کرد و کنست قانونی برای اخراج مهاجرین اریتره ای که از دولت خود حمایت می کنند، به تصویب رساند. در این بین مذاکرات بین مقامات عالی رتبه اسرائیل و اتیوپی در مورد تعمیق روابط دوجانبه در جریان است.

اریتره چرخش خود را تشدید کرد به این صورت که در رأی گیری در مورد قطع نامه سازمان ملل متحد که روسیه را به‌خاطر ورود به خاک اوکراین محکوم می کرد یکی از ۵ کشوری بود که با آن مخالفت کرد. وزیر امور خارجه روسیه سرگئی لاوروف در ژانویه ۲۰۲۳ از اسمره بازدید به عمل آورد و در سال ۲۰۲۴ کشتی نیروی دریایی روسیه در بندر مصوع لنگر گرفت. تجارت بین دو کشور هنوز زیاد نیست، ولی به سرعت رشد پیدا می کند.

البته ردپای چین بسیار بزرگ تر است. چین اکنون یک سوم واردات و دو سوم صادرات اریتره را به خود اختصاص داده است و سرمایه‌گذاری‌های زیادی در معدن و زیرساخت‌های این کشور انجام می‌دهد. توافق‌نامه‌ای در سال ۲۰۲۱، اریتره را در طرح کمربند و جاده (BRI) گنجاند؛ در سال ۲۰۲۲، دو کشور به «شرکای استراتژیک» تبدیل شدند.

ولی بزرگ ترین تغییر در احیای روابط بین اسمره و تهران صورت گرفته است. اسمره که روزی نیروهای خود را علیه انصاراﷲ به کار گرفته بود، اکنون از محکوم کردن انسداد دریا سرخ سرباز می زند. در سال ۲۰۲۴ وزیر امور خارجه اریتره عثمان صالح در مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید ایران مسعود پزشکیان شرکت کرد. هنگامی که اسرائیل در طول مراسم رهبر حماس اسماعیل هنیه را به قتل رساند، اریتره این اقدام جنایتکارانه را محکوم کرد.

بنا بر گزارش های واصله ایران وعده داده که پهپاد و دیگر فناوری های نظامی را در اختیار اریتره قرار خواهد داد که از ان زمان کشتی های آذربایجان را توقیف کرده و از این طریق اقدامات خود را به محور گسترده تر ایران مرتبط می کند. اگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دوباره به «عصب» دسترسی پیدا کند، ایران قادر خواهد بود از دو سوی دریای سرخ از انصارالله حمایت کند و تحویل سلاح به گروه‌های مقاومت فلسطینی را تسریع بخشد. اریتره می‌تواند بار دیگر به سکوی پرتاب منطقه‌ای تبدیل شود، این بار نه برای ابوظبی، بلکه برای بلندپروازی‌های استراتژیک تهران.

بغرنجی شاخ آفریقا
حمایت از ایتره بی خطر نیست. اتیوپی که جمعیتش چهل برابر و اقتصادش ۸۰ برابر اریتره است، آن هم در راه گرایش به شرق است. چین بزرگ ترین شریک تجارتی آن است در حالی که روسیه و ایران همکاری های خود را به ویژه در زمینه امنیتی گسترش می بخشند. پهپادهای ایرانی نقش تعیین کننده ای در سرکوب عصیان تیگرای ایفاء کرد.

با توجه به اینکه هر دو کشور اکنون عضو بریکس هستند، درگیری بین اریتره و اتیوپی، چین، روسیه و ایران را در موقعیت بالقوه دشواری قرار خواهد داد. با این حال، این نفوذ مشترک فرصتی را نیز فراهم می‌کند. اواخر سال گذشته، ترکیه میانجی صلح بین اتیوپی و سومالی شد؛ همین اتفاق می‌تواند در اینجا نیز رخ دهد. نقش صلح‌ساز، هم به منافع اقتصادی و هم به منافع استراتژیک سه قدرت اورآسیا خدمت خواهد کرد.

همزمان با اینکه محور مقاومت تحت حمایت ایران در غرب آسیا شروع به بازیابی خود از یک سری شکست‌های استراتژیک کرده است، نفوذ واشنگتن رو به کاهش است. پایگاه آن در جیبوتی – که زمانی نماد برتری بود – آزادی عمل خود را از دست داده است. جیبوتی حملات هوایی آمریکا علیه انصارالله را مسدود کرده و به دنبال تضعیف امارات متحده عربی بوده است و سودان به ایران و روسیه روی آورده است.

پس از خودداری جیبوتی ایالات متحده این ایده را مطرح کرد که منطقه یاغی و سرکش سومالی را به رسمیت بشناسد و در آنجا یک پایگاه نظامی مستقر کند، که در واقع ناشی از استیصال است چون گزینه دریای سرخ روز به روز تنگ تر می شود.

چرخش از تل آویو به تهران واکنش های متقابلی نیز به دنبال داشت. جای تعجب نبود که تمایل به تغییر رژیم شدت یافت و آن هم نه اتفاقی، چون نفوذ غرب رفته‌رفته ار بین می رود. مایکل روبین که برای انستیتوی آمریکن اینترپرایز نئوکان ها قلم می زند قبل از این که اریتره را متهم کند که هم پیمان گذشته آمریکا را تهدید می کند، به قوانین حقوق بشر تکیه می کند. هاآرتص رادیکال تر است و اریتره را دست نشانده ایران و «تهدید استراتژیک» می نامد.

این روایت زمینه را برای مداخله فراهم می‌کند. روبین حتی آفورکی را با صدام حسین مقایسه می‌کند ودر واقع به آنچه تغییر رژیم می‌تواند به دنبال داشته باشد، اشاره می‌کند. در یک کشور چندقومیتی مانند اریتره، هرج و مرج رخ خواهد داد – همانطور که پس از سال ۱۹۹۱ در سومالی اتفاق افتاد. برای واشنگتن حتی بدتر این است که در آن صورت تحولات به نفع ایالات متحده نباشد کما این که پس از سقوط صدام، عراق به ایران نزدیک‌تر شد.

میلیتاریسم آمریکا به ندرت از سابقه های تاریخی عبرت می گیرد ولی این بار مسأله بسیار مهم است. پیمان مشترک اریتره با چین، روسیه و ایران این خطر را ایجاد کرده که نظم دریای سرخ را به هم بریزد. بازگشت ایران به بندر عصب می تواند تناسب قوای منطقه را به طور تعیین کننده ای تغییر دهد و انصاراﷲ و گروه های مقاومت فلسطینی را تقویت کند. اگر تل آویو و واشینگتن فشارها را تشدید کنند می تواند شکست ها غرب آسیا را به کلی متحول سازد.