در چند روز اخیر، خبر اعدام این چهار جاسوس در رسانههای فارسیزبان بازتاب زیادی داشته است، اما از نکات جالب توجه این است که اسامی این افراد با عنوان فعالان سیاسی کرد درحال انتشار است. در این میان مصاحبه و گفتوگو و انتشار تصاویر خانوادگی این افراد، از جمله مواردی است که تلاش دارد اعدامها را در قالب مجازات شهروندان ایرانی کرد، بازنمایی کند.
«چهار نفر را در اصفهان دستگیر کردهاند و گفتهاند این افراد قصد انجام عملیاتهای نظامی و امنیتی در اصفهان را داشتند… آیا این افراد عضو گروهک شما بودند.» «بله اینها اعضای ما بودند و از اعضای خوب ما هم بودند.» این بخشی از گفتوگوی عبدالله مهتدی، دبیرکل حزب کومله در بیبیسیفارسی در جریان اتفاقات سال گذشته بود. مرداد ۱۴۰۱ یک ماه پیش از آغاز ناآرامیهای منتهی به پاییز بود که خبر دستگیری یک تیم تروریستی که قصد انجام یک خرابکاری در کارخانه تاسیسات صنعتی اصفهان را داشتند، منتشر شد. در روزهای اخیر اما همزمان با اجرای حکم اعدام افرادی که عاملان این حمله بودند، خبری تحت عنوان اعدام زندانیان کرد که فعال سیاسی بودند در رسانههای فارسیزبان منتشر شد. اخباری که تلاش میکند با القای این گزاره که افراد اعدام شده فعالان سیاسی بودند که اتفاقا قومیتشان کرد بوده در یک سمت، شکافی میان افکار عمومی جامعه ایران و نظام حکمرانی ایجاد کند و در سمت دیگر نیز با استفاده از شکافهای قومیتی در ایران، بار دیگر روی همان فرمان قطبیسازی جامعه ایرانی و دعوای قومی که در سال گذشته بهطور جدی دنبال شد، حرکت کند اما بخش مهمتر ماجرا اینجاست که جاسوسهای اعدام شده از اعضای گروهکی بودند که سابقه روشنی در دفاع از تجزیهطلبی چه در سالهای اخیر، چه در اتفاقات سال گذشته داشته است. امری که در بیانیهای که روز گذشته از جانب کومله منتشر شد نیز مورد اشاره قرار گرفت و مشخصا گفته شد این افراد از اعضای حزب کومله بودند.
پروژه طراحی «عملیات بزرگ» با همکاری کومله
قرار بود یک گروه زبده، عملیاتی را در یکی از مراکز صنعتی ایران انجام دهند، این عملیات قرار بود با پشتیبانی و طراحی صهیونیستها اجرا شود، عملیاتی در یکی از شهرهای صنعتی ایران و در کارخانه صنعتیای در این شهر که تمرکز آن کارخانه روی ساخت بدنه موشک بود. ماموریت انجام و اجرای عملیات بهعهده تعدادی از اعضای گروهک کومله گذاشته شد. واقعیت ماجرا این بود اعضای این گروهک مسیری را دنبال میکردند که مطلوب صهیونیستها بود. تجزیه و جدایی ایران امری بود که در شرایطی که اسرائیل در منطقه داشت و با توجه به اینکه ایران را مهمترین تهدید خود در منطقه میدانست، میتوانست ضربه قابل توجهی به قدرت ایران در منطقه وارد کند. بر همین مبنا کوملهها نیروهای خوبی بودند که میتوانستند در اجرای این پروژه به صهیونیستها کمک کنند. در ادامه این همکاری، براساس خواست موساد چند نفر از کوملهها برای آموزش و اجرای عملیات به موساد معرفی میشوند که البته آنها نیز از جمله اعضای مهم این گروهک به شمار میرفتند. درنهایت چهار نفر از این افراد از جانب موساد برای آموزش و اجرای عملیات انتخاب میشوند.
