رهبران اروپایی از احتمال بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در اواخر امسال و دور کردن آمریکا از پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، برای دستیابی به اهداف «دوباره آمریکا را بزرگ میسازیم»، عمیقاً نگران هستند. آنها در حال برداشتن گامهایی برای گسترش ناتو به سمت آسیا و در نتیجه حفظ اهمیت آن هستند. ترامپ چند بار قول داده است که با چین مقابله کند. وی همچنین ابراز خوشبینی کرده است که برای پایان دادن به مناقشه روسیه و اوکراین از دیپلماسی استفاده نماید. نگرش تحقیرآمیز او از ناتو، همراه با حل درگیری روسیه و اوکراین، میتواند اعتبار و مشروعیت ناتو را از میان ببرد. بنابراین، رهبران اروپایی و ناتو، از جمله رهبر فعلی آمریکا، در حال گسترش ناتو به سوی آسیا هستند. با محاسبات آنها، این امر به حفظ ارتباط ناتو کمک میکند، به ویژه به عنوان یک بخش کلیدی از سیاستهای ضد چینی ترامپ. آیا این کار آنطور که طراحی شده است پیش خواهد رفت؟ در حال حاضر ظهور سازمان همکاری اقتصادی شانگهای (اس سی او) یک چالش تلقی میشود.
افزایش تلاشهای ناتو علیه چین
در گزارش اخیر نیویورک تایمز آمده است که رییس جدید ناتو، مارک رات، باید «در صورت نیاز، خود را برای ترامپ آماده کند.» چند روز بعد، در نشست ۷۵-مین سالگرد ائتلاف در واشینگتن و آمادهسازی برای آمدن ترامپ، ناتو رسماً چین را به حمایت و تجهیز نظامی روسیه در اوکراین متهم کرد. همه ۳۲ رهبر ائتلاف این بیانیه را مورد تأیید قرار دادند. در این بیانیه آمده است: که «چین نمیتواند بزرگترین جنگ در تاریخ اخیر اروپا را بدون تأثیر منفی بر منافع و اعتبار آن مقدور سازد.» و میافزاید: که «حمایت گسترده چین از پایگاه صنعتی و دفاعی روسیه» کلید ناکامی ناتو در شکست روسیه است.
این چیزی جز یک بیانیه فوقالعاده نیست، به ویژه به این دلیل که تا یک سال پیش، اکثر رهبران اروپا تردید داشتند که مستقیماً چین را برای ارتباط داشتن با روسیه به چالش بکشند. حالا ناگهان به نظر میرسد که آنها پکن را با پیآمدها تهدید میکنند. چه چیزی نظر آنان را تغییر داده است؟
گزارشهای رسانههای آمریکا نشان میدهد که دولت بایدن برای اثبات نقش چین، اطلاعاتی را در اختیار ناتو و رهبران اروپایی قرار داده است تا آنها را متقاعد سازد. با این حال، آنچه رهبران اروپایی را مطیعتر کرده است، ترس از این بود که دولت بعدی – در این مورد دولت ترامپ – با ناتو و عرضه مداوم تسلیحات آن به اوکراین، چه خواهد کرد. (ناتو اخیراً تصمیم گرفته است که جتهای جنگنده اف۱۶ را به اوکراین تحویل دهد.)
از یک سو، رهبران کنونی ناتو از اروپا و آمریکای شمالی در حال انجام اقداماتی برای پر کردن اوکراین با سلاح، پیش از انتخابات نوامبر در آمریکا هستند، و از سوی دیگر، آنها اقداماتی را برای ادغام عمیقتر ناتو با کشورهای هند و اقیانوس آرام برای مقابله با چین انجام میدهند. همه اینها بدین جهت است که پیش از ورود ترامپ از همه امکانات استفاده شود. اجلاس واشینگتن در این زمینه اطلاعیههای مرتبطی منتشر کرد.
ناتو: از اروپا تا هند و پاسیفیک
چندین ابتکار جدید در اجلاس سالانه سران در واشینگتن دی سی مورد توافق قرار گرفت که شامل توسعه امنیت سایبری، مقابله با تهدیدات ترکیبی، ارتقای قابلیت همکاریها و اشتراک اطلاعات و تقویت همکاریهای دفاعی عمومی، میشود. پایه اصلی این توسعه، توضیح یک هفته پیش آنتونی بلینکن در انستیتو بروکینگز بود که گفت: «شرکای اروپایی ما چالشهای ما را در آن سرِ دنیا، در آسیا مرتبط با خود میدانند، چنانکه شرکای آسیایی چالشها در اروپا را مرتبط با خود تلقی میکنند.»
