طرفهای متعددی خواهان آنند که ایران میوه قدرتش را کال بچیند و از اینرو درصدد تحریک تهرانند. ایران باید قطعا به ضربه وارد آمده پاسخ بدهد اما با مختصاتی که خود تعیین میکند، نه مختصاتی که دیگران درصدد تحمیل آنند.
صهیونیستها در جنگ غزه به آخر خط رسیدهاند. آنها در شش ماه جنگ به هیچکدام از اهداف کلان اعلامشده درخصوص جنگ دست نیافتهاند و توانی نیز برای ادامه مسیر ندارند. از این رو تلآویو برای آنکه بتواند از تنگنا خارج شود بازی خطرناکی را علیه مستشاران ایرانی در سوریه آغاز کرده و به مرور درحال توسعه آن است. روز گذشته (دوشنبه ۱۳ فروردین) رژیمصهیونیستی با استفاده از جنگندههای رادارگریز اف-۳۵ از فراز جولان اشغالی با شش موشک ساختمان کنسولگری ایران در دمشق را هدف قرار داد. بهدنبال این حمله آسیبهایی نیز به ساختمان سفارت ایران که در مجاورت کنسولگری قرار داشت، وارد آمد. بنابر اعلام منابع رسمی در شامگاه دوشنبه، در پی این حمله هفت نفر از دیپلماتها و مستشاران ایرانی به شهادت رسیدند. طول کشیدن آواربرداری دلیل اعلام غیرقطعی شهدا اعلام شده و تاکنون تنها اسامی سه نفر از شهیدان اعلام شده است. سرتیپ محمدرضا زاهدی، فرمانده شاخه سوریه و لبنان نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه سرلشکر حاجیرحیمی جانشین وی جزء شهدا بودهاند. این حمله بهلحاظ نقطه عملیات (ساختمان کنسولگری در مجاورت سفارت)، سطح فرد عالیرتبه هدف قرار گرفته (سردار زاهدی) و تعداد افراد برجسته حاضر (درمجموع تا سه نفر) حائز اهمیت است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیهای علاوهبر این دو فرمانده، از شهادت ۵ تن از افسران همراه آنان حسین اماناللهی، سیدمهدی جلالتی، محسن صداقت، علی آقابابایی و سیدعلی صالحی روزبهانی خبر داده است.
دلایل حمله
صهیونیستها در بحبوحه شدت یافتن تنشها در کرانه باختری، فشارهای بینالمللی، اختلافات با آمریکا که به رسانهها راهیافته، درگیریهای شدتیافته داخلی که همراه با استعفا از کابینه اضطراری و گسترش اعتراضات خیابانی بوده و همچنین عمل جراحی نتانیاهو، نخستوزیر رژیم دست به این حمله زدهاند. در روزهای گذشته تعداد معترضان و اراده آنها برای مقابله با نتانیاهو شدت یافته بهگونهای که آنها اعلام کردند قصد دارند خانه نتانیاهو را به آتش بکشند. از سوی دیگر نخستوزیر رژیم تقریبا همزمان با حمله زیر تیغ جراحان قرار داشته است. علاوه بر این موضوعات، محور مقاومت نیز از مبدا عراق حملات موفقی را علیه اهداف حساس در سرزمینهای اشغالی ترتیب داده است. با توجه به موفقیت حملات و برنامهریزی آنها برای انجام حملهای قابل رویت، محور مقاومت در عملیاتهای اخیر خود سیاست متفاوتی را به اجرا درآورده است. در یکی از این حملات پایگاه نیروی دریایی رژیم در شهر بندی ایلات هدف قرار گرفت که بر اساس گزارشها پرتابه محور مقاومت که یک پهپاد انتحاری یا موشک کروز بوده در فاصله کمی از یک ناو پیشرفته و گرانقیمت منفجر شده است. بهنظر میرسد صهیونیستها قصد داشتهاند با انجام حمله این پیام را به محور مقاومت ارسال کنند که اجازه استفاده از این فضا را به مقاومت نخواهند داد. از این رو تلآویو برای آنکه هزینه محور مقاومت برای استفاده از فضای بکر موجود را به چالش بکشد، حمله را با سطح تجاوز بالا برنامهریزی کرده است.