برنامه آموزشی موساد در آفریقایجنوبی
محمد فرامرزی، محسن مظلوم، پژمان فاتحی و وفا آذربار، برادرزاده عبدالله آذربار، نفر دوم گروهک تروریستی کومله چهار نفری بودند که قرار بود اجرای عملیاتی که موساد به آن «عملیات بزرگ» میگفت را به عهده بگیرند. از نکات قابل توجه انتخاب این افراد این نکته بود که این چهار نفر عضو کمیته عملیاتی کومله بودند. اولین گام اعزام این افراد به آفریقایجنوبی برای فراگیری آموزشها بود. از آنجا که هدف و مکان اجرای عملیات بهطور دقیق مشخص بود، تمام جزئیات ساختمان کارخانه و مکانها بهوسیله ماکتها شبیهسازی شده بود و افراد در مکان شبیهسازی شده تمرین میکردند. در این تمرین افراد ابتدا آژیر خطر کارخانه را از کار میانداختند و راههای ورود و خروج کارخانه را کنترل میکردند. هشت نقطه کارخانه برای جاسازی هشت بمب انتخاب شده بود، تجهیزاتی که برای انجام این بمبگذاری انتخاب شده بودند اگرچه اندازه بزرگی نداشتند اما میتوانستند انفجارهای بزرگی انجام دهند. چند بمب آهنربایی نیز برای نابودی تجهیزات بمبگذاری پیش از آغاز انفجار درنظر گرفته شده بود. بخشی دیگر از تجهیزات و وسایل نیز توسط یک اسپری مخصوص نابود میشدند. این تمرینها و آموزش استفاده از تجهیزات رایانهای خاص برای ارسال پیام بهصورت مخفی، بعد از یکماه تمام میشود و افراد برای دریافت پیام تازه در اقلیم کردستان منتظر میمانند.
اجرای عملیات با رئیس جدید موساد
بعد از این و با انجام تغییراتی، چهار مامور عملیات برای انجام آموزشهای نهایی راهی تانزانیا میشوند. از جمله تغییراتی که در این مدت اتفاق افتاده بود، انتصاب رئیس جدید موساد به نام «دیوید بارنیا» بود. بخشی از تغییر و تحولات در این گروه زیر نظر مستقیم رئیس جدید موساد انجام شد. انجام این عملیات آنقدر برای صهیونیستها قابل توجه بود که در مرحله نهایی انجام آموزشها، بارنیا، رئیس موساد با چهار مامور عملیات در تانزانیا دیدار میکند، همه ابعاد ماجرا دقیق سنجیده شده بود، حتی در مراحل پایانی بار دیگر تغییراتی در بمبگذاریها صورت گرفت. گام بعدی اعزام جاسوسها به ایران بود. چهار مامور عملیاتی در پوشش کولبرها و با مشخصات جعلی وارد خاک ایران میشوند. پس از ورود چهار نفر دو نفر از آنها وارد شهر اصفهان شدند و دو نفر دیگر در شهرهای همدان و ساوه مستقر شدند. پس از گذشت مدتی دو نفر دیگر هم وارد شهر اصفهان میشوند. فراهمسازی دیگر تجهیزات و وسایل حملونقل مورد نیاز از طریق برخی رابطها در اختیار اعضای گروه قرار میگیرد، اما این افراد نیز مطلع نبودند که به جاسوسان موساد کمک میکنند. تقریبا همه تجهیزات لازم از طریق رابطان در اختیار اعضا قرار گرفته بود و حالا نوبت به اجرای عملیات رسیده بود که ماموران عملیات و افراد وابسته به آنها توسط وزارت اطلاعات بازداشت میشوند. بعد از لو رفتن عملیاتی که همه جوانب برای اجرای موفقیتآمیز آن سنجیده شده بود، بارنیا که بهدنبال این بود تا با اجرای موفقیتآمیز «عملیات بزرگ»، شروع موفقیتآمیزی در دوران مسئولیت خود داشته باشد، بعد از لورفتن آن، رئیس میز ایران در موساد را برکنار میکند.
