تارنگاشت عدالت
رییسجمهور برزیل، لوئیس ایناسیو لولا دا سیلوا، از کشورهای بریکس خواست تا بدیل دیگری به جای دلار در تجارت خارجی به وجود آورند. متخصصان دیگری معتقدند که سیاستهای بایدن طبقه میانی را در آمریکا برای همیشه نابود خواهد کرد. این خبر هنگامی منتشر میشود که چین و روسیه ارتباطات خود را با برزیل و آمریکای لاتین تحکیم میبخشند. رهبر برزیل بنیادهای دلار آمریکا را به مثابه ارز بازرگانی جهانی زیر سؤال برد و پرسید چرا هر کشور نمیتواند با ارز رایج خود به مبادله بازرگانی بپردازد.
این خود لحظهای تاریخی را در معرض عموم قرار داد، لحظهای که استاندارد طلا به سود نظم جاری ملغی شد. وقتی که ریچارد نیکسون در راه الغاء استاندارد طلا، به عنوان مکانیسم تعهد گام برداشت، دستگاه حکومت وی دهها سال بیثباتی و نوسان نسبی را تجربه و هدایت کرده بود و (راهکار) پول قوی را ایجاد کرد.
مبادلات طلا شدیداً از طریق توافق پولی بینالمللی برتون وودز در سال ۱۹۴۴ کاهش پیدا کرد. وقتی صندوق بینالمللی پول تأسیس شد، دلار آمریکا به قدرتمندترین ارز تبدیل گردید. ابتدا نقش صندوق بینالمللی پول تنها کمک به تراکنشهای بینالمللی بود، اما آنطور که امروز شاهدیم، این نهاد از حدود تعیین شدۀ اهداف اولیه خود تجاوز کرده است. اکنون صندوق بینالمللی پول اهرم قدرتمندی برای ایالات متحده و چند کشور اروپایی است تا به تأمین مالی کشورها/رژیمهای همسو با سیاستهای خود بپردازد. برای نمونه امروزه تقریبا ۲۰ درصد سهام این صندوق به ایالات متحده تعلق دارد.
هدف اصلی کنار گذاشتن استاندارد طلا اینست که دولت میتواند به صورت بیپایان و با دو هدف اصلی پول چاپ کند. اول اینکه اگر استاندارد طلا حاکم بود، بودجه عظیم دفاعی و جنگهای بیهوده نیابتی امکانپذیر نمیشد. دوم، اینکه کسانی که بانک مرکزی را کنترل میکنند قادر به استخراج بهره از بدهی ملی که اکنون از کنترل خارج شده است، نمیبودند. بنا بر این، آن پول بیپشتوانهای که ظاهراً با «اعتماد و اعتبار کامل» به دولت پشتیبانی میشود، یعنی دلار، دارای ارزشی است که سیاستمداران و وزرای اقتصاد دروغگو بیان میکنند.
نگاه مختصری به آشفته بازار اوراق قرضه، نامتعادل بودن غمانگیز آنرا در سطح جهان نشان میدهد. آمریکا که اکنون بیش از ۵۱ تریلیون دلار بدهی معوقه دارد، بیشتر از مجموع کشورهای چین، ژاپن، آلمان، ایتالیا، انگلستان، و کانادا برای تأمین مالی جنگها و برنامههایش مقروض شده است. مالیات دهندگان آمریکایی مسؤول پرداخت تقریباً ۴۰ درصد تمام بدهی خارجی در جهان هستند. و چشمانداز کوتاه و درازمدت آینده میتواند بهتر از اینها باشد.
جو بایدن حتی خواهان استقراض بیشتر است، چون دستگاه حکومت او مجری یک جنگ نیابتی علیه روسیه در اوکراین است. با سرازیر شدن میلیاردها دلار به فاسدترین کشور اروپا، آمریکاییها در لبه پرتگاه فاجعه اقتصادی قرار گرفته اند که از زمان بحران بزرگ تا به حال سابقه نداشته است.
بنا بر گزارش مرکز سیاستهای احزاب دوگانه (دمکرات و جمهوریخواه) و دفتر بودجه کنگره، دولت تا تابستان یا اوایل پاییز دیگر قادر به پرداخت (حقوق و مزایا) به مردم – از جمله صاحبان اوراق قرضه، دریافت کنندگان تأمین اجتماعی، و استخدام شدگان دولت مرکزی – نخواهد بود. گزارشی از نیویورک تایمز در اواخر ماه مارس خطوط کلی وضعیت را بیان میکند. اما اوضاع بسیار وخیمتر از آنست که خیلی از کارشناسان اظهار میدارند. فارغ از اینکه قانونگذاران به چه سمتی حرکت کنند، ایالات متحده با مشکلات غیر قابل حل مالی مواجه است. چه آنها حد بدهیها را بالا ببرند یا نه، عواقب آن وحشتناک خواهد بود. و اگر کشورهای بریکس دلار را از ارز مبادلاتی خود حذف کنند … خُب.
چنانکه متخصصان پیشبینی میکنند، اگر دنیا استفاده از دلار را به عنوان ذخیره ارزی جهانی متوقف کند، اسکناس سبز (دلار آمریکا) ارزش چاپ کاغذ را هم نخواهد داشت. به علاوه، اگر دلار ارزش خود را به طور قابل توجهی از دست بدهد، هر آمریکایی که به کارت اعتباری خود بدهکار است یا بدهی وام خانه دارد، مشکلات پرداخت وامها برایش دهها بار سختتر خواهد شد.
برای اینکه کار از این هم وخیمتر بشود، میلیونها شغل را فدای فدرال رزو میکنند تا از هر طریقی شده به ثبات مالی برسند. ارزیابی متخصصان مؤسسه آر اس ام اینترنشنال* نشان میدهد که بانکهای مرکزی باید «القاء» کنند که رکود اقتصادی تحت کنترل است. و اینکه بیارزش شدن دلار از سوی جامعه جهانی در ارزیابیشان به عنوان یک عامل در نظر گرفته نشده است.
خلاصه اینکه اگر استاندارد طلا هنوز ادامه داشت، با چنین مشکلی روبهرو نمیشدیم. استاندارد طلا خطر چنین بحرانها و رکودهایی را کاهش میداد. هنگامیکه نظام پشتوانه شمش طلا جریان داشت، سطح درآمدها بالاتر میبود. مهمتر اینکه استاندارد طلا محدودیتهای محکمی بر چاپ پول و هزینههای نظامی اعمال میکرد. برای اطلاعات بیشتر، گزارش this Barron نشان میدهد که چگونه نظام ناکارآمد جاری به وجود آمده است. این اطلاعات مانند گوی بلورین آینده را پیشبینی میکند.
با افول اعتماد به دلار و تهاجمی شدن سیاستهای خارجی آمریکا نسبت به کشورهای عضو بریکس، نقطه اوج هژمونی آمریکا نزدیکتر میشود.