اینکه آیا این همگرایی که بلینکن از آن صحبت میکند، واقعاً وجود دارد یا نه، سؤال بحث برانگیزی است. برخی کشورها در منطقه هند و پاسیفیک به چین به عنوان یک تهدید نگاه میکنند. این شامل، مثلاً ژاپن، میشود. اما اینکه آیا آنها در آینده نزدیک یا در درازمدت حاضر به جنگ با چین خواهند بود یا نه، مورد سؤال جدیتری است. در هر صورت، جنگ حتی ممکن است برای ناتو یا رهبران آن که برخلاف ترامپ، همچنان این اتحاد را مفید میدانند، گزینه مطلوبی نباشد. آنها فکر میکنند که گسترش ناتو به اقیانوس آرام به عنوان سلاحی علیه چین میتواند دونالد ترامپ را با یک عمل انجام شده روبهرو کند، یعنی، برای او بسیار سخت خواهد بود که به اتحادی که سودمندی قابل توجهی در برابر چین دارد، آسیب برساند. زیرا، از آنجایی که انتظار میرود دونالد ترامپ به «جنگ تجاری» خود با چین ادامه دهد، اگر از حمایت ناتو نیز برخوردار باشد، بهتر عمل خواهد کرد. مطابق این محاسبه، ترامپ حمایت از ناتو را در اروپا نیز زنده نگه خواهد داشت. در پایان، کل ایده اروپا برای گسترش ایجاد امنیت اقیانوس اطلس به آسیا به این معناست که غرب «خدمات» خود را برای «صلح و امنیت» به بقیه جهان ارایه میدهد. بر این اساس، جهان، غربمحور و تکقطبی باقی میماند.
چالش سازمان همکاری شانگهای
با وجود این اهداف، دستیابی به این امر در آسیا بسیار دشوارتر از اروپا خواهد بود. نشست اخیر سازمان همکاری شانگهای فضایی بود که روسیه و چین نه تنها دوستی خود را – که ناتو در نهایت میخواهد با آن به مقابله بپردازد – بلکه قصد خود را برای ایجاد جهانی چند قطبی تقویت کردند.
در این اجلاس، ولادیمیر پوتین رییسجمهور روسیه گفت که «دنیای چند قطبی به واقعیت تبدیل شده است» و افزود که سازمان همکاریهای شانگهای و بریکس «ستونهای اصلی نظم نوین جهانی هستند.» شی جینپینگ با تأیید این تفکر گفت که سازمان همکاریهای شانگهای باید «مجموعه کاملی از اقامات را تحت مکانیسمهای همکاریهای امنیتی داشته باشد، زیرا خطوط دفاعی بیشتر، از ما محافظت بیشتری میکند.»
این واقعیت که هم پوتین و هم شی جینپینگ اجلاس سازمان همکاریهای شانگهای را به عنوان مکانی برای تقویت این ایدهها انتخاب کردند، نشان دهندۀ آن است که هر دو رهبر، این سازمان را به عنوان رقیب آینده ناتو، به ویژه گسترش آن در آسیا میدانند. اگر چه سازمان همکاریهای شانگهای در حال حاضر هیچگونه زیرساخت نظامی مستقری ندارد، چیزی مانع گسترش آتی آن نخواهد بود. این سازمان در حال حاضر از نظر قلمرو و جمعیت بر ناتو غلبه دارد. همچنین ۳۰ درصد از تولید ناخالص جهانی را تشکیل میدهد. اعضای آن دنیای چند جانبهگرا را ترجیح میدهند که یکی از دلایل پیوستن آنها به سازمان همکاریهای شانگهای در وهلۀ اول است!
از اینرو، حتی اگر رهبری ناتو، از جمله بایدن، بتواند ناتو را به سوی آسیا بکشاند تا ترامپ را با یک وضعیت بالقوه غیر قابل بازگشت مواجه سازد، به این معنا نیست که ناتو بتواند پیروزی آسانی داشته باشد. واکنش روسیه و چین، از جمله از نظر نظامی، وضعیت ناتو را پیچیدهتر خواهد کرد و به زودی مستلزم هزینههای نظامی بیشتری خواهد بود. آیا دونالد ترامپ، که مدام از کاهش نظامی آمریکا در سراسر جهان صحبت میکند، حاضر به افزیش هزینههای دفاعی خواهد بود؟ او تمایل زیادی به «جنگ تجاری» دارد، اما گسترش از نظر نظامی وضعیت بسیار متفاوتی را برای مقابله با آن ارایه میدهد. بنابراین، نگرانیهای ناتو با ترامپ به وعدههای گسترش ختم نمیشود. آنها ممکن است فشار بیشتری وارد کنند.