اعدام نیروهای خوب گروهک تروریستی کومله
در چند روز اخیر، خبر اعدام این چهار جاسوس در رسانههای فارسیزبان بازتاب زیادی داشته است، اما از نکات جالب توجه این است که اسامی این افراد با عنوان فعالان سیاسی کرد درحال انتشار است. در این میان مصاحبه و گفتوگو و انتشار تصاویر خانوادگی این افراد، از جمله مواردی است که تلاش دارد اعدامها را در قالب مجازات شهروندان ایرانی کرد، بازنمایی کند. چهار مامور اطلاعاتی موساد که یکی از آنها نیز برادرزاده عبدالله آذربار، فرد دوم گروهک کومله بود، از اعضای اصلی این گروهک تروریستی بودند که در سلیمانیه عراق حضور داشتند. اگرچه همکاری و همراهی اعضای کومله با صهیونیستها، در جریان اتفاقات سال گذشته، نمود بیشتری پیدا کرد اما پیش از این نیز صهیونیستها در ازای انجام فعالیتها و اقداماتی، کومله را تامین مالی میکردند و نمود واضحتر این همکاری در جریان اتفاقات سال گذشته بیشتر بود، کار ویژه اصلی ناآرامیهای سال گذشته قطبیسازی میان مردم ایران و دفاع از تجزیهطلبی و دنبال کردن این ایده بود، امری که براندازها از همان روزهای ابتدایی شروع ناآرامیها در مناطق غرب کشور، به دنبال اجرای آن بودند؛ تجزیه ایران و ایجاد شکاف میان قومیتها کارویژه اصلی صهیونیستها و کوملهها بود. در همین راستا بود که اعضای اصلی این گروهک تروریستی برای اولینبار در جریان اتفاقات سال گذشته حضور پررنگی در رسانههای فارسیزبان داشتند، که البته حضور برخی از آنها با عناوینی مثل فعال سیاسی و اجتماعی اتفاق میافتاد. بر همین اساس، پیش از آغاز ناآرامیها، برنامهریزی از جانب صهیونیستها برای اجرای عملیات مشترک شروع شده بود که لو رفتن عملیات برنامهریزیها در این رابطه را بههم میزند که این همکاری در ادامه اتفاقات پاییز همچنان ادامه پیدا میکند. نکته قابل توجه این بود که اعضای این حزب مشخصا از پذیرش این همکاری و اجرای عملیات طفره میرفتند. علاوهبر آنچه از جانب وزارت اطلاعات در شرح اجرای این عملیات مطرح شده بود، عبدالله مهتدی بعد از گذر از اتفاقات سال گذشته در جریان حضورش در بیبیسی فارسی در پاسخ به این سوال که آیا اجرای این عملیات از جانب اعضای کومله و با همکاری صهیونیستها انجام شده بود، مشخصا اشاره کرد که این افراد از نیروهای خوب کومله بودند. در ادامه این واکنشها نیز روز گذشته حزب کومله در جریان انتشار بیانیهای درباره اعدام این جاسوسان تلویحا اعلام کرد که این افراد از فعالان «حزب کومله کردستان» بودند.
جاسوسان بیگناه در رسانههای فارسیزبان
مصاحبه، گفتوگو با خانواده فردی که افراد زیادی را به قتل رسانده و نشان دادن گریه و زاریهای آن خانواده امری است که میتواند احساس هرکسی را برانگیزد. اگر در این میان اطلاعات دقیق و درستی نیز از اقدامات و فعالیتهای فردی که مرتکب جنایاتی شده باشد گفته نشود هم فرد احساس نزدیکی بیشتری با آن افراد میکند و در گام بعد اگر این صحبت شنیده بشود که این فرد قرار است به دلایلی که چندان هم متقن نیست، اعدام شود، احساس ناراحتی برای مخاطب به همراه میآورد. بعد از تحت تاثیر قرار گرفتن مخاطب، حالا نوبت به زدن حرفهایی میرسد که مورد نظر آن رسانه است. این تمام چیزی است که رسانههای فارسیزبان در جریان اعدام و مجازات افرادی که جنایتهایی مرتکب شده بودند یا جاسوسی کرده بودند، انجام میدهند. در این میان تغییر القاب و اسامی افراد، میتواند نقش موثری در به فراموشی سپردن اصل ماجرا داشته باشد؛ امری که در جریان اعدام چهار جاسوس موساد در چند روز گذشته از جانب این رسانهها دنبال شد. از جمله نکات قابل توجه در پوشش اخبار اعدام چهار جاسوس این بود که این افراد با عنوان فعالان سیاسی کرد که در ایران زندانی بودند، معرفی میشدند؛ «اعدام همزمان چهار زندانی سیاسی کرد»، از جمله تیترهایی است که تلاش برای به فراموشی سپردن اصل ماجرا را مورد توجه قرار میدهند. از جمله نکاتی که در چند روز اخیر کارویژه این رسانهها بود، انتشار تصاویری از خانوادههای چهار جاسوس و مصاحبه با اعضای خانواده آنها بود. البته نکته قابل توجه این است که هیچ یک از اعضای خانواده این جاسوسان در ایران زندگی نمیکردند و مصاحبه با آنها در آلمان اتفاق افتاد.
