آنچهکه سیاستمداران و رسانه های غربی “عقب نشینی” از افغانستان مینامند، عملاً یک فرار عجولانه است. کشورهای غربی متحدان (سابق) خود را به سرنوشت خود می سپارند.
برای انتقاد از جنگ در افغانستان دلایل زیادی وجود داشت و دارد که اکنون یک دلیل دیگر نیز به آنها اضافه شده، زیرا فرار عجولانه غرب نشان می دهد که اتحاد و وعده های کمک کشورهای غربی چه ارزشی دارد. هنگام فرار، کشورهای غربی متحدان و یاوران سابق خود را در کشور رها می کنند و آنها را به باندهای جنایتکار طالبان تحویل می دهند تا به حساب “خائنان” برسند.
افغانستان، شکست مفتضحانه غرب
با نگاهی به جنگ و با نگاه به این که طرفین با کدام هدف وارد جنگ شدند، میتوان به راحتی دریافت که آیا جنگ موفق بوده است؟ در مورد افغانستان، ۲۰ سال پیش به ما گفته شد که ما باید در افغانستان بجنگیم زیرا طالبان را مقصر واقعه ۱۱ سپتامبر معرفی کردیم. دوم ، چون باید سرانجام دموکراسی در افغانستان ترویج میشد و سوم این که حقوق بشر و بیش از همه حقوق زنان و حق تحصیل دختران باید تضمین می گردید.
متاسفانه هیچ یک از این اهداف محقق نشد: در افغانستان هنوز اسلام گرایی عصر حجری، بدون احترام به حقوق زنان برپا است. اثری از دموکراسی موجود نیست ، زیرا کشور در حال جنگ است و دولت مرکزی که فقط بخشهای کوچکی از کشور را کنترل می کند، به جای دموکراسی، با فساد و ارتشأ خبرساز می شود و طالبان با سرعت در حال تصرف دوباره افغانستانند و مناطقی از کشور را که قبلا در اختیار نیروهای ناتو بود، اشغال می کنند.
با نگاهی به جنگ و با نگاه به این که طرفین با کدام هدف وارد جنگ شدند، میتوان به راحتی دریافت که آیا جنگ موفق بوده است؟
اساساً با جنگ ناتو در افغانستان هیچ تغییری پدید نیامد، جز این که دهها هزار نفر کشته شدند و زیر سلطه ناتو، افغانستان به بزرگترین تولید کننده تریاک در جهان که از آن هروئین ساخته می شود تبدیل شد است. کنایه تلخی است ولی، از نظر مبارزه با مواد مخدر می توان حتی منتظر بازگشت طالبان بود، زیرا تحت حکومت آنها کشت مواد مخدر در افغانستان به دلایل مذهبی ممنوع شده بود و به همین دلیل انتظار می رود که آنها – برخلاف کشورهای عضو ناتو – – دوباره علیه کشت خشخاش عمل کنند.
فرار غرب
آنچه سیاستمداران و رسانه ها “عقب نشینی” می نامند ، به طرز شگفت انگیزی یادآور فرار آمریکا از ویتنام است. پس از آنکه آمریکا اعلام کرد که می خواهند از افغانستان عقب نشینی کنند، آلمان و سایر کشورها نیز با عجله سربازان خود را عقب کشیدند. جایی که لحظاتی پیش سربازان آلمانی حضور داشتند، به دست طالبان افتاد. و آمریکا با عجله بگرام ، پایگاه اصلی خود در افغانستان را در خفا و عجله تمام ترک کرد.