ضربانسنج حملات
حملات رژیمصهیونیستی علیه مستشاران ایرانی در سوریه از سال ۱۳۹۳ آغاز شد. در نخستین حمله سردار اللهدادی در قنیطره به شهادت رسید، اما صهیونیستها در پیامهای خود اعلام کردند اطلاعی از حضور وی در کاروان نیروهای مقاومت لبنان نداشتهاند. دومین حمله در سال ۱۳۹۷ صورت گرفت که در پی آن ۷ نفر از اعضای بخش مخابرات سپاه در پایگاه هوایی الشعیرات سوریه به شهادت رسیدند. درباره این حمله گفته میشود صهیونیستها پیش از اقدام پیام هشداری صادر کرده بودند. با اینحال در سومین حمله که در سال ۱۴۰۰ صورت گرفت، وضعیت بهطور کامل متفاوت شد. در این حمله صهیونیستها به عمد و بدون هیچ ابهامی، دو مستشار ایرانی را به شهادت رساندند. این حملات برای دفعه چهارم در فروردین ۱۴۰۲ به شهادت دو مستشار دیگر ایرانی منجر شد. بهطور کلی پیش از آغاز جنگ طوفان الاقصی صهیونیستها درمجموع ۱۲ مستشار ایرانی را در سوریه ترور کردند که از این میان چهار نفر به شکل عمدی و بدون ابهام هدف صهیونیستها قرار گرفتند. با اینحال پس از طوفان الاقصی حملات تشدید شدهاند. در ۱۱ آذر ۱۴۰۲ صهونیستها دو مستشار ایرانی را به شهادت رساندند. در ۱۱ دی همان سال سیدرضی موسوی، مسئول پشتیبانی محور مقاومت در سوریه ترور شد و بلافاصله در ۳۰ دیماه نیز فرمانده اطلاعات سپاه قدس در سوریه به همراه جانشین و سه نفر دیگر به جمع شهدا پیوست.
در سال ۱۴۰۳ نیز صهیونیستها ۷ فروردین یکی از مستشاران ایرانی را در دیرالزور به شهادت رساندند. در حمله ۱۳ فروردین نیز ۷ نفر به شهادت رسیدند. با این حساب طی جنگ طوفان الاقصی بین ۱۴ تا ۱۶ مستشار ایرانی در سوریه به شهادت رسیدهاند. این تعداد بیشتر از تعداد مستشاران ایرانی به شهادت رسیده توسط رژیم در سوریه از سال ۱۳۹۳ تا پیش از طوفان الاقصی است. پیش از جنگ، ۱۲ مستشار ایرانی توسط صهیونیستها به شهادت رسیده بودند. همچنین این تعداد چهارپنجم ترورهای بدون ابهام رژیم علیه مستشاران ایرانی در سوریه را شامل میشود. به لحاظ تعداد عملیات نیز پیش از جنگ چهار حمله و پس از آن پنج حمله صورت گرفته است. در بخش ترورهای بدون ابهام، رژیم پیش از جنگ دو حمله عمدی و پس از آن پنج حمله داشته است. آنچه در جریان طوفان الاقصی رخ داده فارغ از کمیت، نسبت به گذشته اهمیت بالاتری دارد، زیرا فرماندهان عالیرتبهتری مورد هدف قرار گرفتهاند. در سه مورد از حملات صورتگرفته حین جنگ فرماندهان رده بالا هدف ترور بودهاند.
بازدارندگی
فشارها بر ایران بهطور ویژهای برای احیای بازدارندگیاش در مقابل رژیم متمرکز هستند. این درحالی است که تحولات درجریان، تلاش رژیم برای موجودیت را نشان میدهد. اگر بحث بر سر احیای بازدارندگی است، امروز بازدارندگی آمریکا و رژیم در منطقه بیشتر از همه دچار ضعف شده است. امروز اگر دمشق عرصه فرسایش بازدارندگی ایران شده، فلسطین اشغالی برای صهیونیستها از غزه تا کرانه و لبنان و برای آمریکاییها از عراق تا یمن عرصه فرسایش است. روسیه نیز امروز به صحنههایی از کاهش بازدارندگی دچار است. پس از حملات اخیر اوکراین به پالایشگاههای روسیه که ۱۵ درصد تولید بنزین این کشور را هدف قرار داد، روسیه کماکان دستش را به ماشه هستهای نزدیک نکرده است. برآوردهای منطقهای و بینالمللی نشان میدهد بازدارندگی بهویژه در شرایطی که جنگ وجود دارد، بهطور کامل قابل احیا نیست؛ چه اینکه در جنگ زدوخورد سکه رایج است و تنها سطح درگیری با بازدارندگی قابل مدیریت است نه اصل درگیریها.
طرفهای متعددی خواهان آنند که ایران میوه قدرتش را کال بچیند و از اینرو درصدد تحریک تهرانند. ایران باید قطعا به ضربه وارد آمده پاسخ بدهد اما با مختصاتی که خود تعیین میکند، نه مختصاتی که دیگران درصدد تحمیل آنند. امروز صهیونیستها چنان ضربهای در غزه، کرانه باختری و شمال لبنان خوردهاند که ۱۰۰ موشک بالستیک هم از ایجاد آن ناتوانند. طرفی که در ساحل مدیترانه و دریای سرخ در حال غرق است، صهیونیستها و متحدانشان هستند. در میان این دریاهای مواجی که صهیونیستها در آن گرفتارند، اقدامات بزدلانه در دمشق و کرمان در مسیر احیای قدرت تلآویو ارزشی ندارند؛ هرچند شهدای آن بسیار ارزشمندند.