ادامه پروژه تعمیق شکاف در جامعه ایرانی در جریان اعدام جاسوسان موساد
پیش از این، اعدام محمدقبادلو، فردی که در جریان اتفاقات سال گذشته چند مامور نیروی انتظامی را زیر گرفته بود نیز در پرداخت رسانههای فارسیزبان مورد توجه قرار گرفت و تلاش میشد تا فارغ از آنچه اتفاق افتاده و با بزرگنمایی اعدام این فرد، بدون پرداخت به علت آن، افکارعمومی را تحت تاثیر قرار بدهند. با این همه اعدام چهار جاسوس موساد که اخیرا اتفاق افتاد، تفاوت قابل توجهی با این موارد دارد؛ بازداشت جاسوسان موساد، لو رفتن عملیات و تجهیزات پیشرفتهای که قرار بود در جریان بمبگذاری در شهرک صنعتی شماره ۲ نجفآباد اتفاق بیفتد و بعد از آن هم نابود شود در اختیار ایران قرار گرفته بود. از این جهت این امر شکست بزرگ اطلاعاتی برای صهیونیستها و خصوصا رئیس جدید موساد به شمار میرفت، برهمین مبنا به راه افتادن جریان رسانهای در واکنش به اعدام این چهار جاسوس از چند جنبه مورد توجه قرار دارد؛ تاکید بر این گزاره که افراد اعدامشده زندانیانی بودند که قومیتی کردی داشتند، در راستای ادامه پروژه ایجاد شکاف میان قومیتها به شمار میرود. امری که در راستای نگاه کومله به دنبال القای این گزاره است که نظام حکمرانی ایران نگاه تبعیضآمیزی به قومیتها در ایران دارد و فعالان سیاسی کرد به جرم فعالیت و اعتراض اعدام میشوند؛ موضوعی که به دنبال ایجاد و دعوت مردم مناطق غرب کشور به برگزاری تجمعها در این رابطه است تا ناآرامی تازهای در این مناطق ایجاد کند. در سمت دیگر در ادامه پروژه کاهش اعتماد عمومی به نظام حکمرانی ایران و تعمیق این شکاف، اعدام فعالان سیاسی، کلیدواژهای است که به دنبال القای این گزاره است که نظام حکمرانی خود را مقابل مردم خود قرار داده است و آنها را به جرم اعتراض اعدام میکند؛ این امر مشخصا با همکاری کارفرمای صهیونیستی براندازها در حال اجراست، در شرایطی که صهیونیستها شرایط خوبی در جنگ غزه ندارند و فشارهای بینالملی و رقابتها و اختلافات سیاسی در داخل نیز به مشکلات آنها اضافه کرده و تلاش برای متقاعد کردن متحدان آنها برای حمله به ایران نیز نتیجهبخش نبوده است؛ به راه انداختن یک جنگ تازه در عرصه رسانه با تمرکز بر تحت تاثیر قرار دادن افکارعمومی جامعه ایرانی و القای احساسات منفی به آنها، حداقل تلاشهای آنها برای به راه انداختن فضایی منفی در جامعه ایران است. اگرچه با توجه به آسیب قابل توجهی که این رسانهها در جریان اتفاق سال گذشته متحمل شدند و اینکه اعتبار آن تا حد زیادی در نگاه مردم داخل ایران مخدوش شده است، تاثیرپذیری این اخبار در جامعه ایرانی تا حد قابلتوجهی کاهش داشته است؛ اما در سمت دیگر این ادعاها و تلاش برای القای اینکه این افراد فعالان سیاسی بودند، با هدف بهرهبرداری در مجامع بینالمللی نیز مورد توجه قرار میگیرد؛ امری که تلاش میکند تا با القای اعدام افراد بیگناه به دنبال اعمال فشار توسط نهادهای بینالمللی به ایران در این رابطه باشد و در ادامه تحریم و منزوی شدن ایران در مجامع بینالمللی را به همراه داشته باشد؛ امری که در پس واکنش نشان دادن بیشتر چهرههای برانداز، این گزاره را تقویت میکند که کارویژه اصلی آنها از جانب کارفرمایشان اکنون بر بزرگنمایی این امر متمرکز شده تا علاوهبرتحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی جامعه ایران برای کشور ایران نیز هزینهسازیهای بینالمللی به همراه داشته باشد.