روز یکشنبه ، تلویزیون روسیه در برنامه “اخبار هفته” در مورد فرار شبانه نیروهای آمریکایی از بگرام گزارش داد و تصاویری از چگونگی غارت پایگاه خالی آمریکا توسط ساکنان متعجب محلی در سپیده دم را نشان داد. در این گزارش آمده بود:
زیر سلطه ناتو، افغانستان به بزرگترین تولید کننده تریاک در جهان که از آن هروئین ساخته می شود تبدیل شد است
«آمریکایی ها پس از ۲۰ سال حضور در پایگاه اصلی خود در افغانستان، بگرام را در پناه شب تقریباً صاعقه وار ترک کردند. آنها به شکل زشتی افغانستان را ترک کردند. گویی فرار کردند. زمانی که آخرین هواپیمای حمل و نقل ایالات متحده نیروی هوایی از زمین برخاست ، ظاهراً به دلایل امنیتی حتی از دید متفقین آنها پنهان نگاه داشته شد. این امر برای مقامات محلی افغانستان تعجب آور بود. البته نه برای غارتگران و اوباش، که کله سحر به پایگاه شتافتند. هیچ نیرویی نبود که بتواند آنها را متوقف کند. توانایی مقامات با سطح ترس از کسانی که برای خود آیندهای در کنار طالبان نمی بینند نسبت معکوس دارد و می توان آنها را درک کرد. »
یکی از ساکنان محلی میگفت«اوضاع در افغانستان فقط بدتر خواهد شد. هیچ امنیتی وجود ندارد. نیروهای دولتی فاقد سلاح و تجهیزات هستند. پایگاه بگرام غارت می شود، اگر مرا به آنجا راه می دادند، منهم چیزی با خود می بردم. »
آنچه که رسانه های غربی گزارش می دهند
رسانه های غربی نمی خواهند چنین گزارش ها و تصاویری را برای مخاطبان خود نشان دهند، گستردگی اختلاف نظر در افغانستان بسیار شرم آور است. اشپیگل روز چهارشنبه در مقاله ای در مورد فرار نیروهای آمریکایی از بگرام گزارش داد. با این حال ، این فرار از بگرام نبود که در مقاله مورد بحث قرار گرفت، بلکه ادعاهای افغانها مبنی بر اینکه ایالات متحده آنها را بدون هیچ اخطاری تنها گذارده است. در اشپیگل آمده بود:
«عقب نشینی نیروهای آمریکایی در افغانستان با سرعت زیاد صورت می گیرد و موجب ناخشنودی و دلخوری نیروهای مسلح افغانستان شده است. پنتاگون ادعای ترک پایگاه نظامی بگرام را بدون اطلاع قبلی در یک عملیات غافلگیر کننده شبانه رد کرد. “جان کربی”، سخنگوی پنتاگون، روز سه شنبه گفت که رهبران غیرنظامی و نظامی در افغانستان به شکل مناسبی در مورد تحویل پایگاه آگاه شده اند ولی به دلایل امنیتی، مثلاً هیچ اطلاعاتی در مورد زمان دقیق خروج اعلام نشد. ما در مورد جزئیات بسیار احتیاط کردیم ولی روی هم رفته روند هماهنگ شده بود.»
بنابراین ایالات متحده عملاً ادعاهای افغانها را تأیید کرد، زیرا آنچه ایالات متحده “اطلاع رسانی به شکل مناسب” توصیف می کند زیر سوال نمی رود ولی سپس تأیید می شود که “زمان دقیق خروج” به کسی اعلام نشده بود و دلیلش نگرانی های امنیتی بود.
بهتر از این نمی توان فرار را توصیف کرد. پس از ۲۰ سال “صلح بخشیدن” به افغانستان، این کشور چنان به صلح و امنیت رسیده است که ایالات متحده می ترسد زمان عقب نشینی خود را رسماً اعلام کند زیرا می ترسید که به نیروهای عقبه اش حمله شود و ناگهان با شمار زیادی از طالبان جنگجو روبرو شود. و مجله اشپیگل – مانند همیشه – فرمولهای پنتاگون را صادقانه می گیرد و هیچ سوالی مطرح نمی کند. اشپیگل سخنگوی قابل اعتمادی برای پنتاگون است ، که البته نمی خواهد اعتراف کند که ایالات متحده در افغانستان شکست سنگینی متحمل شده و اکنون در حال فرار است.
خیانت غرب
سئوالات زیادی وجود دارد که اشپیگل می تواند مطرح کند. به خصوص که شما – مانند اشپیگل – مدافع سیاست های ایالات متحده در غرب باشید.
در هر درگیری داشتن متحدان قابل اعتماد مهم است و در ست در لحظه شکست نشان داده میشود که آیا «متحدان تنها گذارده می شوند» و یا به دفاع از آنان پرداخته خواهد شد. غرب متحدان خود را در افغانستان تنها میگذارد. امدادگران منطقهای، صرف نظر از اینکه سیاستمداران افغان باشند یا سران مقامات محلی یا سربازان و افسران نیروهای دولت افغانستان، اکنون تجربه می کنند که غرب آنها را به دست سرنوشت میسپارد. ایالات متحده حتی زمان عقبنشینی خود را به آنها نمی گوید در حالی که در برنامهریزی برای دفاع از خود برای آنها بسیار مهم است که بدانند آیا آنها هنوز از پشتیبانی ایالات متحده برخوردار هستند یا اینکه در برابر پیشرفت طالبان تنها مانده اند.
پس از ۲۰ سال “صلح بخشیدن” به افغانستان، این کشور چنان به صلح و امنیت رسیده است که ایالات متحده می ترسد زمان عقب نشینی خود را رسماً اعلام کند زیرا می ترسید که به نیروهای عقبه اش حمله شود
همین امر در مورد بسیاری از یاران غربی نیز صدق می کند. آنها نیز یک شبه تنها ماندند. تخلیه وعده داده شده امدادگران به کشورهای غربی در صورت خروج نیروها در عمل صورت نمیگیرد. مترجمان و سایر افراد امدادی افغان در معرض انتقام طالبان قرار دارند، که معروف است آدمهای دلرحمی نیستند و غالباً از کل خانواده انتقام می گیرند. حداقل می توان در مقاله اشپیگل چند کلمه انتقادی در این مورد یافت. “مارکوس گروتیان” ، رئیس شبکه حمایت مالی کارمندان محلی افغانستان ، روز سه شنبه به شبکه تحریریه در آلمان گفت:
«آنچه در اینجا اتفاق می افتد وحشتناک است. من نمیتوانم شکست اخلاقی را که در اینجا تجربه میکنم بیان کنم. به عنوان مثال اخیراً صدور ویزای ورود به آلمان برای افغانهایی که در سالهای استقرار آلمان در کشور آنها به عنوان مترجم یا راننده نیروهای مسلح آلمان کار کرده بودند و اکنون بدنبال پیشروی طالبان تندرو اسلامی تهدید میشوند، با کندی صورت میگیرد.»
خیانت به عنوان یک سنت غربی
انسان باید هر بار تعجب کند که غرب، وقتی دوباره به کشوری حمله می کند، باز هم متحدان و یاورانی از مردم بومی پیدا میکند ، زیرا خیانت به متحدان و یاوران محلی در غرب یک سنت است. آخرین نمونه بارز آن را میتوان در سوریه مشاهده کرد. در آنجا مدتها ایالات متحده از کردها به عنوان متحدان خود استفاده کرد و کردها به وعده حمایت ایالات متحده اعتماد کردند.
اما هنگامی که اردوغان در پایان سال ۲۰۱۹ از حملات کردها به ترکیه و قاچاق اسلحه از مناطق تحت کنترل کردها به ترکیه خسته شد و اعلام کرد که “یک منطقه امنیتی” در کشور سوریه در مرز ترکیه و سوریه ایجاد خواهد کرد، ایالات متحده نه از نظر سیاسی و نه نظامی از متحدان خود در سوریه دفاع نکرد، اما با شتاب از مناطق مربوطه گریخت و کردها را به سرنوشت خود سپرد.
دست بر قضا درست روسیه بود که با وارد کردن نیرو به منطقه برای حفاظت از حاکمیت سوریه، از وقوع اتفاقات بدتر جلوگیری کرد. اردوغان مجبور شد با پوتین به توافق برسد و در نتیجه سربازان روسی و ترکیه گشتهای مشترکی را در مرز انجام دادند که به تشدید وخامت نظامی پایان داد.
طالبان به سرعت در حال تسخیر افغانستانند
تبلیغات جنگ از قوانین خاصی پیروی می کند. یکی از این قوانین میگوید:
« ما ضررهای کمی متحمل می شویم. تلفات دشمن بسیار زیاد است ” در بهترین سنت تبلیغات جنگ، رسانه های غربی بسیار مثبت در مورد “عقب نشینی” خود صحبت می کنند ، زیرا در حالی که سربازان غربی سراسیمه افغانستان را ترک می کنند، طالبان با سرعت زیادی در حال پیشروی هستند. آژانس های خبری بین المللی هر روز گزارش می دهند که طالبان یک استان را پس از استان دیگر، اغلب بدون هیچ گونه مقاومتی تسخیر کردند. تنها در ۷ ژوئیه گزارش شد که طالبان طی ۲۴ ساعت گذشته سه ولایت دیگر (بدخشان ، بادغیس و لغمان) را تصرف کردند.
در شمال ، افغانستان با تاجیکستان هم مرز است ، جایی که در حدود ۱۰۰۰ سرباز دولت افغانستان در عرض یک روز از ترس طالبان از مرز گریختند. برای جلوگیری از گسترش درگیریها به کشور همسایه تاجیکستان، روسیه برای تأمین امنیت مرزی کمک نظامی خود را به کشورهای متحد خود ارائه میکند. تاجیکستان برای تأمین امنیت مرزخود ۲۰ هزار سرباز ذخیره را به زیر پرچم فراخوانده است. در آغاز “عقب نشینی”غربیها از افغانستان، کارشناسان تصور می کردند که دولت مرکزی منصوب غرب می تواند حدوداً یک سال پایداری کند و این زمان برای مذاکره با طالبان کافی خواهد بود. اما در این بین همین کارشناسان تنها از یک مهلت سه ماه مقاومت دولت مرکزی صحبت می کنند. حالا چرا طالبان که پیروزی آنها در دسترس است، باید هنوز مذاکره کنند؟
به نظر می رسد پیروزی نهایی طالبان بر ناتو قریب الوقوع است، که البته خبر خوبی برای منطقه نیست و خبر بسیار بدی برای همه افغانهایی است که به حرف غرب اعتماد کردند و با نیروهای غربی همکاری نمودند.